معتادان بی وقت و بیجا شده

تصویری: معتادان بی وقت و بیجا شده

تصویری: معتادان بی وقت و بیجا شده
تصویری: ناگفته های دردناک یک زن معتاد خیابانی: شوهرم معتادم کرد و سر قمار من را باخت 2024, مارس
معتادان بی وقت و بیجا شده
معتادان بی وقت و بیجا شده
Anonim

ترومای طرد شدن در بزرگسالان دقیقاً ضربه ای نیست و کاملاً طرد نشده است. در کودکی ، چنین فردی بدشانس بود ، بدون قید و شرط پذیرفته نشد ، شرایط به این ترتیب شکل گرفت. و در گذشته ، کودک می توانست آنچه را که برای او اتفاق می افتد تحمل کند ، فقط به لطف خیالات در مورد دنیایی که در آن همه چیز همانطور که او می خواهد خواهد بود. او با خود موافقت کرد که صبور باشد ، به خود خیانت کرد ، به شرط اینکه همه چیز ، همه چیز ، همه چیز را دریافت کند ، اما بعداً.

کودک بزرگ شد ، بزرگسال شد ، و او فرصتی برای تجدید نظر در ناخودآگاه خود نداشت. آن رویا همچنان ستاره راهنمای او و معنای زندگی بود و اکنون او ، که قبلاً بالغ شده است ، باید هزینه زیادی برای آن بپردازد و خود را به زندگی بدون شادی و فردیت محکوم می کند. همه نیروها به تجسم یک توهم کودک پرتاب می شوند و او مانند یک پرتگاه بی انتها ، همیشه گرسنه و ناراحت کننده تلخ است ، زیرا هنگام اختراع یک رویا برای ارتباط با واقعیت ، مطمئناً کودک نمی تواند. همه چیز بد است ، اما هیچ چیزی در مقایسه با آن رویا بد نیست.

در این رویا همیشه یک اشتباه مهلک وجود دارد ، برای تحقق آن شخص دیگری حیاتی است ، که باید همانطور که در فیلمنامه نوشته شده رفتار کند. این همان چیزی است که باعث می شود فرد تا این حد به دیگران وابسته شود.

"ضربه رد" بازی های ذهنی عجیب و غریبی را ایجاد می کند و درک جهان و سایر افراد را مخدوش می کند. برای یک فرد دشوار است که بفهمد که او در واقعیت خواب می بیند ، واقعیت دیگری ، جایگزین. شخص زخمی می شود ، رنج می برد ، ناامید می شود ، اما به مبارزه با گوشه های تصور مخدوش خود ادامه می دهد ، مسئولیت درد را به دیگران واگذار می کند یا خود را فداکاری ناکافی می داند. اگر به طور تصادفی بفهمد که "آسیب زا" است ، این به او این حق را می دهد که کمتر تجاوز کند و خود را سرزنش کند ، اگرچه زندگی اساساً تغییر نمی کند. درد همان است.

چرا یک نفر نمی تواند بیدار شود؟ زیرا نمی تواند از ایمان به دنیای ایده آل خود دست بردارد ، جایی که سرانجام تمام رنج های او با یافتن آنچه می خواهد جبران می شود. و سپس او می تواند فریاد بزند: "خوب ، من به شما گفتم ، این اتفاق می افتد! درد من در تمام این سالها بی معنی نبوده است."

بنابراین چه چیزی به عنوان طرد شدن بارها و بارها ، تقریباً در بزرگسالی درک می شود؟

1. امتناع از ادغام.

بیشتر اوقات ، تمایل طرف دیگر برای ورود به ادغام نیست که به عنوان رد تلقی می شود. شخصی به طور ناخودآگاه یک شبکه راه اندازی کرده است ، به منظور به دست گرفتن قدرت بر دیگری ، او با تمام قدرت سعی می کند تا خوشایند باشد ، خوب باشد و دیگری نمی خواهد آغوش خود را به روی او باز کند و با خوشحالی قبول کند.

- داری منو رد میکنی؟

- نه ، من می خواهم فاصله بین خودمان را حفظ کنم.

- برای چی؟

- به طوری که مجبور نباشید خود را کنسل کنید و نقش را ایفا کنید.

- دروغ می گویی ، من دوباره طرد شدم.

2. امتناع از تحسین.

فقط می توان فعالیت اجرا شده را تحسین کرد ، علاوه بر این ، کل کار و با اشتیاق. اگر دیگری این کار را نمی کند ، پس او رد می کند ، زیرا این فرصت را نمی دهد که شادی مورد انتظار را از درک عمل خود به عنوان بیش از حد ارزش ، و بنابراین خود را "رد نشده" دریافت کند.

- آیا رستوران سفارش داده شده را دوست ندارید؟

- رستوران بد نیست ، اما من اینجا سردم است.

شما همیشه کاری را که من انجام می دهم بی ارزش می دانید.

3. امتناع از برآوردن فوری نیاز به وجود آمده.

رسیدن به خواسته شما زمان می برد ، یعنی باید صبر کردن را بیاموزید. اگر درخواست فوراً برآورده نشود ، این امر به عنوان امتناع و کاهش ارزش درخواست کننده ، و بنابراین ، به عنوان رد تلقی می شود.

- منو ببوس.

- کمی بعد.

شما همیشه کارهای بهتری نسبت به من دارید.

4. امتناع از پاسخ به س posال مطرح شده.

این مشابه وضعیت ارضای فوری یک نیاز است ، اما من آن را جداگانه بیرون آوردم ، زیرا بسیاری از مردم حق ندارند آنچه را که نمی خواهند در معرض عموم قرار دهند ، نگویند. زیرا ممکن است بلافاصله از طرف مقابل آنها آزرده خاطر شوند. بنابراین ، شما باید خود را رد کنید ، تا آنها شما را رد نکنند ، زیرا شما احساس می کنید طرد شده اید ، اگر طرف مقابل شما نمی خواهد اعتراف کند.

- ماهیانه چقدر درآمد دارید؟

- این سوال برای من کمی نامناسب به نظر می رسد.

- آیا واقعاً پاسخ دادن خیلی سخت است.

5. امتناع از برقراری رابطه.

دلایل زیادی برای امتناع وجود دارد ، از عدم تطابق در ارزش های زندگی گرفته تا شباهت دیگری به والدین. بیشتر اوقات ، یک فرد از نحوه ظاهر خود از بیرون ، نحوه ظاهر شدن خود آگاه نیست ، می خواهد با تمام وجود خوشحال شود ، به نظر می رسد که همه چیز برای او خوب است. و دقیقاً همین تمایل به قربانی کردن خود از پیش است که او را به عنوان خوبی غیرقابل انکار خود درک می کند. دیگری باهوش به سرعت رفتار دستکاری و تلاش برای به دست گرفتن قدرت در چنین رفتاری را تشخیص می دهد.

- بیا ملاقات کنیم ، من برات قهوه می خرم!

- من ، متأسفانه ، نمی توانم.

- آیا دیدار با من برای شما دشوار است؟

پس از اینکه فردی احساس طرد شدن کرد ، می تواند چندین گزینه را برای رفتار انتخاب کند: پرخاشگری در خارج یا تجاوز خودکار.

در بالا ، نوع "رنجش" توصیف شده است ، یعنی پرخاشگری ، که آخرین تلاش برای تأثیرگذاری بر دیگری برای به دست آوردن خواسته شما می شود. گاهی اوقات دیگر نمی تواند این رنجش را تحمل کند ، زیرا خود از طرد شدن می ترسد ، و علاوه بر این ، از نارضایتی از طرف مقابل ممنوع است. بنابراین ، دیگری وارد بحث می شود و سعی می کند موضع خود را توضیح دهد ، امتیازاتی می دهد و در نتیجه تنها اعتقاد "مطرود" در درستی استراتژی انتخاب شده را تأیید می کند. اگر دیگری تصمیم بگیرد که خود را لغو کند تا خواسته خود را به رد شده بدهد ، درگیری فقط به تعویق می افتد ، زیرا اجبار به آنچه که باید باشد بیشتر می شود. رویا باید محقق شود ، در غیر این صورت همه چیز قبلاً بی معنی بود.

یکی دیگر از گزینه های پاسخ به رد خیالی ، پرخاشگری خودکار است. در همه مثال های ذکر شده ، باید خط سوم را پاک کنید و به جای آن "Gone to spread rot yourself" را اضافه کنید. علاوه بر این ، تجاوز خودکار قطعاً به فرد در درک علل درد احساس نمی کند و چگونه می تواند موقعیت بعدی را با درک خطاهای ادراک تغییر دهد. در بهترین حالت ، او به این نتیجه می رسد که نباید همه او را دوست داشته باشد ، و واکنش عاطفی خود را نسبت به رفتار رد شده دیگری کاملاً نادیده می گیرد.

خاطرات ذخیره شده از درد ، که با یک رویا جبران می شد ، تلاش برای تحقق آنها منجر به بازتولید مجدد می شود.

شما می گویید چرخ سامسارا؟ من این را خطاهای چرخه ای ذهن می نامم.

توصیه شده: