رابطه جنسی با سابق

فهرست مطالب:

تصویری: رابطه جنسی با سابق

تصویری: رابطه جنسی با سابق
تصویری: رابطه جنسی با همسر سابق بعد از طلاق 2024, آوریل
رابطه جنسی با سابق
رابطه جنسی با سابق
Anonim

این متن تلاشی است برای درک در سطح روانشناختی که چرا مردان و زنان ترجیح می دهند روابطی را که در گذشته به پایان رسیده است از سر بگیرند. بارها و بارها روی چنگک مورد علاقه خود قدم بگذارید

نویسنده هشدار می دهد که هر اتفاقی تصادفی است ، اما غیرتصادفی طبیعی است

مردی جوان ، بیست و شش ساله ، با یک بسته در خیابان قدم می زند ، آهنگی زمزمه می کند. در فضای تخیل نویسنده ، همه چیز ممکن است ، و ما ، مسلح به میلوفون ، به افکار او گوش خواهیم داد:

من یک بطری شامپاین ، یک جعبه شکلات ، یک بسته کاندوم خریدم. ست آقا. امروز ما توافق کردیم که با سابق ملاقات کنیم. شش ماه پیش از او جدا شدیم. خودش را ترک کرد. ازش خسته شدم خسته کننده با او بلوند زیبا ، بلند قد و باریک. رابطه جنسی عالی است ، اما بعد از آن دیگر چیزی برای صحبت وجود ندارد. فکر می کردم با گذشت زمان چیزی تغییر می کند ، اما …

در واقع ، من هرگز او را دوست نداشتم. من به خاطر رابطه جنسی - به خاطر محبوبش ملاقات کردم و من اکنون برمی گردم. من در چهار ماه گذشته کسی را پیدا نکرده ام. می ترسیدم به زیبایی نزدیک شوم ، فکر می کردم آن را ارسال می کنند ، اما زشت ها در سطح من نبودند. اخیراً چند آشنایی و رابطه جنسی وجود داشت ، اما اینطور نیست … دلم برای "پیرزن" من تنگ شده بود. و با این حال فتنه - آیا شکست خواهد خورد یا نه."

دختر زیبا که قهرمان ما به سراغش می آید چه فکر می کند؟

"خوب من. در موردش فکر کردم. امروز برگرد پیش من تمام مدتی که ملاقات می کردیم ، او از چیزی ناراضی بود. حتماً مشکلی در محل کار وجود دارد. پس از همه ، او گفت که او را دوست ندارد. حالا او شغل خود را تغییر داد ، "VKontakte" دید ، چنین شادی ای در پس زمینه نام تجاری شرکت ، ارزش لبخند زدن دارد. او بسیار حساس ، ملایم و مهربان است. من خیلی با او احساس خوبی دارم. او خودش را فهمید و اکنون برای همیشه به من باز خواهد گشت. ما ازدواج می کنیم و برای تعطیلات به دریا می رویم. متوقف شوید ، و اگر دوباره استعفا داد. او می آید ، بازی می کند و می رود. من نمی خواهم. وقتی رفت ، خیلی درد کرد ، یک ماه گریه کرد. او نمی توانست کار کند - تقریباً او را بیرون کردند. نمی توانم بفهمم چرا همه چیز اینقدر ناعادلانه بود؟ به هر حال ، او به من گفت که دوست دارد ، من را دوست دارد. درست است ، ما جایی نرفتیم ، نه می توانید او را به سینما بکشید و نه به رقص. او عاشق آمدن به من ، غذا خوردن ، رابطه جنسی و رفتن به خانه نزد پدر و مادرش است. مادرم نیز دائماً به من فشار می آورد ، می گوید ، آنها می گویند ، این آرتیوم را ترک کنید ، خود را یک مرد معمولی بیابید. من نمی خواهم دنبال کسی باشم. بدون قدرت. یک ماه پیش ، یکی از دوستان خود را به یک دیسکو کشاندند ، و یک نفر مست بود. آنها برای فشار دادن بالا می روند. اوف چندش آور."

پس از یک ماه قرارهای پرشور ، سرانجام قهرمان ما با دختری زیبا جدا شد. گاهی اوقات ، به دلیل دوستی قدیمی ، ماهانه یک بار او را رها می کرد ، اما انتخاب شده او در طول لذتها کند بود ، او را رها کرد و آنها کاملاً از هم جدا شدند.

sexssbuvshey
sexssbuvshey

بنابراین ، طرح بندی موضوع به پایان رسیده است ، و اکنون بیایید به پدیده های روانی رخ داده در آن نگاه کنیم.

استهلاک - مرد با زن به عنوان یک شیء رفتار می کند ، چیزی که برای برآوردن نیازهای اولیه او (غذا و رابطه جنسی) ایجاد شده است. ایجاد یک تصویر از یک عروسک لذت بخش در سر شما آسان تر از تشخیص یک فرد زنده در دیگری ، دیدن زنی است که درد می کشد ، رنج می برد و دوست دارد.

عدم تماس - همه چیز به نظر می رسد که افراد تصادفی ملاقات کرده و برای آرامش رابطه جنسی دارند. کاملاً مشخص نیست که چه اهداف ، ارزشها و علایق مشترکی زن و شوهر را متحد می کند. چه چیزی در آن جذاب است؟ از نظر احساسی سرد ، محاسبه گر ، خودمحور. چشم انداز توسعه روابط چیست؟ به نظر می رسد ارتباط با یکدیگر از سطح رسمی فراتر نمی رود. او از کجا چنین ساده لوحی می گیرد؟ چرا او با چنین رابطه ای موافقت می کند؟ تنها راه احساس صمیمیت در این زوج ، رابطه جنسی است. اما زنگ های هشدار دهنده ای در ذهن به صدا در می آید - نه این ، نه اینطور ، نه آن …

قربانی و متجاوز - نقشها تعیین می شوند او در این روابط رنج می برد و درد می کشد و به نظر می رسد او لذت می برد. اگرچه ، اگر او احساس خوبی داشت ، رابطه را قطع نمی کرد. ممکن است او از او عصبانی باشد زیرا نمی تواند عشق را با عشق به خاطر موقعیت "بازار" خود در روابط پاسخ دهد. و سپس او در حال حاضر به یک قربانی تبدیل می شود ، و او ، با عشق بی گناه خود ، به یک متجاوز تبدیل می شود.فقط باید منتظر ماند تا نجات دهنده مثلث کارپمن را با قدرت کامل کار کند.

ترس از رابطه جدید. البته جدایی و شروع یک رابطه جدید بسیار دردناک است ، مانند این است که از قطاری به قطار دیگر بپرید. درد ، آگاهی از حقارت شخصی ، شکست می تواند بی حرکت شده و نه تنها با آن آشنا شوید ، بلکه قدرت بلند شدن از رختخواب را نیز از دست می دهد. اگر به عنوان موضوع "رابطه جنسی با سابق" بازگردیم ، تنبلی ، اینرسی در گوش او زمزمه می کند - چرا نگاه کنید ، زیرا در اینجا یک مسیر ضرب و شتم است ، می توانید برگردید و با مهربانی با شما پذیرفته شود.

خط شخصی مبهم. "اما بگذارید کلمه شما این باشد:" بله ، بله "،" نه ، نه "؛ و هر چیزی فراتر از آن از شر است »(انجیل ، متی 5:37). در این داستان ، از طرف قهرمان ، می توانید "چسبیده" به شیء محبت را ببینید. استعاره مناسبی برای چنین رابطه ای وجود دارد - "دستان من جدا نمی شود." در این دلبستگی چیزی روان رنجور دیده می شود ، شبیه به دیاد - مادر و فرزند.

نتیجه گیری و توصیه ها

هر کس حق دارد خود را هر طور که می خواهد کنار بگذارد و هر زمان که بخواهد با سابق خود رابطه برقرار کند. این احتمال وجود دارد که رابطه تغییر کند و به سطح جدیدی برسد. اما در عین حال ، مهم است که در نظر بگیریم که شخص بسیار آهسته تغییر می کند ، یا حتی به هیچ وجه تغییر نمی کند. شانس تغییر چیزی زمانی ظاهر می شود که فردی که از رابطه ناراضی است ، مسئولیت شرایط موجود در زندگی خود را بر عهده بگیرد و رفتار او را تغییر دهد. با انجام این کار ، او مکانیسم تغییرات در جفت را آغاز می کند.

رابطه جنسی پیش شرط روابط شریک سابق نیست. مهم این است که سعی کنید احساس کنید ، و سپس چه؟ بعد از صمیمیت چه احساساتی را تجربه خواهم کرد؟ آیا من آماده درد ، ناامیدی هستم؟

از طرف دیگر ، می توانید با یکدیگر ملاقات کرده و سعی کنید در سطحی عمیق - احساسات ، ارزشها - ارتباط برقرار کنید. در مورد چگونگی تجربه جدایی و اینکه شما نمی خواهید صحبت کنید. در شخص دیگری یک فرد زنده را که درد ، رنج و غم را نیز تجربه می کند فرض کنید.

برای سهولت کنار آمدن با جدایی از معشوق ، سعی کنید خلاء و خلاء حاصله را با ارزشها و معانی جدید پر کنید. به زمینه های بالقوه توسعه مانند دوستان ، علایق ، کار ، سلامتی توجه کنید. با گام های کوچک شروع کنید - تمرینات صبحگاهی و خواندن کتاب (10 تا 20 دقیقه در روز) ، به تدریج زمینه های جدید زندگی را بیشتر کنید. شما می توانید این کار را به تنهایی یا با کمک "مربی" انجام دهید.

سه تا شش ماه می گذرد و زندگی دوباره با رنگ های روشن می درخشد.

توصیه شده: