مادران خودشیفته چه ضربه ای می زنند

تصویری: مادران خودشیفته چه ضربه ای می زنند

تصویری: مادران خودشیفته چه ضربه ای می زنند
تصویری: اختلال خودشیفتگی 2(چگونه بر رنج جدایی از فردخود شیفته غلبه کنیم) 2024, مارس
مادران خودشیفته چه ضربه ای می زنند
مادران خودشیفته چه ضربه ای می زنند
Anonim

من همچنان به خواندن و مطالعه کتاب خوب کافی از روان درمانگر آمریکایی کاریل مک براید ادامه می دهم.

این کتاب برای زنانی است که با مادران خودشیفته بزرگ می شوند. من با مداد می خوانم)

من می خواهم افکار زیادی بنویسم ، در اینجا یکی از آنها وجود دارد:

"اگر کودکان نتوانند برای برآوردن نیازهای خود به والدین خود اعتماد کنند ، نمی توانند احساس امنیت کنند ، اعتماد را یاد بگیرند و به خود اعتماد داشته باشند. اعتماد یک مشکل بزرگ توسعه است. خود را در یک رابطه صمیمی ایمن نگه دارید."

بله ، این والدین هستند که اولین تجربه برخورد با احساسات خود را به ما می دهند. شما باید فردی بالغ از نظر احساسی باشید که می داند چگونه در برابر احساسات مختلف کودک مقاومت کند و به او بازخورد بدهد.

اگر در زندگی شما در دوران کودکی ، والدین به شما بی اعتمادی زیادی نشان دادند ، در مقایسه با دیگران مورد توهین قرار گرفتند ، اگر توقعات را برآورده نکردید ، در بزرگسالی احساس خواهید کرد که هیچ پشتوانه درونی ندارید.

دلبستگی شدید به نظرات خارجی و عدم اعتماد به نفس و احساس ارزش ایجاد می شود.

و همیشه داخل خانه ، انگار یکی به شما می گوید: "تو آنقدر خوب نیستی که این جوری باشی و فلان کار را بکنی."

از تجربه خودم می توانم بگویم که خلاص شدن از شر این احساسات کار آسانی نیست. و در روند درمان و درمان خودم با مراجعه کنندگان ، متوجه شدم که نیازی به خلاص شدن از شر آن نیست.

برعکس ، شما باید این احساسات را تجربه کنید ، فقط در حضور فردی که واقعاً می تواند پاسخ همدلانه بدهد و در این لحظه سخت با شما خواهد ماند.

با داشتن این احساسات ، به نظر می رسد که ما گشتالت را می بندیم ، یک تجربه ناقص ، و این انرژی زیادی را برای عمل و زندگی آزاد می کند)

زندگی شما در لحظه کنونی

روان درمانگر جادوگر نیست ، او فقط به مراجعه کننده کمک می کند تا در درون خود و در اطراف خود حمایت پیدا کرده و ایجاد کند.

این امر به ویژه برای بزرگسالان اهمیت دارد ، والدین آنها در دوران کودکی آنها را از احساس یا این احساس منع کرده و رد کرده اند.

در برخی از خانواده ها ، خشم و عصبانیت ممنوع بود ، در حالی که در برخی دیگر ، برعکس ، آنها می توانند شادی یا غم را ممنوع کنند.

کار بر روی زندگی در احساسات ممنوعه سخت است و سریع نیست. من معمولاً توصیه می کنم که مشتریان در طول درمان کتابهای خاصی را در مورد موضوع خود بخوانند ، بنابراین کار بسیار پربارتر است.

من اعتقاد ندارم که خواندن کتابی مانند "پس از خواندن خود شفا دهید" به تنهایی قابل درمان است. این امر غیرممکن است ، زیرا دفاع روانی فعال شده و مانع از مواجهه ما با درد می شود. اما در درمان با رواندرمانگر ، این کتابها می توانند کمک کنند.

و کتاب "بس خوب" یکی از آنهاست)

آیا کتاب روانشناسی می خوانید؟ شما چه پیشنهاد می کنید؟ شاید کتابی وجود داشته باشد که به خصوص آن را دوست داشته باشید؟

توصیه شده: