2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
"من پول بیشتری نیاز دارم! آنها به اندازه لازم برای وجود من می آیند ، اما نه بیشتر. اگر باید شهریه ام را بپردازم یا چکمه هایم فرسوده شوند ، مبلغ مورد نیاز همیشه پیدا می شود. به محض اینکه تعداد آنها کمی بیشتر شود و مازاد کمی ظاهر شود ، بلافاصله اتفاقی می افتد ، سپس مایکروویو خراب می شود ، سپس مادربزرگ در بیمارستان بستری می شود ، یا اتفاقی برای بهترین دوست من می افتد و او برای پول کمی التماس می کند ، یا خرید بی معنی می کنم ، پس از آن بسیار متأسفم … این نوعی دور باطل است ، من نمی دانم چگونه از آن خارج شوم. " - این موضوع توسط مشتری در گروه صورت فلکی سیستمی بیان شد.
من دیدم که چگونه بسیاری از مردم به نشانه سر تکان دادند ، لبخند زدند و آه های غم انگیزی شنیدند. این مبحث برای بسیاری نزدیک و آشنا بود. کلمه به کلمه ، بحث در مورد این موضوع آغاز شد. مردم دگم های شناخته شده ای را در مورد این و آن بیان کردند ، ما خودمان سطح ثبات مالی خود را انتخاب می کنیم ، دیگران استدلال می کنند که همه بدبختی های ما به بی سوادی مالی در مدیریت منابع و همه مشکلات تفکر و ایدئولوژی شوروی ما خلاصه می شود ، و اکنون دوره ها و آموزش های زیادی با موضوع "فراوانی" وجود دارد ، - "بله ، که توسط همان رهبران" متکدیان "رهبری می شود …" - از گروه اعتراض شد. "اما من در مشورت با یک درمانگر بسیار موفق بودم ، ما فقط با ناتوانی خودم کار می کردیم تا به خودم اجازه دهم … همه چیز را یادداشت کردم و آموزش دادم ، هزینه ها را کنترل کردم و صادقانه 10 درصد را در قلک گذاشتم.
من رویای خود را با چنین چیزهای کوچکی تجسم کردم که زندگی دلخواه خود را از نظر رنگ ، بو و طعم احساس کردم و پس از چند سال ، هدفم محقق شد ، برنامه هایی برای توسعه و رفاه بیشتر برنامه ریزی کردم ، پس چه؟ یک بحران ، وامی که هیچ چیزی برای پرداختن ندارد ، یک بدهی ، و اخیراً آنها در سر ورودی به سرشان ضربه زدند و یک تلفن همراه گران قیمت بیرون آوردند ، حداقل خوب است که زنده بماند. اگر من مانند گذشته زندگی می کردم ، بهتر بود ، می دانستم که اگر شما در خانواده ای از یک دهقان و یک پرولتاریا متولد شده اید ، هیچ چیزی برای تظاهر به زندگی تزاری وجود ندارد … و حالا باید چکار کنم؟ … »با این استدلال ، بسیاری موافق بودند که وجود توسط آگاهی تعیین می شود و در واقع« هر جیرجیرک باید ضربات خود را بداند ».
قبل از اینکه در مورد درک سیستمیک "موضوع پول" صحبت کنم ، پیشنهاد کردم که یک صورت فلکی را برای مشتری خود انجام دهیم. بعد از این که او معاون خود را در مقابل معاون پول قرار داد ، دیدیم که آنها با چه علاقه و هوس به یکدیگر نگاه کردند ، به آرامی و با تردید چهره ها به سمت یکدیگر حرکت کردند. اما هرچه فاصله کمتر می شد ، معاون مشتری بیشتر دچار سردرد و ترس می شد ، در نهایت نمی تواند تحمل کند و می گوید: "بس کن! من نمی توانم ادامه دهم ، من یک خطر وحشتناک را احساس می کنم ، گویی مرگ می خواهد مرا در آغوش بگیرد "- مشتری بی سر و صدا گریه کرد ، او متوجه شد که این احساسی بود که او زمانی احساس می کرد که مقدار زیادی پول در دست داشت. و حملات میگرنی در دوازده سالگی شروع شد ، زیرا از آن زمان به بعد بخشی از زندگی او بوده است. "این همه مادر و مادربزرگ هستند با اعتقادات خود:" پول چیزی جز مشکل نیست ، ما به آن نیاز نداریم! "- او اظهار داشت.
ورود این باور به قرار دادن شکل نشان داد که ریشه این مشکل در سطح مادربزرگ و پدربزرگ مادر است. معلوم شد که آنها محروم شده اند. خانواده ثروتمندترین روستا بودند ، زمین و اقتصاد ، افراد استخدام شده و حتی آسیاب وجود داشت ، و هنگامی که آخرین گاو را از حیاط بیرون بردند ، مادربزرگ بزرگ ، نتوانست تحمل کند ، به سرعت به مجرمان خود شتافت. او در اثر ضربه به سرش درگذشت ، اما قبل از مرگ چند روز از درد شدید رنج می برد و التماس می کرد که او را از این رنج رها کند.
پدربزرگ بزرگ تنها ماند - یک نوزاد و پنج فرزند در آغوش داشت. او نمی تواند شوک ها و احساس گناه وحشتناک را تحمل کند ، کودکان را نوشید و به طور کامل رها کرد.مادربزرگ در سن 12 سالگی بزرگترین بود ، او به شهر همسایه رفت تا حداقل نوعی کار پیدا کند ، و چند ماه بعد که برگشت ، دید که تنها خرابه هایی از خانه پدر و مادرش باقی مانده است ، در حالت عصبانیت و ناامیدی. ، و به عنوان نشانه ای در اعتراض ، پدر بزرگ ، خانه را به همراه خود و بچه ها به آتش کشید. کوچکترین دختر زنده ماند ، که خواهر مادر بزرگ در آستانه پذیرفت که او را نزد خود ببرد.
پس از این فاجعه ، یک محکومیت در سیستم خانواده ظاهر شد ، یک راننده سیستم: "پول زندگی را تهدید می کند!" و معلوم شد که این یک ایدئولوژی یا یک تفکر جمعی نیست ، بلکه یک تجربه واقعی از یک خانواده واقعی است. پس از انجام آیینی با هدف تکمیل درهم تنیدگی سیستمی سرنوشت مشتری و سرنوشت اجدادش ، او گفت که همیشه از آتش سوزی می ترسد و برادر کوچکتر مادرش اکنون بیوه است ، او و همسرش تصادف رانندگی کردند ، در نتیجه همسرش پس از سه روز در بخش مراقبت های ویژه دراز کشید از ناحیه سر فوت کرد. دختری کوچک در آغوشش باقی مانده بود ، عمویش شروع به نوشیدن کرد ، و مادرم همین الان اسناد را برای فرزندخواندگی آماده می کند … و سپس ، او اضافه کرد که یک علامت بزرگ تولد روی بدن پسرش وجود دارد که شبیه یک سوخته است.
سکوت مرگبار در گروه حاکم بود ، مشخص بود که بسیاری از افراد آنچه را که دیده اند ارزیابی کرده و در داستانهای اجدادی خود تجدید نظر کرده اند. در صورت فلکی با درخواست پول ، ما اغلب به سلب مالکیت ، سرکوب ، قحطی ، از دست دادن ثروت توسط اشراف در سال 1917 ، توزیع ناعادلانه ارث ، سرقت ، غارت ، صرف نظر از اینکه در کدام طرف بودیم ، نیاکان ما قربانیان ، مانند در این مورد ، یا برعکس ، توسط متجاوز ، کسانی که تیراندازی کردند ، خود را غارت کردند یا به طور غیرقانونی خود را غنی کردند.
هر سیستم عمومی دارای زمینه مورفوژنتیک خود است ، این یک میدان اطلاعاتی است که در آن اطلاعات کل سیستم به طور کلی وجود دارد. در سطح ژنتیکی ناخودآگاه ، ما اطلاعاتی در مورد سرنوشت اجداد خود داریم ، هر آنچه که آنها نتوانستند با آن کنار بیایند ، هر آنچه که تکمیل نشده بود ، ما از طریق انتقال بین نسلی در قالب الگوهای رفتاری و سناریوهای ناتمام دریافت کردیم. صورتهای فلکی سیستمیک به دیدن ارتباطات پنهان و درهم تنیدگی سیستمیک ، پردازش تجربه به دست آمده در خانواده والدین ، خلاص شدن از شر تأثیرات منفی ، بازدارنده ، محدود کننده سابقه خانوادگی بر زندگی فعلی ، احیای منابع بالقوه و افزایش بهره وری از موجودیت کمک می کند. و رشد کامل شخصیت
توصیه شده:
من به نمایش نیاز دارم
من به دنبال عشق لطیف و گرم بودم ، اما درامی پر از درد ، ناامیدی و تنهایی پیدا کردم. درامی که به بهشت رسید و در جهنم زندگی فرو رفت. بنابراین به نظرم رسید تا اینکه متوجه شدم خودم آن را ایجاد می کنم. من چندین شرط را برای یک درام با کیفیت خوب تضمین کرده ام:
من از یک رابطه چه می خواهم و واقعاً به چه چیزی نیاز دارم؟
هر یک از ما دارای یک ماتریس ناخودآگاه خاصی هستیم که با بررسی آن ، همسر خود را برای خود انتخاب می کنیم. دیدگاه های مختلفی در این زمینه وجود دارد. روانکاوها در مورد مجتمع ادیپوس یا الکترا صحبت می کنند ، پیروان برن در مورد انواع مختلف بازی هایی که مردم انجام می دهند صحبت می کنند و دانشمندان علوم اعصاب در مورد مقایسه بیولوژیکی صحبت می کنند که با این که ما چقدر بوی شخص دیگر را دوست داریم شروع می شود.
آیا من به این مرد نیاز دارم!؟ یا چگونه می توان فهمید که یک احمق بی ارزش نزدیک شماست؟
برای هر زنی ، تشکیل خانواده بالاترین اولویت است. اتفاق می افتد که در پی حلقه ازدواج ، و اخیراً همچنین برای وضعیت "متاهل" در شبکه اجتماعی ، خانم های جوان توجه نمی کنند که آیا انتخاب شده واقعاً برای آنها برای زندگی مناسب است و آیا او واقعاً شوهر با کیفیت باشید بنابراین ، اگر در انتخاب خود شک دارید یا فقط می خواهید بفهمید که می خواهید چه نوع مردی را در کنار خود ببینید ، پس اجازه دهید سوالات زیر را بررسی کنیم.
پول و انرژی آنها (بخش 1). اهمیت پول
این اولین مقاله از مجموعه مقالاتی درباره پول است. در آنها سعی می کنم به طور مداوم افکار خود را در مورد اینکه پول چیست و چه چیزی مانع تعامل صحیح و لذت بخش با آن می شود بیان کنم. من در مورد شیوه ها و تکنیک هایی که به شما کمک می کند تا در این مبحث بسیار "
چرا پول کمی دارید. درباره کانالهای پذیرش و دادن پول
درباره کانالهای پذیرش و دادن پول اطلاعاتی که یک فرد چقدر راحت با پولهای دریافتی کار می کند و به همین راحتی اجازه می دهد - به همان اندازه ثروتمند است ، اولین بار 4 سال پیش در یک جلسه آموزشی شنیدم. در آنجا با کلمات باطنی "انرژی"