2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
جلسه دوم. در مورد آزمایشات
زمان گذشت. قهرمان کوچک ما کمی رشد کرده است. او بسیار تلاش کرد تا با جهان مهربان ترین روابط را برقرار کند ، جایی که تقریباً از بدو تولد در آن دوران سختی داشت. (ما به یاد داریم که پسر والدین خود را زود از دست داد و در یتیم خانه پرورش یافت.) بعضی اوقات جهان به او واکنش نشان می داد ، اما بیشتر اوقات احساس می شد. و سپس بچه بسته شد و سعی کرد بفهمد چرا زندگی گاهی اوقات اینقدر خشن است؟ از کجا می توان نیرویی برای مقاومت در برابر مشکلات آن بدست آورد؟ چگونه می توان در برابر همه مشکلات ناشی از مشیت مقاومت کرد؟
آن روز او روزهای سختی را پشت سر گذاشت: رفیق ، که بچه او را دوست خود می دانست ، امروز صبح ، به همراه بقیه بچه ها ، او را مسخره کردند و مسخره کردند. پسر دوباره تنها ماند. تنها با دنیایی بزرگ و "خاردار" …
بچه یک مکان خلوت داشت که هیچ کس از آن خبر نداشت - در پارک پشت سرپناه ، در کوچه ای سایه دار ، در انبوه های یک حصار رها شده و بسیار قدیمی. در آنجا ، پشت شاخ و برگ متراکم ، او دوست داشت که بازنشسته شود و غمگین باشد وقتی چیزی سخت ، غم انگیز در زندگی اتفاق می افتد …
اما این بار افکار او با حضور عجیبی قطع شد. بچه به اطراف نگاه کرد و متوجه مردی روشن با بالهای بزرگ در پشت شد. او مبهم به یاد آورد: آنها قبلاً یک بار ملاقات کرده بودند …
اما بلافاصله به خواب رفت ، نیمه خواب ، نیمه بیدار … "فرشته!" - به یاد بچه افتاد - "نگهبان من! چقدر منتظرت بودم! چقدر بی حوصله! چقدر خوشحالم! " فرشته با مهربانی به کودک نگاه کرد و به آرامی شانه او را لمس کرد. بلافاصله در قلب من نور و نور شد … و سپس ، با معجزه ای ، هر دو خود را در بهشت یافتند. همه چیز با نور ساطع شده بود. لطف و استقبال حاکم شد … خوب بود و اصلاً نمی خواست برود. اما این احساس مداوم که جاده زندگی را پشت سر نگذاشته بود ، برای یک دقیقه هم ترک نشد … پسر بچه توسط خانه ای زمینی دیگر به او دعوت شد …
بنابراین آنها دوباره خود را در بوته های آلاچیق پیدا کردند. کودک که از خواب بیدار می شود ، از فراموشی چسبناک و خواب آلود خارج می شود ، هنوز پژواک کریستالی کلمات جادویی نگهبان خود را می بیند.
"بچه عزیز ، سعی کن از زندگی عصبانی نشی! او سختگیر است - این درست است ، اما به این ترتیب است که او شخصیت را تمیز می کند ، روح ها را شفا می دهد ، قلب ها را شفا می دهد … و همچنین افراد را از نظر کیفیت ، عمق بررسی می کند. هر امتحانی ما را برای ارزشهای بهشتی بالا آماده می کند: در برابر - آماده برای هدیه ای خاص - برای عشق یا استعداد برآورده شده. اگر شکست بخورید ، باز هم درس های زندگی را خواهید آموخت. هر جاده مسیری است به سمت بالا ، به سمت بالا … آنها به شما می گویند: "از طریق خارها تا ستارگان …" دقیقاً گفته شده است ، درست است! راه به سوی ستارگان واقعاً خاردار و دشوار است ، اما هیچ راه دیگری وجود ندارد و ستاره ها ارزش آن را دارند … وقتی این را فهمیدید ، به هر امتحانی که از بالا به ما اجازه داده شود احترام می گذارید … حالا می دانید: این چگونه ستارگان کار می کنند و مسیرهای انسانی را به سمت بالا باز می کنند … حالا بیدار شوید و به سوی رفقای خود فرار کنید ، اما بدون توهین و با ایمان به بهترین …"
بچه از خواب بیدار شد ، به اطراف نگاه کرد و هیچکس را ندید … "من رویای جادویی را دیدم" - او فکر کرد … او هنوز چیزی را به طور مبهم به یاد می آورد ، اما به زودی از رویا فقط یک اثر نوری ، یک جرقه روشن وجود داشت ، یک نقطه ستاره در قلب اوست و چیزی بیشتر از آن…
پسر لبخندی زد ، از پناهگاه مخفی خارج شد و با زمزمه کردن چیزی برای خود ، از کنار کوچه گذشت …
ادامه دارد…
/ نویسنده: بلشیچنکو آلنا ویکتوروونا با همکاری دخترش /
توصیه شده:
چه چیزی مانع از مراجعه به روانشناس می شود؟ - مشاوره روانشناسی - روانشناسی
برخی از افراد "می خواهند" برای مشاوره با روان درمانگر ثبت نام کنند ، اما نیاز به اثبات نتایج روان درمانی دارند یا نمی دانند در صورت عدم نتیجه گیری چه اتفاقی می افتد. بنابراین ، من با مقاومت افرادی که فقط فکر می کنند آیا باید برای مشاوره بیایند کار نمی کنم و هرگز نخواهم کرد.
روانشناسی و روانشناسی. روانشناسان دروغین
در این مقاله ما نه تنها در مورد روانشناسی ، روان درمانی ، تجزیه و تحلیل سرنوشت و روش های علمی صحبت خواهیم کرد. من می خواهم خوانندگان را با موقعیت شخصی آشنا کنم که تعداد زیادی از متخصصان محافل دانشگاهی به درستی آن را پرچمدار روانشناسی شخصیت در فدراسیون روسیه می دانند.
یک شیطان آشنا بهتر از یک فرشته ناآشناست
با قرار گرفتن در شرایط دشوار ، گاهی اوقات ، فرد راهی برای خروج نمی بیند. در تداخل باورها ، نگرش ها ، دیدگاه های او ، راه حل قابل قبولی وجود ندارد. "من نمی دانم چه کنم" ، "ما از هم جدا شدیم و من نمی توانم کاری انجام دهم ، فقط گریه می کنم"
کارگاه آموزشی درمان زناشویی. وظیفه چهارم "از چشم یک فرشته"
در روابط زناشویی ما ، ما (به دلایلی یا دلایلی) اغلب شریک زندگی را بی ارزش می کنیم ، ارزش خود را از دست می دهیم ، در نتیجه آسیب جبران ناپذیری هم به شریک زندگی و هم به کل رابطه وارد می کنیم. با تحقیر شأن و ثبات شخص دیگر ، ما از نظر تمثیلی آن را باطل می کنیم ، از قدرت روحی و روانی محروم می کنیم و آن را به اشتباهات بیشتر محکوم می کنیم.
دانشکده روانشناسی در گروه روانشناسی
اخیراً ، روانشناسی رواج یافته است ، دانش روانشناسی در توده های گسترده نفوذ می کند. البته اینترنت ، برنامه های تلویزیونی با روانشناسان ، کانال های روانشناسان در YouTube به علاقه مردم به روانشناسی کمک می کند و اطلاعات را بازتر و در دسترس تر می کند.