آیا شادی می تواند یک استراتژی تجاری خوب باشد؟

فهرست مطالب:

تصویری: آیا شادی می تواند یک استراتژی تجاری خوب باشد؟

تصویری: آیا شادی می تواند یک استراتژی تجاری خوب باشد؟
تصویری: عادت هایی که برای پولدار شدن باید ترک کنید !! 2024, آوریل
آیا شادی می تواند یک استراتژی تجاری خوب باشد؟
آیا شادی می تواند یک استراتژی تجاری خوب باشد؟
Anonim

در سال 2018 ، در اوکراین ، 22.6 of از بزرگسالان اغلب در ماه گذشته دچار خلق و خوی پایین بودند ، 19.6 of از پاسخ دهندگان متوجه عدم علاقه یا لذت در امور بودند و تنها 6.4 among در میان کسانی که حداقل یکی از دو نشانه را داشتند ، این شکایات را به یک متخصص پزشکی ارسال کرد. در منطقه کیف ، 36 ، 4 experience تجربه خلق و خوی پایین ، مالیخولیا. 3/25 درصد متوجه عدم لذت در فعالیتها می شوند

من هرگز یکی از مشتریان خود را فراموش نمی کنم. داستان او وحشت حالتی را نشان می دهد که در آن ترس وجود دارد و هیچ لذتی در زندگی وجود ندارد. عصر غروب زمستانی ، مردی با من تماس گرفت و خواستار قرار ملاقات شدم. همانطور که معلوم شد ، او بیش از 23 سال در تجارت فعالیت داشته است. ما در دفتر من ملاقات کردیم. "به ما بگو چرا تصمیم به ملاقات گرفتی؟" در پاسخ ، سکوت را شنیدم. نمی توانست کلمه ای بر زبان بیاورد. بعد از مدتی گفت: "من خیلی خسته ام. شما نمی دانید چقدر خسته شده ام … من نمی دانم با تجارت و خانواده ام چه کنم. " همانطور که بعداً مشخص شد ، همسرش تصمیم گرفت او را ترک کند ، زیرا تهدید به از دست دادن مشاغل وجود داشت. بچه ها نفهمیدند. در یک دفتر آرام نشستیم. به تدریج ، احساس کردم بار مشکلات بر دوش من است. سپس پرسیدم: "به من بگو ، آیا روابط خانوادگی همیشه اینقدر سخت بوده است؟" متأسفانه در پاسخ سکوت شنیدم. او عزیزانی نداشت که بتوانند حمایت کنند. تنهایی مثل دود غلیظ مرا فرا گرفته بود.

می توان گفت ما در کشوری زندگی می کنیم که شادی و تجارت با هم ناسازگار است. با این حال ، فرهنگ اوکراینی ما فرهنگ رنج است ، جبران آن در به دست آوردن لذت امکان پذیر است ، اما نه شادی و شادی.

من اغلب داستانهای مشابهی را از مشتریان تجاری می شنوم. داستان هایی که در آنها جایی برای شادی و شادی نیست. تا حد زیادی ، آنها با فقدان روابط یا به عبارت دقیق تر ، کاهش زمان گذراندن در خانواده همراه هستند. کار تمام وقت را می گیرد. می توان گفت ما در کشوری زندگی می کنیم که شادی و تجارت با هم ناسازگار است. با این حال ، فرهنگ اوکراینی ما فرهنگ رنج است ، جبران آن در به دست آوردن لذت امکان پذیر است ، اما نه شادی و شادی. چگونه می توانید شادی را در محل کار تجربه کنید و آیا این امکان وجود دارد؟ آیا شادی می تواند یک استراتژی تجاری باشد؟ چگونه به وضعیت مشتری خود نیایم؟

شادی و تجارت: پیش نیازهای اساسی

پیش نیاز اول مشتریان به طور فزاینده ای در مورد خستگی صحبت می کنند: "من احساس شادی نمی کنم … من اصلاً چیزی احساس نمی کنم" یا "هیچ کس نمی پرسد: آیا خوشبختی؟.." انسان. سازمانها مسئول بهزیستی روانی کارکنان خود هستند.

پیش نیاز دوم در سال 2018 ، دانشگاه ییل دوره روانشناسی و زندگی خوب را ایجاد کرد ، که من خوش شانس بودم که آن را بخوانم. پروفسور لوری سانتوس ، توسعه دهنده این دوره ، می گوید که در بسیاری از دانش آموزان سطح بالایی از اضطراب ، استرس و افسردگی را مشاهده کرده است. این یک آموزش ابتکاری است که توسط David F. Swensen ، که به نوبه خود مشاور اقتصادی رئیس جمهور ایالات متحده بود ، حمایت می شود. در فرهنگ آمریکایی ، شادی یک مفهوم دانشگاهی نیست بلکه یک مفهوم کاملاً عملی است. آنها به خوبی درک می کنند که این امر برای مردم و به طور کلی اقتصاد چقدر مهم است.

سومین پیش نیاز روی آوردن به بهزیستی ذهنی و شادی به عنوان اصلی ترین سرمایه انسانی در غرب در سال 1961 اتفاق افتاد. جذابیت اصلی: مهمترین آنها روابط اجتماعی افراد و سلامت روحی و جسمی آنها است. و بهترین شاخص رضایت بزرگسالان از زندگی ، سلامت عاطفی آنهاست. این فراخوان مطابق با نظریه توماس جفرسون است: "مراقبت از زندگی و شادی انسان … تنها هدف مشروع دولت خوب است."

پیش نیاز چهارم در طول 35 سال گذشته ، روانشناسانی مانند مارتین سلیگمن ، اد داینر ، باربارا فردریکسون ، سونیا لیوبومیرسکی ، میهالی سیکسنتمیهالی ، دانیل گیلبرت ، روبرت ایمونز شادی را در زمینه های مختلف زندگی بشر مورد مطالعه قرار داده اند. به خصوص در حوزه تجارت. تونی شای ، مدیرعامل Zappos ، فلسفه کسب و کار خود را بر اساس کارکنان خوشحال (کتاب "ارائه شادمانی را به خاطر دارید؟") بر اساس داده های این نویسندگان است. به نظر می رسد تونی شای خیلی خوب کار می کند.

کار عملی

من می خواهم یک آزمایش به شما ارائه دهم. راحت بنشینید. چشمان خود را ببندید و پاسخ دهید:

الف) میزان شادی خود را در مقیاس 0 تا 10 ، که در آن 10 بالا و 0 پایین است ، ارزیابی کنید. سعی کنید احساس کنید.

ب) کدام شکلک وضعیت شما را منعکس می کند؟ لطفا بکشید

ج) از فردی نزدیک بخواهید میزان خوشحالی شما را در مقیاس 0 تا 10 ارزیابی کند.

چه نتایجی دارد؟ مهم است که نتایج اول و سوم مطابقت داشته باشد

وقتی شادی وجود ندارد ، پس …

  1. زندگی به هنجار و تعهد تبدیل می شود. زندگی به طور خودکار پیش می رود. هیچ دخالت شخصی وجود ندارد.
  2. شخص هرگز از خود نمی پرسد: "من چه چیزی را دوست دارم؟" یا "چه چیزی را دوست دارم؟" اگر در محل کار فقط کار مهم است ، س theال "مانند" به طور خودکار از بین می رود. یک بار یکی از مشتریان گفت: "وقتی در دفتر کار می کردم ، برای من ناراحت کننده بود که زیر کولر گازی روشن بنشینم ، اما متأسفانه ، من نتوانستم کاری انجام دهم. رهبری پاسخی ندادند."
  3. زندگی از راه دور اتفاق می افتد. یکی از مشتریان ، که در یک شرکت معتبر کار می کرد ، اعتراف کرد: "من احساس نمی کنم در زندگی تیم مشارکت دارم. من از کنار به تماشا می نشینم. مثل تماشای فیلم است. " این مرد از بی تفاوتی شدید و عدم تمایل به کار شکایت کرد ، اما هیچ کس از مدیریت از این موضوع اطلاع نداشت و او از گفتن آن ترسید.

شادی چیست؟

در اینجا من به طور خلاصه محاسبات نظری و سپس ابزارهای کاربردی را در مورد چگونگی ایجاد شادی و شادی در خود ارائه می دهم

1. مدل ویکتور فرانکل. روانپزشک اتریشی که سه اردوگاه مرگ را پشت سر گذاشته است. وی مدل زیر را برای درک شخص پیشنهاد کرد:

برنج. یکی

بعد اول سطح فیزیکی است ، جایی که نیازهای غذایی ، خواب و رابطه جنسی برآورده می شود. دوم سطح روانی است ، جایی که نیاز به احساسات ، تأثیرات ، در خلق و خوی خوب وجود دارد. بعد سوم سطح معنوی یا شعری است ، جایی که فرد خود را وقف بالاترین هدف یک ایده می کند. اگر بین سطح اول و دوم باقی بمانیم ، در مورد حالت رضایت هموستاتیک صحبت می کنیم. اما شخصیت رشد می کند و به اهداف بالاتری می رسد. به عنوان مثال ، پیگیری وظایفی که از مرزهای من فراتر می رود. در یک سازمان ، ما در مورد متعهد بودن به ماموریت سازمان صحبت می کنیم. خوشبختی از این منظر به معنی ارزش خود و ارزش سازمان شماست. اصالت ارزش آن و ارزشهای سازمان منجر به تجربه ای از شادی می شود ، نه در سطح رضایت ، بلکه در نتیجه پس دادن چیزی بزرگتر از خود ما.

2. مدل مارتین سلیگمن و میهای Csikszentmihalyi. بر اساس نقاط قوت شخصیت و نظریه جریان M. Seligman می گوید که شادی را می توان آموخت. نظریه نقاط قوت در نتیجه تجزیه و تحلیل شخصیت های رهبران برجسته توسط وی ارائه شد. 24 ویژگی ارائه شد که به شش زیر گروه تقسیم شده است. بسیاری از مطالعات تأیید کرده اند که وقتی کارمندان یا یک زن و شوهر نقاط قوت خود را کشف می کنند ، شادی را افزایش می دهد. "نظریه جریان" به این شکل است:

برنج. 2

اگر شخصی وظایفی را انجام دهد که برای او دشوار است ، احساس اضطراب و اضطراب می کند. اگر ریه ها - ملال و مالیخولیا. و اگر این وظایف با مشکلاتی که او می تواند کنار بیاورد مشکل داشته باشد و او آن را دوست داشته باشد ، در این صورت دچار یک حالت جریان می شود. "بهترین لحظات در زندگی ما منفعل ، پذیرنده ، آرامش بخش نیست. بهترین لحظات زمانی اتفاق می افتد که بدن و ذهن فرد در تلاش داوطلبانه برای انجام کاری دشوار و مفید به حداکثر برسد. "M. Csikszentmihalyi می گوید.

بر اساس این مدل ، شادی در سه سطح دیده می شود:

  1. سطح لذت. این می تواند لذت چیزهای ساده ای باشد: خرید ، رابطه جنسی ، رفتن به تعطیلات. اما جستجوی لذت بر رضایت از زندگی تأثیر نمی گذارد. معایب: اگرچه این خوب است ، اما مانند بستنی به آن عادت می کنید.
  2. جذب در سرگرمی مورد علاقه: تربیت فرزندان ، نوشتن مقاله ، پیاده روی ، هر گونه سرگرمی. زمان می گذرد.
  3. یک زندگی معنی دار شخص متوجه شادی می شود و احساس می کند. زندگی خوب زمانی متوقف می شود که زمان متوقف شود.

تحقیقات نشان داده است که اگر نوع دوم و سوم شادی وجود داشته باشد ، نوع اول حداکثر لذت را به ارمغان می آورد. در زیر می توانید ببینید که این 3 نوع شادی در رابطه با "نظریه جریان" چگونه است.

معیار زندگی شاد این است که به زمان توجه نکنید. علیرغم حجم کاری شخصیت شما شکل می گیرد و شکل می گیرد

برنج. 3

چه چیزی باعث ایجاد شادی / شادی می شود؟

1. به دلیل محرکهای خارجی / موضوعات / موضوعات … که شخص را جذب می کند (طبیعت ، سگ ، عزیز):

الف - در گذشته می خواستید چه کار کنید.

ب- علاقه چه بود ، اما از بین رفت.

س. آنچه من اکنون دوست دارم.

د) آگاهی که "دوست ندارم".

2. به لطف مشوق های داخلی: آنچه دوست دارید انجام دهید. ارزشهای درونی (عشق و علاقه به موسیقی).

A. من نمی خواهم کاری انجام دهم … من می خواهم خودم باشم.

ب. احساس امنیت ؛

B. محافظت از فضای شما.

3. به لطف میل از درون. میل به زندگی یا تمایل به فعالیت. اگر محرک های بیرونی با یک گرایش درونی مواجه شوند ، شروع به تحریک و بیدار کردن "روح زندگی" می کنند.

الف) با نگرش نسبت به خود ، جهان و مردم کار کنید. به عنوان مثال ، همه چیز برای من تصمیم می گیرد. من می خواهم دوست داشته شوم و این راهی برای جلب توجه است.

ب- کار با ارزش شخصی.

4. مهم این است که راه خود را بیابید. معنا را نمی توان تحمیل یا باور کرد. شخص باید ارزش خودش را پیدا کند.

5. درک این نکته ضروری است که شادی را می توان در سه سطح کشف کرد و تمرین کرد: جسمانی ، احساسی و معنوی. در حال حاضر بسیاری از تمرینات وجود دارد. اما این دقیقاً احساس خوشبختی است که در یافتن معنی فعالیت خود به دست می آید.

6. معیار زندگی شاد - شما متوجه زمان نمی شوید. علیرغم استرس شخصیت شما شکل می گیرد و شکل می گیرد. اما مطمئناً کشیدن سال ها از روزها ، ساعت ها و دقیقه های شما خسته کننده نیست.

توصیه شده: