2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
زنانی هستند که مردان آنها را نمی شناسند. چرا این اتفاق می افتد؟ آیا راهی وجود دارد و چگونه باید باشم؟ بیایید آن را مشخص کنیم.
اولین چیزی که در ذهن دختری که به او نگاه نمی شود به ذهن می رسد این است که:
جذاب نیست؛
جالب نیست؛
تماشایی نیست ؛
شیک نیست ؛
خیلی ساده …
احتمالاً قبلاً متوجه شده اید که افکار چنین دختری (زن) به احتمال زیاد در مورد "ویژگی های" او خواهد بود که ممکن است توجه مردان را به سمت او بترساند یا جلب نکند.
با این حال ، بیایید در مورد آن فکر کنیم - آیا همه چیز خیلی "ساده" و خطی است؟
اگر مردان فقط با زیبایی های ایده آل آشنا شوند و به مراقبت بپردازند ، پس به اطراف نگاه کنیم ، ما زوج هایی را نمی بینیم که متشکل از مردان مختلف و زنان کاملاً متفاوت (از نظر داخلی و خارجی) باشند!
اگر مردان فقط "جوان و زودهنگام" را می خواستند ، ازدواج نمی کردند و خانواده هایی برای زنان بالای 40 سال ، بالای 50 و حتی بالای 60 سال ایجاد نمی کردند ، درست است؟
یعنی من و شما می توانیم فرض کنیم که اصل مطلب این نیست که یک دختر یا زن در ظاهر جذاب نیستند یا اگر مردان به او توجه نکنند یا او را نشناسند جالب نیست!
آنچه ما می توانیم برای خود تعریف کنیم و بپذیریم درک این است که "جهان خارج" همیشه تصویری آینه از نحوه ارتباط ما با خود و آنچه "ترجمه" می کنیم را به ما ارائه می دهد.
اغلب دختران ، که آنها را ملاقات نمی کنند ، تقریباً پیامهای زیر را (آگاهانه یا ناخودآگاه) "به جهان" پخش می کنند:
مردان فریبکار ، فریبکار هستند و به طور کلی از آنها انتظار خوبی ندارند
اگر آنها شروع به مراقبت از من کنند ، و سپس ببینند و بفهمند که من جالب و خسته کننده نیستم ، وحشتناک خواهد بود ، نمی توانید اجازه دهید که من را بهتر بشناسید
هنگامی که من قبلاً رابطه ای داشتم که در آن آزرده شده بودم ، دیگر این اجازه را نمی دهم
مردان همه تنبل و "خرد شده" هستند ، آنها به یک زن نیاز دارند تا همه کارها را خودش انجام دهد ، اما این به من نمی آید
یک مرد مطمئناً از من سوء استفاده می کند و مرا ترک می کند ، زیرا این ذات آنهاست و همه آنها این کار را با زنان انجام می دهند …
اینها تنها برخی از مثالهایی هستند که دختران و زنان را "مجبور می کند" از نظر احساسی خود را از مردان دور کنند ، سعی کنند به آنها توجه نکنند ، از آنها "پنهان" شوند ، و یک نگرش کلی منفی نسبت به آنها تجربه کنند - و اینها هستند (و نزدیکان چنین افکار و احساساتی که زنان را "برای مردان" نامرئی می کند.
یعنی این یک دختر (زن) نیست که به دلیل برخی ویژگیهای بیرونی برای مردان جذاب نیست ، بلکه پیام احساسی اوست که "می گوید": "نیازی نیست به من نزدیک شوید!".
و برای خلاص شدن از شر این پیام ، باید به خودتان اعتراف کنید که این پیام وجود دارد و برای خلاص شدن از آن به خودتان کمک کنید (متخصصان به شما کمک خواهند کرد).
توصیه شده:
قبل از ملاقات با روان درمانگر / مربی. پرسشنامه را پر کنید - این به شما کمک می کند تا دقیق تر و سریعتر کار کنید
درمان روی کاغذ تا جایی که ممکن است درخواست خود را با جزئیات بیان کنید مشکل را توضیح دهید انتظارات خود را شرح دهید - آنچه در نتیجه درمان / مربیگری / آموزش باید اتفاق بیفتد حداقل برنامه حداکثر برنامه لطفا انتخاب کنید علامت برای درمان:
چرا مردان من را در خیابان و اماکن عمومی ملاقات نمی کنند؟ چرا مردان در خیابان به سراغ شما نمی آیند
چرا مردان من را در خیابان و اماکن عمومی ملاقات نمی کنند؟ چرا مردان در خیابان به سراغ شما نمی آیند؟ یکی از سوالات متداول از متخصصان روابط دخترها این است: "چرا مردان در خیابان و مکانهای عمومی با من ملاقات نمی کنند؟ در خیابان ، در برخی رویدادها یا کنسرت ها ، در پارک ها ، در مراکز خرید و سرگرمی ، در دفتر و غیره.
احساسات برای چیست ، چرا آنها را بیان می کنید و چرا در مورد آنها صحبت می کنید؟
من اغلب به این س questionsالات پاسخ می دهم: چرا احساسات مورد نیاز است؟ چرا آنها را زندگی می کنند؟ چرا آنها را بیان کنید؟ چرا در مورد آنها صحبت می شود؟ تصمیم گرفتم ساختار دهم. در اینجا من بر تفاوت بین احساسات ، احساسات ، تجربیات و غیره - "
آنها با "لباس" ملاقات می کنند (حتی اگر رزومه کار کنید)
هر سندی که هنگام جستجوی شغل تهیه می کنید ، عبارتی در گفتگو است. چیزی که به ایجاد رابطه با کارفرمای آینده کمک می کند. و هر سند رسالت خاص خود را دارد. نامه جلد به عنوان نوعی "لباس" برای رزومه عمل می کند. وظایف آن: تمرکز کارفرما بر تصادفات خود با او و کار با اعتراضات.
خودشیفته کیست؟ آیا با او ملاقات کرده اید یا با آنها زندگی می کنید؟
در مشاوره ، من به داستانهای بسیاری از زنان در مورد عشق ناخوشایند گوش داده ام. با به یاد آوردن غم انگیزترین داستانهای عاشقانه مرتبط با عدم درک بین شرکا ، دستکاری و حتی سادیسم روانی ، می فهمم که تقریباً هر یک از آنها ما را به موضوع خودشیفتگی سوق می دهد.