جوجه اردک زشت

فهرست مطالب:

تصویری: جوجه اردک زشت

تصویری: جوجه اردک زشت
تصویری: جوجه اردک زشت | داستان های فارسی | Persian Fairy Tales 2024, مارس
جوجه اردک زشت
جوجه اردک زشت
Anonim

و شاه واقعی نیست!

در افسانه

احتمالاً بسیاری از شما داستان G. Kh را به خاطر خواهید آورد. "جوجه اردک زشت" اندرسن.

برای من ، این داستانی است در مورد مسیر دشوار یافتن هویت خودم. جوجه اردک زشت ، با گذراندن یک سری آسیب ها (رد ، رد ، کاهش ارزش) در زندگی خود ، توانست هویت واقعی خود را پیدا کند - هویت یک قو سفید. جوجه اردک زشت: در جستجوی هویت

اصولاً جوجه اردک زشت یک انگ است. او به دلیل وجودش بدجنس شد دیگر در چشم جامعه طرد کننده و بی ارزش کننده در یک افسانه در رابطه با قهرمان ما ، ما عکس العمل های جامعه را مشاهده می کنیم ، متهم به بی حوصلگی برای همه چیز متفاوت ، که در پشت آن پیام حدس زده می شود: مثل بقیه باش!

و برای دفاع از هویت خود در چنین محیط غیر دوستانه شجاعت زیادی لازم است.

به اعتقاد او ، جوجه اردک زشت ، با وجود مطبوعات سخت اجتماعی ، خود را رها نکرد و سرانجام به همان کسی که در اصل بود تبدیل شد - قو زیبا.

جوجه اردک زشت

بیایید شرایطی را تصور کنیم که جوجه اردک زشت اجتماعی تر ، سازگارتر و مطیعانه از توصیه های محیط مراقبت خود پیروی می کرد ، که صادقانه برای او آرزوی سلامتی کرد.

و باید تعداد زیادی از آنها وجود داشته باشد (توصیه) - فقط زمان برای حفظ داشته باشید! جوجه اردک زشت به طور مرتب با این نوع پیامها از نزدیکترین محیط اجتماعی - ساکنان حیاط مرغداری - برخورد می کند. اینجا تنها تعداد کمی از آنها هستند:

- آیا می توانید تخم بگذارید؟ از اردک پرسید.

- نه!

- پس زبانت را روی بند نگه دار!

- آیا می دانید چگونه پشت خود را قوس داده ، جیغ بزنید و جرقه بزنید؟

- نه!

- بنابراین وقتی افراد باهوش صحبت می کنند نظر خود را تکان ندهید!

- چه بلایی سرت اومده ؟! او پرسید. - شما بنشینید ، اینجا یک هوس در سر شماست و بالا می رود! تخم بگذارید یا جیغ بزنید ، مزخرفات از بین می روند!

احمق نباشید ، بلکه از خالق به خاطر همه کارهایی که برای شما انجام داده اند تشکر کنید! شما پناه گرفته اید ، گرم شده اید ، با چنین جامعه ای احاطه شده اید که در آن می توانید چیزی یاد بگیرید ، اما سر خالی هستید و نیازی به صحبت با شما نیست! به من اعتماد کن! برای شما آرزوی سلامتی می کنم ، به همین دلیل من شما را سرزنش می کنم - اینگونه است که دوستان واقعی همیشه شناخته می شوند! سعی کنید تخم بگذارید یا جیغ زدن را یاد بگیرید و اجازه دهید جرقه بزند!

به طور خلاصه ، خم نشوید! به آنچه دیگران به شما می گویند گوش دهید! مثل بقیه باش! راحت باش! همان چیزی شوید که دیگران می خواهند شما باشید! خودت را رها کن!

به طور فرضی ، جوجه اردک زشت ، که جوهر خویش را در یک افسانه رها کرده بود ، می توانست به هر کسی تبدیل شود. اگر او خیلی تلاش می کرد به آنچه "افراد باهوش" از حیاط مرغداری به او توصیه می کردند گوش دهد ، شاید او یک خروس شایسته ، یا یک غاز محترم ، یا یک ترکیه شریف می شد. تنها چیزی که او نمی تواند در موقعیت توصیف شده تبدیل شود ، قو زیبا است. اما آیا او خوشحال خواهد شد اگر به ذات قو خود خیانت کند؟

در زندگی

اردک زشت

و این یک داستان ناگفته به نظر می رسد …

پیشتر نوشتم که جوجه اردک زشت در موقعیتی از آسیب های مزمن رشدی قرار می گیرد که بر شکل گیری هویت و عزت نفس او عمیقا تأثیر می گذارد.

این نوع ضربه به عنوان خودشیفته نیز نامیده می شود ، زیرا اغلب منجر به شکل گیری هویت کاذب می شود.

بیشتر اوقات ، ضربه های خودشیفته در دوران نوجوانی رخ می دهد. و جای تعجب نیست. نوجوانی به سوالات هویتی حساس است: من کیستم؟ من چی هستم؟ در اینجا ، همسالان ، و نه بزرگسالان ، همانطور که قبلاً بود ، به گروه مرجع تبدیل می شوند ، همان آینه هایی که نوجوان با اشتیاق به آنها نگاه می کند و سعی می کند به این سوالات پاسخ دهد. اینها هستند که در این دوره اصلی ترین عوامل آسیب زایی او هستند.

مسائل هویتی که در این دوره در بالا بیان شد ، بر ظاهر متمرکز است. بیشترین س chargedال برای یک نوجوان این است: چگونه در چشم همسالان خود نگاه کنم؟ محیط نوجوانان بی رحمانه تر از حیاط پرندگان نیست و دارای خرده فرهنگ نسبتاً سختی است که در افسانه توصیف شده است.این "خروس" ، "ganders" و "بوقلمون" مخصوص به خود را دارد ، سیستم ارزشهای گروهی را پخش می کند و الگوها را تعیین می کند.

قبل از این دوره ، پارامترهای ظاهر - قد ، وزن ، شکل بینی ، گوش و غیره - برای یک نوجوان بسیار مهم است. حتی یک اظهارنظر ناخواسته در مورد ظاهر می تواند علامتی دردناک بر روح نوجوان بگذارد ، بدون ذکر وضعیتی از قلدری سازمان یافته ، که اغلب در این دوره از زندگی با آن روبرو می شوید.

در این دوره ، یک نوجوان اغلب احساس می کند که "اردک زشت" است. متفاوت بودن ، نه مانند دیگران - به این معنی است که دائماً در حال کاهش ارزش ، تحقیر ، طرد شدن هستید. و همه در چنین شرایطی موفق نمی شوند از ماهیت خود دفاع کرده و به هویت "قو زیبا" برسند.

هویت ، همانطور که در بالا نوشتم ، نئوپلاسم شخصیت اصلی این عصر است و در این حوزه ذهنی است که مشکلات اصلی نوجوان بوجود می آید. و همیشه یک نوجوان موفق به کشف و تثبیت خود در هویت واقعی خود نمی شود ، گاهی اوقات گزینه هایی برای توسعه هویت کاذب وجود دارد.

جوجه اردک زشت

معمول ترین گزینه ها برای شکل گیری هویت کاذب ، هویت زودرس و جبرانی است.

برخی از نوجوانان ، با ارزیابی اجتماعی مورد تأیید ، به خود خیانت می کنند و هویت نادرست اجتماعی قابل قبول "خروس" ، "غاز" ، "ترکیه" را انتخاب می کنند. آنها به نوعی تصمیم می گیرند شخصی باشند ، اما نه خودشان ، بنابراین ، لایه به لایه ، لایه های جدیدی از نه-من را به خود تحمیل می کنند. این نمونه ای از هویت زودرس است.

در وضعیت ترومای خودشیفته توصیف شده ما ، تشکیل هویت جبرانی یک گزینه احتمالی است.

یک نوجوان که در موقعیت طرد شدن ، تحقیر شدن ، ارزیابی منفی از یک محیط اجتماعی قابل توجه قرار می گیرد ، آسیب روانی را تجربه می کند و تنها می ماند با او. در داستان تجزیه و تحلیل شده ، جوجه اردک زشت این دوره را به عنوان یک افسردگی تجربه کرد - او در مردابی بازنشسته شد و تا زمانی که با قوها ملاقات نکرد تنها در آنجا زندگی کرد. در افسانه دیگری از اندرسن "ملکه برفی" ، پسر بچه کای ، که دچار آسیب کاهش ارزش (قطعاتی از آینه مخدوش یک ترول شیطانی ، که در چشم و قلب او گیر کرده بود) ، خود را در صحرای یخی ملکه برفی یافت - نماد بیهوشی عاطفی و آلکسی تایمیا - مهمترین علائم آسیب. پرتره مشتری مدرن: مشتری آسیب زا

مکانیزمی که به شما امکان می دهد در شرایط آسیب مزمن خودشیفته زنده بمانید (اما زندگی نکنید) جبران است. جبران خسارت - این یک مکانیسم دفاعی روان است که شامل تلاشی ناخودآگاه برای غلبه بر کاستی های واقعی و تصور شده است. نگرش جبران کننده انگیزه آسیب زا ، که او را به اقدام وادار می کند ، به شرح زیر است: من از شما "خروس" ، "غاز" ، "بوقلمون" خنک تر می شوم! در مورد من بیشتر خواهید آموخت! و در این لحظه ، نوجوان برای خود راهی برای زندگی انتخاب می کند که از خود واقعی او دور می شود - راهی به هویت کاذب.

غالباً چنین نوجوانانی ، به عنوان بزرگسالان ، از نظر شغلی ، شغلی ، موقعیت و سایر ویژگی های اجتماعی به موفقیت چشمگیری در زندگی دست می یابند. آنها فعال ، پر انرژی و هدفمند هستند. آنها مورد احترام ، شناخته شده و از نظر ظاهری ایمن هستند.

می پرسید چه اشکالی دارد؟ جبران خسارت چیست؟

دستاوردهای ذکر شده در بالا نشانه های رفاه خارجی است. و در پشت نمای به ظاهر مرفه یک فرد آسیب زا ، تردیدها ، ترس ها ، شرم و عزت نفس پایین پنهان شده است. انرژی زندگی او به منابع درونی خود واقعی متصل نیست. فعالیت چنین فردی با انرژی ضربه و همه موفقیتها و دستاوردهای اجتماعی آنها تلاشهای بی پایان برای اشباع اعتماد به نفس پایین آنها است.

سندرم دروغگو

هویت کاذب موقت شما را از افسردگی نجات می دهد. اما مهم نیست که چگونه خود را در غاز ، خروس ، پرهای بوقلمون مبدل می کنید ، ترس از مواجهه همچنان باقی است. چنین افرادی اغلب احساس فریبکار می کنند.

سندرم دروغگو - یک پدیده روانشناختی که در آن فرد نمی تواند دستاوردهای خود را درونی کند. آنها برای دستیابی به دستاوردها از هر طریق ممکن تلاش می کنند ، اما نمی توانند آنها را به دست آورند. آنها نمی توانند تجربه مثبت خود را در ساختار خود جذب کنند.

علیرغم شواهد خارجی ثابت درباره قابلیت پرداخت آنها ، افراد مستعد این سندرم همچنان بر این باورند که آنها فریبکار هستند و لیاقت موفقیتی را که به دست آورده اند ، ندارند. به نظر می رسد آنها دائماً در انتظار تنش هستند که شخصی به طور تصادفی جوهر واقعی جوجه اردک زشت را فاش کند و فریاد بزند: "و پادشاه برهنه است!" چیزی که واقعی نیست!

جبران اجتماعی قوی به عنوان دفاعی در برابر شرم سمی عمل می کند تا با احساس نارسایی روبرو نشود. با همه دستاوردهای اجتماعی و رفاه بیرونی ، عمیقا یک احساس دردناک از دروغ بودن آنچه در حال رخ دادن است و خود نشان داده شده آنها پنهان است.

تصویر آنها از من به دو قسمت قطبی تقسیم می شود: یک مرد / زن موفق (هویت نما) و یک پسر / دختر کوچک آسیب پذیر و دارای تخفیف. این بخش از من ، که به دقت از دیگران پوشیده شده است ، هویت غیرقابل قبول آنها است.

آنها در مسائل مربوط به عزت نفس آسیب پذیر هستند و بسیار حساس هستند ، همه چیز را با هزینه خود می گیرند ، در روابط رقابتی و حسود هستند.

آنها دائماً خود را با دیگران مقایسه می کنند. چنین افرادی دیگر از دیرباز آن افراد واقعی نبوده اند که زمانی آنها را آزرده خاطر کرده و آنها را در معرض کاهش ارزش و تحقیر قرار داده اند. آنها برای مدت طولانی و بارها از آنها پیشی گرفته اند. در عین حال ، آنها هرگز نمی توانند آرام شوند و در این تعقیب متوقف شوند - رقیبی که با او دست و پنجه نرم می کنند ، دائماً با یک رقیب قوی تر جایگزین می شود. آنها دائماً برای مقایسه موفق تر ، معتبرتر ، دارای موقعیت بیشتر ، بیشتر می گردند و … برای مقایسه و ارزیابی مقیاس شکسته ای دارند - ارزیابی آنها از خود دیروز با خودشان انجام نمی شود ، بلکه با دیگری مقایسه می شود.

در ارتباط با موارد فوق ، آنها با آرامش مشکل دارند ، همیشه در اضطراب و لحن هستند.

آنها هرگز شخصاً بالغ نمی شوند - از نظر داخلی مانند این بچه / دختر کوچک - جوجه اردک زشت هستند.

آنها در حال تلاش برای انجام غیر ممکن در این زندگی هستند - کلمه IDENTITY را از حروف O ، P ، F و A کنار هم بگذارند. اما در چیدمانی که دارند ، حروف کافی وجود ندارد ، و حروف موجود مناسب نیستند.

در دوران بحران های بزرگسالی - بحران های هویت - آنها می توانند افسرده شوند. در این دوره ها ، س questionsالات معنایی وجودی با تندی خاصی در ذهن آنها پدیدار می شود: من کیستم؟ چرا من هستم؟ من برای چه زندگی می کنم؟ آیا من زندگی ام را می گذرانم؟ علیرغم ماهیت دردناک چنین تجربیاتی ، در این دوره است که آنها به هسته اصلی من نزدیکتر هستند و شانس واقعی برای ملاقات با هویت واقعی خود را دارند.

استراتژی های درمانی

"تصویر شخصیتی" مشتریان از این نوع شبیه خودشیفته است ، اما برخلاف خودشیفته ها ، آنها همدل هستند. علاوه بر این ، آنها علیرغم شباهت خارجی جلوه های این تصویر با مشتریان خودشیفته ، منشاء متفاوتی دارند. خودشیفته کودکی است که توسط بزرگسالان "مورد استفاده" قرار می گیرد. جوجه اردک زشت داستان یک آسیب زا را دارد - یک نوجوان مردود و بی ارزش. و کار درمانی با چنین مراجعه کننده ای ناگزیر حول آسیب های او می چرخد و مستقیماً به کارکرد آن در موقعیت درمانی مربوط می شود.

اثر درمانی در حال حاضر ظهور همان امکانی است که مراجعه کننده می تواند در مورد تجربیات آسیب زا با درمانگر خود صحبت کند. شرم سمی برای مدت طولانی ، با دقت در زیر لایه های قدرتمند جبران از دیگران پنهان شده است ، و همچنین سایر احساسات قوی که به دلایل مختلف در آن زمان قابل تجربه نبود - ترس ، کینه ، خشم - نیاز به باز شدن و تجلی آنها دارد.

همچنین لازم است احساسات غیرقابل قبول اجتماعی را به تصویر خود بشناسید و جذب کنید و به خود اجازه دهید آنها را نشان دهد ، یاد بگیرید که چگونه عصبانی ، ناراحت ، غمگین شوید …

استراتژی درمانی دیگر آگاهی و پذیرش واقعیت واقعی است. "جوجه اردک زشت" در دوران کودکی در وضعیت زورگویی بدون حمایت بود و اکنون او به طور معمول متوجه نمی شود که وضعیت تغییر کرده است - بسیاری از افراد دوستانه دوست یا فقط افراد بی طرف در اطراف هستند. و او دیگر یک پسر / دختر کوچک نیست ، بلکه یک فرد بالغ قوی و با اعتماد به نفس است که در صورت لزوم می تواند از خود دفاع کرده و از موقعیت ویژه خود دفاع کند.

توجه ویژه ای برای کار بر روی تصاحب یک قسمت پنهان شده از من - هویت "جوجه اردک زشت" است. یک فرد آسیب زا دائماً به پسر / دختر کوچک خود خیانت می کند و در نتیجه نمی تواند از انرژی این قسمت جدا شده استفاده کند. وظیفه درمانگر این است که به یافتن منبعی در بخش غیرقابل قبول خود و یادگیری تکیه بر آن کمک کند. برای نفوذ به جوهر قو ، نباید به "جوجه اردک زشت" خود خیانت کرد

در نتیجه چنین کار درمانی بر روی ادغام بخش هایی از شخصیت شما ، می توانید I من خود را به عنوان یک بخش جدایی ناپذیر ، متعادل و هماهنگ تجربه کنید.

سپس "حروف جدید" ظاهر می شود تا هویت واقعی خود را بسازد.

توصیه شده: