2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
یک مشتری نوشت: "من برای مصاحبه در یک کافه دعوت می شوم. این چه معنایی می تواند داشته باشد؟ " قبل از این مورد ، النا (نام تغییر کرد) هیچ تجربه ای در زمان ملاقات کارفرما در خارج از دفتر نداشت. این داستان اکنون به پایان رسیده است. و با اجازه مشتری ، می توانم برداشت های او را به اشتراک بگذارم.
من همچنین از همکارم لیودمیلا پالکو ، مربی با تجربه در زمینه منابع انسانی و استخدام ، از مصاحبه های غیر رسمی در یک کافه می دانم. من همچنین نمایی از "طرف دیگر میز مذاکره" در زیر ارائه خواهم کرد.
در اینجا آنچه النا می نویسد:
وقتی به دنبال کار می گشتم ، برای اولین بار با این واقعیت روبرو شدم که مصاحبه اصلاً در دفتر برنامه ریزی نشده بود ، بلکه در یک منطقه کاملاً بی طرف بود. در یک کافه برای یک فنجان قهوه.
افکار در این مورد کاملاً متفاوت بود. نداشتن تجربه مشابه ، کارفرمای بالقوه کاملاً ناآشنا. من کل اینترنت را در جستجوی پاسخ به این س:ال جستجو کردم: چرا در کافه. من در این مورد نظر افراد شایسته تری را جویا شدم. و وقتی به مصاحبه می رفتم ، چندین گزینه در ذهنم وجود داشت:
- تمایل یک کارفرمای بالقوه برای نگاه کردن به من در شرایط غیر رسمی: رفتار ، توانایی رفتار ، نگه داشتن جام ، صحبت در چنین شرایطی.
- به بیان ساده ، کارفرمای بالقوه ای نیست ، ملاقات با او ممکن است برای ما یک ماجراجویی نه چندان خوشایند باشد."
لیودمیلا به این س:ال: "چه موقع کارفرما مصاحبه ها را در یک کافه برنامه ریزی می کند؟" - اینطور جواب داد:
دلایل مختلف می تواند باشد:
- در عمل ، وقتی در حال استخدام تیمی برای تأسیسات جدید بودم ، مردم را برای مصاحبه در یک کافه دعوت کردم و دفتر در حال بازسازی بود. من در لابی با افرادی ملاقات کردم ، ساختمان در حال ساخت را به آنها نشان دادم و ما رفتیم تا در یک کافه صحبت کنیم.
- اتفاق می افتد که مصاحبه ها خارج از دفتر انجام می شود تا مزاحمتی برای کارکنان فعلی ایجاد نشود. به عنوان مثال ، آنها جایگزینی را برای شخصی انتخاب می کنند که کار خود را انجام نمی دهد. یا یک استخدام کننده از دفتر مرکزی فرایند استخدام را تنظیم می کند و به نامزدها نگاه می کند تا بازار را بفهمد و تنها پس از آن مقام استخدام را به کارمندان منطقه ای واگذار می کند.
- گاهی اوقات مصاحبه در کافه فقط راهی است که یک استخدام کننده حداقل برای مدتی از روال طاقت فرسا دور شود و مولد بماند."
النا ، هنگام رفتن به جلسه ، هیجان را تجربه کرد:
من به شدت نگران بودم. 20 دقیقه قبل از زمان مقرر آمد. من جدولی را دیدم که کارفرمای بالقوه من در آن قرار دارد ، اما قبل از زمان مقرر نیامد. من برای یک میز جداگانه برای خودم قهوه سفارش دادم و شروع به انتظار کردم.
ده دقیقه بعد آنها با من تماس گرفتند تا روشن کنند که چقدر زود می آیم ، و از آنجا که من قبلاً آنجا بودم ، این یک امتیاز مثبت در جهت من بود. و یک فنجان قهوه ای که خودم سفارش دادم یک مزیت محسوب می شد ، زیرا به این ترتیب من موفق شدم از چنین شرایط حساس اجتناب کنم: اگر به شما قهوه پیشنهاد شود چطور؟ موافقت یا رد؟ و سپس پرداخت چطور؟ و واضح است که طرف دعوت کننده هزینه می پردازد ، اما با این وجود ، برای من شخصاً ، این وضعیت ، حتی در اندیشه ، باعث ناراحتی شد.
چنین مصاحبه هایی شامل ارتباطات آزادتر و غیررسمی تر می شود و شما باید با آگاهی از آن به سراغ آن بروید. من موفق شدم قبل از سی دقیقه ارتباط آرام شوم."
لیودمیلا در مورد ظاهر یک متقاضی در چشم یک استخدام کننده و اینکه آیا وضعیت قهوه واقعا ظریف است می گوید:
"هنگام دعوت از نامزد برای مصاحبه در کافه ، ما البته مایل به پرداخت هزینه قهوه هستیم. اما در عین حال ، اگر نامزد حریص باشد ، ما دفع می شویم: او به دنبال گران ترین دسرها است ، از همان دقایق اولیه چیزی می خواهد. خوب است وقتی در پاسخ به پیشنهاد سفارش چیزی ، متقاضی می پرسد آیا پرداخت این سفارش برای ما بسیار راحت و ارزان است یا چیزی ساده (قهوه ، چای ، آب) را انتخاب می کند تا کاری برای انجام آن وجود داشته باشد ، ادامه گفتگو و تأخیر برای ما بسیار ناخوشایند است.ما به دقت و وقت شناسی اهمیت می دهیم."
داستان النا خوب به پایان رسید. او مصاحبه را با اطمینان و مهارت سپری کرد. و بعداً او فهمید که چرا جلسه در قلمرو بی طرف برنامه ریزی شده بود:
اکنون که شغلی را دریافت کرده ام ، می توانم نظرات خود را در مورد چرایی و چگونگی این اتفاق بیان کنم.
در آن زمان ، بخش فعالیت می کرد. این تیم جذب شد. رئیس دپارتمان آنجا بود. موقعیت من جدید بود ، برای اهداف تغییر یافته شرکت ایجاد شد. کارفرما هنوز در مورد ضرورت این موقعیت شک داشت و می ترسید که ظاهر شخص جدید کارکنان موجود را هشدار دهد. و یک نامزد احتمالی نمی تواند انتظارات را برآورده کند و در قالب سازمان متناسب نباشد. انگیزه دوم روش معمول "پرورش پرسنل" است. در این سازمان ، کارکنان خارج از کشور به ندرت جذب موقعیت رهبر می شوند ، آنها عمدتا خود را توسعه می دهند. به طور طبیعی ، چهره تازه چشمک زده می تواند به خاطر سپرده شود و پرسش هایی را از تیم ایجاد کند."
بیایید آنچه را که گفته شد خلاصه کنیم و عوامل کلیدی موفقیت را مشخص کنیم. همه چیز که به النا کمک کرد تا با شرایط کنار بیاید.
- ارزیابی ریسک: النا شهرت شرکت را مطالعه کرد ، مکان کافه را بررسی کرد ، در صورت تخلیه اضطراری به فکر جایگزینی بود. لودمیلا همچنین توصیه می کند به مسائل امنیتی توجه کنید: در چه سطحی از مصاحبه قرار خواهید گرفت و مدت زمان مصاحبه چقدر است. به طور معمول ، کافه ها از مدیران بالقوه یا کارشناسان کلیدی دعوت می کنند. مصاحبه ها در ساعات کاری انجام می شود. اگر آنها به شما به عنوان یک موقعیت معمولی نگاه می کنند و در همان زمان شما را به رستورانی در خارج از شهر دعوت می کنند یا چیزی شبیه این می گویند: "خودت پیدا نخواهی کرد ، ما سوار ماشین می شویم و تو را با ماشین می بریم" - قبل از توافق دوبار فکر کنید.
- توجه به آداب معاشرت: همه عبارت "شما هرگز نمی توانید دو بار اولین تاثیر را بگذارید" می دانند. این یک عبارت واقعی است. این یک عمل خوب است که به موقع در جلسه حضور داشته باشید ، ظرافت و ادب را نشان دهید. به ایجاد ارتباط دوستانه بسیار کمک می کند.
- روی هدف تمرکز کنید: برای مصاحبه در کافه ، هنوز برای نوشیدن قهوه به آنجا نمی روید. از نظر ذهنی ، به خاطر سپردن نکات اصلی برای بحث با کارفرمای آینده و آوردن چندین نسخه از رزومه چاپ شده با خود تنها یک مزیت خواهد بود.
توصیه شده:
خیانت. باید باهاش چکار کنم؟ چه باید کرد؟ نحوه برخاستن و رفتن
آیا می دانید سخت ترین قسمت خیانت چیست؟ اینها احساسات لطیفی نسبت به یک خیانتکار است. چقدر ساده خواهد بود اگر آن ناامیدی باورنکردنی ، که پس از شوک اخبار بسیار دردناک سقوط کرد ، تمام احساسات گرم را به هیچ وجه نسوزاند. هیچ عشقی وجود ندارد ، عصبانیت و ناامیدی باقی ماند ، آنها صفحه را ورق زدند و رفتند.
زنده ماندن: در صورت گم شدن در جنگل چه باید کرد و از قبل چه چیزی را پیش بینی کرد
اکثر مردم در پاسخ به چنین س questionsالاتی تمایل به پاسخ دارند: این هرگز برای من اتفاق نخواهد افتاد. احتمالاً ، در میان کسانی که در جنگل گم شده ام ، چنین افرادی نیز وجود دارند. غرور بیش از حد ، اعتماد به دانش خوب فرد در مورد منطقه ، توانایی حرکت کامل در جنگل ، گاهی اوقات آمادگی روبرو شدن با مشکل در واقعیت را مختل می کند.
منبع: کجا باید آن را پیدا کرد و چگونه آن را دوباره پر کرد
مفهوم "منبع" در بسیاری از زمینه ها استفاده می شود ، اما در زمینه بهزیستی روانشناختی ، معنای این کلمه برای بسیاری همچنان یک راز باقی مانده است ، تا حد زیادی به این دلیل که به یک اصطلاح عامیانه تبدیل شده است. به معنای وسیع ، یک منبع در روانشناسی به معنای مقدار مشخصی از انرژی حیاتی و قدرت ذهنی است ، یا بهتر است بگویم نسبت این انرژی ، که در آن میزان انرژی دریافتی از منابع داخلی و خارجی انرژی بیش از مقدار هزینه شده برای حل کارهای روزمره است.
آیا باید شریک زندگی خود را ترک کنم؟ همیشه در موردش فکر میکنم. دلایل و چکار باید کرد؟ روانشناسی رابطه و روانشناسی شخصیت
چرا یکی از شرکا می تواند بین انتخاب ترک شریک یا ماندن عجله کند؟ در این صورت چه باید کرد؟ در واقع ، این پدیده غیر معمول نیست - بسیاری از افراد با درخواست مشابهی به مشورت شخصی می آیند. و در اینجا ارزش درک جزئیات بیشتر را دارد. گاهی اوقات یک فرد می تواند چندین شریک خود را تغییر دهد ، اما مدام روی یک چنگک یکسان قدم بگذارد ، او دائماً در یک رابطه بسیار ناراحت می شود.
10 دلیل برای اینکه هرگز به کافه نروید
من مدتهاست در این دنیا زندگی می کنم. در تمام این سالها من اشتباهات خود را انجام داده ام ، تجربه کسب کرده ام. و من به شما می گویم که: هرگز ، آیا می شنوید ، هرگز به جایی نروید که برای پول تغذیه شده اید! و به همین دلیل: احتمالاً کسانی را که به کافه ها می روند ، دیده اید.