راکت سیستم یا چگونه روان ما را در یک دایره مجاور هدایت می کند

تصویری: راکت سیستم یا چگونه روان ما را در یک دایره مجاور هدایت می کند

تصویری: راکت سیستم یا چگونه روان ما را در یک دایره مجاور هدایت می کند
تصویری: تکنیک های غلبه بر ترس در هر شرایطی !!! 2024, آوریل
راکت سیستم یا چگونه روان ما را در یک دایره مجاور هدایت می کند
راکت سیستم یا چگونه روان ما را در یک دایره مجاور هدایت می کند
Anonim

شبکه جهانی وب پر از انواع دستور العمل ها برای زندگی شاد است: "5 مرحله کاهش استرس" ، "10 قدم برای پذیرش" ، "15 قانون برای روابط هماهنگ" و غیره. و غیره ، تغییرات تنها با پرواز فانتزی محدود می شوند. بسیاری از این "کتابهای راهنما" ایده های کاملاً مناسب و کافی را فرض می کنند ، و اغلب به دلیل بی اهمیتی باعث ایجاد لبخند می شوند. من فکر می کنم که حقایق رایج به ندرت افراد را وادار به تغییر زندگی می کند ، و شما می توانید حداقل 5 بار در روز بر اساس طرح نشان داده شده "خود را بپذیرید" ، اما اگر هیچ آگاهی عمیق تری در پشت این وجود نداشته باشد ، این مانترا به احتمال زیاد یک مانترا باقی می ماند..

اغلب می توانید جملات زیر را بشنوید:

  • "من درک می کنم که این احمقانه است ، اما هر بار در چنین شرایطی احساس می کنم …"
  • "من می دانم که من مانند یک فرد بزرگسال رفتار نمی کنم ، اما وقتی از من انتقاد می شود ، سرعت می گیرم و نمی توانم پاسخ دهم."
  • "نزدیک شدن به مردم برای من دشوار است ، من نمی توانم بر این ترس غلبه کنم"

ناهماهنگی بین "چگونه باید باشد" و "چگونه احساس می کنم و آنچه فکر می کنم" اغلب بوجود می آید.

و به نظر می رسد که یک فرد بالغ ممکن است خود را متقاعد کند که چگونه باید رفتار کند ، انگیزه بدهد ، رفتار خود را کنترل کند ، اما با ناامیدی متوجه شد که با وجود تمام تلاش های خود ، او به صورت دوره ای به حالت معمول خود می افتد ، هر از گاهی احساسات "آموخته شده" غلت زدن کنترل اجتماعی (کنترل رفتار فرد) مانند خانه ای از کارت ها است که در آن هر کارت می گوید "شما باید این کار را انجام دهید …" ، "شما باید آن را احساس کنید …". در پایین خانه ترس های دوران کودکی وجود دارد و تصویری از جهان در دوران کودکی شکل گرفته است ، و داخل خانه خالی است. و اگر برخی از نیروهای خارجی روی کارت ها ضربه بزنند ، خانه فرو می ریزد و فقط پایه ای که در دوران کودکی گذاشته شده باقی می ماند.

موقعیتی را تصور کنید: یک معلم کلاس ، والدین دانش آموز پتیا را به مکالمه فرا می خواند و این پدر و مادر را به عنوان یک کودک سرزنش می کند. چهره والدین تغییر می کند ، رنگ پریده می شود ، تنبلی می کند ، لحن صدای او بیشتر می شود ، او با تمام سرزنش های معلم موافق است ، عذرخواهی می کند ، بهانه می آورد و س questionsالات غیر ضروری نمی پرسد. می توان فرض کرد که شیوه ارتباطی اجباری و قاطعانه معلم پسر ، والدین را به خاطرات دوران کودکی خود بازگرداند ، هنگامی که در دوران دانش آموزی ، مطیعانه به توبیخ های معلم ، پدر ، یا مقامات دیگر گوش می داد. ارقام در آن موقعیت های کودکی ، او احتمالاً احساس درماندگی می کرد ، و حالا این احساس ، دیگر توجیه پذیر نبود ، با همان نیرو او را پوشانده بود. اریک برن ، بنیانگذار تجزیه و تحلیل معاملات ، این پدیده را "نوار لاستیکی" نامید. به نظر می رسد که خود را به وضعیت "اینجا و اکنون" می چسباند و شخص را به احساس معمول کودکانه باز می گرداند. ویژگی بارز عمل "نوار لاستیکی" متناسب با شرایط فعلی نیست ، واکنش احساسی بسیار قوی از یک فرد است.

رفتار مورد بحث در لحظه ای که فرد بالغ و مستقل است بی تاثیر است ، اما در دوران کودکی می تواند بیش از حد م effectiveثر و از نظر اجتماعی قابل قبول باشد: کودک تأیید بزرگسالان قابل توجهی را برای اطاعت ، اطاعت دریافت کرد. شاید رفتار بدون شکایت به کودک این امکان را می داد که از بخشش اضافی سرزنش یا حتی تعرض اجتناب کند.

به طور کلی ، بیشتر کارهایی که کودک انجام می دهد با هدف جلب رضایت والدین (یا والدین دیگر) انجام می شود. تفکر کودکان با بزرگسالان متفاوت است ، از جمله در غیر منطقی بودن آن. کودک می تواند درباره خود ، دیگران و جهان پیرامون خود تصمیم گیری کند ، که برکت زندگی را در سنین بسیار پایین تعیین می کند. آنها از نظر بزرگسالان پوچ به نظر می رسند ، اما در سیستم مختصات کودک کاملاً موجه به نظر می رسند.به عنوان مثال ، والدین ماشا 4 ساله به دلیل شرایط سخت مالی مجبور به کار اضافی هستند ، آنها به ندرت در خانه هستند و قدرت بازی با دخترش را در لحظات کمیاب استراحت احساس نمی کنند. ماشا تقریباً تمام وقت خود را با پرستار بچه می گذراند و عدم ارتباط با والدین خود را به عنوان مجازاتی برای کار بدی که می تواند انجام دهد درک می کند. البته ، کودک با تجزیه و تحلیل وضعیت به معنای واقعی کلمه عمل نمی کند ، بلکه بیشتر با یک احساس عمل می کند ، و این می تواند احساس غم و اندوه ، گناه باشد. یکی از شیوه های تفسیر کودک از وضعیت خانواده ممکن است تصمیم زیر باشد: "من بد هستم ، تو نمی توانی مرا دوست داشته باشی." با گذشت 20 سال از فیلم زندگی ، با دختر ماشا در اوج زندگی خود ملاقات می کنیم.

در یک سناریوی خوب ، اگر والدین بتوانند عدم ارتباط با کودک را در دوران کودکی جبران کنند ، یا او سه بار از پدربزرگ و مادربزرگ خود مراقبت و توجه می کرد ، یا برخی عوامل مطلوب قدرتمند دیگر بر والدین غایب غلبه می کردند ، 24- ماشا یک ساله به طور کامل با وظایف اصلی زندگی خود کنار می آید ، می داند چگونه عشق بورزد و دریافت کند. اگر همه چیز به این خوبی پیش نمی رفت ، ماشا دختر فقط اعتقادات خود را تقویت می کرد: "هیچ چیز برای من وجود ندارد" ، "من تنها هستم". بر اساس این باورها ، او سناریوی زندگی خود را شکل داد ، بنابراین می توان آنها را باورهای سناریویی نامید. به عنوان یک باور جبران کننده ، به طور فرضی ، او می تواند "من باید از دیگران مراقبت کنم و شاید آنها من را دوست داشته باشند" یا "من به کسی نزدیک نمی شوم" یا ، به عنوان مثال ، "اگر من بسیار ناراضی هستم" را انتخاب کند. کسی از من مراقبت خواهد کرد. " هر یک از این باورهای جبرانی به معنای زندگی شخصی هماهنگ نیست. با جوانان ، او یا بچه می گیرد ، یا خود را دور نگه می دارد ، یا باعث ترحم می شود.

در حوزه احساسات ماشا ، غم غالب است و خشم و کینه نسبت به والدینش در ابتدا سرکوب شده و از آگاهی خارج می شود. بنابراین ، عصبانیت و کینه را می توان احساسات واقعی ، واقعی نامید و غم به عنوان یک احساس پوششی عمل می کند. در چارچوب تجزیه و تحلیل معاملاتی ، به احساساتی که جایگزین احساسات سرکوب شده یا ممنوع شده اند ، احساسات "بازیگری" گفته می شود. در مفهوم سنتی ، "کلاهبرداری" اخاذی به شکل بسیار ظالمانه است ، به عنوان یک واژه روانشناختی ، این کلمه عنصری از باج خواهی را به همراه دارد ، زیرا غالباً از احساسات تهاجمی (ناخودآگاه) برای دستکاری دیگران استفاده می شود.

در نتیجه ، احساسات ، افکار ، رفتار و خاطرات ماشا ما در یک سیستم واحد ادغام شده و حلقه می شوند.

چنین سیستم خود تقویت کننده ای از فرایندهای درون روانی و خارجی قابل مشاهده ، نظریه پردازان و تمرین کنندگان تجزیه و تحلیل معاملات ، Marilyn J. Salzman و Richard G. Erskine * به عنوان "سیستم راکت" توصیف می شود ، که شامل عناصر زیر است:

سیستم راکت زدن یک فیلتر تنظیم شده است که شخص از طریق آن تمام رویدادها و احساسات را پشت سر می گذارد ، و تنها مواردی را که با تصویر او از جهان سازگار است برای خود باقی می گذارد ، از باورهای اساسی پشتیبانی می کند و پیشگویی های خودکفا کننده را اجرا می کند. شخص خود را به یک دور باطل می کشاند: فقط آن قسمت ها به یاد می آیند که اعتقادات اساسی او را تأیید می کنند ، و موارد مخالف آن بی ارزش می شوند.

تصویر سیستم راکت زدن دختر خیالی ماشا را نشان می دهد.

تصویر
تصویر

همانطور که از نمودار مشاهده می شود ، سیستم راکت بازی بسیار پایدار است و به سختی قابل اصلاح توسط خود شخص (در این مورد ، با تلاش خود ماشا) است ، زیرا اعتقادات عمیق در اینجا و آنجا احساس می شود. برای شکستن دایره معیوب ، ابتدا باید حداقل در یکی از عناصر سیستم (احساسات ، افکار ، رفتار ، خاطرات) تغییراتی ایجاد کنید ، اما این امر به احتمال زیاد مستلزم داشتن یک گفتگوی علاقه مند است.

تغییرات شخصی عمیق و با کیفیت (اصلاح باورهای سناریو) در هنگام کار با وضعیت شخصیت "کودک" امکان پذیر می شود.

* در سیستم راکت: Richard G. Erskine Marilyn J. Zalcman. "سیستم راکت: * مدلی برای تجزیه و تحلیل راکت". تاج ، ژانویه 1979

توصیه شده: