جابجایی مسئولیت

فهرست مطالب:

تصویری: جابجایی مسئولیت

تصویری: جابجایی مسئولیت
تصویری: کیهان لندن - انتخاب و مسئولیت شهروندان 2024, آوریل
جابجایی مسئولیت
جابجایی مسئولیت
Anonim

شخص مرا بپذیرد آنگونه که هستم - می گوید. آیا من بی ادب هستم؟ متکبر؟ متکبر؟ قدر شما را نمی دانم؟ از دستت رفته؟ آیا خودم را قد بلندتر می دانم؟ سرت فریاد می زند؟ من به نظر شما احترام نمی گذارم؟ بله ، من اینگونه هستم. شما باید مرا همانطور که هستم بپذیرید ، شما نمی توانید مرا تغییر دهید ، من همیشه اینطور بودم. کاری از دست شما بر نمی آید ، من چنین شخصیتی دارم. من اینطور هستم زیرا در خیابان بزرگ شدم ، برای تغییر چیزی دیر است. من حقیقت را در مورد شما به شما گفتم و فکر می کنم نباید عصبانی شوید.

… و عبارات دیگر در کتاب هزار راه برای سلب مسئولیت شخصی با تفسیر نادرست ایده های روانشناسی.

رواج جهانی روانشناسی در سال های اخیر منجر به این واقعیت شده است که بسیاری از ایده ها و مفاهیم به صورت سطحی و بدوی درک می شوند. که راهی عالی برای رهایی از مسئولیت رفتار شما می شود.

در این مقاله ، من می خواهم به عبارات و تغییرات آنها ، مانند:

1. مرا همانطور که هستم ببرید.

2. من نمی توانم تغییر کنم ، من همیشه اینطور بودم.

3. من چنین شخصیتی دارم.

4. برای تغییر هر چیزی دیر است.

5. "دلیل" دلیل وجود من است.

6. من حقیقت را همانطور که هست به شما می گویم.

واقعا چه خبره:

1. پذیرفتن شخصی آنگونه که هست به این معنا است که او را به صورت عینی درک کنید ، نه ایده آل سازی. کاستی ها و ویژگی های منفی او را در نظر بگیرید ، اما آنها را محکوم نکنید. و این به این معنی نیست که شما باید آن را دوست داشته باشید و باید بخواهید با او ارتباط برقرار کنید.

گفتن این جمله که "من را اینگونه بپذیر" معمولاً به این معناست که شخص اهمیتی نمی دهد که وضعیت دیگران چگونه است ، زیرا باید مرا با کاستی های من درک کند و به آنها وفادار باشد. معمولاً در رابطه یک زن و شوهر ظاهر می شود ، که در آن به معنی "مرا همانطور که هستم دوست داشته باش" است.

در این موارد ، مسئولیت شخصی رفتار غیرقابل قبول شما به شخص دیگری منتقل می شود ، زیرا رفتار من هرچه باشد ، شما باید آن را بپذیرید و به من سرزنش نکنید. بنابراین ، من می توانم آنطور که می خواهم رفتار کنم ، زیرا شما باید مرا توسط هر کسی بپذیرید.

یک مثال منطقی برای درک: وقتی باران می بارد ، هوا سرد ، سرد و مرطوب است ، اما شما باید در مورد آن نظر مثبت دهید ، صرف نظر از احساسی که نسبت به آن دارید.

2. در این حالت ، انتقال مسئولیت به دلیل انتقال آن به گذشته رخ می دهد. منطق: همه رفتارهای من مشروط به گذشته من است ، گذشته را نمی توان تغییر داد ، بنابراین ، من نیز نمی توانم تغییر کنم. بنابراین ، من دیگر مسئول کارهایی که انجام می دهم نیست.

البته ، می توانید رفتار خود را "اینجا و اکنون" تغییر دهید. کی ، اگر نه در زمان حال؟

یک مثال از منطق: از آنجا که ماسه وارد آب شده است ، دیگر نمی توان آن را تمیز کرد.

3. رفع مسئولیت به دلیل مفهوم ثبات. شخصیت در دوران کودکی شکل می گیرد ، اما این به این معنی نیست که در طول زمان تغییر نمی کند. اینکه چه چیزی کند است بحث دیگری است.

یک مثال از منطق: 10 روز گذشته باران می بارید ، بنابراین امروز نیز باران می بارد.

4. این ایده که محدودیت های زمانی برای تغییرات وجود دارد. البته ، در سنین بالغ تر ، این فرآیند سخت تر است ، اما کاملاً امکان پذیر است.

یک مثال از منطق: در یک ماه درخت رشد کرده است و بنابراین بیشتر رشد نخواهد کرد.

5. انتقال مسئولیت به شرایط زندگی بله ، آنها علت هستند ، اما نمی توانند رفتار "اکنون" را کاملاً توجیه کنند (به نقطه 2 مراجعه کنید).

6. اگر بخواهم حقیقت را بگویم ، در این مورد به "من هرچه می خواهم و به هر شکلی می گویم" تبدیل می شود. در اینجا مسئولیت آنچه گفته شد به واقعیت منتقل می شود ، به این معنی که هیچ چیزی برای ناراحت شدن وجود ندارد. در اینجا 2 جنبه را باید در نظر گرفت: ماهیت و شکل.

جوهر حقیقتی که شخص بیان می کند اغلب فقط برای شخصی که آن را بیان کرده است صادق است. از آنجا که این مفهوم بسیار نسبی و ذهنی است (در روابط مردم) ، تناقضات زیادی در مورد واقعیت وجود دارد. مهم است که درک کنیم "حقیقت" برای هر فرد خاص چیست. در غیر این صورت ، می تواند به "من فکر می کنم ، این بدان معناست که درست است" تبدیل شود.

شکل حقیقت یا هرگونه اطلاعات دیگر می تواند کاملاً متفاوت باشد. حداقل می تواند مخرب یا سازنده باشد. بدون ذکر زاویه و مقیاس. به عنوان مثال ، شما می توانید نارضایتی خود را در مورد رفتار ابراز کنید: "لعنتی ، تو مثل یک احمق رفتار می کنی؟" یا "وقتی این کار را می کنید احساس تخفیف می کنم." که رویکرد انتقال "حقیقت" را کاملاً تغییر می دهد.

توصیه شده: