دوستان شما شما را به پایین می کشند. یا پدیده سطل خرچنگ

تصویری: دوستان شما شما را به پایین می کشند. یا پدیده سطل خرچنگ

تصویری: دوستان شما شما را به پایین می کشند. یا پدیده سطل خرچنگ
تصویری: AMONG US #2 SỰ LƯƠN LẸO 2024, آوریل
دوستان شما شما را به پایین می کشند. یا پدیده سطل خرچنگ
دوستان شما شما را به پایین می کشند. یا پدیده سطل خرچنگ
Anonim

افرادی که نمی توانند کاری انجام دهند به شما اطمینان می دهند که برای شما نیز نتیجه ای نخواهد داشت."

به دنبال خوشبختی

یک وضعیت معمولی - یک فرد رویای تغییر زندگی خود را برای بهتر دارد و برای این کار سخت تلاش می کند ، او تشنه موفقیت است. و برعکس ، اطرافیان از شکست او مطمئن هستند و به هر طریق ممکن چوب را در چرخ ها می گذارند. هریک از ما در مواردی با چنین چیزی روبرو شده ایم. و ناخوشایندترین چیز این است که شما نه تنها از بدخواهان ، بلکه از عزیزان نیز لگد دریافت می کنید. به نظر می رسد دومی برای حمایت و پشتیبانی در شرایط دشوار زندگی مورد نیاز است ، اما آنها برعکس هستند. خوب ، این به ما این امکان را می دهد که در مورد تفکر چنین افرادی نتیجه گیری کنیم و به موقع محیط خود را رها کنیم. از این گذشته ، "با چه کسی رهبری می کنید ، از آن به دست خواهید آورد" ، و اگر ما دائماً در فضایی باشیم که افسردگی حاکم است ، ناگزیر به چنین جهان بینی مبتلا می شویم.

"اگر من نتوانستم - پس شما نیز نمی توانید انجام دهید" - این اعتقاد شخصی است که احتمال موفقیت شما را زیر سوال می برد. بنابراین ، با مشاهده تلاش های او ، بهتر است از چنین شرکتی خودداری کنید. ارتباطات باید منجر به رشد و توسعه متقابل شود و شامل تلاش برای تحقیر و بی انگیزگی نباشد.

بنابراین چرا حلقه درونی ما اغلب از ما حمایت نمی کند ، بلکه برعکس مانع از رسیدن به اهداف ما می شود؟ به این س byال پاسخ داده می شود نظریه سطل خرچنگ

این نظریه وضعیتی را نشان می دهد که خرچنگ های صید شده و کاشته شده در سطل بوجود می آیند. هنگامی که یکی از آنها سعی می کند از ظرف خارج شود ، خرچنگ های دیگر به "فراری" چسبیده و در نتیجه از آزادی وی جلوگیری می کنند. همه یک هدف خودخواهانه را دنبال می کنند - بیرون آمدن ، و به رفقا آزادی حرکت نمی دهد. همه فقط با هم دخالت می کنند و در سطل می مانند. علاوه بر این ، اگر فقط یک خرچنگ وجود داشته باشد ، بدون هیچ مشکلی آزاد می شود. از این رو ، نتیجه گیری این است که به دلایل مختلف ، محیط ما کمک نمی کند ، اما مانع موفقیت ما می شود.

متأسفانه ، چنین روانشناسی کاملاً در جامعه ما جا افتاده است ، حتی در هنرهای عامیانه نیز تجلی یافته است. عبارت شناسی "سگ در یونجه نهفته است ، خودش را نمی خورد و به دیگران نمی دهد" ، "نه مال ما و نه شما" ، "و من با هیچ کس دیگر صحبت نخواهم کرد" ، نشان می دهد که ذهنیت خرچنگ در بین هم نوعان ما چقدر رایج است. شهروندان

به عنوان مثال دیگر ، یک وضعیت معمولی زندگی را در نظر بگیرید. فرض کنید شما یک عادت بد دارید - سیگار کشیدن ، و یک سری دوستان سیگاری دارید. و اکنون ، بینشی بر شما ظاهر شد و شما با اطمینان کامل تصمیم به "ترک" گرفتید. فکر می کنید عکس العمل عزیزانتان که همیشه در لحظات حساس به شما کمک کرده اند چگونه خواهد بود؟ آیا آنها واقعاً به شما روحیه می دهند ، از هر طریق ممکن به شما انگیزه می دهند ، به موفقیت خود اطمینان دارند؟ متأسفانه ، این ایده آل است و به ندرت در واقعیت دیده می شود. به احتمال زیاد ، رفقای شما در تردید ، طعنه و عباراتی از دسته "چند هفته دیگر دوباره سیگار می کشد" کوتاهی نخواهند کرد.

و این اتفاق نمی افتد زیرا آنها شما را دوست ندارند یا آشکارا به شما آسیب نمی خواهند. بیهوده نیست که از آنها ناراحت شوید ، زیرا آنها چنین عباراتی را تحت هدایت احساسات رها می کنند ، نه دلیل ، آنها از رفتار خود آگاه نیستند. بنابراین خط خود را ادامه دهید و خواهید دید که چگونه نگرش آنها تغییر می کند. حجاب حسادت و شک و تردید آنها فروکش می کند و شما دوباره دوستان قدیمی خوب را در مقابل خود خواهید دید. و اگر نه ، احتمالاً قبلاً متوجه شده اید که به چنین افرادی نیاز ندارید.

اما بگذارید از دیدگاه یک دوست خیالی که در موفقیت شما شک دارد به اوضاع نگاه کنیم. بعد از اعلام اینکه شما سیگار را ترک می کنید ، چه احساساتی را تجربه خواهد کرد؟ اگر از سطح سواد و آگاهی روانی بالایی برخوردار نباشد ، تلاش شما را تهدیدی برای عزت نفس او تلقی می کند.پس از همه ، او نمی تواند اعتیاد خود را ترک کند ، و سپس شما ظاهر می شوید ، همه بسیار مطمئن و مثبت اندیش هستید. البته ، دوست شما بلافاصله احساس تحقیر ، ضعف اراده می کند و تصویر او از خود به عنوان یک فرد خوب متزلزل می شود. او در تفکر مثبت گرفتار خواهد شد (هر یک از ما بدون توجه به کاستی های خود به خود مثبت فکر می کنیم) و روان او مکانیسم های محافظتی را فعال می کند - منطقی سازی و خودفریبی ، که حتی احمقانه ترین واکنش ها و اقدامات را نیز توجیه می کند.

"گذشته از همه اینها اگر خوبم (عمل مثبت اندیشی) ، پس چگونه می توانم قبول کنم که ممکن است اینگونه زندگی نکنم؟ ". برای نشان دادن ، خانم های چاق به صراحت به ندرت خود را زشت می دانند ، آنها بهانه های مختلفی را برای تنبلی و پرخوری خود ارائه می دهند ("من در داخل زیبا هستم ، نه در خارج" ؛ "من یاد گرفتم خودم را همانطور که هستم بپذیرم ، و غیره"). نمونه ای از تاریخ: در زمان تفتیش عقاید ، هنگامی که بدعت گذاران مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند ، تنها راه اجتناب از اعدام نفی خدا بود. کسانی که به قتل محکوم شده اند ، با ایستادن روی قطعه خردکن ، هنوز به ایمان خود خیانت نکرده اند ، زیرا این کار روان آنها را از بین می برد. مثبت اندیشی مهمتر از زندگی شد! "به هر حال ، اگر من در تمام زندگی خود صادقانه به خدا ایمان داشتم ، و اکنون از او صرف نظر می کنم ، تمام وجودم بی معنی می شود. نه ، من نمی توانم آن را رد کنم "- چنین کلماتی در سر آن افراد بدبخت قرار گرفت.

به نظر می رسد که دوست سیگاری شما نیز میل سازنده شما را تهدیدی برای تصویر خود (به عنوان یک فرد خوب و مثبت) تلقی می کند. برای انعکاس بهتر آنچه در ناخودآگاه او می گذرد ، بیایید یک گفتگوی داخلی خیالی بسازیم:

سیگاری: "من نمی توانم سیگار را ترک کنم. من احتمالاً یک بازنده با اراده ضعیف هستم."

ناخودآگاه (از یکپارچگی روان محافظت می کند): "نه ، شما بازنده نیستید. میلیون ها نفر در اطراف نیز نمی توانند سیگار را ترک کنند. و دوست شما نمی تواند."

سیگاری: "و من فکر می کنم او می تواند."

ناخودآگاه: "ببینید ، اگر او این کار را انجام دهد ، شما احساس بدی برای آنچه او می توانست انجام می دهد ، اما شما نمی کنید. آیا می خواهید احساس کنید هیچ چیز نیست؟ بهتر است به او بگویید که او نیز موفق نخواهد شد و شما فوراً احساس بهتری خواهید داشت."

سیگاری: خوب ، من آن را می گویم. این واقعا به من احساس بهتری می دهد.”

بنابراین ، حملات عزیزان ما تنها یک واکنش دفاعی از روان آنها است ، که در تلاش است تا تصویری ثابت از خود را حفظ کند. از این گذشته ، حتی از فرض فرضی احتمال موفقیت شما ، کرم های شک بلافاصله در درون آنها به وجود می آید - "اگر او اکنون این کار را انجام می دهد ، پس چرا من نتوانستم؟". به نظر می رسد عزت نفس و تصور مثبت از خود با دستاوردهای واقعی مطابقت ندارد. پدیده ای رخ خواهد داد که روانشناسان آن را نامیده اند ناهنجاری شناختی. در واقع ، این یک درگیری داخلی است که باعث ایجاد احساسات ناخوشایند و درد روانی در فرد می شود. از سوی دیگر ، انسان موجودی است که به دور از درد به دنبال لذت است. بنابراین ، او به هر طریق ممکن سعی می کند از حالت ناهماهنگی شناختی اجتناب کند و روان به کمک مکانیسم های محافظتی متوسل می شود.

بنابراین اگر در زندگی شما کسی به سمت شما گل پرتاب کرد ، آن را شخصی نگیرید ، اما با خیال راحت از کنار چنین افرادی عبور کنید. به احتمال زیاد ، اینها "مردم شما" نیستند ، بلکه افراد حسود و بازندگان هستند که به تنهایی به چیزی نرسیده اند. در مورد به یاد داشته باشید اصل آینه سازی - وقتی مردم درباره شما بد می گویند ، خود را در شما می بینند ، گویی در آینه نگاه می کنند.

توصیه شده: