حواس: تمرینات توسعه ای

تصویری: حواس: تمرینات توسعه ای

تصویری: حواس: تمرینات توسعه ای
تصویری: #JuliusBalls #Boxing تمرینات بوکسور حرفه ای که قهرمان ملی و دو بار مدال طلا شد. 2024, مارس
حواس: تمرینات توسعه ای
حواس: تمرینات توسعه ای
Anonim

هر فرد دارای طیف وسیعی از احساسات است: از شادی تا غم. این احساسات به ما این امکان را می دهد که کاملاً زندگی کنیم ، روحیه خود را بیان کنیم ، به تجلیات جهان پیرامون خود پاسخ دهیم و به دیگران "سیگنال های احساسی" ارسال کنیم: شما می خواهید کودک گریه کننده را تسلی دهید و او را در آغوش بگیرید ، و می خواهید به یک فرد خندان ملحق شوید. به منظور "آلوده شدن" با مثبت. در عین حال ، ما فکر نمی کنیم که در همان زمان نه یک ، بلکه چندین احساس را در یک زمان تجربه می کنیم. اما اتفاق می افتد که مغز شروع به مسدود کردن آنها می کند - این مدل بقای او است. چگونه اتفاق می افتد: در صورت تجربه آسیب زا ، برای زنده ماندن ، مغز می تواند نه تنها خاطرات این رویداد ، بلکه احساساتی را که در آن لحظه درک کرده ایم ، مسدود کند و فرد با زره آهنی "پوشانده" شود. و این مدل در هر دو طرف احساسات کار می کند: مثبت و منفی. از یک طرف ، وضعیت بسیار مناسبی است: نه اضطرابی وجود دارد ، نه استرسی ، نه خشمی. و از طرف دیگر - این س:ال: اگر فردی قادر به احساسات منفی نباشد ، به آنها راه حلی نمی دهد تا از تجربه آنها به طور کامل دست بکشد ، چگونه می تواند از زندگی لذت ببرد ، اعتماد کند ، تحسین کند ، شگفت زده شود در چیزی جدید و جالب؟ مشکل همین است. موافقم ، بدون همه این تجلیات ، نمی توان زندگی را کامل نامید.

همه ما سرشار از شادی هستیم ، میزان این احساس نشان دهنده انرژی شماست ، چقدر می توانید به جهان پر کنید ، زیرا یکی بدون دیگری غیرممکن است. یک مثال رابطه بین زن و مرد است: افرادی که از درون خالی هستند ، مانند دو متکدی با دستان دراز ، می خواهند پر شوند ، اما در عوض چیزی برای دادن ندارند. و اصل یک قلک قلبی "خانوادگی" ("قلک رابطه") تنها زمانی درست عمل می کند که هر دو چیزی را در آن قرار دهند. وقتی کسی یکی را داخل آن می گذارد و دیگری فقط آن را می گیرد ، چنین قلک همیشه خالی خواهد بود.

بنابراین اگر با شرایط مشابهی روبرو شدید ، چه باید بکنید؟ بیایید آن را مشخص کنیم.

  1. اول از همه ، در دوره های من ، به شما نگاهی می اندازم به جدول جهانی احساسات ، که فهرست آنها بسیار گسترده است. هنگام مطالعه آن ، مشتری چشمان خود را می بندد و تصور می کند که چه احساسی دارد ، این احساس چگونه خود را نشان می دهد: چه افکاری را برمی انگیزد ، با چه رنگی مرتبط است ، در کدام قسمت از بدن است. هنگامی که یک فرد آموخت احساس این یا آن احساس را با کمک این تکنیک آموخته باشد ، می تواند خود را مطالعه کند ، تا بفهمد که ما همزمان چندین احساس را به طور همزمان تجربه می کنیم.
  2. گام بعدی این است که این احساس را بپذیرید ، از آن فرار نکنید ، سعی نکنید آن را "بد" ، "خوب" ، "غیر مجاز" ارزیابی کنید. خودتان را سرزنش نکنید و عصبانی نشوید. او را به عنوان یک مهمان عزیز بپذیرید.
  3. مسئولیت این احساس را بر عهده بگیرید. بهترین راه زندگی کردن چیست؟ چه کمکی خواهد کرد؟ به یاد داشته باشید که شریک زندگی شما موظف نیست با شما زندگی کند ، اما اگر از بیرون از او کمک گرفتید ، از او تشکر کنید.
  4. یادگیری ابراز احساسات با احترام. به عنوان مثال ، هنگامی که توهین هایی را متوجه می شوید احساس ناراحتی یا ناراحتی می کنید. احساس کنید که اوضاع در درون شما چه چیزی را ایجاد می کند ، بدون ادعا و اتهام.

چنین "اطلاع رسانی" به شما کمک می کند تا نه تنها با جهان درونی برخورد کنید ، بلکه حساسیت را نیز ایجاد کنید. شما قادر خواهید بود ریشه ها و علل برخی احساسات را درک کنید ، نه اینکه آنها را مسدود کنید ، بلکه آنها را بپذیرید. به گوشه های تاریک ناخودآگاه نگاه کنید که نمی خواهید به آنها نگاه کنید ، شما را رنج می دهد ، اما به بلوک های شما کمک می کند.

و به یاد داشته باشید که ما نمی توانیم مسئول اعمال دیگران باشیم ، اما ما مسئول واکنش های خود هستیم ، به عنوان مثال. به خاطر احساساتی که همزمان تجربه می کنیم. بنابراین ، هم شادی و تعجب ، و هم رنج و تأمل منحصراً انتخاب خود شخص است.

وقتی ما نقش قاضی و دادستان را بر عهده می گیریم ، مسئولیت بیشتری را بر عهده می گیریم ، یعنی با آوردن داستان هایی به زندگی مان که به ما کمک می کند مواردی را که محکوم می کنیم درک کنیم.بنابراین ، با حذف این نقش ها از خود ، از انباشتن "بدهی" ، یعنی مسئولیت غیر ضروری ، جلوگیری می کنید.

توصیه شده: