فرزندپروری کمتر ، عشق و مثال بیشتر

فهرست مطالب:

تصویری: فرزندپروری کمتر ، عشق و مثال بیشتر

تصویری: فرزندپروری کمتر ، عشق و مثال بیشتر
تصویری: 5 سبک فرزندپروری و تأثیر آنها بر زندگی 2024, آوریل
فرزندپروری کمتر ، عشق و مثال بیشتر
فرزندپروری کمتر ، عشق و مثال بیشتر
Anonim

نوجوانی دوره ای است که بیشتر والدین از آن می ترسند. در طول این مدت ، تعدادی از تغییرات فیزیکی مرتبط با بلوغ و ورود به بزرگسالی وجود دارد. در این زمان ، نوجوانان با افزایش احساسات و تحریک پذیری ، فعالیت بیش از حد و روح تناقض بالا مشخص می شوند.

در مورد آن چه باید کرد؟ چگونه با این مسئله برخورد کنید تا عشق و اعتماد فرزندان خود را از دست ندهید؟

دنیای اطراف ما تغییر کرده است - کودکان نیز تغییر کرده اند. آموزش مبتنی بر ترس از مجازات دیگر بر آنها تأثیر نمی گذارد. روشهای قدیمی ارعاب دیگر نمی تواند اراده فرزندان ما را بشکند ؛ آنها فقط کودکان را علیه والدین خود می چرخانند و شورش را تشویق می کنند. وقتی والدین برای مهار فرزند خود گریه می کنند ، نتیجه معکوس می گیرند. نوجوان به سادگی شنیدن و گوش دادن را متوقف می کند. وقتی پدر و مادرش به حرف او گوش می دهند به حرف پدر و مادرش گوش می دهد.

بنابراین ، ما والدین باید روشهای قدیمی تربیت را تغییر دهیم. از این گذشته ، هنگامی که رهبران شرکت ها می خواهند در بازار رقابتی باقی بمانند ، باید مدام تغییر کرده و پیشرفت کنند.

اول ، خود والدین باید درک کنند و بپذیرند که دختر یا پسر آنها بزرگ شده است. با آنها مانند نوزاد رفتار نکنید. به نوجوان فضای شخصی لازم ، تا حدی آزادی و احترام به شخصیت او و انتخاب هایش را بدهید. پس از همه ، نحوه ارتباط والدین با او ، بنابراین او نیز با جهان پیرامون خود ارتباط دارد. عشق به خود و دیگران بر اساس نگرش والدین و واکنش آنها نسبت به اشتباهات کودک شکل می گیرد. اگر نوجوانان از اشتباهات شرم نمی کنند ، اما سعی می کنند آنها را با هم مرتب کنند ، این به آنها این فرصت را می دهد که توانایی دوست داشتن خود و پذیرش نقص خود را بیاموزند.

نوجوانان تمایل دارند بر نتایج فوری تصمیمات خود تمرکز کنند ، در حالی که والدین به پیامدهای آنها در آینده توجه بیشتری می کنند. این تفاوت در بینش وضعیت منشأ بسیاری از درگیری ها است.

teenager
teenager

وقتی والدینی کودک را مجبور می کنند یا او را مجبور به تصمیم گیری خاص می کند ، معمولاً کمتر نگران عواقب کوتاه مدت است و به عواقب دورتر آن تصمیم توجه بیشتری می کند. با این حال ، یک پیام بسیار دورتر وجود دارد ، که هم توسط والدین و هم از سوی کودک نادیده گرفته می شود ، یعنی یادگیری نوجوان برای دیدن و در نظر گرفتن همه عواقب تصمیم. با یادگیری اعتماد به کودک ، اجازه دادن به او برای تصمیم گیری خود و پیروی از آنها ، والدین هم به مزیت کوتاه مدت رابطه بدون تعارض با کودک و هم به مزیت بلند مدت دست می یابند ، زیرا مطمئن هستند که به تدریج می آموزد که وضوح بیشتری را ببیند و پیامدهای بلند مدت تصمیمات خود را در نظر بگیرد. هنگامی که والدین مانع از تصمیم گیری (یا تلاش برای جلوگیری از) کودک می شوند که منجر به عواقب نامطلوب درازمدت می شود ، کودک کمتر می تواند این پیامدهای منفی را تجربه کند. حتی اگر با آنها روبرو شود ، توجه کافی به آنها نمی کند ، زیرا او بیش از حد مشغول مبارزه با کنترل والدین است.

بنابراین ، اعتقاد شما به توانایی فرزند شما در تصمیم گیری های خوب ، بر این توانایی تأثیر محرک دارد. تصور کنید: شما در حال تماشای پروانه ای هستید که سعی می کند از پیله خود خارج شود. در واقع ، پروانه باید تلاش زیادی بکند و از این نظر "رنج" زیادی را تجربه کند ، بیرون آمدن از پیله ، اگر به اندازه کافی سرسخت باشد ، قبل از بال زدن و پرواز ؛ اگر به او کمک شود تا از پیله خارج شود ، به زودی خواهد مرد. والدین باهوش با دانستن این امر و درک اینکه یک پسر یا دختر تصمیماتی را اتخاذ می کنند که مطمئناً منجر به مشکل می شود ، با این وجود به کودک اجازه می دهد آنها را بپذیرد.

برای برقراری ارتباط با کودک نوجوان خود بسیار مفید است و در این سن چه کردید؟ چی دوست داری؟ چه احساسی داشتی؟ از چه چیزی بیشتر از همه خوشتان نمی آید و از آن ناراضی هستید؟ پاسخ و تأمل در مورد این س questionsالات ، درک بهتر کودک در حال رشد و بلوغ را ممکن می سازد.

ATrn74zGHEE
ATrn74zGHEE

چنین تأملات و خاطرات شخصی شخصاً برای درک فرزندانم بسیار مفید بود. بزرگترین دختر من در کودکی سخت کوش ، اما با شخصیتی بسیار سرسخت و سرسخت بزرگ شد. و وقتی او 13 ساله شد ، ارتباط با او بسیار دشوار شد. با آمدن از مدرسه ، او خود را در اتاق خود حبس کرد و نمی توانست بیرون برود و برای مدت طولانی با ما ارتباط برقرار نکند. سپس به یاد خودم افتادم و آنچه در این سن برای من اتفاق افتاد. زمان را پیدا کردم و "قلب به قلب" با او صحبت کردم. مجبور شدم تصویر "براق" یک دانش آموز ممتاز را بردارم و بگویم چگونه با دختران و پسران جنگیدم ، چگونه کلاسها را کنار گذاشتم ، چگونه بستنی را به جای روغن ماهی خریدم و به مادرم گفتم که آن را قبلاً نوشیده ام. من نیز معمولاً تنها می شدم ، زیرا خیلی دوست داشتم کتاب بخوانم و دختران به من طعنه می زدند و به من می گفتند احمق. به طور کلی ، مکالمه به خوبی پیش رفت. ما با او درباره موقعیت های مختلف زندگی مدرسه ای خود صحبت کردیم. ما به این نتیجه رسیدیم که طبیعی است که متفاوت از دیگران باشیم. هر شخص منحصر به فرد است. هنگام برقراری ارتباط با فردی که عاشق هوی متال است ، می توانید موسیقی کلاسیک را دوست داشته باشید. علاوه بر این ، نه بهتر است و نه بدتر ، بلکه به سادگی متفاوت است.

VqRt5y7yOQ8
VqRt5y7yOQ8

ما بحث کردیم که اشتباه کردن نیز اشکالی ندارد. همه ما فقط یک انسان هستیم و ممکن است در اشتباه باشیم. و این بدان معنا نیست که مشکلی در فرد وجود دارد. شما فقط باید بنشینید و به آنچه اتفاق افتاده فکر کنید ، از این درس بگیرید. به عنوان مثال ، از دروغ گفتن به مادرم دست بردارید و صادقانه بگویید که من از روغن ماهی متنفرم و واقعاً بستنی را دوست دارم. و با هم برای یافتن یک حد وسط. به طور کلی ، شما باید مذاکره کنید. در مورد چیزهایی که دوست ندارید صحبت کنید. اشکالی ندارد مخالفت کنید ، اما به یاد داشته باشید که والدین شما مسئول هستند. ما به عنوان والدین ، به نوبه خود ، باید به کودکان اجازه دهیم نه بگویند. پس از همه ، وقتی کودک بتواند در خانه "نه" بگوید و از نظر خود دفاع کند ، در این صورت می تواند به دیگران ، به عنوان مثال ، کسانی که به او سیگار یا مواد مخدر پیشنهاد داده اند ، نه بگوید.

خوب ، البته ، موضوع سوزاننده شستن ظروف و نظافت اتاق مطرح شد. این روند مذاکره دشوارترین بود. من و دخترم قوانین و قراردادهایی را ایجاد کرده ایم که به آنها دست نمی زنم و وسایل او را بدون اجازه در جایی قرار نمی دهم و او نیز به نوبه خود هفته ای یک بار کمد لباس را تمیز می کند و هفته ای یک بار اتاق را تمیز می کند. وقتی می خواهم در مورد نظافت به شما یادآوری کنم ، از او می پرسم: "امروز چه ساعتی برای شما مناسب است که این کار را انجام دهید؟ "و کار می کند. پس از همه ، خود کودک تصمیم "کی" را می گیرد. این به نوجوان اطمینان و حمایت می کند که مستقل است و می تواند برای خود تصمیم گیری کند. اما ، به نوبه خود ، من باید بر انجام تعهدات نظارت کنم. و البته ، ستایش را برای کارهایی که انجام داده اید فراموش نکنید. و بعد از آنکه صد بار در روز انجام ندادیم ، می توانیم توبیخ کنیم ، اما برای انجام کامل "سپاسگزارم" و دیگر کلمات گرم حمایت - فراموش می کنیم. به هر حال ، فرزندان ما الگوهای رفتاری ما را در نظر می گیرند. اگر ما فقط آنها را مورد انتقاد قرار دهیم و تشویق آنها را فراموش کنیم ، آنها فقط عصبانی می شوند و به عقب برمی گردند ، همه جا را فقط سیاه می بینند.

Tt8jaxxD9SI
Tt8jaxxD9SI

همچنین بسیار مهم است که درخواست ها به چه شکلی ارائه می شوند. اگر بگویید "نمی کنی …؟" و "لطفاً انجام دهید …" (به جای فریاد زدن: "بالاخره برو بیرون!") این وضعیت را بطور اساسی تغییر می دهد و معجزه می کند.

مکالمه طولانی بود ، اما من و دخترم موفق به یافتن زبان مشترک شدیم. ما بیشتر شروع کردیم به بحث در مورد آنچه در مدرسه اتفاق می افتد ، چه مشکلاتی با دوستان دارد ، و درباره سرگرمی های او برای رقص بحث و حمایت می کنیم.

اما با ظروف … ما موافقت کردیم که یک ماشین ظرفشویی بخریم (به لطف پیشرفت ، این کار به نجات اعصاب کمک می کند) ، اما هزینه دستگاه از پول جیبی او کسر شد (فقط به ابتکار وی).

بله ، و پسرم در حال بزرگ شدن است و او نیز به نوجوانی نزدیک می شود.

با پسر ، اهرم های کاملاً متفاوتی را روشن می کنیم. اما معنای آن یکی است: عشق ، احترام ، کنترل ، اعتماد و … داستانهای طولانی و جالب و هیجان انگیز پدر در مورد زندگی.

تصاویر: اریک هیبلر. وقتی دختری تنها در خانه است

توصیه شده: