آویزان شدن در مسابقات

تصویری: آویزان شدن در مسابقات

تصویری: آویزان شدن در مسابقات
تصویری: روش بزرگ کردن آلت تناسلی کشف شد 2024, مارس
آویزان شدن در مسابقات
آویزان شدن در مسابقات
Anonim

وقتی بچه بودم ، ایده افزایش قد با حلق آویز کردن روی میله افقی در بین پسران دیگر محبوب بود. من نمی دانم آنها بزرگ شده اند یا نه ، اما در طول این روش بسیار خنده دار به نظر می رسند. امروزه بسیاری از مردم که با ایده رشد شخصی پذیرفته شده اند ، بر انواع "میله های افقی" نیز آویزان شده اند. و هیچ چیز خنده دار در آن وجود ندارد. این یک منظره ناخوشایند است ، مانند یک رویای مشتری من (که با رضایت مشتری منتشر شده است) ، که در آن او با "مغز ایدئولوژیک" خود چند قدم جلوتر قدم می زند و می پرسد آیا او به مراسم تشییع جنازه اش می آید. وقتی استاد برگشت ، چهره پوسیده مرد مرده را دید.

هر آخر هفته مشتری من در یک محیط "رو به رشد" می گذرد ، جایی که پیشرفت خود با موفقیت و یک زندگی مرفه برابر است. روان درمانی در زندگی دختر به عنوان راه دیگری برای رشد و توسعه خود ظاهر شد. کار کردن آسان نبود ، زیرا مشتری چیزهای زیادی را درک نمی کرد و به نظر می رسید ، سعی نکرده است آن را انجام دهد. با این حال ، زمان آن فرا رسیده است که بین تعطیلات آخر هفته آموزش رشد شخصی و روان درمانی روزمره درگیری ایجاد شود. سپس رویاهایی مانند رویایی که در بالا گفتم وجود داشت و س questionsالاتی در مورد انسان و سردرگمی وجود داشت. صدا ، نگاه و قدم "نرم تر" شد. یک شنبه مشتری من از خواب بیدار شد تا در یک رویداد دیگر "turnstile" شرکت کند. اما در بدنم احساس ضعف و لرزش می کردم و نمی توانستم خودم را وادار کنم از خانه خارج شوم.

دختر "به رختخواب افتاد" ، تا عصر دمای او به 39 درجه رسید. بعد از خوردن آسپرین ، خوابش برد. صبح او ساعت هفت صبح بیدار شد ، که برای او معمول نبود (بیدار شدن زودهنگام از سخنان مشتری همیشه یک عذاب واقعی بود). یک ضعف "دلپذیر" در بدن وجود داشت ، که در عرض یک ساعت جای خود را به سلامتی و انرژی داد. تا ساعت 12 ، دختر آپارتمان را با دقت تمیز کرد ، سپس به سوپر مارکت رفت ، به خانه بازگشت ، غذا پخت ، به دیدار پدر و مادرش رفت و عصر با یکی از دوستانش ملاقات کرد. مشتری می گوید: "چنین روز طولانی ، معمولاً روزهای من کوتاهتر است."

برای این دختر ، رشد امروز در حد خیانت ، رکود و خطر است. من متقاعد شده ام که با گذشت زمان ، مقوله رشد ، محله ای با مفاهیم دیگر را هدایت خواهد کرد. اما این دیگر رشد مصنوعی نیست ، توسعه به خاطر توسعه نیست.

مشتری کارتهای تخیلی نمادین را بررسی می کند ، می پرسد: "چرا یک جغد وجود دارد ، اما بلبل وجود ندارد؟" می پرسم: "چرا بلبل؟" می خواهد چیزی بگوید و شروع به گریه می کند. فقط نگاهم می کند و گریه می کند. چشم ها می پرسند: "آیا من را درک می کنی؟" بی سر و صدا جواب می دهم: "بله".

در اینجا کلمات Renata Salezl آمده است:

"همه این مربیان ، مربیان رشد شخصی و امثال آنها مقامات جدیدی هستند. آنها به مردم یاد می دهند که چگونه انتخاب درست را انجام دهند. حتی افراد بسیار ثروتمند چنین مشاورانی دارند ، آنها در هر زمینه توصیه هایی می کنند: نحوه لباس پوشیدن ، نحوه ایجاد یک استراتژی موفق ، چگونه می توانم دفتر خود را در فنگ شویی مجهز کنم. ایده من این است که مردم ، که قبلاً از نیاز به انتخاب ترسیده بودند و حتی به دلیل ایدئولوژی غالب ترسیده بودند ، به دنبال مقامات می گردند. در شرایط ترس ، بسیار آسان تر به مقامات مراجعه کنید: به عنوان مثال ، معلمان مذهبی یا سایر روانکاوان ، این به ما می گوید که یک فرد دارای ساختار روان پریشی است - ما می بینیم که افراد از همه نوع "معلمان" پیروی می کنند زیرا بدون شک شبیه افراد هستند ، با اطمینان از اینکه انجام می دهند."

امروزه مشتری من جذب بودور می شود ، لباس های زیر زیبا خریداری می کند و سایر "ملزومات" از "روده" او تهیه می شود و توسط مربیان رشد شخصی تجویز نمی شود. و او همچنین منتظر بهار و اولین شبنمی است که می بارد و آواز بلبل …

بهار ، شبنم و آواز بلبل آنقدر دختر را مجذوب خود کرد که افسانه های بسیار زیبایی در مورد بلبل پیدا کرد و برای من آورد. از آنجا که مقاله من دارای ماهیت آموزشی است ، شاید من زیباترین آنها را انتخاب نکرده ام ، اما آموزنده است.

با نگاه کردن به "گورو" که شما را در نوار افقی آویزان کرده است ، افسانه ای را که در زیر می گوید به خاطر بسپارید.

شکارچی بلبلی را که صید کرده بود رها کرد. در حال پرواز ، بلبل به شکارچی فریاد زد که با رها کردن او گنج ارزشمندی را از دست داده است ، زیرا مرواریدی بزرگتر از تخم شترمرغ در خود دارد. شکارچی می خواست بلبل را دوباره فریب دهد ، اما فقط روی او برگشت که چقدر احمق بود: "شما واقعاً باور داشتید که من درون یک تخم شترمرغ مروارید بیشتری دارم ، اما من خودم از چنین تخم مرغی کمتر هستم!"

توصیه شده: