روانشناسی سرنوشت. تحصیلات و وراثت

فهرست مطالب:

تصویری: روانشناسی سرنوشت. تحصیلات و وراثت

تصویری: روانشناسی سرنوشت. تحصیلات و وراثت
تصویری: روانشناسی-هاشمزاده -زندگی تقدیر و سرنوشت است یا انتخاب خود ما 2024, آوریل
روانشناسی سرنوشت. تحصیلات و وراثت
روانشناسی سرنوشت. تحصیلات و وراثت
Anonim

روانشناسی سرنوشت 1. تربیت و وراثت

سرنوشت ، سرنوشت ، کیسمت ، کارما - همه این تعاریف به نوعی برای ما آشنا هستند ، هر یک از ما در زندگی خود دوره ای داشتیم که این کلمات به دلیل شرایط خاصی در روح ما واکنش ایجاد کردند. البته ذهنیت روسی ما به کلمه سرنوشت نزدیکتر است. و هر یک از ما این کلمه را به روش خود درک می کنیم و معنای خاص خود را در آن وارد می کنیم. و در بین ما چنین شخصی نبود که به مسأله جبر و اراده آزاد اهمیت ندهد.

شوپنهاور را به خاطر دارید؟ اگر من دو گزینه را انتخاب می کنم - کجا بپیچم ، چپ یا راست ، پس چرا چنین انتخابی می کنم. و چه چیزی در من باعث می شود که به راست و چپ بپیچم؟ البته بعداً می توانم برای خودم توضیح دهم که چرا دقیقاً به راست چرخیدم. اما اگر به چپ بپیچم ، در این صورت می توانم به نحوی به خودم توضیح دهم که انتخاب من بر چه اساسی است. اما این نیز اتفاق می افتد که ما خودمان نمی توانیم بفهمیم چرا یکی را بر دیگری انتخاب کرده ایم.

ما موفق شدیم یک چیز را با اطمینان ثابت کنیم: ما همیشه می خواهیم بهترین کار را انجام دهیم. اما سوال دیگر این است که دقیقاً چه کسی بهتر است. برای خود ، عزیزان ، فرزندان خود بهتر است. و به طور کلی ما می دانیم که ما خودمان انتخاب می کنیم و سرنوشت ما هنوز به ما بستگی دارد ، به اینکه ما کی هستیم ، به عادت های ترجیحات و دلبستگی های ما ، اغلب به دلیل وراثت خودمان ، و فقط در آن صورت - به شرایط.

اما همه موارد فوق زمانی پر از معنا و معنای کاملاً متفاوت و مهم تر می شود که ما به مشکلات تربیت فرزندانمان علاقه مند باشیم ، به همین دلیل ما واقعاً به خاطر آنها زندگی می کنیم و به نظر می رسد که آماده انجام هر کاری هستیم. ما خویشاوندان و اجداد خود و مشکلات آنها را از همان جنبه ای می شناسیم که نمی خواهیم این مشکلات در فرزندان ما ظاهر شود. ما برای فرزندان خود زندگی می کنیم ، گاهی آزادی و زندگی خود را به خطر می اندازیم و سعی می کنیم بهترین ها را به آنها ارائه دهیم: تحصیلات و سرمایه اولیه برای زندگی. و ما برای فرزندان خود می ترسیم ، می ترسیم که علیرغم تمام تلاش های ما در آستانه قانون ، چیزی برای آنها در زندگی پیش نیاید. و دقیقاً از نقطه نظر موفقیت فرزندانمان است که ما علاقه مند هستیم چگونه وراثت در فرزندان ما خود را نشان می دهد ، چه کار کنیم تا از جلوه های ناخواسته وراثت در فرزندانمان جلوگیری کنیم. آیا می توانیم بر سرنوشت فرزندان خود تأثیر بگذاریم و آن را مرفه تر کنیم. آیا می توانیم کار دیگری انجام دهیم ، اگر قبلاً انجام داده ایم ، به نظر می رسد ، هر چیزی که از نظر مادی و از نظر تربیت برای فرزندانمان ممکن است؟ و ما به پاسخ این س questionsالات علاقه داریم ، زیرا ما بیشترین علاقه را به رفاه فرزندانمان در زندگی داریم.

ما سعی خواهیم کرد با در نظر گرفتن همه مدرن ترین دستاوردهای علوم انسانی مدرن ، در مورد این موضوع تأمل کنیم. البته ، اول از همه - روانشناسی و روانشناسی. چگونه رشد روان انسان رخ می دهد و چگونه روان با سرنوشت یک فرد ارتباط دارد. اگر ما درک درستی از این موضوع داشته باشیم ، بدون در نظر گرفتن هرگونه تأثیر متقابل یا رقابتی ، بنابراین می توانیم تصور کنیم که چگونه می توانیم سرنوشت فرزند خود را مرفه تر کنیم. و این ایده باید در درجه اول بر اساس علم باشد ، نه بر اساس نوعی تحقیقات نظری ، زیرا نظریه های روانشناسی زیادی وجود دارد - قابل درک و نه چندان روشن. بگذارید آن را به روانشناسان نظریه پرداز و برای تفریح بسپاریم.

ما باید بر مفاهیم علوم طبیعی مبتنی بر مطالعه وراثت ، که شامل مطالعه تجربی صفات ارثی و تظاهرات آنها است ، تکیه کنیم. ما باید به داده های آزمایشات بیولوژیکی تکیه کنیم. در این صورت ما قادر خواهیم بود ایده های واقعاً عینی داشته باشیم و نه تفسیری از روانشناسان ، بر اساس اندیشه های فلسفی خودشان و منعکس کننده ، اول از همه ، ایده های خودشان در مورد جهان و جایگاه انسان در آن. ارائه خود به جهان از این طریق ، البته قابل درک است ، اما ما به مکانیسم های واقعی روان و مکانیک های واقعی شکل گیری این مکانیسم های روانی علاقه داریم.

در عین حال ، آیا ما همه چیز را ساده نمی کنیم یا مستحق اتهام مکانیسم یا حتی فقدان معنویت نمی شویم؟ما حداقل را ساده نمی کنیم ، بیایید از زاویه کمی متفاوت ، مناسب تر برای زندگی عملی ، به آن نگاه کنیم. و ملامت فیلسوفان ما را مورد توجه قرار نمی دهد ، زیرا هدف ما بدست آوردن ایده های عملی است و نه لذت فلسفی. بیایید ابتدا برخی از ایده های روانشناسی را در نظر بگیریم. بنابراین ما ژنوم خاصی داریم. و این ژنوم حاوی اطلاعاتی در مورد همه ویژگی های ارثی است که در خانواده وجود داشت و به شکل های مختلف و در افراد مختلف خانواده ما خود را نشان داد. نظریات پزشکی و زیست شناسی مدرن در مورد حافظه ژنتیکی وجود دارد و در نظر گرفته می شود ، که در آنها اطلاعات مربوط به وقایع (!) زندگی یک فرد رمزگذاری شده است. اما آنچه برای ما مهم است چیزی است که قبلاً به طور دقیق ثابت شده است: اطلاعات مربوط به بیماری های احتمالی در ژنوم ذخیره می شود. ژنوم اطلاعات مربوط به توانایی ها و استعدادها را ذخیره می کند. یعنی در مورد آنچه می تواند سرنوشت کودک را پیچیده و بدتر کند و آن را بهبود بخشد ، به لطف تجلی استعدادها و توانایی ها ، افزایش رقابت پذیری ، و با توجه به ماهیت سخت رقابت ، و بقای کودک در شرایط جامعه مدرن.

اکنون مهمترین س forال برای ما این است: چرا تظاهرات برخی علائم بستگی دارد و چگونه اتفاق می افتد. پاسخ ساده است: ژنوم با محیط تعامل دارد! ژنوتیپ یک فعل و انفعال محیطی است و تجلی ویژگی های خاصی را تعیین می کند. محیطی که ژنوم کودک با آن در ارتباط است در کل خانواده نامیده می شود. در نتیجه تعامل ژنوم با این محیط ، ژنوتیپ رخ می دهد - همبستگی محیطی ، و همبستگی می تواند مثبت و منفی باشد! علاوه بر این ، همبستگی مثبت چنین تعامل ژنوم با محیط است که به بقای بیولوژیکی ژنوم و خود کودک در این محیط کمک می کند و به ترتیب منفی ، برعکس.

بنابراین ، روابط در خانواده و روابط مستقیم با کودک ، از دوره رشد داخل رحمی (!) ، و تا 12 سالگی ، تجلی همه صفات ارثی را تشکیل می دهد و ویژگی های فنوتیپی (از ظاهر تا سایکوتیپ) را تعیین می کند.

اما از سن 12 سالگی ، ژن با محیط فردی ارتباط دارد. و محیط فردی رابطه فرد با فضای اطراف اوست. و این نگرش با آن روانی ، خلق و خو و شخصیت مشخص می شود ، که قبلاً به دلیل ارتباط ژنوتیپ و محیط با محیط کلی خانواده آشکار شده است.

و در ادامه به بررسی این سال می پردازیم که چگونه می توان بر همه اینها تأثیر گذاشت. علاوه بر این ، مفاهیم چاپ برای موضوع ما بسیار مهم است.

آثار - آنچه هستند و چرا کنراد لورنز جایزه نوبل را دریافت کرد. نرم افزار مغز چگونه شکل می گیرد ، به چه چیزی بستگی دارد و چگونه کار می کند. چگونه می توانید بر او تأثیر بگذارید؟ و نحوه چاپ و برنامه های دیگر چگونه سرنوشت یک فرد ، مسیر زندگی او را ایجاد می کند ، که در واقع آشکارسازی ژنوم در یک پیوستار است. همه اینها و موارد دیگر - ما بیشتر صحبت خواهیم کرد.

روانشناسی سرنوشت 2. آموزش و ارث

بنابراین ، چگونه می توان بر نرم افزار مغز تأثیر گذاشت ، چگونه می توان فرد را از عادات بد یا واکنش های دردناک یا نامناسب به تأثیرات خاص رها کرد؟ به عنوان مثال ، برای تبدیل شدن به وحشیانی که باران را تداعی می کنند ، لازم است اصول عملکرد و ساختار برنامه های مغزی را درک کنید. همه می دانند که یک کامپیوتر دارای دو قسمت معروف به سخت افزار و نرم افزار است. (اطلاعات در نرم افزار گنجانده شده است.) سخت افزار رایانه حالت جامد واقعی است ، در فضا قرار دارد و شامل پردازنده ، مانیتور ، صفحه کلید ، درایوهای دیسک و غیره است. نرم افزار شامل برنامه هایی است که می تواند به اشکال مختلف از جمله برنامه های انتزاعی وجود داشته باشد. این برنامه را می توان در رایانه قرار داد - یعنی می توان آن را در پردازنده یا روی دیسک مغناطیسی نوشت.اگر این برنامه استاندارد باشد ، می تواند روی یک تکه کاغذ یا راهنمای کاربر وجود داشته باشد. در این مورد ، در رایانه نیست ، اما می تواند در هر زمان وارد آن شود. اما این برنامه می تواند حتی بی اهمیت تر باشد: تنها در صورتی می تواند در سر وجود داشته باشد که هنوز آن را یادداشت نکرده باشم ، یا اگر قبلاً از آن استفاده کرده و پاک کرده باشم.

بنابراین ، یک برنامه یا اطلاعات می تواند تقریباً بر روی هر رسانه ای ، از جمله در مغز قرار گیرد ، که نشان دهنده الگوهای خاصی از ارتباطات عصبی است ، که در نوروفیزیولوژی به عنوان مجموعه های عصبی شناخته می شود. با صحبت از مغز انسان به عنوان یک کامپیوتر الکترو کلوئیدی ، می توانیم سخت افزار را پیدا کنیم: نیمکره چپ و راست مغز ، مخچه ، تنه. در مورد نرم افزار ، می توان آن را در هر کجا و همه جا قرار داد. به عنوان مثال ، نرم افزاری در مغز من نیز خارج از آن وجود دارد - به عنوان مثال ، در قالب کتابی که قبلاً خوانده ام. سایر بخشهای نرم افزار من شامل نرم افزارهای کنفوسیوس ، کارل یونگ ، دیوید توتچ ، استن گروف ، کن ویلبر ، انیشتین ، هایزنبرگ ، کارل پربرام ، هاوکینگ ، اورت ، والدین و معلمان من و دیگر رفقای به همان اندازه جالب و با استعداد است. ممکن است برای شما عجیب به نظر برسد ، اما عملکرد نرم افزار (یا اطلاعات) به این شکل است.

البته ، اگر هوشیاری ما فقط یک مخلوط بی رویه از نرم افزارهای جاودانه و بی اندازه باشد ، ما هیچ فردیتی و خودی نخواهیم داشت. جالب ترین چیز این است که چگونه یک فرد جداگانه از این اقیانوس جهانی نرم افزار بیرون می آید. از آنجا که مغز انسان ، مانند مغز همه حیوانات ، بر اساس یک الکترو کلوئید عمل می کند ، و نه یک کامپیوتر حالت جامد ، از قوانین مشابه مغز هر حیوان دیگری تبعیت می کند. این بدان معناست که برنامه ها ، به شکل پیوندهای الکتروشیمیایی ، به صورت گسسته وارد آن می شوند.

هر مجموعه برنامه شامل چهار قسمت اصلی است:

1. ضروریات ژنتیکی. برنامه های کاملاً سخت یا غریزه. غرایز بیولوژیکی بخشی جدایی ناپذیر از روان هستند. و غرایز بیولوژیکی عبارتند از: مراقبت از فرزندان ، و توسعه بازتاب جهت گیری و تسخیر مناطق جدید ، و حفظ خود ، و بازی. غرایز برنامه های بیولوژیکی مصلحتی هستند که به گونه ها اجازه می دهد تا کیفیت گونه های خود را حفظ و ارتقا دهند.

2. آثار. برنامه های کم و بیش سختگیرانه ای که مغز از نظر ژنتیکی موظف است فقط در مقاطع خاصی از رشد خود ، که به عنوان لحظات آسیب پذیری اثر شناخته می شود ، بپذیرد. برنده جایزه نوبل کنراد لورنز کشف کرد که جوجه کشی در لحظه آسیب پذیری برجسته ، بلافاصله پس از خروج از تخم ، که نه غاز ، بلکه خود لورنز را دید ، سپس خود لورنز را مادر تمام زندگی خود می داند.

3. شرطی سازی. برنامه هایی که با چاپ همپوشانی دارند. آنها کمتر محکم تنظیم شده اند و به راحتی می توان آنها را با شرایط شرطی تغییر داد.

4. آموزش. حتی نرم افزار رایگان تر و نرم تر از تهویه مطبوع. به طور معمول ، اثر اولیه همیشه قوی تر از هرگونه شرط بندی یا آموزش بعدی است.

Imprint نوعی نرم افزار است که به طور جدایی ناپذیری با سخت افزار ادغام می شود و در زمان در دسترس بودن و آسیب پذیری ویژه بر روی نورون ها نقش می بندد. چاپ (نرم افزار تعبیه شده در سخت افزار) جزء لاینفک هویت ما است. در بی نهایت برنامه های احتمالی که نرم افزارهای بالقوه را نشان می دهند ، اثر محدودیت ها را تعیین می کند ، پارامترها و محیط هایی را تعیین می کند که در آن همه شرایط و آموزش های بیشتر انجام می شود.

نظرات روانشناسی پیشرفته غربی به این شکل است.اما برای ما ، به عنوان تمرین کنندگان ، قبل از هر چیز مهم است که نتیجه گیری صحیح حتی از اطلاعات صحیح انجام دهیم. و این نتیجه گیری ها به این شکل خواهد بود. ما می دانیم که نه تنها غرایز بیولوژیکی از نظر ژنتیکی ذاتی هستند ، که می توانند خود را به شکل خالص خود هنگام پرورش کودک توسط حیوانات نشان دهند. اما فرزندان ما ، خدا را شکر ، هنوز توسط خودمان تربیت می شویم و غرایز بیولوژیکی ، که برای همه مردم مشترک است ، خود را به شکل خالص خود نشان نمی دهند ، بلکه دقیقاً در محدوده ای که می توانند در یکی از اجداد ما ظاهر شوند ، ظاهر می شوند. و اطلاعات ذاتی ژنتیکی در مورد نوع سیستم عصبی ، هنگامی که سیستم عصبی شکل می گیرد ، دوباره در محدوده تنوع عمومی ظاهر می شود. و محیط ژنوم کودک به طور طبیعی بدن مادر است. و از مادران عزیز ، که گاهی اوقات از یک کودک فریاد برانگیخته یا خسته می شوند ، این س themselvesال را از خود بپرسید: "این کودک فریاد ابدی در چه کسی متولد شد؟"

لازم به یادآوری است که کودک در هر صورت در یکی از اجداد متولد شده است. اما در مورد چه کسی و کدام ، برای مثال ، آرام یا بیقرار ، این عمدتا توسط خود مادر آینده پرسیده شده است. نگرش او نسبت به پدر کودک و مادر پدر کودک. چگونه ، بله ، بسیار ساده است. از آنجا که محیط ژنوم جنین ، از جمله زمینه هورمونی بدن مادر است. بنابراین ، یک مادر سیگاری ، مشروب ، عصبی ، نگران ، رنج کشیده یا ناراضی ، محیطی را برای ژنوم جنین ایجاد می کند که باعث ایجاد ژنوتیپ منفی می شود - تعامل محیطی. در نتیجه ، به دور از بهترین انواع ممکن سیستم عصبی ، کدگذاری شده در ژنوم ، در حال وضع است.

بنابراین اگر یک مادر آینده فقیر "آنها اینطور هستند !!!!" اول ، توصیه می شود در انتخاب پدر کودک نگرشی مسئولانه داشته باشید. به هر حال ، پدر دقیقاً چه کسی پدر کودک خواهد بود ، به جز موارد خاص ، توسط مادر آینده تعیین می شود. مطلوب است که یک شریک سازگار با ژنتیک پدر شود.

چگونه می توان چنین شخصی را پیدا کرد ، با درک این که این شخص مورد نیاز است ، و قلب به دیگری کشیده می شود و روح شخص ثالث می خواهد؟ چه کسی را انتخاب کنید و چگونه یکی را انتخاب کنید؟ اشتباه کردن بسیار دشوار و بسیار آسان است. در شیوه های نوین روان درمانی ، روش های بالینی اثبات شده ای برای از بین بردن ناهماهنگی حوزه های حیاتی ، عاطفی و روانی در دختران و تنظیم درک آن به طور خاص برای یک شریک سازگار با ژنتیک وجود دارد. اما آنها به طور معمول به این روش ها متوسل می شوند ، اغلب اوقات ، دخترانی که قبلاً تجربه غم انگیز مشارکت ناموفق را داشته اند ، گاهی اوقات از تکرار مکرر این تجربه ناموفق خسته شده اند. و سپس ما در مورد اثرگذاری در آنتوژنز صحبت خواهیم کرد ، و اینکه چگونه تأثیرگذاری بر مدار عصبی اصلی زنده ماندن عصبی تأثیر می گذارد.

توصیه شده: