ترجمه از کودکان یا بازی شاهزاده خانم

تصویری: ترجمه از کودکان یا بازی شاهزاده خانم

تصویری: ترجمه از کودکان یا بازی شاهزاده خانم
تصویری: کوچولو میره خرید مهدکودک/داستان فارسی با عروسک باربی_داستانهای باربی پاپیون 2024, آوریل
ترجمه از کودکان یا بازی شاهزاده خانم
ترجمه از کودکان یا بازی شاهزاده خانم
Anonim

در متون انگلیسی زبان که مجبور بودم آنها را ترجمه ، ویرایش یا فقط بخوانم ، اغلب عبارت - برای برآوردن نیاز شما - برای برآوردن نیازها یافت می شود. همانطور که زندگی نشان می دهد ، آگاهی از نیاز شما اصلاً چنین نیست. موضوع ساده و اگر یک فرد بالغ ، وقتی چیزی را می خواهد ، اما مشخص نیست دقیقاً چه چیزی می تواند به تجربه خود ، به خاطرات مختلف روی بیاورد ، احساسات خود را تجزیه و تحلیل کند ، پس چه اتفاقی برای او می افتد یا آگاهانه از روش "آزمایش و خطا" استفاده کند ، سپس برای یک کودک ، همه چیز بسیار پیچیده تر است.

یک کودک 2-3 ساله می گوید "من می خواهم" ، و والدین آنها را با شادی یا اضطراب درک می کنند ، و برخی از انتخاب های آگاهانه و بزرگسالان را در پشت این پیشنهاد می کنند. اغلب این کلمات فقط کلماتی هستند که نشان دهنده وجود میل است ، اما محتوای آن نیست. در پرانتز باید توجه داشت که بزرگسالان خواسته های کودک را به طرق بسیار متفاوتی برآورده می کنند. برای برخی از والدین ، کلمات کودک "من می خواهم" باعث غرور و شادی می شود ، آنها می گویند ، شخص چگونه بزرگسال شده است ، می داند چه می خواهد. برای والدین دیگر ، این می تواند باعث تنش ، ترس و حتی وحشت شود: آیا آنها قادر خواهند بود این خواسته ها را برآورده کنند ، آیا قدرت و پول کافی برای به دست آوردن ماه مورد نظر را خواهند داشت؟ به عنوان مثال ، در اینجا برخی از واکنش های احتمالی والدین به کلمات کودک "من می خواهم" آمده است:

- من به پسرم افتخار می کنم ، زیرا او خودش تصمیم می گیرد که چه کار کند ، و شما می توانید با او مذاکره کنید (پسر 2 ، 5 ساله است)

- وقتی دخترم شروع به صحبت در مورد خواسته هایش می کند می ترسم: جاذبه های کودکان ، اسباب بازی ها ، می ترسم که فرصتی برای خرید آنچه او درخواست می کند نداشته باشم ، احساس می کنم بی ارزش هستم ، ناموفق هستم ، سعی می کنم از غرفه ها عبور کنم. در اسرع وقت ، ویترین … خواسته های او برای من خطرناک می شوند (دختر 4 ساله).

- این فقط وقتی من را اذیت می کند که یک کودک ، و نه تنها من ، شروع به ناله و درخواست می کند: من این را می خواهم ، این را می خواهم. کودک هنوز حق هیچ چیزی را ندارد و نمی تواند داشته باشد. او کسی را دارد که مشکلاتش را حل کند (پسر 6 ساله است).

چه احساساتی ، چه عکس العملی باعث ایجاد خواسته های کودک در اطرافیانش می شود - یعنی بیان مستقیم او از نیازهایش - تا حد زیادی نحوه برخورد کودک با خواسته هایش را تعیین می کند. او می تواند آنها را ببیند یا پنهان کند ، آنها را نادیده بگیرد ، بترسد ، شرم کند.

کودک قادر نیست محتوای نیاز خود را بشناسد ، مادامی که آن را برآورده نکند ، تا زمانی که احساس رضایت نکند ، تا زمانی که موقعیتی را که در آن احساس خوبی دارد تشخیص دهد و در ذهن خود شی ، شخص یا نگرشی را انتخاب کند که لذت بخش باشد. ، و در نتیجه با میل او آشنا نمی شود. احساساتش به او می گوید که او چیزی می خواهد ، چیزی کم است. تنش ، ناراحتی ، اضطراب در بدن وجود دارد. کودک با نگاهش یک شی را برمی دارد - بله ، این چیزی است که من به آن احتیاج دارم ، این چیزی است که من به آن نیاز داشتم ، بدون این دستگاه ، عروسک ، آب نبات ، مادربزرگ ، پسر ، سگ ، من خیلی احساس بدی دارم! یا برخی از شرایط گذشته را زمانی که خوب بود به خاطر می آورد و سعی می کند به آن برگردد یا آن را در لحظه فعلی بازتولید کند. خوب ، اگر این با میل واقعی کودک مطابقت داشته باشد ، در واقع رضایت و برآوردن از نیاز ، تشخیص و تخصیص تجربیات به دست آمده است. بسیار بدتر اگر در واقع ، میل متفاوت بود. سپس کودک سگ ، مادربزرگ ، آب نبات مورد نظر را می گیرد ، اما نارضایتی باقی می ماند. استرس و تحریک باقی می ماند ، که از طریق رفاه با اشک ، فریاد ، نارضایتی یا به طرق دیگر از بین می رود. و سپس بزرگسالان شروع به شکایت از هوی و هوس می کنند. جالب است که این وضعیت را از نظر نقض تماس بین کودک و جهان خارج در نظر بگیریم.

وقتی بزرگسالان برخی از قسمت های دوران کودکی خود را به یاد می آورند ، در گروه یا در درمان فردی ، مربوط به هوی و هوس ، آنها اغلب می گویند که میل به بدست آوردن چیزی یا رسیدن به جایی بسیار قوی ، واضح و دقیق بود.یک چهره بسیار روشن در ذهن من وجود داشت - من این را می خواستم و فقط این ، همه چیز دیگر یک پس زمینه محو و تار بود. بزرگسالان یک ویژگی مشترک دیگر را به خاطر می آورند: در این وضعیت ، فقط یک فرد قوی و قدرتمند دیگر ، مانند یک جادوگر یا یک غول ، می تواند چیز مورد نظر را ارائه دهد. البته ، اگر وضعیت را از دیدگاه کودک ببینید ، در زندگی او واقعاً چنین لحظه ای وجود دارد که کودک فقط چیزی را می خواهد ، آن را با علامت ، اشاره ، صدا ، گاهی اوقات کلمات و قادر مطلق نشان می دهد. یاور یا حامی این خواسته را حدس زده و برآورده می کند. اگر می خواهید یک اسباب بازی بخواهید ، فقط باید غذا بخورد ، و دهان در حال حاضر شیرین است و در دستان شماست. تقریباً مانند یک افسانه - چراغ را مالید و جین قصر و هر آنچه شما می خواهید آورد. یا یک چوب جادویی تکان دهید ، یک سفره خود جمع کنید - و شما سیر و راضی هستید. و ناگهان چیزی در چراغ جادویی خراب می شود ، شما به او می گویید - من می خواهم ، و جین ، یعنی والدین ، در پاسخ - خودش ، لطفاً. اشک ریختن توهین آمیز می شود که باید چکار کرد - معلوم نیست چگونه توضیح داده شود معلوم نیست ، و فرمانروای سابق جن ها و جادوگران مجبور است با واقعیت نژادی آشنا شود. بنابراین تصادفی نیست که مردم احساس بسیار شدید کینه را به یاد می آورند که در چنین شرایطی در برابر بزرگسالانی ایجاد می شود که چیز بی اهمیتی را "لغزش" می دهند ، فقط برای آرام کردن کودک یا خلاص شدن از شر او. در این مورد ، ملاقات با نیازهای آنها هرگز اتفاق نمی افتد و کودک تجربه می کند که گفتن "من آن را می خواهم" ناشایست ، شرم آور ، بی معنا یا خطرناک است. اگر چنین تجربه ای به اندازه کافی زود به دست می آمد ، بعداً بزرگسالان به سختی می توانستند خواسته های دوران کودکی خود را به خاطر بسپارند ، اما آنها می گفتند:

- من بچه بسیار راحتی بودم. من به یاد نمی آورم که چیز خاصی درخواست کرده باشم ، فقط آنچه را که نیاز داشتم می خواستم.

نیاز تشخیص داده نشد و در این موارد ، درونگراهای کم و بیش سفت و سخت جای خواسته ها را گرفت. با این حال ، خواسته های واقعی ناشناخته ، که کودک آنها را از دست داده است ، باقی می مانند و با احساس نارضایتی ، کینه ، ناامیدی ، تحریک یا عصبانیت احساس می شوند. کودکان روش خاصی را برای برخورد با خواسته های خود ایجاد می کنند و از ملاقات با آنها اجتناب می کنند ، که اغلب منجر به شرایطی می شود که نیاز به تلاش خاصی دارد ، به عنوان مثال ، مداخله روانشناس یا روان درمانگر.

در درمان و مشاوره ، فرد باید با مواردی ملاقات کند که کودک خواسته ها را احساس می کند ، اما از آنها آگاه نیست ، روشهای موثری برای برخورد با خواسته های خود ندارد. در این حالت ، محتویات ضروری و گاه اصلی کار با شناسایی میل واقعی کودک ، پنهان در پس اطاعت ، بی تفاوتی یا هوس طوفانی ، کار می شود. کار ما شبیه ترجمه فریاد "من ماه می خواهم" از زبان کودک به پدر و مادر بود. و بازی شاهزاده خانم روش خوبی برای کار بود.

مامان یک دختر 5 ساله اولیا را با شکایت هایی در مورد کنترل ناپذیری ، عصبانیت و هوس های "از ابتدا" آورد. در نتیجه ، تعامل با دخترش به عذاب تبدیل شد ، و مادر قبلاً به هر طریقی از چنین لحظاتی اجتناب می کرد ، دخترش را به مادربزرگش می فرستاد و سعی می کرد در حضور غریبه ها با دختر ارتباط برقرار کند. با این روحیه ، مادرم نمی خواست در کلاس ها شرکت کند ، او دختر را آورد و در اتاق بعدی منتظر ماند یا به دنبال کار خود رفت.

در یکی از جلسات ، من از اولیا برای بازی در نقش "شاهزاده خانم" دعوت کردم. او موافقت کرد. ما یک سنگ جادویی را انتخاب کردیم که بتواند همه خواسته ها را برآورده کند. او شیرینی ها ، سپس اسباب بازی ها را نامگذاری کرد و آنها را با لحنی ملال آور و ملال آور لیست کرد. وقتی آنها را روی کاغذ کشیدم ، او بدون علاقه زیاد نگاه کرد ، و یک بار متواضعانه گفت:

- به هر حال ، هیچ یک از اینها در واقع وجود ندارد. سپس دختر ناگهان گفت:

- و من همچنین می خواهم اجازه دهم که آن یک اسب باشد.

من همان اسب معمولی را مانند تمام اجسام قبلی می کشم. اما ناگهان اولیا بیشتر به این نقاشی علاقه مند شد ، با دقت نگاه کرد و توضیح داد:

- او باید پاهای محکمی داشته باشد تا بتواند سریع بدود و بپرد.

من شروع به اصلاح نقاشی می کنم ، اولیا نزدیکتر می شود و مشخص می کند که کجا و چه چیز دیگری باید با علاقه آشکار تکمیل شود. سپس چمن ، جاده را ترسیم می کنیم ، سپس اولیا می گوید که در واقع به اسبهای دیگر نیاز است. خلق و خوی او بهبود می یابد ، لبخند معمولی جایگزین صورت کدر و کسل کننده اش می شود. من می پرسم:

- اینجا چکار می کنی؟

- من نیز می دوم ، می پرم ، پرش می کنم و سوتو می کنم. *

- دوست داری؟

-بله

- کجا می توانی فرار کنی؟

- شما نمی توانید به خانه بروید - صدای شما دوباره خسته کننده و ناامید کننده می شود. در این لحظه ، ملاقات آرزو با واقعیت وجود دارد ، که آن را غیرممکن می کند. و تجربه ای که در این لحظه بوجود می آید می تواند بسیار حاد باشد ، می تواند غم و اندوه را در بر بگیرد.

برای کودک مهم است که با حضور صادقانه و صادقانه یک بزرگسال ملاقات کند.

- در واقع ، وقتی می خواهید بپرید ، بدوید و نتوانید ، می تواند منزجر کننده و توهین آمیز باشد.

اولیا با صدای بزرگسال "نه خودش" می گوید:

- دختران شایسته نمی پرند - و دوباره با صدای خودشان - وقتی من در خانه بازی می کنم ، مامان عصبانی می شود.

- کجا می توانید جایی پیدا کنید که بتوانید بپرید و مادرتان عصبانی نشود؟

ما شروع به مرتب کردن چنین مکان هایی می کنیم ، و از آنجا که نقاشی ای در مقابل ما وجود دارد که در آن اسب ها روی چمن ها و جاده ها می پرند ، اولیا به سرعت یک زمین بازی در مقابل خانه ارائه می دهد. در اینجا مهم است که کودک از قبل در مورد آن مکانها ، شرایطی که نیاز او برآورده می شود ، اطلاعات لازم را داشته باشد. حمایت از درمانگر برای تحقق این دانش و غلبه بر احساس ناامیدی و ناتوانی در برآوردن خواسته های فرد ضروری است.

در زمان باقیمانده ، ما بحث می کنیم که چقدر مهم است که با بچه های دیگر فرار کنید ، حتی اگر شما یک دختر هستید و چگونه می توانید با مادر خود صحبت کنید تا او این را درک کند و به شما اجازه دویدن بدهد.

یک کودک 5 ساله تجربه کافی دارد ، وقتی چیزی را می خواهد ، در مورد آن صحبت می کند ، اما چیزی دریافت نمی کند. واقعیت نسبتاً ناامیدکننده به او ارائه می شود. گاهی اوقات این به دلیل شرایط واقعی ایجاد می شود ، زمانی که کودک ماه را از آسمان می خواهد یا در رودخانه شنا می کند ، و حتی دوست داشتنی ترین والدین نمی توانند تابستان را برگردانند ، صادقانه احساس گناه می کنند. گاهی اوقات این نتیجه تعامل با بزرگسالان نزدیک است که به دلایلی نمی توانند به وضعیت کودک بپردازند ، آنها می گویند "نه ، قرار نیست" ، و این جایی است که مکالمه به پایان می رسد. بنابراین ، کودک به تجربه مثبت خاصی از شناخت و امکان ارضای خواسته های خود نیاز دارد.

11
11

دنباله مراحل بازی "شاهزاده خانم" می تواند به شرح زیر باشد:

1. مقدمه ای بر بازی. بیان شرایط بازی ، تأکید بر اهمیت کلمات "من می خواهم". شروع بازی: بحث در مورد قلعه یا قصر ، محیط اطراف و غیره - ایجاد فضای بازی

2. معرفی "دوست جادویی" - واسطه ای که خواسته های کودک را برآورده می کند. این امر به ویژه هنگام شرکت در یک بازی والدین اهمیت دارد. واسطه جادویی به والدین اجازه می دهد تا بر مقاومت در برابر دستورات کودک غلبه کنند. این یک واسطه جادویی است که از کودک اطاعت می کند و خواسته های او را برآورده می کند ، نه والدینی که به راحتی می توانند خود را درگیر نبرد قدرت با کودک کنند.

این دو مرحله با مرحله قبل از تماس مطابقت دارد و فضا را برای ظهور شکل بعدی نیاز ایجاد می کند.

3. بیان خواسته های کودک و ترسیم اجسام مورد نظر به صورت شماتیک. در این مرحله ، مهم است که به کودک اجازه دهید هر گونه خواسته ای را ابراز کند و هیچ احساسی را نشان ندهد تا واکنش آسیب زای بزرگسالان به فرزندش تکرار نشود.

خواسته ها هر خواسته فوق العاده ای بر روی یک تکه کاغذ پذیرفته شده و برآورده می شود. کوهی از کفشهای کتانی - کوهی از کفشهای کتانی بکشید. اسب - اسب بکشید. برای اینکه همه در یک روز بمیرند - یک ردیف قبر بکشید. نکته مهم دیگر دقت است ، ما فقط آنچه را که نامگذاری شد ترسیم می کنیم ، بدون این که بینش و تجربه اضافی بزرگسالان را به ارمغان بیاوریم.

4. شفاف سازی توسط کودک از جزئیات شی مورد نظر.یک نکته مهم در کار ، که به شما امکان می دهد تعیین کنید که کدام ویژگی شی مورد نظر برای کودک مهم است ، چه کیفیتی از شیء آن را ضروری می کند ، برای کودک جذاب است ، که ممکن است نیاز واقعی او با آن ارتباط داشته باشد. بنابراین ، کودک می گوید که او سگ می خواهد. من چیزی را با دم روی چهار پا با گوش و بینی سیاه می کشم ، به طور کلی یک سگ ، و سپس معلوم می شود که سگ باید بزرگ ، قوی و ترسناک باشد ، یا FLUFFY ، SOFT و KIND ، یا HUNNY و HELIEF ، زیرا سگ برای ترساندن یا محافظت ، به CARS یا PLAY نیاز دارد. اگر این واقعاً همان چیزی است که شما می خواهید ، پس برخی ویژگی ها و اقدامات خاص برای کودک مهم است ، و او در روند نقاشی مداخله می کند و شروع به تصحیح ، روشن یا مخالفت می کند ، و بنابراین ما را به درک دقیق تری از نیازهای او می رساند.

این مراحل به شما امکان می دهد واقعیت اطراف را کشف کرده و شکل شیء مورد نیاز را بسازید.

5. یافتن اقداماتی که کودک می خواهد در موقعیتی که توسط او نامگذاری شده یا با شیء نامگذاری شده انجام دهد. اگر اینجا کوهی از کفش های کتانی است ، شاید شما بخواهید آن را بخورید ، شاید با دوستان خود رفتار کنید ، شاید آنها را با ثروت خود خوشحال کنید ، یا شاید خانه ای مانند مکعب بسازید.

یک گام مهم که شما را به موقعیت واقعی زندگی و اقداماتی که کودک می تواند انجام دهد ، نزدیک می کند.

6. گذار به واقعیت - جایی که می توان این خواسته را در وضعیت زندگی واقعی کودک تحقق بخشید و چگونه می توان به آن دست یافت.

خواسته هایی که در کودکان بوجود می آید و نحوه تغییر آنها در طول بازی ، گاهی کاملاً غیر منتظره بود. همان اسب در مورد دیگر وسیله ای برای رسیدن به مادربزرگ بود ، و در پایان کار معلوم شد که مادربزرگ را می توان کاملاً تماس گرفت ، زیرا مادر نمی تواند او را به مادرش ببرد ، اما مادر ، خود کودک به خاطر دارد ، می تواند شماره تلفن را شماره گیری کند. میل به رفتن به آفریقا ، همانطور که پسر 10 ساله به خوبی درک کرده بود ، کاملاً ناامید کننده بود ، میل به رفتن به حیاط همسایه و ترس از انجام آن به تنهایی و میل به دوست شدن در یک ناآشنایی جدید را در پشت خود پنهان می کرد. جایی که خانواده به تازگی نقل مکان کرده اند. در بازی ، معلوم شد که برای رفتن به حیاط * همسایه ، یک برادر بزرگتر کاملاً مناسب است و همچنین می توانید با بچه هایی دوست شوید که علاقه زیادی به گوش دادن به داستانهایی دارند که پسر می دانست چگونه آنها را بنویسد و بگوید. بحث به اندازه کافی مفصل درباره اشیاء و موقعیت های مختلف ، راه را برای کاوش در محیط هموار می کند و راه مناسبی را برای تعامل با واقعیت به کودک می دهد.

نوع دیگری از کاربرد این بازی جالب به نظر می رسد. در این مورد ، کار اصلی توسط مادر انجام می شد ، که دارای تخیل و حساسیت کافی برای انجام این بازی به تنهایی بود. مامان در مورد هوس های دختر 5 ساله خود مشاوره و توصیه هایی در مورد روشهای "صحیح" پرورش حیا و نجابت خواست. بی حیایی و دمدمی مزاج این دختر در تلاش های مداوم او برای لباس پوشیدن ، تزئین خود ، جلب توجه بزرگسالان به ظاهر ، لمس و عصبانیت خود را نشان داد. مادر دختر نگران بود که معنویت کودک به این شکل رشد نکند و در برابر این رفتار واکنش نشان داد و دختر را به شدت ناراحت کرد و بی ارزش بودن چنین رفتاری را برای او توضیح داد. در زمان ملاقات ما ، دختر لباس یا جواهرات جدیدی درخواست نکرد ، اما نمی توانست از خودنمایی خودداری کند. در طول مکالمه ، معلوم شد که شب هنگام دختر با سرفه شدید ، که باعث اختلال در خواب او می شود و به نظر پزشک متخصص اطفال ، ناشی از سرماخوردگی یا واکنش آلرژیک بدن نبوده است. در این سرفه های دیرهنگام ، بیان مجدد خواسته های او وجود داشت ، که بیان آن مستقیم بسیار خطرناک بود ، زیرا رد این خواسته های مادرم بسیار واضح بود.

این همان چیزی است که در طول بازی "شاهزاده" اتفاق افتاد. مامان دختر را به بازی شاهزاده خانم دعوت می کند:

- شما یک شاهزاده خانم کوچک خواهید شد ، این کاخ شما خواهد بود ، اینجا دوستان شما هستند.

دختر قبول می کند که با علاقه زیادی بازی کند. آنها در مورد نوع کاخ او بحث می کنند ، اتاق شاهزاده خانم کجاست ، چه کسانی دیگر در قصر زندگی می کنند. سپس مادر می گوید علاوه بر مردم عادی ، یک قوچ جادویی نیز در قصر وجود دارد (این یک اسباب بازی پلاستیکی برای کودکان بود که به طور تصادفی توجه مادرم را جلب کرد). این قوچ می داند چگونه می تواند هر یک از خواسته های شما را برآورده کند ، فقط باید بگویید: "من می خواهم" - و همه چیز محقق می شود.

دختر با لذت شروع به بازی می کند و بیشتر و بیشتر از خود دور می شود. در ابتدا ، او مواردی را که برای او مطلوب بود لیست می کند ، اما مادرش با به یاد آوردن شرایط بازی ، موافقت می کند و فقط می پرسد چه چیز دیگری. با هر "من می خواهم" جدید صدای دختر با اعتماد به نفس بیشتر ، پر انرژی تر به نظر می رسید ، چهره او آرام تر ، شادتر می شد. و در کمال شگفتی مادر ، پس از چند دقیقه ، دختر پیشنهاد داد که قوچ نه تنها برای او ، بلکه برای دوستانش ، برای مادربزرگش نیز چه خواهد کرد. پس از مدتی از یک بازی بسیار شدید ، دختر گفت که قوچ خسته است ، او را زیر پتو قرار داد و به بازی ادامه داد و با مادرش صحبت کرد که دوست دارد چه کار دیگری انجام دهد. سه یا چهار روز دیگر او با این قوچ در آغوش رفت و او را با او در رختخواب گذاشت ، اما سرفه شب پس از آن بسیار کاهش یافت و تنش بین دختر و مادرش کاهش یافت.

اولین آرزوهایی که به نظر می رسید از قبل برای کودک شناخته شده بود ، آشنا ، آشنا. مواردی که بعداً ظاهر شد ، جدید و غیرمنتظره برای دختر و مادر بود ، آنها انرژی زیادی داشتند ، علاقه را برانگیختند ، برای توسعه عمل انرژی دادند.

پس از ارائه خواسته های "ممنوع" برای داشتن چیزی برای خود ، تنش مربوط به توقف بیان این خواسته ها کاهش یافت و فضا برای سایر خواسته هایی که توسط مادر پذیرفته شده بود آزاد شد. ماهیچه های حنجره برای نگه داشتن کلمات "من می خواهم" دیگر نیازی به انقباض ندارند و تنشی که در سرفه های شبانه کنترل نشده خود را نشان می دهد ، از بین رفته است. توسعه طبیعی چرخه تماس برقرار شد ، دختر توانست این تجربه جدید را جذب کرده و آن را به موقعیتهای دیگر غیر بازی با مادرش منتقل کند. احساس کینه از بین رفته است ، لذت آرام از بازی و ارتباط برقرار می شود.

در پایان ، ما مراحل اصلی کار با خواسته ها را ارائه می دهیم:

    1. گفتگو در مورد خواسته ها ، در مورد اهمیت بیرون راندن خواسته های خود.
    2. مطالعه محیط ، برجسته ساختن اشیای مورد نظر
    3. شناخت موضوع نیاز ، آگاهی از نیاز
    4. ملاقات با واقعیت ، تجربه امکان یا عدم امکان تحقق یک خواسته.
    5. انتخاب و بحث در مورد شیوه عمل واقعی ، متناسب با شرایط.

محتوای روان درمانی کار با هوس ها و خواسته های غیرممکن عبارت است از جستجوی نیاز فوری کودک ، برآوردن نیاز ، پذیرفتن نیاز او ، یافتن راهی برای برآوردن این نیاز و کاوش در محیط و منابع آن برای ارضاء این نیاز

چرخه تماس در سطح آگاهی از میل قطع می شود. در یک جلسه درمانی ، کودک یک تجربه احساسی مهم جدید را برای خود ارائه می دهد که با خیال راحت خواسته های خود را در ارتباط با بزرگسال ارائه می دهد ، خواسته های او را می پذیرد و به لطف این ، می تواند به مرحله اسکن - کاوش در محیط به ترتیب - برسد. برای یافتن هدف مورد نیاز و استقرار اقدامات بازتعریف شده: مراجعه به کسی برای کمک ، برخی حرکات یا اقدامات مستقل. بنابراین ، کودک سازگاری خلاقانه ای ایجاد می کند و نه تنها نیاز خود را می شناسد ، بلکه روشی جدید برای ارضای نیاز خود ایجاد می کند. در نتیجه ، کودک تجربه ای مثبت از برآوردن نیازهای خود به دست می آورد ، در ارتباط با واقعیت پیرامون احساس اطمینان و شایستگی می کند.

توصیه شده: