درمان اختلال دلبستگی

فهرست مطالب:

تصویری: درمان اختلال دلبستگی

تصویری: درمان اختلال دلبستگی
تصویری: DPD - تحلیل اختلال شخصیت وابسته - نشانه ها، علل و راه های درمان 2024, آوریل
درمان اختلال دلبستگی
درمان اختلال دلبستگی
Anonim

در میان تمام ادبیات حرفه ای که من فرصتی برای دستیابی به حقایق مختلف داشتم و نه حقایق (و در خارج از روسیه ، به دلایل واضح ، انجام آن چندان آسان نیست) ، و از طریق جوک های دوستانم ، مانند "شما دارای سلیقه ادبی بسیار تصفیه شده هستند "، که برای من کتابهایی از فدراسیون روسیه آورد ، این مسابقه با" درمان اختلالات دلبستگی "توسط کارل هاینز بریش برنده شد.

من کتابهای کمیاب را زیاد می خوانم. و این یکی مست است. زیرا این امر نه تنها از نظر حرفه ای ، بلکه از نظر شخصی نیز برای من قابل توجه است (دلبستگی ، مرگ ، شرمندگی ، خودکشی و افسردگی همه از آن من هستند ، مست ، دوست داشتنی ، گذشته و قابل توجه هستند).

پس همین. احتمالاً در اینجا بی سر و صدا آنچه را که بر من تأثیر می گذارد بیان می کنم. بنابراین آنچه را که می خوانم بهتر هضم می کنم.

در اینجا حقایقی وجود دارد که من را از تحقیقات توصیف شده در کتاب تحت تأثیر قرار داد.

ADHD (بیش فعالی نامیده می شود) اغلب با تجربیات آسیب زا همراه است که با اختلالات دلبستگی همراه است.

دلبستگی نوعی تجربه رابطه با بزرگسالان است که برای کودک مهم است (این همیشه والدین نیست ، ممکن است فردی باشد که از کودک مراقبت می کند) ، که در آن مراقب از حساسیت کافی نسبت به تشخیص و تفسیر درست واکنش های کودک به عبارت دیگر ، در مورد ظرفیت همدلی مراقب است.

"حساسیت با اغماض و سرپرستی و محافظت بیش از حد متفاوت است زیرا والدین حساس فرزند خود را در افزایش استقلال و افزایش توانایی ارتباط با غریبه ها تشویق می کنند" (ج)

اگر کودکی به اندازه کافی مراقبت و نیازهای خود را برآورده کند ، جایی که سال اول زندگی برای شکل گیری دلبستگی از همه مهمتر است ، پس در این جهان ، جایی که فرآیندهای ذهنی ایجاد می شود ، به شکل احساس امنیت و اعتماد شکل می گیرد. به طور معمول توسعه یابد در صورت اختلالات دلبستگی ، پیش زمینه هایی برای شکل گیری آسیب های روانی به عنوان اشکال ابتدایی دفاع های ذهنی ایجاد می شود.

علاوه بر این ، در اینجا ما نه تنها در مورد بهزیستی روانی کودک ، بلکه در مورد رشد ارگانیک مغز نیز صحبت می کنیم.

همه ما با نیاز به دلبستگی به دنیا می آییم. این در سطح ژنتیکی ذاتی ماست. هیچ کودکی وجود ندارد که به محبت احتیاج نداشته باشد ، بزرگسالی که بتواند به عنوان یک فرد بالغ بتواند با او در تماس باشد و از او به اندازه کافی مراقبت کند تا از امنیت و عدم وجود یک سطح متعالی ناامیدی برخوردار باشد.

بیشتر اوقات ، والدین به دلیل تجربه آسیب زا خود قادر به تعامل همدلانه با کودک نیستند ، زیرا واکنش های آنها نسبت به کودک یا بی موقع و کند است (ممکن است کودک قبلاً در سرخوردگی متعالی باشد) ، یا به طور کلی وجود ندارد ، زیرا آنها آنها از طریق منشور تجربه آسیب زا یا پیش بینی های خود (هنگامی که نیازهای خود به کودک نسبت داده می شود) تحریف شده اند. در نتیجه ، اختلالات دلبستگی می تواند نسل به نسل تکرار شود ، زیرا ما نمی توانیم آنچه را که خود نداریم به فرزندان خود بدهیم.

خبر خوب این است که هیچ کدام از اینها کشنده نیستند. به این معنا که چنین تخلفاتی از طریق کسب تجربه دلبستگی ایمن قابل اصلاح است.

از آنجا که اختلالات دلبستگی ، تجربیات آسیب زا و وجود نورونهای آینه ای نه تنها برای انسانها بلکه برای حیوانات اجتماعی نیز مشخص است ، انواع روشها بر روی آنها آزمایش شد.

و حتی اگر موش صحرایی نادیده و بی احساس ، که مجبور به تحمل بسیاری از آزارها شده است ، به نوازش منظم عادت کرده باشد ، الگوهای رفتاری خود را تغییر داده و نسبت به توله هایش بسیار حساس تر می شود.

البته ما با روان پیچیده تر خلقت و فقط نوازش ضروری هستیم ، اما خبر خوب این است که اگر بتوانیم رابطه ای ایجاد کنیم ، جایی که ایمنی مبنای روابط (و می دانید ، آسیب ها ، بسیار حساس هستند) است. رفقا ، و ما در مورد امنیت خارجی صحبت نمی کنیم ، که ممکن است با هر "شکل صحیح" مطابقت داشته باشد ، بلکه در مورد یک نگرش همدلی واقعی است) ، سپس با گذشت زمان الگوهای آسیب زا با تجربه دلبستگی ایمن جبران می شود.

در واقع ، به همین دلیل است که من همیشه و با صدای بلند به این واقعیت رای می دهم که روشها و ماهی های تازه در درمان مهم نیستند (متأسفانه ، من نمی خواهم آن را به داخل بریزم ، اما واقعاً نتوانستم طعم زیبایی آن را بچشم. ماهی تازه در درمان طولانی مدت ، فقط در جلسات نمایشی و درمان ذهن آگاهی کوتاه مدت).. بنابراین ، به همین دلیل است که به نظر من مهمترین چیز در درمان است-نگرش واقعی و صادقانه درمانگر به مشتری ، که درمان می کند روح بسیار بیشتر از چرخش های شدید و مهارت های درمانگر (خوب ، در تجربه من دقیقاً چنین است). و به همین دلیل است که درمان طولانی مدت خود درمانگر بسیار مهم است.

چنین چیزهایی ، خاطرات عزیز.

جلوتر می روم.

UPD بله ، نکته بسیار مهم دیگری را برای نوشتن فراموش کردم.

اختلال دلبستگی نتیجه درمان خشن و غیر همدلی است. در مواردی که کودکان مورد ضرب و شتم قرار می گیرند ، مورد آزار و اذیت قرار می گیرند و این همه ، معمولاً س questionsالاتی مطرح نمی شود. اما این چیزی است که در درمان بسیار متداول است ، "همه اینها را از کجا آوردم؟ من مورد ضرب و شتم یا مورد آزار قرار نگرفتم؟" بنابراین ، شهروندان. نادیده گرفتن در روابط والدین و فرزندان ، به ویژه هنگامی که نوعی تنبیه است ، یکی از سخت ترین اشکال طرد شدن برای کودک است. و غفلت از طریق جهل را می توان به همان اندازه جسورانه نوعی خشونت در نظر گرفت.

و در قلک. کودکانی که با آرامش بازی می کنند ، چیزی نمی پرسند و به طور کلی ایده آل هستند ، این به دور از نشانه ای است که همه چیز خوب است. "از نظر ظاهری کودکان آرام با دلبستگی اجتناب ناپذیر ، که در ابتدا به توانایی ویژه ای برای سازگاری و سازگاری ، استقلال قوی تر یا خلق و خوی آرام تر نسبت داده می شدند ، هنگامی که سطح کورتیزول در بزاق آنها به عنوان معیار تجربیات استرس زا ، حتی بیشتر ، تغییر کرد. شاخص ها نسبت به کودکان دارای دلبستگی قابل اعتماد یا غیرقابل اعتماد-دوسویه مورد توجه قرار گرفتند. بنابراین ، الگوی رفتاری غیر قابل اعتماد (این زمانی است که نوزاد در واکنش به ترک مادر از نظر ظاهری آرام است) باید در نتیجه حفاظت و سازگاری نوزاد "(ج).

توصیه شده: