زندگی در خرده آسیب های دوران کودکی. اعتماد به نفس

تصویری: زندگی در خرده آسیب های دوران کودکی. اعتماد به نفس

تصویری: زندگی در خرده آسیب های دوران کودکی. اعتماد به نفس
تصویری: اعتماد به نفس چیست و چرا در زندگی مهم است؟ | داکتر جمشید رسا 2024, آوریل
زندگی در خرده آسیب های دوران کودکی. اعتماد به نفس
زندگی در خرده آسیب های دوران کودکی. اعتماد به نفس
Anonim

یک عبارت هک شده "همه مشکلات از دوران کودکی" وجود دارد.

بر اساس زبان روانشناختی ، در این مورد ، ما در مورد آسیب های رشدی صحبت می کنیم.

ترومای رشدی بر اساس روابط ناکارآمد مزمن درون خانواده است. برای مقابله بهتر با شرایط نامساعد زندگی ، کودک دفاعیات روانی مشخصی ایجاد می کند که به او کمک می کند در این شرایط زنده بماند.

این شرایط زندگی ، ویژگیهای روابط نوظهور با اولین اشیاء مهم ، ویژگیها و روشهای ارتباطی در خانواده است که شخصیت را شکل می دهد ، شیوه های عادی رفتار و واکنشهایی را که شخص در تمام زندگی خود استفاده می کند ، تقویت می کند. نتیجه سازگاری و سازگاری با این شرایط است.

به اصطلاح ضربه شوک - سوء استفاده جسمی یا جنسی ، تصادف ، مرگ یکی از عزیزان و موقعیت های پیش بینی نشده مشابه - بسیار شدیدتر تجربه می شود ، ممکن است علائم شدیدتری داشته باشد (افسردگی ، محدودیت های احساسی ، ترس ، هراس ، اختلالات روانی).

این نوع آسیب های روانی و واکنش ها به آنها را می توان با تأثیر یک جسم آسیب زا بر بدن مقایسه کرد: درد شدید شدید ، صدایی غیرقابل تحمل بلند ، نور - واکنش های سیستم عصبی را فعال می کند ، تمام منابع بدن را برای واکنش فوری تحریک می کند. با هدف خلاص شدن از شر این محرک - پرش به عقب ، عقب کشیدن دست از آب جوش ، آماده فرار یا حمله. تمام فعالیتها و منابع صرف غلبه بر وضعیت می شود ، فرصتی برای کنار آمدن با آن وجود دارد.

تأثیر نه چندان شدید ، تحمل کننده ، اما طولانی مدت و سیستماتیک - باعث می شود با آن سازگار شوید. به عنوان مثال ، برای کاهش حساسیت به یک محرک تحریک شده ، برای جلوگیری از ناراحتی. با "ایجاد" پینه روی پوست ظریف ، مجروح شدن را متوقف کنید. برای زنده ماندن خود را با شرایط نامساعد وفق دهید.

بنابراین ، بیشتر اوقات ، افراد به مطب روانشناس می آیند و "ابزارهای زنده ماندن" خود را در قالب علائمی می آورند که به ویژگی های شخصیت ، شخصیت او تبدیل شده و آنها را با سابقه رشد آنها مرتبط نمی دانند..

این در مورد آسیب های رشدی خواهد بود ، یا بهتر بگوییم ، ما در جستجوی منشاء درخواستهای مشتری هستیم.

من سعی خواهم کرد دلایل و شرایطی که در آن این یا آن مشکل شکل گرفته است را شرح دهم.

شایان ذکر است که در اینجا به طور جداگانه به این نکته توجه می شود که شرایط یکسان همیشه علامت یا ویژگی های خاصی را ایجاد نمی کند. به قول معروف: "هر راننده مست ، مجرم است ، اما هر مجرم راننده ای نیست."

در هر مورد ، عوامل فردی وجود دارد: ویژگی های سیستم عصبی ، سن ، منابع مراجعه کننده و سیستم خانواده او ، که شدت و ثبات علائم را تعیین می کند. و با این وجود ، شباهت زمینه های زندگی در داستانهای مشتریان با درخواستهای مشابه به ما اجازه می دهد الگوهای خاصی را ببینیم.

بنابراین ، پرس و جو رایج شماره 1

مشکل عزت نفس:

- نگرش به خود ، ظاهر خود شما

- توانایی ها ، استعدادها

-اعتقاد به خود و قدرت خود

-به رسمیت شناختن ارزش خود

تصویر جمعی از مشتری:

یک فرد قادر به ارزیابی مثبت مهارت ها ، دستاوردها و اهداف خود نیست. احساس ارزش خود ، منحصر به فرد شکل نگرفته است. خود و دستاوردها را کاهش می دهد ، نمی تواند آنها را به خود اختصاص دهد ، به خود نسبت دهد ، همیشه به اندازه کافی خوب نیست. س ofال درباره نقاط قوت ، شایستگی ها ، اشکالات او ، پاسخ می دهد که اینطور نیست.

بسیار وابسته به نظر دیگران ، خود ارزیابی است. نگرش نسبت به خود نه با نظر شخصی ، بلکه با ارزیابی خود توسط دیگران تعیین می شود. بنابراین ، او توسط خود ، خواسته های خود هدایت نمی شود ، و به نیازهای خود حساس نیست. تلاش و منابع زیادی صرف جلب رضایت دیگران می شود.

من خودم را دوست ندارم. پذیرفتن تعریف و تمجید در آدرس شما بسیار دشوار است. او به خود حق اشتباه نمی دهد ، زیرا در کوچکترین "اشتباه" پوسیدگی را گسترش می دهد ، سرزنش می کند و خود را سرزنش می کند.قادر به حمایت و ایجاد انگیزه در خود نیست. این عامل ابتکار و فعالیت را کاهش می دهد - انگیزه فعالیت برای جلوگیری از شکست است. در نتیجه ، منفعل است ، از تعهدات و تغییرات می ترسد.

در یک رابطه ، احساس بی ارزشی مداوم برای یک شریک ، شک در مورد جذابیت برای جنس مخالف

نگرش خود به خود مستلزم تأیید است ، بنابراین چنین مشتری ناخودآگاه چنین شرکای تعاملی را برای خود انتخاب می کند ، "منعکس کننده" که از آنها در نگرش خود نسبت به خود تأیید می شود و ارزش خود را پایین می آورد.

علائم کمبود عزت نفس با کمال گرایی ، افزایش نیاز به توجه ، دستکاری ، ناتوانی در دفاع از حقوق خود ، نه گفتن ، سازش و انطباق آشکار می شود. آنها با عادت شکایت از زندگی ، شرایط ، بدشانسی خود همراه هستند. همه اینها تأثیر بسیار منفی بر کیفیت روابط در زندگی و به طور کلی زندگی مشتری دارد.

دوران کودکی مشتری ، دلایل شکل گیری علائم:

عزت نفس انسان بر اساس روابط اولیه شیء در دوران کودکی شکل می گیرد و به آن بستگی دارد. والدین آینه ای برای کودک هستند که در آن اطلاعات مربوط به خودش را منعکس می کند - من کیستم؟ من چی هستم؟ چه چیزی شایسته است؟ من چه می توانم؟ کودک از طریق منشور ارزیابی و نگرش نسبت به خود بزرگسالان مهم ، نگرشی نسبت به خود ایجاد می کند.

در واقع ، مراجع نگرش محیط اطراف را نسبت به خود وارد کرده است. روش های توسعه یافته واکنش و رفتار در پاسخ به چنین نگرشی نسبت به خود ثابت است ، آنها واقعاً به ویژگی های شخصیت تبدیل می شوند ، این وضعیت را تأیید و تأیید می کنند.

شرایط زندگی ، ویژگی های تربیت و روابط اولیه:

- سردی عاطفی در خانواده ای که معمولاً در آغوش گرفتن ، بوسیدن ، تحسین یکدیگر ، صحبت در مورد احساسات خوب خود ، به اشتراک گذاشتن احساسات مرسوم نیست. در نتیجه ، کودک منابع و ابزار لازم برای ایجاد دانش درباره خود را به عنوان "خوب" ، "دوست داشتنی" ، "منحصر به فرد" ندارد.

-مقایسه سیستماتیک کودک: با سایر کودکان ، با خواهر و برادر (برادر / خواهر) که دستاوردهایی دارند ، با خود در این سن. کودک همیشه با "استاندارد" خاصی مقایسه می شود. او هرگز به آن نمی رسد ، زیرا ، علیرغم این واقعیت که والدین پیامهای منعکس کننده شرایط عشق والدین خود را ارائه می دهند ، در واقع ، والدین صرف نظر از تلاش ها و دستاوردها قادر به پذیرش هیچکس نیستند.

- سطح بسیار بالای ادعاهای والدین ، ناکافی برای توانایی های واقعی کودک: کودک تحت فشار قرار می گیرد ، تحت تمرین قرار می گیرد ، مجبور می شود در مواردی که توانایی ها و استعدادها را ندارد ، بیش از حد تلاش کند. انتقاد مداوم ، دقیق ، به کودک حق اشتباه داده نمی شود ، هرگونه اشتباه و شکست باعث عکس العمل فوق العاده احساسی می شود ، برخلاف دستاوردهای واقعی ، وقتی "امروز بهتر از دیروز کار کردم" - آنها به سادگی مورد توجه قرار نمی گیرند. با عادت به انتقاد و کاهش ارزش ، درک آنها به عنوان یک هنجار ، کودک انتظار نگرش مثبت نسبت به خود را از دیگران ندارد. او با تقویت ادراک خود از خود به عنوان یک شکست ، سعی می کند "بیرون نیاید" ، خود را نشان ندهد ، و خود را اعلام نکند.

- مسئولیت بسیار بالایی بر کودک تحمیل می شود ، که به دلیل سن ، قادر به کنار آمدن با آن نیست. به عنوان مثال ، برای اقدامات و ایمنی فرزندان کوچکتر در خانواده ، مراقبت از یک عضو پیر یا بیمار خانواده ، برای واکنشهای یک پدر الکلی. ترس مداوم از عدم توانایی کنار آمدن ، انجام کار اشتباه ، با اطمینان کامل از اینکه برای روحیه کودک غیرقابل تحمل است ، باعث محدودیت عاطفی می شود: "اگر مجبور باشم ، اما نمی توانم کنار بیایم ، مشکلی پیش می آید من!"

- ناسازگاری با انتظارات والدین در نتیجه بیماریهای مزمن و مادرزادی ، ناامیدی از ظاهر کودک ، نارضایتی از وزن ، شکل ، عدم شباهت ، به ناچار منجر به عدم پذیرش آنها می شود. هم به روشهای کلامی مستقیم و هم پیامهای غیر مستقیم ، پنهان و غیر کلامی.

در اینجا نیز لازم به ذکر است که عزت نفس بیش از حد ، ادامه عزت نفس دست کم گرفته شده است. با داشتن علائم مختلف ، آنها مظهر یک مشکل روانی مشابه هستند. آنها پیش نیازهای یکسانی دارند و با تجربیات احساسی مشابهی همراه هستند. آنها یک دلیل دارند - ناتوانی در ارزیابی مناسب خود.

یکی از چالش های اصلی درمانی در برخورد با این درخواست ، ارائه "آینه متفاوت" به مشتری است. "بازتاب" آن به دیگران ، واقعی ، با حق اشتباه و نقص. مشتری بدون ترس از رد ، تجربه پذیرش را دریافت می کند. در نتیجه کار با یک روانشناس ، او این فرصت را پیدا می کند که نگرشی متفاوت نسبت به خود ایجاد کند. توجه ویژه ای به یافتن منابع ، شایستگی های کلیدی ، نقاط قوت ، شناخت و پذیرش آنها می شود.

در مقاله بعدی ، درخواستی در مورد رابطه با جنس مخالف در نظر می گیرم.

اگر به نظر شما شایسته هستید و می توانید بهتر زندگی کنید ، در زمینه های مهم زندگی احساس ناراحتی و نارضایتی کنید - با یک متخصص تماس بگیرید! به هر حال ، متوقف کردن تفکر ، تحمل و شروع به کار ، اولین گام اساسی و مهم در زنجیره تغییرات مثبت است!

توصیه شده: