مثلث عشق: از دستکاری تا حس

تصویری: مثلث عشق: از دستکاری تا حس

تصویری: مثلث عشق: از دستکاری تا حس
تصویری: کدهای نیکولا تسلا _ راز قانون جذب 2024, آوریل
مثلث عشق: از دستکاری تا حس
مثلث عشق: از دستکاری تا حس
Anonim

عشق احساسی است که هم دارای قدرت خلاق ، شفابخش و هم انرژی مخرب و مخرب است. این موضوع در برنامه درسی مدارس نیست و آنچه خانواده و جامعه ارائه می دهند معمولاً برای روان نابالغ کودک آسیب زا است و اثری در کل زندگی آگاهانه فرد می گذارد

بدیهی است که همه به طور مستقل این علم را درک می کنند: از عشق به خود تا عشق به همسایه. می توان فرض کرد که شخص همه کارها را فقط با بهترین نیت انجام می دهد ، اما همیشه از روشهای سازگار با محیط زیست استفاده نمی کند ، زیرا عشق علمی است که باید آموخته شود ، بنابراین اغلب بی ادبی ، خشونت ، دروغ ، حسادت همراه با عشق است …

روابط سالم فقط برای توسعه بیشتر بین افراد بالغ و آگاه می تواند ایجاد شود. اینها افرادی هستند که یک بار اشتباه می کنند و از اشتباه به عنوان منبع تجزیه و تحلیل و توسعه استفاده می کنند. هنگامی که یک خطا (رفتار سفت و سخت و مخرب) تبدیل به یک الگو می شود ، آن دستکاری است: مدلی از رفتار که در آن شرکا از طریق ارتباطات اولیه برای خود منفعت شخصی را دیده اند.

در مرحله اول ، وقتی من مرکز جهان هستم ، خودم را دوست دارم … من آن حالت را دوست دارم ، احساساتی را که در کنار یک شخص و فقط پس از آن خود شخص احساس می کنم. در اینجا حسادت ، کینه ، انتظار ، سوء ظن ، بی اعتمادی ، تجاوز ، بیهودگی بوجود می آید … موضوع عشق در حالت استثمار قرار دارد و کلمه "باید" اغلب شنیده می شود. در این مورد ، ما نسبت به غریبه ها مهربان تر هستیم ، زیرا فشار بر روی یک دوست طبیعی است.

روشهای دریافت و حفظ عشق در این مرحله توسط مثلث محدود می شود: قربانی - نجات دهنده - آزارگر.

موقعیت قربانی: دریافت عشق از طریق ترحم ، سرزنش ، اشاره به وضعیت ، وضعیت ، شرایط زندگی آنها ؛ اجتناب از مسئولیت شخصی در مسائل مشترک و منافع مشترک ، با انتقال ابتکار به شریک ؛ سوءظن های منظم به شریک بر اساس توهمات خود در مورد بی تفاوتی ، حسادت ، خیانت و غیره. ایده اصلی: حفظ احساس گناه شریک از طریق ادعاها و شبهات ، به منظور جلب توجه ، مراقبت ، بهانه ، اعتراف و عشق در این قالب.

موقعیت نجات دهنده: وضعیت کاذب ارزش خود ، به دلیل موقعیت منفعل قربانی ، پذیرش مسئولیت در قبال زندگی ، خوشبختی ، رفاه شخص دیگر ، که مفهوم شخصیت را در زمینه توانایی های عملی آن بی ارزش می کند.

موقعیت استالکر: نقش جهانی که قربانی و نجات دهنده به طور متناوب در آن بازی می کنند. قربانی به طور موقت به عنوان یک ادعا ، به عنوان یک ادعا ، برای تحریک منجی خود ، که در آن لحظه قربانی می شود ، برای اقدامات بیشتر فعال یا در صورت امتناع فرد دوم از انجام وظایف نجات خود به دلایل معتبر ، به عنوان یک مدافع تبدیل می شود. یا بدون چنین چیزی

وقتی نجات دهنده می خواهد فضیلت های خود را به قربانی یادآوری کند و بر حقارت دومی تأکید کند ، می تواند یک آزار کننده باشد. پس از یک مسابقه دیگر ، همه به وظیفه خود مشغول می شوند و زندگی طبق سناریوی مورد تایید ادامه می یابد.

با این کار ، می توانید مادام العمر بمانید یا به سطح دیگری از روابط بروید: عشق برای شما … این بالاترین تجلی احساس است: عشق بی قید و شرط. وقتی درخواست خود را متوقف می کنید و شروع به دادن می کنید ، آزادی از جاه طلبی ، تعصب ، سوء ظن ، کینه و دیگر عادات بد روانی را بدست آورید. آگاهی از مرزهای شخص دیگر پس از ساختن محدوده شخصی شما ایجاد می شود. شما می توانید از شخصی به عنوان منبع اضافی برای دستیابی به خوشبختی شخصی استفاده کنید ، یا می توانید به لطف حمایت یکی از عزیزان خود منبعی را در خود بیابید و توسعه دهید. اگر دستکاری وجود داشته باشد ، صداقت وجود ندارد و عشق بر بلندپروازی افراد معتاد بنا شده است.این زمانی اتفاق می افتد که تفاوت بین کمک و پشتیبانی از بین برود. وقتی شخصی مالک می شود ؛ وقتی صحبت از احساسات خود را متوقف می کنیم و شروع به استدلال می کنیم ، و بیشتر اوقات در مورد احساسات یک شریک صحبت می کنیم.

من به آنچه شما می گویید گوش می دهم ، اما چیز دیگری می شنوم. شاید من کلماتی را که شما می گویید متفاوت درک کنم؟ از این گذشته ، این تنها تجربه زندگی شما است ، و من آماده ام تا شما را از طریق واقعیت خود درک کنم: از طریق دنیایی که در من است. کلمات شما ، مانند سخنان من برای شما ، اگر چیزی در پشت آنها وجود نداشته باشد ، غیرقابل درک یا دروغ می شوند. ما می توانیم یکدیگر را درک کنیم ، فقط در سطح احساسات ، زمانی که هرکسی در مورد تجربیات خود صحبت می کند.

همه می خواهند به حرفهای او گوش داده ، درک شود ، پذیرفته شود ، با او همدردی شود. مردم هر چند وقت یکبار از خود فرار می کنند ، تنها ماندن با خود چقدر سخت است. در سکوت ، در سکوت ، دنیای درونی بیش از حد بلند و شاید غیرقابل تحمل به نظر می رسد. شما از خود به همان افرادی فرار می کنید که از تنهایی خود فرار می کنند. شما سعی می کنید چیزی را از شخصی که هیچ چیزی ندارد ، از همان شخص دریافت کنید. اگر از شنیدن صدای خود سرباز می زنید چگونه می توانید حرف دیگری را بشنوید؟ شنیدن خود یعنی احساس آنچه برای شما اتفاق می افتد ، درک این احساسات ، ماهیت آنها و صحبت در مورد آن. این نه تنها شادی ، بلکه ناراحتی است … از طریق پذیرش احساسات ، توانایی گوش دادن و شنیدن دیگران ، همدردی ، همدلی …

اگر سکوت شما را احساس می کنم و درک می کنم ، سکوت شما - چرا به کلمات نیاز دارم …

توصیه شده: