مادر و دختر. گفتگوی جنجالی مادام العمر

فهرست مطالب:

تصویری: مادر و دختر. گفتگوی جنجالی مادام العمر

تصویری: مادر و دختر. گفتگوی جنجالی مادام العمر
تصویری: جنجال بین مادر و دختر ببینید که کدامش ملامت است شما قضاوت کنید 2024, آوریل
مادر و دختر. گفتگوی جنجالی مادام العمر
مادر و دختر. گفتگوی جنجالی مادام العمر
Anonim

"هر زنی به مادرش می رود و به سمت دخترش می رود … زندگی او در طول نسل ها گسترش می یابد ، که احساس جاودانگی را با خود به همراه دارد" (سی جی یونگ).

من صبح بیدار شدم ، دروغ می گویم ، منتظر مادرم هستم تا صبحانه بپزد ،

و بعد یادم آمد که مادرم من هستم!"

(در وب یافت می شود)

آزادی "از" اغلب با آزادی والدین آغاز می شود. همانطور که کارل ویتاکر به درستی اشاره کرد ، برای تشکیل خانواده خود ، ابتدا باید از والدین خود طلاق بگیرید

به نوبه خود ، "طلاق" از مادر خود بسیار دشوار به نظر می رسد. گاهی اوقات ، از نظر جسمی ، مادر در همان نزدیکی ، در یک آپارتمان زندگی می کند و هر بار که دخترش می خواهد به سفر برود یا قرار ملاقات بگذارد ، بیمار می شود. گاهی اوقات هزاران کیلومتر دورتر ، اما دائماً خود را در قالب اعتقادات قوی دختر در مورد خود احساس می کند که او کیست ، "چه کسی نیاز دارد" و "چه کسی نیاز ندارد" ، "دستانش از کجا رشد می کند" و "آنچه هست همه اینها منجر به "…

رابطه مادر و دختر ، اغلب مملو از تناقض ، آسان نیست. ابتدا ، مادر تمام جهان است ، خوب یا بد ، سپس - نمونه ای که باید دنبال شود ، سپس - مورد انتقاد و بازاندیشی … اما اگر در داخل خانواده ، و حتی بیشتر در دنیای درونی ما ، مادر در حال تغییر است ، متفاوت و مبهم ، بنابراین ، در سطح کلیشه ها ، مادر - همیشه مهربان ، دوست داشتنی ، دلسوز و دوست داشتنی. شبح های Sadovka شبیه شعرهایی در مورد مادر هستند ، نقاشی های مدرسه با پرتره های روشن او لبخند می زنند. قصه های مربوط به مادران مملو از ایده هایی است مانند: "مامان فردی است که می تواند همه را جایگزین کند ، اما هیچ کس هرگز نمی تواند او را جایگزین کند!" جامعه به ما عشق و احترام بی قید و شرط به مادرها و در سطح تولید باورها را می آموزد که چگونه باید کاملاً موفق باشد ، اما واقعاً بین مادر و دختر چه اتفاقی می افتد؟ پشت پرده چه خبر است؟

مادری وقتی دخترش را به این دنیا می آورد ، اگر نباشد بهترین ها - زیبایی ، سلامتی ، ذهن روشن ، ثروت و غیره چه می تواند برای دخترش داشته باشد؟ اینها همان آرزوهایی هستند که توسط پری های خوب دعوت شده به گهواره زیبای خفته بیان شده است. اما جادوگر پیر (پری شیطانی) نیز در اطراف پرسه می زند و از عصبانیت رنج می برد زیرا به تعطیلات دعوت نشده است ، این اوست که طلسم را تحمیل می کند: پیش بینی اسرار آمیز در مورد انگشتی که با دوک تیز شده است ، وقتی دختر بزرگ می شود و آماده می شود برای یک قطره خون ازدواج که بر بدن یک باکره جوان ظاهر می شود ، خوابی عمیق که می تواند آنقدر طولانی بماند که دیگر کسی نتواند در بیداری پیروزمندانه زنانگی او حضور داشته باشد.

پری های خوب ، پری های بد. مادران خوب ، مادران بد. در افسانه ها ، همه این پری ها نمایانگر مادران غایب یا کسانی هستند که نمی توان مستقیماً نام آنها را ذکر کرد.

آیا پری هایی که گهواره را احاطه کرده اند نمادی از تجسمات متضاد مادری نیستند که سر خود را از عشق گم کرده است و کاملاً روی دختر کوچکی متولد شده است؟

به طور کامل یا تقریباً کامل ، زیرا در خلوت ترین گوشه قلب مادر مهربانش می توان یک آرزوی کوچک تند و زننده پنهان کرد - به طوری که دیگری ، حتی اگر گوشت او باشد ، باز هم فقط او و همان او خواهد بود (الیاچف ، آیینیش ، 2008).

جولیا-فولرتون-باتن-در فضای باز-600x449
جولیا-فولرتون-باتن-در فضای باز-600x449

نویسندگان دو روش اصلی رفتار یک دختر را در پاسخ به یک مادر مسلط و سلطه گر توصیف می کنند (در عین حال ، سلطه جویی نیز می تواند خود را در یک "خدمات وسواسی مادرانه" بسیار ملایم نشان دهد):

اول ادغام با مادر (شناسایی هوشیارانه یا ناخودآگاه ، اطاعت ، وابستگی به نگرش ها و انتظارات او حتی در بزرگسالی) ، دوم مخالفت (مبارزه برای خودمختاری و اعتراض به مادر ، خصومت با او). اما هم در مورد اول و هم در مورد دوم ، دختر معتاد باقی می ماند ("من برعکس این کار را می کنم ، با وجود تو" نیز نوعی اعتیاد است).

این واقعیت که رابطه همه دختران و مادران دشوار است ، البته درست نیست. مثالهای کافی وجود دارد که یک مادر برای یک دختر ، یک دختر ، و پس از یک زن بالغ ، یک فرد نزدیک ، دوست داشتنی و حامی است.فردی که همیشه می توانید برای کمک به او مراجعه کنید ، که او را درک کرده و کمک خواهد کرد ، هم در مشکلات و هم در شادی ها در کنار شما خواهد بود. اما با وجود کلیشه موجود عشق بی قید و شرط بین مادر و دختر ، چنین رابطه ای واقعاً نادر است.

کلیشه ، اعتقاد اجتماعی به "مادر خوب" اغلب منع احساسات منفی نسبت به مادران را به همراه دارد. بنابراین دختران (چه کوچک و چه بزرگسال) ، با احساس خشم از مادر ، از این بابت احساس شرم و گناه می کنند.

علاوه بر این ، بسیاری از مادران شروع به دستکاری احساس گناه خود می کنند. "چگونه جرات می کنی که اینطور با مادرت صحبت کنی؟" ، "من تو را به دنیا آوردم ، تو را بزرگ کردم و تو …" ، "تا جایی که می توانی آخرین را به تو دادم …" درخواست بخشش می کند… "،" اگر بمیرم ، تقصیر توست. " احساس خشم ، کینه ، خصومت ، تحریک نسبت به مادر در نهایت مانعی برای عشق به او می شود.

بدین ترتیب، نگرش نسبت به مادر متناقض است: از یک سو ، عشق و محبت ، از سوی دیگر ، مادر می تواند به عنوان یک متخلف عمل کند ، تجاوز به مرزهای داخلی دخترش ، متهم. نزدیک شدن و دوری ، کینه و احساس عشق ، خستگی و ناامیدی. طیف گسترده ای از احساسات در رابطه بین مادر و دختر وجود دارد.

تمایل به جدایی و در عین حال احساس حمایت مادر ، چیزی است که دختر سعی در ترکیب و حفظ آن دارد. موقعیت مادر می تواند متفاوت باشد. ممکن است مراقبت و توجه وجود داشته باشد ، اما ممکن است بیگانگی سرد ، بی تفاوتی ، یا برعکس ، امپراتوری ، کنترل بیش از حد ، نقض مرزهای دختر وجود داشته باشد.

"روند نزدیک شدن و فاصله بین مادر و دختر می تواند مانند یک رقص پیش برود ، اما بیشتر اوقات یک مبارزه شدید برای شباهت ها و تفاوت ها وجود دارد ، که هر دو طرف از آن رنج می برند. و اغلب درگیری های زیادی بین مادر و دختر از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود. "(کارین بل)

اما در این مبحث ، مانند هر موضوعی دیگر ، من بیشتر نگران مساله غیر علیت هستم ، که با عنوان "چرا؟" تدوین شده است. یا مورد علاقه "چه کسی مقصر است؟" ، اما سوال انتخاب و عمل: "چگونه با این مسئله کنار بیایم؟" ، "چه باید کرد؟" چگونه می توانید با مادر خود رابطه برقرار کنید ، چگونه تعادل را حفظ کنید ، به مرزهای یکدیگر احترام بگذارید ، اما با وجود خاطرات دشوار ، با وجود نارضایتی ها ، مهربانی را نشان دهید ، درک نادرستی پیام های والدین ، متن ها و موارد دیگر درباره صدها کتاب و هزاران نشریه نوشته شده اند در واقع ، اغلب ، آنچه در مورد مادران خودشیفته می آموزیم ، ریشه سوسک های خودمان در سرمان و سایر "هدایا" ما را قوی تر نمی کند ، اما به اتهامات بیشتر کمک می کند ، جایی که والدین هیولا هستند و ما بره های فقیر هستیم.

من پاسخی برای این سوال ندارم: آیا می توان از دوران کودکی تا انتها از احساسات و تجربیات جان سالم به در برد ، واقعاً می توانید تمام "اسکلت های موجود در گنجه" را بردارید ، گذشته را به گذشته بسپارید. اما این امکان وجود دارد که نگرش خود را تغییر دهید ، "مادر خودتان" شوید ، در نتیجه مادر معمولاً سالمند خود را از انتظارات و سرزنش ها "رهایی" دهید.

از گفتگو با مشتری:

"من 43 ساله هستم. زمان آن رسیده است که دیگر به مادر خود نگاه نکنید ، نگران نباشید ، از او بترسید یا او را سرزنش کنید. من سعی می کنم او را واضح و بدون ردپای گذشته ببینم. و در اینجا مقابل من زنی مسن ، خسته و آسیب پذیر قرار دارد. او یک فرشته نیست ، اما یک هیولا هم نیست. او فقط یک زن است ، نه چندان تحصیل کرده ، بلکه طبقه بندی شده ، خشن ، او درد زیادی در زندگی خود داشت و افسوس ، او نتوانست زیاد زنده بماند ، ببخش. آیا می توانم آن را تغییر دهم؟ خیر کشف یا اثبات چیزی بی معنی است. او حق دارد آنطور که می خواهد زندگی کند. خوشحال باش. یا ناراضی باشید. بله ، شاید سخت ترین کار برای من این است که به او حق بدبختی خود را بدهم. به همین دلیل است که من هنوز نمی توانم واقعاً از او جدا شوم ، دائماً درگیر می شوم ، سعی می کنم به او کمک کنم ، و سپس با ناامیدی گریه می کنم."

تا پایان عمر ، زنان می توانند از مادر خود ادعا کرده و مسئولیت کمبودهای خود را بر عهده او بگذارند. یک رواندرمانگر از بیمارش می خواهد تکرار کند: "من تغییر نمی کنم ، مادر ، تا زمانی که رفتار شما با من در ده سالگی من تغییر نکند!" در اصل ، او از او می خواست در مورد امتناع او (و نه توانایی او) از تغییر فکر کند.او با پوچ بودن وضعیت خود و همچنین "بی رحمانه و بی ثمر رساندن زندگی خود به قربانگاه کینه" (Yalom، 2014، p. 261) ارائه شد.

مهم این است که مادر خود را بپذیرید و با او کنار بیایید. بپذیرید و ادامه دهید

با نپذیرفتن مادر خود ، خواه نزدیک باشد یا نباشد ، زنده است یا قبلاً فوت کرده است ، شما بخش خاصی از خود را رد می کنید. شما بدون پذیرفتن مادر خود نمی توانید خود ، زنانگی خود را به طور کامل بپذیرید. این بدان معنا نیست که شما باید او را دوست بدارید ، او را تحسین کنید ، اما درک و پذیرش شیوه ای که او در زندگی بوده یا بوده ، واقعاً مهم است. سخت است که در مادری خود آزاد باشید ، به اطراف خود نگاه کنید و به یادداشت های صدایتان که شما را به یاد مادرتان می اندازد بپردازید. تغییر همه چیز در یک زمان دشوار است ، اما به تدریج ، در طول کار مستقل ، مشاوره یا درمان ، درک سرنوشت مادر خود و فرد ، فرد ایجاد می شود ، احترام خاصی برای تداوم تجربیات زنان ایجاد می شود ، درک اینکه او به دلیل قصد بدخواهانه مادر چنین رفتاری نداشته است ، و به دلیل عدم وجود مدل رفتاری دیگر ، درک بزرگسالی خود و امکان آزاد بودن حاصل می شود: از سرزنش ها ، از انتظارات ، از تصویر دردناک مادر ، که قبلاً ارتباط چندانی با واقعیت ندارد ، از بازگشت مداوم به گذشته …

منابع:

بل کی (1998) مادر و دختر - تعادل دشواری. -

ویتاکر ک. (2004) بازتاب های نیمه شب یک درمانگر خانواده / ترجمه از انگلیسی. M. I. Zavalova. - م.: "کلاس". - 208 ص.

Elyacheff K.، Einish N. (2008) مادران و دختران: سوم اضافی؟ - م.: موسسه تحقیقات عمومی بشردوستانه. - 448 ص.

یونگ K. G. (1997) روح و افسانه: شش کهن الگو. - کیف ؛ م.

یالوم I. (2014) روان درمانی وجودی. - M. "کلاس". - 576 ص.

عکس توسط جولیا فولرتون-باتن

توصیه شده: