درباره عشق. مقاله روانشناسی

درباره عشق. مقاله روانشناسی
درباره عشق. مقاله روانشناسی
Anonim

احساسی که در قلب مستقر شد ، زن را بدون هیچ اثری کاملاً دگرگون کرد. عشق او را بیشتر از خودش ، بیشتر از خودش ، بیشتر از خودش ، انگار کمی "بیش از حد" ساخته بود - یک زن فوق العاده ، ابر شخصیت ، ابرمرد.

به عنوان مثال ، او در مواردی که قبلاً قادر به انجام آن نبود ، قادر بود: خواندن ذهن ، مقایسه حالات و ارضای عذاب یکی از عزیزان - در فاصله ای طولانی ، بدون ملاقات. من فقط این ارتباط جادویی را حفظ کردم و معجزات فوق العاده ای انجام دادم.

این احساس او را غیرقابل تشخیص تغییر داد ، به نظر می رسید که بالها پشت سر او رشد می کنند و تغییرات بی سابقه ای شروع می شود: بسیاری از توانایی های پنهان آشکار شد ، شغلی به سرعت صعود کرد ، بیماریهای دائمی عقب نشینی کردند ، زندگی بهبود یافت و او خود مانند یک گیلاس زیبا در باغ بهاری شکوفا شد.

نعمت بود. از جایی بالاتر از فضای "بالا". از جایی که آنها با چنین انرژی زندگی می کنند - انرژی پذیرش ، هماهنگی و عشق. به این معنا ، در دوره زمانی کنونی ، او برگزیده بود - بیشتر از کسانی که چنین خیزش را تجربه نکرده بودند.

مقاله روانشناسی عشق با الهام از جلسه روانشناسی اخیر

احساسی که در قلب جا گرفت ، زن را بدون هیچ اثری کاملاً دگرگون کرد. عشق او را بیشتر از خودش ، بیشتر از خودش ، بیشتر از خودش ، انگار کمی "بیش از حد" ساخته بود - یک زن فوق العاده ، ابر شخصیت ، ابرمرد.

به عنوان مثال ، او در مواردی که قبلاً از آن ناتوان بود ، قادر شد: خواندن ذهن ، مقایسه حالات و ارضای عذاب یکی از عزیزان - در فاصله زیاد ، بدون ملاقات. من فقط این ارتباط جادویی را حفظ کردم و معجزات فوق العاده ای انجام دادم.

این احساس او را غیرقابل تشخیص تغییر داد ، به نظر می رسید که بالها پشت سر او رشد می کنند و تغییرات بی سابقه ای شروع می شود: بسیاری از توانایی های پنهان آشکار شد ، شغلی به سرعت صعود کرد ، بیماریهای دائمی عقب نشینی کردند ، زندگی بهبود یافت ، و او خود مانند یک گیلاس زیبا در باغ بهاری شکوفا شد.

نعمت بود. از جایی بالاتر از فضای "بالا". از جایی که آنها با چنین انرژی زندگی می کنند - انرژی پذیرش ، هماهنگی و عشق. به این معنا ، در دوره زمانی کنونی ، او برگزیده بود - بیشتر از کسانی که چنین خیزش را تجربه نکرده بودند.

… او را در جایی زیر قلبش احساس کرد ، انگار که از معشوقش باردار است ، گویی او را در داخل خود حمل می کند ، با حساسیت تمام حالات او ، هم خودش و هم بیشتر را می خواند.

او راههای او را برکت داد ، فرشته او ، طلسم بود - در هر دقیقه ، همیشه.

تسکین روانی داد. مرا با گرمایم گرم کرد

و او در مقابل چیزی نمی خواست - فقط چراغ ها - از راه دور ، بسیار با دقت ، با دقت ، مانند ستاره ها یا خورشید می درخشد.

و مهم نیست که این عشق بزرگ به معنای معمول کلمه تحقق نیافته است: آنها با تعهدات شکست ناپذیر ، نگرش های اجتماعی ، زمان جدا می شوند. مهم این است که نور آسمانی او را به خدا نزدیک کرد.

عشق یک راز بزرگ و مقدس را برای او فاش کرد: جاذبه آسمانی پازل های متفاوت را به یک ماتریس معنوی واحد وصل می کند. به دنبال مثال نحوه اتصال این دو.

او فهمید که در آنجا ، فراتر از جایی که افراد (در ساعت مقرر) به نزد پدر می آیند ، زندگی طبق قوانین یک پذیرش مشابه جریان می یابد ، همانطور که هنگام کشف بعد جادویی احساس کرد …

و با این حال ، برای مردم ، چنین مشارکت ای فقط یک نعمت نیست ، بلکه یک هدیه دشوار و معمول است ، یک آزمایش واقعی: یک فرد برای پرواز آموزش ندیده است ، نمی تواند برای مدت طولانی در هوا پرواز کند ، یا زود یا زود بعداً او به سرزمین معمولی فرو می رود. برای زمینیان ، بعد عشق یک تناقض است ، یک پارادوکس. تقریباً هیچ کس نمی تواند با آن کنار بیاید.

اما کسانی که شعله مقدس را در درون خود حفظ می کنند از حقوق ویژه ای برخوردار می شوند - حفاظت معنوی ، بینش و شفا. هدیه عشق هم تعالی است و هم امتحان. و عدم وجود یک مادی مادی همیشه مهم نیست …

… او در پرواز آزاد زندگی می کرد ، مانند مرغی دریایی به نام جاناتان لیوینگستون ، زیبا ، بالدار ، در تلاش بیشتر و بالاتر … عشق برکت و درس او بود … و آموخت که با آن کنار بیاید … در آفتابی طرف هستی ، جایی که عشق در آن زندگی می کند …

نتیجه گیری کوتاه از مقاله فوق.

من فکر می کنم که شواهدی از چنین احساسی با همه معجزات همراه با آن به طور تصادفی به ما داده نمی شود ، در این شرایط به نظر می رسد که خدا به ما اجازه می دهد کمی جلوتر ، کمی بیشتر از حد معمول ، منابع خاصی را در فضاهای روح ما باز کنیم - پراکندگی ستاره ای از یک ماتریس معنوی واحد. کسی که حداقل یک بار عاشق شده است ، مطمئناً مرا درک خواهد کرد.

حالات روشن برای شما!

توصیه شده: