تاثیر "اسکلت در کمد لباس" روی روان

تصویری: تاثیر "اسکلت در کمد لباس" روی روان

تصویری: تاثیر
تصویری: نظم دهی کمد لباس؛ چطور کمد لباسها را مرتب کنیم که جای کمی بگیرد؟ | بانوی با سلیقه 2024, آوریل
تاثیر "اسکلت در کمد لباس" روی روان
تاثیر "اسکلت در کمد لباس" روی روان
Anonim

خانواده هایی وجود دارند که در آنها حقایقی وجود دارد که هیچ یک از اعضای خانواده آنها را نمی پذیرند ، و چشم های خود را می بندند ، اسکلت هایی در گنجه پنهان شده اند ، که زندگی همین اعضای خانواده را مسموم می کند ، زیرا گنجه را برای همیشه قفل می کنند. جاده دهم از این کابینت عبور می کند و اگر شخصی به طور تصادفی مجبور باشد به آن نگاه کند ، همه طوری رفتار می کنند که گویی هیچ اسکلتی وجود ندارد. کسی که این اسکلت را دید در نهایت دیگر به چشم خود و دیگر حواس خود اعتماد نمی کند و با بقیه اعضای خانواده وارد یک توطئه ناگفته می شود. این اسکلت ها می توانند عبارتند از: اختلال روانی یکی از اعضای خانواده ، جرائمی که پیامدهای جدی در پی داشته است ، خشونت ، خیانت به همسر و موارد دیگر. این امر به ویژه برای کودکان در چنین خانواده هایی دشوار است ، زیرا چنین اسکلتی بر روان آنها تأثیر خاصی می گذارد.

بنابراین ، یک مادر ناسالم روانی نمی تواند به طور کامل در زندگی فرزند خود شرکت کند ، با حمایت تمام اعضای خانواده ، او با دقت سعی می کند حضور بیماری را پنهان کند و سعی می کند وانمود کند که "عادی" است. کودک نمی داند که مادر در واقع بیمار است و دلایل رفتار او برای او مشخص نیست. خودخواهی کودک به او می گوید که او مقصر همه چیز است. در نتیجه ، کودک با کار اختراع یک مدل جبرانی مواجه می شود که به او اجازه می دهد به نحوی با این امر کنار بیاید. مدل جبرانی به عنوان الگویی پیشرو در زندگی چنین کودکی شناخته می شود و باعث آسیب جدی به زندگی فرزند او و وظایفی که با آن روبرو است می شود. انکار حقایقی که برای کودک مهم است ، اما برای کودک حقایقی که به عزیزانش مربوط می شود مهم است ، که باعث ایجاد تنش در روان او می شود. همه واکنش ها ، دفاع ها و رفتارهای او در اطراف این وضعیت مبهم و نامشخص شروع به جمع بندی می کند. این وضعیت مبهم ، این اسکلت وحشتناک در گنجه را نمی توان نام برد ، روشن کرد ، عزاداری کرد و بنابراین روان را بر خود ثابت کرد. اسکلت ، به طور نامحسوس در گنجه وجود دارد ، تخیلات ایجاد می کند ، ساختارهای عاطفی و منطقی ایجاد می کند ، که به نحوی برای توضیح آنچه اتفاق می افتد طراحی شده است ، روان به دنبال این است که به نوعی تکمیل ، نوعی تصمیم گیری و در مورد تصمیم گیری برسد. روان کودک - یک تصمیم ثابت ، زیرا او هنوز نمی تواند تناقضات را پردازش و جذب کند.

اطلاعات صادقانه ، توضیح صادقانه زمینه ای را ایجاد می کند که باید بر اساس آن ایجاد شود. مهم نیست که اطلاعات چقدر غم انگیز است ، می توانید به آن اعتماد کنید ، می توانید آن را به اندازه کافی تجربه کنید. اگر به خود و سایر اعضای خانواده اجازه دهید آن را تجربه کرده و در نهایت از آن جان سالم به در ببرند ، هر فاجعه ای می تواند طبیعی باشد. نامگذاری شده ، توضیح داده شده در روان به عنوان چیزی گل آلود ، بی نظم و بی حد و حصر در روان متوقف می شود ، نام و مرز خود را به دست می آورد ، و سپس می توان آن را تجربه کرد. نامگذاری همیشه یک مرحله مهم در روند تجربه درمانی است. می توان عزاداری کرد و چیزی را تجربه کرد که دارای نام است ، چیزی که دارای مرز است. درمان اعتیاد نیز با تشخیص این موضوع آغاز می شود: "من یک الکلی هستم" ، "من یک معتاد به مواد مخدر هستم" ، "من یک معتاد به قمار هستم". این نام به شما امکان می دهد حرکت کنید ، این یک نوع "از" است. بدون نام یک فاجعه خاص ، غیرممکن است که حرکت کنید ، غیرممکن است که از سchingال خارش دار خلاص شوید: "چه اتفاقی می افتد؟" و تلاشهای کاذب ابدی برای پاسخگویی به این سال. در جایی که هیچ محدودیتی وجود ندارد ، عدم قطعیت و هرج و مرج حاکم است ، که بی وقفه هر خط خطی را از بین می برد ، زیرا مواجهه با اصل بسیار ترسناک است ، یک کابینت را باز کنید و اسکلتی را که سالها در آنجا ذخیره شده است ببینید. اما وقتی این اتفاق می افتد ، روان تا حدی بالغ می شود که فرد می تواند رویداد را با نام خود صدا کند و یک روند برگشت ناپذیر تغییرات کیفی آغاز می شود.

توصیه شده: