در آغاز یک سفر طولانی. چگونه می خواهیم و شروع به انجام می کنیم

فهرست مطالب:

تصویری: در آغاز یک سفر طولانی. چگونه می خواهیم و شروع به انجام می کنیم

تصویری: در آغاز یک سفر طولانی. چگونه می خواهیم و شروع به انجام می کنیم
تصویری: روش بزرگ کردن آلت تناسلی کشف شد 2024, آوریل
در آغاز یک سفر طولانی. چگونه می خواهیم و شروع به انجام می کنیم
در آغاز یک سفر طولانی. چگونه می خواهیم و شروع به انجام می کنیم
Anonim

من تجربه دارم. من به مردم کمک می کنم که از زمین خارج شوند ، کار مهمی را در زندگی خود آغاز کنند. و هر روز خودم این مسیر را طی می کنم. با طرحهای خاص خود

علیرغم این واقعیت که یک ایده کلاسیک در مورد آنچه مردم را در راه رسیدن به هدف متوقف می کند وجود دارد (ایده مربیگری اریکسونی ، مفاهیمی از درمان گشتالت) ، بین این "توضیحات-دلایل" بزرگ هر شخص منحصر به فرد خود را می یابد قلاب ، یا حتی بیش از یکی که آن را محکم نگه می دارد. اگر برای لحظه ای رها شود ، دوباره آن را می گیرد. بنابراین ، راه رسیدن به رویای آبی آسان نیست.

این راهی است که از طریق سختی ها به ستارگان می رسد. این جاده با این واقعیت پیچیده است که بیشتر این خارها از داخل چاقو زده و می سوزند.

برای یافتن قلاب خود ، برای کندن این شاخه خاردار ، هنوز باید تلاش کنید.

برای شروع ، خوب است تصمیم بگیرید که در کدام قسمت از مسیر خود هستید:

Ill-v1
Ill-v1

آیا ایده ای دارید ، آیا آن را به منظور ارائه به جهانیان از بین می برید یا حداقل به عزیزان خود می گویید؟

آیا قبلاً جرات کرده اید ، آنچه را که می خواهید به خودتان (برای خود) اعتراف کرده اید ، اما هنوز جرات نکرده اید که در مورد آن به شخص دیگری بگویید؟

شما گفتید ، با سوء تفاهم ، موانع یا برعکس ، با پشتیبانی روبرو شدید ، اما اکنون ناگهان "افتاده" - دقیقاً روی کشیش نشستید و آنچه را که در حال حاضر روح شما را گرم می کند ، کاملاً فراموش کرده اید؟

شما اولین قدم های خود را برداشتید ، "دستگاه تغییرات را راه اندازی کرد" ، اما از چیزی ترسیدید؟

اندیشه

هر مسیری با یک ایده آغاز می شود. بله ، این ایده به خودی خود بی ارزش است. اما حتی بدون ایده ، هیچ کاری نخواهید کرد. این بذر راه شماست

food-21
food-21

حتی ترسناک است که به خودتان اعتراف کنید که در مورد چیزی در خواب هستید

حتی ترسناک است که به خودتان اعتراف کنید که در مورد چیزی خواب می بینید ،

نه برای دیگران

سرزنش ها و سانسورهای داخلی مفیدتر از موارد واقعی خواهد بود.

"من می خواهم …" - صدای ترسو در داخل شنیده می شود. "چی؟ چی؟ چه چیزی برای شما کافی نیست؟ چرا شما به آن نیاز دارید؟ و همه آن نگرانی هایی که قبلاً در سر شما بوده را کجا قرار دهید؟ کجایی و رویایت کجاست؟ " و کلاسیک - "رویا دیدن مضر نیست! پیش بروید و ظرفها را بهتر بشویید."

dream
dream

همانطور که بزرگسالان بچه ها را نمی شنوند ، بنابراین ما اغلب به این "رویاهای کودکانه و احمقانه" اهمیت نمی دهیم. اما در واقع ، ممکن است معلوم شود که شخص سالهاست می داند چه می خواهد ، اما از اعتراف به خود می ترسید ، آن را از خود پنهان می کند ، از تمسخر و بی ارزش ساختن صداها. اینکه کارهای مورد علاقه ای وجود داشت و هست که دوست دارم انجام دهم ، مکان هایی که می خواهم به آنها بیایم ، شیوه ای که می خواهم در آن زندگی کنم. اما اجازه دادن به خود برای توجه به این امر به معنای اعتراف به خود است که من چیزی متفاوت از آنچه در حال حاضر دارم می خواهم. و نه فقط دیگری ، بلکه این یکی.

من مدت زیادی است که از زندگی خود راضی نیستم. اما من نمی دانم چه می خواهم.

افرادی اغلب در حالت خالی به من مراجعه می کنند و می گویند: "من مدت زیادی است که از زندگی خود راضی نیستم. اما من نمی دانم چه می خواهم."

گرم یا سرد
گرم یا سرد

لیست علاقه مندی های کودکانه که با صدای کودکانه فریاد زد: "مامان ، مامان ، بستنی بخر!" مدتهاست سکوت کرده است "بستنی برای شما ممنوع است ، گلو درد خواهید داشت." ما هیچ پولی برای هیچ مزخرفی نداریم. " بچه های معمولی ساکت هستند و التماس نمی کنند. " برای اینکه به خود اجازه دهید دوباره بخواهد ، باید دوباره با این نگرش های کودکانه و منع کننده ملاقات کرد ، با آنها وارد نبرد نابرابر شد و برای خود حق خواستن ، تمایل ، دستیابی به دست آورد.

و اتفاق می افتد که قبل از آن باید حساسیت خود را نسبت به چیزهای معمولی بازیابی کنید - آیا من گرم هستم یا سرد ، می خواهم غذا بخورم یا بخوابم ، می خواهم به توالت بروم یا بنوشم؟ الان چطورم؟.. الان چه احساسی دارم؟ (غم ، شادی ، تحریک ، گیجی ، بی حوصلگی ، هیجان احساسی ، ترس ، ترس ، ناامیدی و غیره و غیره) اکنون چه چیزی را دوست دارم؟ یا به طور مستقیم تر برای شجاعان - "اکنون چه می خواهم؟" و اصلا برای خودم چه می خواهم؟

این اتفاق می افتد که قبل از رفتن به چیزی - برای تحقق رویاها ، خواسته ها ، برنامه های مشخص شده ، باید بررسی کنید - آیا من حتی زنده هستم؟ ممکن است معلوم شود آنچه اکنون می خواهید و از خود می خواهید هیچ ارتباطی با شما زنده و واقعی ندارد.

Freedom-in-ideas
Freedom-in-ideas

من می دانم چه می خواهم ، اما هیچ کاری نمی کنم

من هیچ کاری نمی کنم…

من مثل یخ زده ام …

ترس به محض فکر کردن من را فلج می کند …

من آماده انجام هر کاری هستم ، نه فقط آنچه از خودم انتظار دارم …"

"من متوقف می شوم ، حرکت نمی کنم ، جایی نمی روم ، آنچه را که برایم مهم است انجام نمی دهم" - چنین درخواست هایی اغلب در مربیگری و درمان شنیده می شود.

"من آنچه را می خواستم فراموش می کنم. دلم برای جلسات مهم ، تماس ها تنگ می شود … من شکاف حافظه دارم. من فقط کور می شوم ، احمق جلوی چشم ما. من گم می شوم … تبدیل به یک کودک کمی وحشت زده می شوم …"

"میترسم…"

اما چرا؟

این جایی است که سرگرم کننده آغاز می شود.

اما ابتدا درباره ترس. ترس فعالیت مغز را مهار می کند ، آن را مسدود می کند. در حالی که شخص در ترس است ، سه وظیفه دارد - مبارزه ، فرار یا تظاهر به مرده. انجام کارهای معقول ، فکر کردن در مورد پروژه ها ، انجام برنامه ریزی استراتژیک ، ایجاد - در ترس کار نمی کند. مثل دوچرخه سواری روی ترمز است. مقاومت در برابر سواری بسیار زیاد خواهد بود.

شما باید ترس خود را آرام کنید.

و برای این ، حداقل برای درک - آنچه از آن می ترسم.

ترس غیرمنطقی - "من می ترسم نمی دانم چه چیزی" کنار آمدن با آن دشوار است. چگونه می توانید بدون این که بدانید دشمن شما کیست ، بر دشمن غلبه کنید؟ فقط پنهان شوید و همه را لرزانید یا خیس کنید. کار نخواهد کرد. ما باید آن را کشف کنیم.

وقتی مشخص شد که من چه می خواهم ، سوال بعدی مطرح می شود - "در مورد آن به جهان بگو"

به یکی از نزدیکان ، همکاران ، دوستان خود بگویید. به ندرت ، پروژه ها به تنهایی انجام می شوند. حتی اگر تصمیم به طلاق گرفتید ، باید این موضوع را به شریک خود بگویید.

وقتی افکار مبتکرانه ای به ذهن می رسد ، شما باید حداقل آنها را با شخصی در میان بگذارید.

و سپس - سلام! ترس از شرم.

خوب ، شما باید از سوراخ خود خارج شوید و درونی ترین خود را به کسی نشان دهید …

all-looking-eyes
all-looking-eyes

آنها آن را عصبانی می کنند

آنها خواهند خندید.

آنها استدلال های بتن مسلح زیادی ارائه می دهند که چرا من موفق نخواهم شد.

و اگر خدای ناکرده آنها به من ایمان بیاورند و من در نهایت گول بزنم؟

پروردگارا چقدر ترسناکه …

embarrassment
embarrassment

اگر افرادی که موفقیت من به آنها وابسته است از من حمایت نکنند چه؟ و اگر شروع کنم ، و آنها مرا رها کنند؟ و اگر خودم را نکشم ، نمی توانم ، می ترسم ، ذهن یا قدرت کافی ندارم؟ اونوقت چی؟

تا زمانی که پروژه در داخل باشد و مانند یک کودک پرورش یابد ، به نظر می رسد که هیچ چیزی آن را تهدید نمی کند. این از چشم مردم ، از کلمات ناپسند و از هر گونه اشتباه پنهان است.

اما پس از یک دوره معینی از زندگی او ، چنین بارداری طولانی مدت به وضوح شروع به تهدید می کند. او هر فرصتی برای تبدیل شدن به فسیل دارد.

fossil
fossil

وقتی اغلب به گذشته نگاه می کنیم ، تعجب می کنیم که چرا من این کار را زودتر انجام ندادم؟ از چه می ترسیدم؟ و ترس های آنها به سختی به خاطر سپرده می شود.

عزیزان ما می توانند اخبار مربوط به پروژه ما ، درباره رویاهای ما را به طرق مختلف ملاقات کنند. آنها می توانند حمایت کنند: "بیا ، بیا! انجامش بده ، جرات کن! وقتش است!"

آنها ممکن است به طور جدی به توانایی های ما شک کنند ، ممکن است تعدادی توصیه از برج ناقوس خود ارائه دهند ، که ما را گیج خواهد کرد.

برو آنجا
برو آنجا

و اگر اجرای پروژه به نحوی به آنها آسیب برساند (از نظر مالی یا به نظر می رسد که آنها می توانند ما را از دست بدهند ، دلتنگ ما شوند) ، آنها شروع به عصبانی کردن ما می کنند یا حتی یک اولتیماتوم ارائه می دهند. و در اینجا ، البته ، یک سوال انتخاب وجود دارد. در عمل من ، مواردی وجود داشته است که افراد تصمیم می گیرند برای حفظ رابطه ، رویاهای خود را رها کنند.

افراد همفکر ، شرکا را پیدا کنید. یک تیم جمع کنید

پروژه هایی وجود دارد که می توان آنها را به تنهایی انجام داد. به عنوان مثال ، تصمیم می گیرید به مدرسه مهارت های تئاتر بروید - اگر رویای بازیگر شدن دارید یا طراح گرافیک هستید ، مهم است که خود را اعلام کنید ، مشتری پیدا کنید و کار خود را انجام دهید. این در شرایطی است که یک رزمنده در میدان وجود دارد

و پروژه هایی وجود دارد که بدون تیم نمی توانید انجام دهید. برای مثال ، می خواهید یک مدرسه زبان های خارجی باز کنید یا محصول جدیدی را در بازار عرضه کنید ، کاری را انجام دهید که هرگز انجام نداده اید.

همفکر
همفکر

در جمع آوری یک تیم ، حساسیت ، توافق و اجازه تلاش - تلاش برای همکاری بسیار مهم است. اتفاق می افتد که زیبا می شود. و گاهی اوقات ، افراد فوق العاده و متخصصان عالی هستند ، اما نمی توانند با هم کار کنند.

وقتی رویای خود را برای خود پذیرفتید ، در مورد آن به جهان گفتید ، آنچه را که می خواهید به وضوح ارائه دادید و تیمی را جمع آوری کردید ، زمان رفتن فرا رسیده است.اولین قدم ها برداشته شده ، کشتی راه اندازی شده است و در اینجا مهم است که فرمان را نگه دارید و قایقرانی را متوقف نکنید. (بیایید تصور کنیم که می توان این کار را همزمان انجام داد)

in-path
in-path

شما کاپیتان هستید.

اما حتی یک سفر بدون طوفان ، بدون مشکل در راه کامل نمی شود. گاهی اوقات شما باید اعضای تیم را تغییر دهید ، دوره را تنظیم کنید.

threshold
threshold

با نگاه به گذشته ، تصور آن دشوار است - وای! من قبلاً کارهای زیادی انجام داده ام ، توانسته ام کارهای زیادی انجام دهم. من به دریا رفتم و قبلاً این راه را انجام داده ام ، در جایی شنا کردم که قبلاً تصور نمی کردم.

معنی

برای شروع کاری آگاهانه و در طول زمان ، به منظور تلاش آگاهانه ، باید دلیل آن را بدانید. چرا ، چرا همه اینها را انجام می دهم.

چرا اینقدر برام مهمه

این درک معنی است که به فرد قدرت می دهد تا مشکلات را تجربه کند ، به جلو حرکت کند و اقداماتی را انجام دهد که قبلاً انجام نداده است.

هرگز قبل از
هرگز قبل از

***********

برای درمان شخصی یا مربیگری با من ثبت نام کنید.

در این مقاله از آثار دیو کاتلر استودیو و آلبرتو روجیری استفاده شده است

توصیه شده: