درد دل. کاردیونوروز ، افسردگی و سایر "روان تنی"

فهرست مطالب:

تصویری: درد دل. کاردیونوروز ، افسردگی و سایر "روان تنی"

تصویری: درد دل. کاردیونوروز ، افسردگی و سایر
تصویری: Dr Holakouee | دکتر هلاکویی _ بیماری‌های روان تنی، اضطراب، افسردگی، خشم، استرس، مهاجرت و پیدا نکردن 2024, آوریل
درد دل. کاردیونوروز ، افسردگی و سایر "روان تنی"
درد دل. کاردیونوروز ، افسردگی و سایر "روان تنی"
Anonim

عنوان این مقاله ممکن است تا حدودی عجیب به نظر برسد ، زیرا در آثار کلاسیک ، کاردیونوروز و سایر دردهای ناشناخته اساساً آسیب شناسی روانی هستند. اما از آنجا که تجربیات من هنوز تمرکز محدودی بر روان پریشی دارد ، برخی از پدیده ها را تشخیص می دهم ، زیرا در اینجا ما می توانیم حالت ها ، علل و پیش بینی های مختلف را در اصلاح مشاهده کنیم.

موضوع درد در قلب و بحران های رویشی به من بسیار نزدیک است زیرا این موضوع "عمومی" من در هر دو خط است). اغلب ، هنگام بحث در مورد کار روان درمانگران ، ما در مورد اینکه آیا تجربه شخصی یک روانشناس-رواندرمانگر در حل مشکلی شبیه به مراجعه کننده مفید است یا برعکس ، می تواند در روند درمان دخالت کند ، بحث می کنیم. این س alwaysال همیشه فردی و مبهم است ، زیرا از یک سو ، متخصصی که مانند مشتری یک ضربه را تجربه کرده است ، می تواند او را بهتر درک کند ، مداخله هدفمندتری را بپذیرد و انجام دهد. از سوی دیگر ، وجود چنین تجربه ای است که می تواند منجر به این شود که درمانگر به طور ناخودآگاه سابقه شخصی خود را بر روی بیمار نشان دهد و تجربیاتی را که در واقع وجود ندارد به او نسبت دهد. تا حدی برای جلوگیری از این امر ، تحت درمان و نظارت شخصی قرار می گیریم. بنابراین ، با شروع به نوشتن مقاله ، می خواهم نشان دهم که سابقه من در زمینه کار با روانگردان قلب بیش از 10 سال پیش سابقه دارد. در عین حال ، کار با مراجعان (و "روان پریشی های قلبی" رایج ترین است) باعث می شود برخی از حالات را از دیگران تشخیص داده و تأیید کنیم که هر داستان هم از نظر علل و هم از نظر پیش آگهی و نتیجه منحصر به فرد است. درمان.

در مورد درد در قلب ، من اکیداً توصیه می کنم که قبل از هر چیز برای تشخیص کامل و اصلاح کافی با پزشک مشورت کنید ، زیرا با این وجود ، آمار آسیب های قلبی به طور غیرقابل انکاری در حال رشد و جوان شدن است. هنگامی که علائم شما قبلاً مشخص شده اند و متخصص قلب و مغز و اعصاب تصمیم گرفته اند "روان تنی!" ، ما شروع به فکر می کنیم که بعد از همه اینها چه کنیم. بنابراین ، از نظر روانشناس ، این سایکوسوماتیک بیشتر اینگونه است:

کاردیونوروز

به طور کلی ، این وضعیت بیشتر از همه با فیزیولوژی ارتباط دارد و علاوه بر روان درمانی ، با کمک داروهای سبک که بر فعالیت قلب تأثیر می گذارد ، اصلاح می شود. معنای آنچه در حال رخ دادن است را می توان به شرح زیر توصیف کرد:

در نتیجه اختلال هورمونی (دیابت ، بلوغ ، یائسگی و غیره) یا حمله شیمیایی (مسمومیت با دارو ، کافئین ، اتانول و غیره) یا اضافه بار فیزیکی (کمبود خواب ، اعتیاد به کار و غیره) یا استرس / درگیری حاد - به اصطلاح بحران رویشی به منظور تأمین اندام های آسیب دیده با اکسیژن ، قلب با شدت بیشتری شروع به کار می کند ، که منجر به احساس درد ، اسپاسم و غیره می شود.

این ترسناک است ، اما با درک وضعیت ، اکثر مردم فقط باید استراحت کنند ، به خود بیایند و همه چیز به خودی خود بازسازی می شود. چنین روان پریشی موقعیتی می تواند یک بار در سال یا کمتر اتفاق بیفتد. با این حال ، افراد حساس تر یا مضطرب می توانند بر این وضعیت تمرکز کنند. سپس درد در قلب با حمله وحشت همراه است و در آینده ، فرد بدون دلایل جسمی (هورمون ها طبیعی هستند ، بدن استراحت می کند ، اتانول برداشته می شود) شروع می کند تا یک بحران رویشی را در یک دایره ایجاد کند:

ترس از حمله جدید باعث افزایش ضربان قلب می شود = فردی در تب یا سرماخوردگی قرار می گیرد ، پاهایش تسلیم می شود ، سرش در حال چرخش است ، فرد فکر می کند که اکنون "قلب دوباره درد می گیرد و ناگهان سکته قلبی می شود" = وحشت بحران رویشی را بیشتر می کند ، قلب شروع به کار شدیدتر می کند ، دردها تکرار می شوند و دایره بسته می شود.چنین شرایطی می تواند چندین بار در روز اتفاق بیفتد و در شرایط پیشرفته تر ، مراجعان "علائم قلبی" ضعیف را نشان می دهند ، که باعث می شود تمرکز روی کار ، داشتن یک زندگی عادی و غیره برای آنها دشوار شود.

بنابراین ، اگر فردی تسلیم وحشت نشود و به علت احتمالی روانی - روانی درد در قلب پی ببرد ، داروهای گیاهی تجویز شده توسط پزشک می توانند به راحتی با این وضعیت (به مدت 2 هفته - یک ماه) کنار بیایند. اگر یک دایره وحشت بسته شود ، خلاص شدن از شر کاردیونوروز بدون روان درمانی بسیار دشوار است.

افسردگی جسمانی

افسردگی جسمانی افسردگی است که توسط عوامل داخلی ایجاد می شود ، به طور پنهان ایجاد می شود و خود را از طریق انواع مختلف دردهای اندام غیر مرتبط احساس می کند (من علائم افسردگی نهفته را در اینجا نوشتمskritaya_depressiya_kak_raspoznat /). این بدان معناست که فرد می تواند یک شیوه زندگی فعال را دنبال کند: برنامه ریزی - کار - ملاقات با دوستان - خندیدن و غیره ، در حالی که اختلالات بیشتر در کار انتقال دهنده های عصبی (مانند هورمون های سیستم عصبی) در مغز او ایجاد می شود. به نوبه خود ، این بر کل بدن تأثیر می گذارد ، دوباره قلب شروع به کار سخت می کند و ما احساس سنگینی در قفسه سینه و غیره می کنیم. این حالت در تفسیر باطنی - "عدم شادی" منعکس می شود. از آنجا که شخص افسردگی نمی بیند ، احساس می کند که هیچ شادی و لذت از زندگی وجود ندارد.

با این حال ، مهم است که درک کنیم که افسردگی درون زا فقط یک روحیه بد نیست. افسردگی جسمانی یک اختلال شیمی مغزی است که می توان با داروهای روان درمانی به آن کمک کرد. در عین حال ، روان درمانی افسردگی اغلب یک حقیقت ساده را به یاد می آورد که "تکرار اقدامات یکسان و انتظار نتایج متفاوت بی معنی است". به این معنا که داروهای تجویز شده به بازگرداندن شیمی ، از بین بردن علائم قلبی کمک می کند ، اما درک ذهنی فرد از زندگی به عنوان تیره و تار ممکن است همچنان باقی بماند. از آنجا که این امر عمدتا به دلیل شیوه زندگی فرد است ، نگرش ها ، جهت گیری های معنادار زندگی او ، و مهمتر از همه آن مشکلات و ضررهایی که تجمع می یابد ، احساس سنگینی روانی ایجاد می کند. این همان چیزی است که موضوع اصلی روان درمانی خواهد بود ، بدون آن دولت خطر بازگشت یا ابتلا به "بیماری" اندام دیگر را دارد.

سایکوسوماتیک موقعیتی و واقعی

سایکوسوماتیک قلبی موقعیتی یک واکنش "کوتاه مدت" در برابر استرس یا تعارض است ، هنگامی که آنچه ما به آن می گوییم "به قلب بکش" رخ می دهد. برخلاف کاردیونوروز ، فرد نمی ترسد و وحشت نمی کند ، اما قلب او از "بی عدالتی" ، "کینه" و غیره می سوزد. برای اصلاح چنین حالتی ، اغلب تکنیک های کافی برای درون نگری ، روان درمانی کوتاه مدت ، تسکین عاطفی ، استراحت و پایبندی به اقدامات بهداشتی به طور کلی پذیرفته شده ، از جمله تعدادی از اقدامات روانی.

در حالی که روانگردان های واقعی می گویند که طبق قانون قلب یک اندام ضعیف است که ضربه ای به خود وارد می کند. در این مورد ، ما نه چندان از بحران های رویشی و حملات وحشت می ترسیم ، بلکه از این واقعیت می ترسیم که بار روانی-روانی مداوم منجر به بیماری های قلبی واقعی می شود. افرادی که در خانواده آنها بیماری قلبی ارثی است در معرض خطر هستند.

وقتی می گوییم یک اندام از نظر قانون اساسی ضعیف است ، می فهمیم که به هر حال این چیزی است که نمی توان تغییر داد ، درست مانند خلق و خوی انسان و غیره. در عین حال ، روان درمانی بیماری های ارثی در درجه اول بر کاهش فراوانی عود ، بهبود کیفیت زندگی و افزایش تحمل استرس مراجعه کننده.

ضربه روانی

اغلب ما ضربه ای را که تجربه کرده ایم سرکوب کرده و فراموش می کنیم. اگر ما داستانها را از تمرین خلاصه کنیم ، بیشتر اوقات چنین مشتریانی از نظر ظاهری بسیار به خود اطمینان دارند ، موفق هستند و حتی خودشان نمی توانند بفهمند چگونه این اتفاق می افتد ، زیرا به طور کلی آنها زندگی خود را دوست دارند.آنها از همه چیز راضی هستند و انواع مشکلات را به شیوه ای فلسفی تفسیر می کنند و اگر دردهای قلبی ناشناخته توسط پزشک نبود ، در زندگی خود به روانشناس مراجعه نمی کردند.

با این حال ، در نتیجه روان درمانی طولانی مدت در افرادی که در معرض تغییر هستند ، انواع مختلف آسیب های روانی اغلب ظاهر می شوند. اینها تجربیات دردناک شدیدی از گذشته است ، که برای مراجعه کننده آنقدر سخت و معنی دار بود که با عدم برخورد با درگیری داخلی ، به منظور حفظ سلامت روان ، مغز تصمیم می گیرد آنها را جابجا کند (پنهان کردن ، فراموش کردن ، محروم کردن رنگها) از "خوب بود و بود" و غیره).

ما تظاهرات علائم را با این واقعیت مرتبط می کنیم که در زندگی مشتری ، در برابر برخی از رویدادهای کاملاً خنثی ، ضمیر ناخودآگاه با آسیب ارتباط برقرار می کند و از طریق ارتباط ، به "درد مدفون" می رسد. در سطح رویشی (ناخودآگاه) ، بدن استرس را تجربه می کند ، سیستم عروقی روشن می شود ، اما از آنجایی که به نظر می رسد همه چیز در زندگی ما مرتب است ، مغز گیج می شود و شروع به تحریف سیگنال های ارسالی از اندام ها می کند. با این حال ، ناخودآگاه ما به طور پیشینی دوست ما است ، بنابراین چنین رویدادهایی معمولاً زمانی رخ می دهند که مشتری از قبل دارای تجربه کافی و قدرت درونی برای حل تعارضات روانی باشد ، در حالی که روان وی از زمان آسیب بیشتر پایدار و بالغ تر است. بنابراین ، تنها چیزی که او نیاز دارد یک درمان عمومی است: حمایت ، پذیرش ، بازخورد و مدیریت روان درمانی برای درمان آسیب های گذشته.

سایکوسوماتیک ثانویه

این وضعیت بر اساس یک بیماری واقعی بوجود می آید. با سابقه آسیب شناسی قلبی ، فرد می تواند ناخودآگاه بحران های رویشی و حملات وحشت را از یک سو تحریک کند ، و یک روان درمانگر با این کار کار می کند. از آنجا که هم از علائم و هم از نظر علائم و درمان و حتی احتمالاً بستری شدن در بیمارستان استفاده می شود ، ممکن است با علائم افکار و اعمال وسواسی روبرو شویم (OCD ترس و اقدامات تشریفاتی برای جلوگیری از بیماری است ، از یک سو ، برای کاهش اضطراب طراحی شده است ، از سوی دیگر ، رسیدن به شیدایی) ، قلب هراسی ، اختلالات هراس و غیره. از سوی دیگر ، همانطور که قبلاً ذکر شد ، در مورد آسیب شناسی واقعی قلب ، ما بر آموزش مقاومت بیشتر در برابر استرس ، تکنیک های تسکین و آرامش روانی ، بهبود کیفیت زندگی ، تمرکز می کنیم. تغییر نگرش و رفتار برای تعامل م effectiveثرتر با دیگران و درک سازنده از زندگی با بیماری و غیره. در عین حال ، فقدان چنین مطالعه ای اغلب منجر به تشدید بیماری زمینه ای و ایجاد حالت افسردگی می شود. در برابر پس زمینه آسیب شناسی قلبی. حلقه ها بسته می شوند.

روانگردان های قلبی به عنوان یک فایده ثانویه اپینزیک یا دستکاری زبان دیگر ؛)

بدون شک در مورد روان پریشی دردهای قلبی ، نمی توان از پدیده ای مانند "دستکاری" آگاهانه یا ناخودآگاه چشم پوشی کرد. همانطور که قبلاً گفتیم ، ایجاد علائم قلبی در فرد بسیار آسان است ، زیرا این امر با گیاهان (احساسات ما) ارتباط تنگاتنگی دارد.

این می تواند خود را در قالب روانگردانهای موقعیتی نشان دهد ، هنگامی که در برابر یک رویداد آینده یا فعلی ، فرد دچار درد روانی قلبی می شود. به راحتی می توان ارتباط و عملکرد چنین حالتی را با استفاده از یک دفتر خاطرات مشاهده علائم ضعیف تشخیص داد و به آنچه می خواهید رسید.

اگر تأثیر مزایای ثانویه آشکار است ، می توانید سعی کنید با تکنیک های درون نگری کار کنیدالبته ، یک روانشناس به درک این امر کمک خواهد کرد ، با این حال ، در عمل ، اغلب با واقعیت دستکاری مواجه می شود ، مراجعان درمان را زودتر از موعد به پایان می رسانند.

در عین حال ، لازم به یادآوری است که هر مزیت ثانویه دستکاری نیست و گاهی اوقات یک علامت روان تنی فرد را از تجربیات دردناک احساسی محافظت می کند.حجم کاری زیاد و انواع مختلف "باید" نامناسب ؛ خیانت ، خیانت و ناامیدی ها و ضررهای دیگر ، که آنقدر قوی است که شخص "از اعتقاد خودداری می کند" و سعی می کند تا آخرین "آنها را نادیده بگیرد". خطوط عمومی ، برنامه ها ، نگرش ها و موارد دیگر می توانند قلب را تحت تأثیر قرار دهند. در مورد عملکرد علائم در اینجا بیشتر نوشتم

انتقال اختلال روان تنی به بیماری

به تازگی ، من اغلب با بحث هایی در مورد اینکه آیا نوروز اندام منجر به ایجاد بیماریهای جسمانی واقعی می شود برخورد کرده ام. بیشتر اوقات ، مخالفان به عنوان استدلال قسمتی از سخنرانی یک روانپزشک مشهور را ذکر می کنند که در کلینیک نوروزها ، بیماران مبتلا به روان رنجوری در یک اندام یا اندام دیگر ، بیماری های مربوطه ندارند.

با این حال ، تمرین نشان می دهد که همیشه اینطور نیست. من فکر می کنم این سردرگمی به این دلیل است که برخی از متخصصان روان پریشی را به طور یکسان به عنوان اختلالات و بیماری ها درک می کنند. در حالی که فرد مبتلا به سایکوسوماتوز بیشتر در درمانگاه عصبی درمان نمی شود ، بلکه توسط پزشک متخصص جسمانی تحت درمان قرار می گیرد ، زیرا اندام در حال حاضر واقعاً بیمار است و نیاز به اصلاح پزشکی دارد. و درخواست چنین بیمارانی برای کمک به روانشناسان قبل از رواج شعار باطنی "همه بیماریها از مغز هستند" بسیار نادر بود. در عین حال ، یادآوری این نکته ضروری نیست که در ابتدا آزمایشات مربوط به توسعه بیماریهای روان تنی دقیقاً بر اساس این سناریو انجام شده است. هنگامی که حیوانات در شرایطی قرار می گیرند که توانایی اعمال استرس را محدود می کند و شرایط درگیری را به طور مصنوعی ایجاد می کند ، در نتیجه ، با گذشت زمان ، منجر به توسعه آسیب شناسی اندام ها می شود و این امکان را فراهم می کند که تعدادی از بیماری ها را به عنوان سایکوسوماتوز در نظر بگیریم (ما صحبت کردن در مورد بیماریهای قلبی عروقی و بیماریهای گوارشی). دستگاه گوارش و غیره).

بیشتر اوقات این اتفاق می افتد هنگامی که یک اختلال روان تنی (روان رنجوری اعضا) با عدم تعادل هورمونی ثابت همراه است ، مشکل روانی حل نمی شود ، بلکه فقط پوشانده می شود و نادیده گرفته می شود. با گذشت زمان ، پزشکان واقعاً پیشرفت فشار خون بالا و بیماری عروق کرونر قلب را از کاردیونوروز مشاهده می کنند. گاهی اوقات این به دلیل سایکوسوماتیک واقعی است ، یعنی با این واقعیت که قلب یک ارگان ژنتیکی (ارثی) ضعیف است. با این حال ، تجربه در زمینه روان درمانی نشان می دهد که روان درمانی عمیق می تواند بر تاریخ "وراثت" تأثیر بگذارد و با تشریح به موقع یک علامت روان تنی (سناریوهای عمومی ، برنامه ها ، نگرش ها و غیره) ، بیماریهای ارثی یا خود را نشان نمی دهند ، یا تأخیر قابل توجهی داشته باشید (زیرا هیچ کس کامل نیست و می توانید در هر نقطه مرجع جدا شوید).

سلامتی و شادی به قلب شما؛)

توصیه شده: