2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
هر روز ، وقتی با داستان جدید کسی روبرو می شوم ، می بینم که اغلب نارضایتی از زندگی من با ترس از تغییر چیزی در آن همراه است. پس از همه ، تغییر به معنای تصمیم گیری ، انتخاب چیزی از چیزی ، امید به چیزی و امتناع از چیزی است ، اما در هر صورت - مواجهه با ناشناخته ها. البته ، اکنون ممکن است در مورد هیجان و احساس آزادی صحبت کنید ، مسئولیت تصمیمات خود را بر عهده بگیرید ، اما … اما در این لحظه ، معمولاً هیچ احساس آزادی وجود ندارد ، در واقع ، برعکس ، و بازوها و پاها از ترس پایین نگه داشته می شوند. ترس از عدم قطعیت در مورد اینکه چگونه خواهد بود ، چه خواهد شد. از این گذشته ، چه چیزی می تواند بدتر از اژدها و ناشناخته باشد؟
نه ، هرچند! خوب ، چه اژدهایی؟! قطع سه سر و پیروزی! و ناشناخته … ناشناخته ، بدتر است! معلوم نیست سر چه کسانی را باید برید؟ آنها کجا هستند؟ چند نفر هستند؟ و آیا بیرون می آید؟ و اگر دارد ، چه زمانی؟
و در اینجا دستیار - پیرزن عدم قطعیت - معمولاً به ناشناخته خطرناک می پیوندد و بی سر و صدا زمزمه می کند:
- کجا میری؟ برای چی؟ بنابراین ، بعد چیست؟ بله ، هیچ نتیجه ای نخواهد گرفت ، کجا می روید؟
و بس! همه چیز سر جایش است ، نارضایتی همچنان زندگی را بلعیده ، احساس سالهای از دست رفته ، رویاهای تحقق نیافته و فروپاشی امیدها.
و من یک جوک را به یاد می آورم:
راه شوالیه در بیابان قرار داشت و راه او طولانی و خسته کننده بود. در راه ، زره و حتی اسب خود را از دست داد. فقط شمشیر او حفظ شد.
شوالیه از جمله گرسنگی و تشنگی خسته شده بود.
سپس حوضچه ای را در دوردست دید و با آخرین نیروی خود ، به سختی پاهایش را نگه داشت ، شروع به حرکت به سمت آب کرد.
با نزدیک شدن ، شوالیه دید که یک هیولا در ساحل نشسته است - یک اژدهای سه سر. تشنگی آنقدر قوی بود که شوالیه با آخرین قوت خود شمشیر را گرفت و به اژدها حمله کرد.
نه یک روز ، نه دو روز ، او دو سر جانور را خرد کرد. در روز سوم ، اژدهای مجروح روی زمین افتاد و در کنار او یک شوالیه در حال مرگ افتاد که قادر به مبارزه بیشتر با هیولا نبود.
و سپس اژدهای خسته و خون آلود پرسید:
- مرد ، چرا به من چسبیدی ، چه می خواستی؟
- داشتم از تشنگی می مردم ، جرعه ای آب می خواستم.
- پس مست بودی ، چه کسی جلوی تو را می گرفت …؟"
به نظر می رسد ، هدف از مبارزه با یک جانور ناشناس چه بوده است؟ و چه چیزی لازم بود تا ناشناخته ها دیگر از بین نروند یا بسیار خطرناک به نظر برسند؟
کاملاً کافی خواهد بود:
- تا آنجا که ممکن است و با جزئیات بیشتر در مورد او بیاموزید ، بنابراین یک پرونده دقیق جمع آوری کنید.
- در حال حاضر چیزهای زیادی درباره او می دانید: مشاهده چند سر ، جایی که آنها قرار دارند ، مشاهده او اضافی نخواهد بود. او چگونه است؟ چگونه و با چه چیزی می توانید ملاقات کنید؟ آیا زیستگاه او تهاجمی است؟
- و اکنون ، با درک همه ویژگی های آنچه تا همین اواخر ناشناخته بود ، تقریباً ارزیابی می کنیم که چه نوع تماس می تواند باشد. آنچه برای او لازم است: اجتماعی بودن و انعطاف پذیری یا قاطعیت و پرخاشگری ، تحمل یا گام های سریع ، نزدیک شدن به آن کاملاً ایمن می شود ، زیرا ناشناخته ها دیگر وجود ندارند ، مانند ترس همراه با آن از بین رفته است.
همچنین در آن داستان های افرادی اتفاق می افتد که از تغییر چیزی در زندگی خود می ترسند. یا آنها اژدهایان خود را از هر طرف نگاه می کنند و آنها را مطالعه می کنند ، و گاهی اوقات این اژدها حیوانات بسیار دوستانه ای هستند که فقط منتظر رام شدن هستند ، یا مردم با چیزی نامفهوم تا انتها بدون تجربه طعم به مبارزه ادامه می دهند. احساس آزادی در زندگی شما
توصیه شده:
وقتی عدم اطمینان راحت می شود
بسیاری از مشتریان من مدتهاست که با مردان در اینترنت ارتباط برقرار می کنند و می گویند زمانی می رسد که احساس می کنند برای آنها راحت تر است که رشد نکنند. از آنجا که شیوه ای که همه چیز در حال رخ دادن است روشن و آشنا است ، اما در زندگی واقعی او این خطر را دارد که از یک مرد خوشش نیاید ، و شاید او برای او دوست داشته باشد.
من با شما احساس بدی دارم ، اما بدون شما بدتر است. وابستگی به هم عشق نیست
اخیراً من روی مطالعه وابستگی وابسته و روابط وابسته به هم بسیار کار کرده ام. وابستگی وابسته به آفت زمان ماست. این زمانی است که شخصی زندگی ، شادی ، احساسات و غیره خود را قرار می دهد. بسته به شخص دیگر وابستگی متقابل همیشه غیر صادقانه و همیشه دستکاری است.
ترس از عدم اطمینان
شگفتی ها و عدم قطعیت ها در هر گوشه ای در کمین ما هستند. ما در همه زمینه های زندگی: عمومی ، حرفه ای ، خانوادگی ، شخصی با عدم قطعیت روبرو هستیم. و بیشتر اوقات ، شگفتی ها باعث ایجاد استرس ، اضطراب و ترس می شوند. و اینها واکنشهای طبیعی هستند ، زیرا اکثر ما همه عادت داریم و وقتی همه چیز روشن و قابل پیش بینی است دوست داریم.
طلاق بدتر از مرگ است
روسیه از نظر تعداد طلاق از بقیه جلوتر است. هر دومین ازدواج به هم می خورد و هر سال تقریباً 400000 کودک مجبور می شوند بدون پدر زندگی کنند! در طلاق ، مسائل مربوط به حمایت مادی معمولاً مطرح می شود: تقسیم مسکن ، اموال ، پرداخت نفقه. افراد کمی به شدت پیامدهای روانی نه تنها برای فرزندان ، بلکه برای همسران جدا شده نیز توجه می کنند.
عاشق اژدها اژدها را بکش
و شاهزاده رفت و اژدها را شکست داد … و شوالیه سه روز و سه شب جنگید و سر اژدها را برید … و چرا مردم به اژدها چسبیدند ، چگونه اژدها مردم را آزار می دهد ، چگونه آنها دخالت می کنند؟ در حال حاضر مواقعی وجود دارد که یک اژدهای زنده شاید یک مارمولک کوچک است و همه شمشیر و شمشیر را تکان می دهند و با اژدها می جنگند … به هر حال ، در افسانه ها می گویند ، شما اژدها را شکست می دهید - شما یک قهرمان خواهید بود و یک شاهزاده خانم با پادشاهی دریافت خواهید کرد.