چرا دوست داشتن خود دشوار است؟ راهنمای مرد غرق شده

فهرست مطالب:

تصویری: چرا دوست داشتن خود دشوار است؟ راهنمای مرد غرق شده

تصویری: چرا دوست داشتن خود دشوار است؟ راهنمای مرد غرق شده
تصویری: دوست داشتن خود || دوس داشتن خودم ||چطور خودمو دوست داشته باشم؟ | ۵ دقیقه برای دوست داشتن خود 💚 2024, آوریل
چرا دوست داشتن خود دشوار است؟ راهنمای مرد غرق شده
چرا دوست داشتن خود دشوار است؟ راهنمای مرد غرق شده
Anonim

خودتان را دوست داشته باشید و موفقیت در زندگی تضمین شده است - خواندن کتابهای روانشناسی ، مقالات انگیزشی. اما آیا خودارزشی خوب آنقدر مهم است؟ و چرا اینقدر وسواس زیادی نسبت به این عبارت منسوخ شده وجود دارد: خودت را دوست داشته باش.

گفتن آسان است اما انجام آن دشوار است.

بنابراین دلایل عدم دوست داشتن خود چیست؟

و بنابراین ، راهنمایی یک مرد غرق شده.

اعتماد به نفس پایین توسط عوامل زیادی ایجاد می شود. امروز به نظر من چند مورد از مهمترین آنها را برجسته می کنم.

  1. منتقد داخلی
  2. بچه کوچک.

اولی صدای ماست که مدام می گوید:

  • گونه های خود را مانند همستر نخورید.
  • به باشگاه بروید ، ببینید کدام طرف غذا خورده اید.
  • این شورت را نپوشید! آیا می خواهید مبتذل باشید و غیره

به نظر ما این صدای ما است ، اما در واقع این صدایی است که والدین ، معلمان و اولین معشوق با ما صحبت می کنند. به طور کلی ، همه افراد مهمی که در طول زندگی خود ملاقات کرده ایم.

این می تواند مادر شما باشد که دائماً از شما انتقاد می کند یا اولین مردی که نوعی تمسخر گفته است ، که تا به حال در قلب شما متراکم است.

اینها همه مهم هستند ، تأکید می کنم ، افرادی که شما به طریقی به صدای آنها گوش می دادید ، مهم هستند. و این صدا توسط ضمیر ناخودآگاه شما معتبر تلقی شده و در قالب نگرشی ثبت شده است که در استراتژی زندگی تجسم یافته است.

همه این گفته ها ، موقعیت ها در تمام زندگی شما از کودکی تا به امروز جمع آوری شده است ، ذره ذره ، در یک کل واحد ، در صدایی درونی که با صدای بسیاری از ما صحبت می کند. اگرچه ما فکر می کنیم که این خود ما هستیم.

و حالا شما در حال مالیدن ظروف برای درخشش هستید ، شورت های مورد علاقه خود و اطرافیان خود را نپوشید ، و این عبارت را با عبارتهایی پشتیبانی کنید: "این چقدر تمیز است" ، "او بسیار متواضع است" ، بدون درک ، رفتار عصبی را تشدید کنید در شما. هیچ کس درد پشت این رفتار ظاهراً تأیید شده اجتماعی را نمی بیند.

مشکل از جایی شروع می شود که:

  • چنین اقداماتی فراتر از مقبولیت اجتماعی است.
  • تشویق خارجی دیگران را ترک می کند.
  • یک شخص مهم یا شخص معتبر که به صدایش گوش می دهید (دوست صمیمی ، مربی ، روانشناس) گفت که این رفتار عجیب یا غیرقابل قبول است.
  • درگیری با دیگران ایجاد می شود و غیره

به عنوان مثال ، دوباره وسواس گونه "عشق به نظافت" را در نظر بگیرید. چنین فردی نه تنها آیین خاصی از خلوص را رعایت می کند ، بلکه در تمام اعمال خود که نیاز دارد ، رعایت قوانین خود توسط دیگران را که مهم است ، نمی پرسد. امتناع از رعایت همیشه از طریق منشور دفاع های روانی منفی تلقی می شود. خروج از موقعیت و حل و فصل درگیری به دلیل ماندن وی در زیر آسیب های روحی غیرممکن است.

خوب است که شخص سومی وجود داشته باشد که در این وضعیت دخیل نباشد و به عنوان یک میانجی عمل کند و به کاهش نزاع کمک کند.

و حتی اگر تعارض حل شود ، رفتار عصبی باقی می ماند.

مشکلات حاصله:

  1. رفتارهای روان رنجور به عنوان بخشی از شخصیت تلقی می شود. بنابراین ، تغییر چیزی امکان پذیر نیست. نصب مکرر "من آنچه هستم" هستم. برخی از افراد از این رفتار "بله ، من احمق هستم ، اما قوی هستم" لذت خاصی می برند.
  2. سود ثانویه. دریافت هرگونه پاداش از رفتار شما (به عنوان مثال ، تأیید دیگران).
  3. یک رفتار روان رنجور گروه کاملی از دیگران را ایجاد می کند و یکدیگر را تغذیه و تکمیل می کند. (کمال گرایی - عزت نفس پایین ؛ "اگر کامل نباشد ، همه می دانند که من شکست خورده ام")
  4. نمایش در بدنه بنابراین ، هر احساسی در بدن ما بازسازی می شود ، بنابراین ، مطابق با مثال ما ، مکانیسم جبران کننده را از دخترمان بگیریم - شستن ظروف ، آپارتمان ها ، بار انباشته تحریک ، مستقیماً به شکل خود ، با خود مقابله می کند. تاژک زدن ، و سپس به شکل یک بیماری روان تنی.

بنابراین ، بسیاری در تمام عمر با چنین تصوری زندگی می کنند و معتقدند که این امر کاملاً طبیعی است ، سعی می کنند تنش احساسی را کمی از طریق ورزش ، رژیم ها ، روابط ، مشاغل ، شایعات ، توطئه ها تخلیه کنند. دیگران در جستجوی پاسخ ها تلاش می کنند تا دریابند که مشکل آنها چیست. آنها به آموزش های مربوط به زنانگی می پردازند ، جایی که دوباره با این واقعیت روبرو می شوند که چیزی در مورد آنها اشتباه است ، اما تصویر خاصی وجود دارد ، که پس از رسیدن به آن همه چیز بهبود می یابد.

"به هر حال ، اگر شما ، اولگا ، زن بودید ، مردان از شما دریغ نمی کردند."

و سپس مبارزه آغاز می شود ، شما سعی می کنید جملات تأیید کنید که زیبا ، دوست داشتنی ، لطیف هستید. چسباندن برچسب با تنظیمات در خانه ، تلاش برای راه رفتن با راه رفتن زنانه ، بازیگوش و لبخند زدن ، اما مشکلی پیش می آید. گاهی اوقات این روحیه برای یک روز ، گاهی برای چند هفته کافی است ، و سپس دوباره رژیم را کنار گذاشت ، رفتن به باشگاه را متوقف کرد و اکنون شما به رهگذران ضربه می زنید و غیره.

اما چون منتقد درونی از همه اینها قوی تر است. شما فقط اندکی از قدرت او را می گیرید ، اما دوباره او انتقام می گیرد و برنده می شود و در اینجا دوباره یک عقبگرد دیگر.

در سطح عمیق تری ایستاده است شکل - شما کوچک هستید در این مورد ، مدبر است و از آنجا منتقد درونی اتهامی می زند. او ، هر چقدر هم که متناقض باشد ، از شما محافظت می کند و توجه شما را به عمق خودش معطوف می کند. به طوری که شما سرانجام نیازهای واقعی خود را تشخیص می دهید و در حلقه های بی معنا درگیر نمی شوید. آن را یک چراغ در نظر بگیرید ، چراغ قرمز را به شما نشان می دهد و دیگر اجازه ورود به آن را نمی دهید.

بیایید به یک مثال نگاه کنیم

فرض کنید ما یک خانواده بسیار معمولی داریم: مادر ، پدر و یک دختر 5 ساله. هر دو والدین 8 ساعت در روز کار می کنند. کودک یا در مهد کودک می ماند یا در کنار مادربزرگش. یک تصویر کاملا معمولی

والدینی که عادت دارند وقت زیادی را در محل کار بگذرانند ، اغلب ارتباط خود را با فرزند خود قطع می کنند. آنها خسته به خانه می آیند ، ممکن است یک زن به همه غذا بدهد ، کارهای خانه را انجام دهد ، و او همچنین می خواهد کمی استراحت کند. مردان به نوبه خود به ندرت از این زمان برای گذراندن آن با کودک استفاده می کنند و این را با توجه به سهم زن می دانند.

یک مادر یا پدر خسته اغلب می تواند روی کودک خراب شود: او تخت را اشتباه مرتب کرده ، ظروف را بد شستشو داده ، لباس اشتباه پوشیده است و غیره. کودک ، در پشت هر انتقاد بعدی ، بیشتر و بیشتر متقاعد می شود که اضافی است ، دوستش ندارد.

و در اینجا چند رفتار وجود دارد:

- منفعل (برخی از کودکان هر روز بیشتر در خود بسته می شوند ، تمام الزامات والدین خود را برآورده می کنند ، به عنوان یک قاعده ، در مدرسه موفق هستند و به طور کلی همه نمی توانند به اندازه کافی از آنها استفاده کنند ، اغلب به درونگراها تبدیل می شوند (بله ، آنها تبدیل می شوند ، این ذاتی نیست) یا کمال گرایان ، با کنترل مشکلات و اضطراب بیش از حد).

- فعال (کودکان اغلب مریض می شوند یا در مدرسه موفق نمی شوند ، قلدر هستند ، والدین می خواهند یا نمی خواهند ، به آنها توجه کنید ، هرچند منفی ، اما نتیجه برای مغز به دست می آید: "آنها با من هستند ، این بدان معناست که من در امان هستم ، این بدان معناست که من کار درستی را انجام می دهم "، و سپس کودکان تبدیل به بزرگسالان مستعد اعتیاد می شوند ، نوزادان و غیر مسئولانه به اصطلاح" اهمیت ندهید "،" او به هیچ چیز علاقه ندارد "- والدین نام).

دختران به احتمال زیاد مقام اول را به دست می آورند ، اگرچه آمار رسمی در دست نیست.

اولی و دوم دستکاری کننده های عالی هستند که هر کدام به روش خود توجه خود را به خود جلب می کنند. در عین حال ، آنها عمیقا ناراضی هستند ، زیرا در درون خود متقاعد شده اند که این توجه مشروط است و بدون قید و شرط نیست.

آنها با تفکر مشخص می شوند: مرا دوست بدار اگر….

و این سه نقطه هرکدام منابع کافی و شرایط محیطی را برای چه کسانی فراهم می کند. منابع بستگی به این دارد که قسمت های "بدون قید و شرط مرا دوست داشته باش" بیشتر از "آنها به من نیاز ندارند" باشند.

اگر یک فشارسنج دقیق ، با مکانیزم محاسبه جداگانه داشتیم ، جایی که عبارات عشق و جلوه های آن ، و همچنین عبارات انتقاد و طرد شدن ثبت می شد ، می توانستیم دقیق محاسبه کنیم که این شخص چقدر منابع دارد و چقدر خالی است ، شرایط انرژی روانی

می توان به صورت استعاری بیان کرد که عزت نفس شما در پایین اقیانوس قرار دارد ، جایی که یک شاهزاده خانم یا شاهزاده کوچک در قلعه زندگی می کند ، و اینکه چقدر خوشحال یا ناراضی هستند بستگی به کیفیت آب و اندازه این اقیانوس دارد.

اگر خوشحال هستید ، اقیانوس بیکران و پاک است.

اگر ناراضی هستید ، به دریا ، دریاچه و گاهی گودال ها می رسید ، جایی که آب درهم و برهم و کثیف است.

و تا زمانی که این کودک احساس امنیت ، آرامش و دوست داشتن نکند ، اولا شما نمی توانید به یک دختر / پسر تبدیل شوید ، و سپس به یک زن / مرد تبدیل خواهید شد. کودک آزرده کوچک که باید منتقد درونی را از خطری که همه جا در کمین است محافظت کند.

تمام تلاش ها برای بی حس کردن این درد بی نتیجه خواهد بود.

پس از همه ، ابتدا باید پایه را شفا دهید ، یک خانه قوی بسازید ، و سپس تزئین را انجام دهید

توصیه شده: