ردپای والدین

فهرست مطالب:

تصویری: ردپای والدین

تصویری: ردپای والدین
تصویری: تمسخر والدین تفريح جوانان آخرالزمان • رائفی پور 2024, آوریل
ردپای والدین
ردپای والدین
Anonim

پایین آمدن به رودخانه بزرگ

همه ما رد پا در شن و ماسه می گذاریم …

ماشین زمان

در این مقاله می خواهم در مورد نقش دیگران مهم و اینکه آنها چه اثری در روح ما می گذارند و چگونه با آن برخورد کنیم بنویسم؟

در درمان ، دیر یا زود باید با این آثار برخورد کرد. و ، به عنوان یک قاعده ، که شگفت آور نیست ، با آثار "بیشتر" تمیز نیست. از آنجا که مهمترین افراد برای کودک والدین او هستند ، بیشترین سهم در اینجا به آنها تعلق دارد. و روان درمانگر گاهی اوقات به زمان زیادی برای "پاکسازی این آثار" نیاز دارد. من معتقدم که روان درمانگران در سراسر جهان باید دور هم جمع شوند و بنای یادبودی را برای "والدین مشتری" به نشانه قدردانی از این واقعیت که آنها کار کرده اند و همیشه خواهند داشت ، نصب کنند.

در روان درمانی چنین عبارتی وجود دارد: "والدین هرگز نمی میرند." در اینجا ما به وضوح در مورد زندگی بی پایان واقعی این افراد مهم برای ما صحبت نمی کنیم ، بلکه در مورد نمایش مجازی آنها در واقعیت روانی ما صحبت می کنیم. و واقعیت روانی ، همانطور که می دانید ، طبق قوانین خود زندگی می کند ، به هیچ وجه قوانین مادی ندارد.

بیشتر از همه در مطالعه این حوزه ، نمایندگان روانکاوی موفق شدند ، دقیقاً جهت آن ، که "نظریه روابط شیء" نامیده می شود. ماهیت آن به طور خلاصه این است که روان ما از اشیاء داخلی تشکیل شده است ، که اجسام بیرونی درونی شده (جذب) شده اند.

به این معنا که افراد قابل توجهی از تجربیات قبلی (عمدتا از اوایل کودکی) به مرور زمان به اجزای ساختاری I. ما تبدیل می شوند. این بدان معناست که به معنای واقعی کلمه هر شخص مهمی از دوران کودکی ما اثری بر روح ما می گذارد. و این ردیابی می تواند بسیار متفاوت باشد ، اغلب دور از خوشایندترین. بیایید در اینجا در مورد ردپای والدین صحبت کنیم. بعداً در متن این قسمت داخلی شده از I خود را می نامیم والد داخلی

خوش شانس کسانی که والدین مهربان ، پذیرنده و حامی داشتند. هماهنگی و هماهنگی در واقعیت ذهنی آنها حاکم است. آنها که بالغ شده اند می توانند ارزیابی مثبتی از خود ، حمایت از خود ، احترام به خود و پذیرش خود داشته باشند. آنها نیازی به صرف انرژی اضافی برای کار با درگیری های درونی خود ندارند. والدین خوب داخلی آنها ، مانند یک طلسم جادویی ، حتی پس از فوت والدین واقعی آنها را حمایت و محافظت می کند.

وضعیت برای افرادی که والدین آنها چندان "خوب" نیستند کاملاً متفاوت است: بی ارزش کردن ، انتقاد کردن ، رد کردن ، تحقیر کردن ، متهم کردن ، سرزنش کردن ، سرزنش … و ردپای آنها در زندگی یک شخص از " میراث”منطقه. سپس بخشی از والدین درونی "بد" در روح کودک شکل می گیرد.

چنین "رد پای دیگران" چگونه در زندگی شخص خود را نشان می دهد؟

بیشتر اوقات به شکل ناسازگاری درونی ، ناسازگاری خود است. نتیجه چنین ناهماهنگی می تواند تضادهای داخلی (به عنوان مثال ، بین خواسته و نیاز من) و حتی درگیری های داخلی باشد.

والدین درونی نیز می توانند خود را در اشکال مختلف خود منفی نشان دهند:

  • افزایش انتقاد از خود ؛
  • عزت نفس منفی ؛
  • خودکنترلی بیش از حد ؛
  • ناتوانی در حمایت از خود ؛
  • نداشتن عزت نفس ؛
  • عدم امکان عشق به خود (عشق به خود)

این می تواند دلیل افزایش بسیج ، ناتوانی در آرامش و به طور کلی ، خود را در قالب خشونت علیه خود نشان دهد.

در مواردی می توانید آثار والدین را پیدا کنید که خود را بترسانید ، ارزش خود را نادیده بگیرید ، سرزنش کنید ، شرم کنید ، کنترل کنید ، سرزنش کنید.

معمول ترین دلایل تماس با درمانگر به شرح زیر است:

  • عزت نفس ناپایدار ؛
  • نارضایتی از زندگی ؛
  • عدم شادی در زندگی ؛
  • ناتوانی در آرامش
  • احساس "نه زندگی خود" ؛

مثال. یک مراجعه کننده با مشکل عدم توانایی در آرامش به درمان آمد. او دائماً در حالت "سریعتر ، بالاتر ، قوی تر" است. استراحت ، آرامش توسط او به عنوان ترس از رکود ، عدم حرکت به جلو درک می شود.به عنوان مثال ، سالهاست که با بهبود جسمانی ، هر روز صبح ساعت 5 از خواب بیدار می شود و مجموعه ای از تمرینات را به مدت یک ساعت انجام می دهد. بدون استثنا از قاعده. نه وضعیت سلامتی و نه رفاه در نظر گرفته می شود ، چه برسد به تعطیلات آخر هفته و تعطیلات … در موارد نادر زمانی که او نتواند این کار را انجام دهد ، خود را متهم می کند. والدین داخلی این مشتری به او اجازه نمی دهد که آرامش داشته باشد ، کنترل کند و از او دستاوردهای جدیدی را بخواهد.

آثار والدین برای همیشه در ما زندگی می کنند. صدای آنها یا بلند ، ضروری ، یا به سختی شنیده می شود. تأثیر آنها بر زندگی ما می تواند از ناچیز ، دوره ای تا جهانی باشد. اما همیشه آنجاست! ممکن است درباره آن اطلاع داشته باشید ، می توانید حدس بزنید ، اما بیشتر اوقات آن را نمی دانید.

آنها والدین خود را انتخاب نمی کنند … این یک اصل است. و آثار آنها در زندگی ما با آن چیزی که ما دوست داریم آنها را ببینیم بسیار فاصله دارد. و حتی در حال مرگ جسمی ، آنها همچنان ویرایش های خود را در سناریوی زندگی ما انجام می دهند.

اما می توانید با روش های مختلف در این مورد رفتار کنید پیگیری.

هنگامی که با این واقعیت روبرو می شوید ، می توانید ناراحت شوید ، ناراحت شوید و در تمام طول زندگی خود شکایت کنید که از والدین خود بدشانس بوده اید. اینکه کاری از دست شما بر نمی آید!

شما نمی توانید فقط ناراحت شوید و شکایت کنید ، اما می توانید انتظار داشته باشید که والدین باید تغییر کنند ، متفاوت شوند - دوست داشتن ، بخشیدن ، احترام گذاشتن ، پذیرفتن. هیچ تأییدی در این مورد پیدا نکنید (والدین را نمی توان تغییر داد!) ، به والدین حمله کنید ، عصبانی شوید ، عصبانی شوید ، ناله کنید …

روابطی که در بالا توضیح داده شد ، ماهیت موقعیت کودک است. کودکی که نمی تواند نا امید شود و با چنین واقعیت غم انگیز خود موافقت کند.

و شما می توانید با چنین حقیقتی از زندگی مأیوس شده باشید و اگر واقعاً آن را قبول ندارید ، حداقل با چنین واقعیتی از زندگی موافق باشید. و اگر از والدین خود تشکر نمی کنید (و در برخی موارد ، به جز واقعیت امکان زندگی ، و چیزی برای تشکر وجود ندارد) ، حداقل انرژی و زمان زندگی خود را با انتظارات غیرمنتظره هدر ندهید. موافقت کنید و ادامه دهید. این موقعیت یک فرد بالغ است.

آنچه مهم است آن چیزی نیست که از من ساخته شده است ، بلکه آن چیزی است که من خودم از آنچه از من ساخته شده است - ژان پل سارتر یک بار نوشت. و سخنان او هنوز مربوط به پرونده ما است. می توانید سعی کنید خودتان این کار را انجام دهید ، یا می توانید از کمک یک درمانگر حرفه ای استفاده کنید.

من در مورد استراتژی کار در درمان با والدین داخلی در مقاله والدین خودم نوشتم.

مسیر آسان نیست ، اما ارزشش را دارد!

خودت را دوست داشته باش! و بقیه به نتیجه می رسند!

مشاوره و نظارت بر اسکایپ

توصیه شده: