چرا اعتماد قدرت است نه ضعف

فهرست مطالب:

تصویری: چرا اعتماد قدرت است نه ضعف

تصویری: چرا اعتماد قدرت است نه ضعف
تصویری: این حرف های دکتر هلاکویی بمب اعتماد به نفس هستش از دستش حدین 2024, آوریل
چرا اعتماد قدرت است نه ضعف
چرا اعتماد قدرت است نه ضعف
Anonim

بسیاری از ما این فکر را در سر داریم: اعتماد باعث می شود فرد ضعیف شود. به هیچکس اعتماد نکن. ترفندها همه جا هست. اعتماد کنید اما بررسی کنید.

و همه این افکار در صورتی منطقی و موجه هستند که شما به عنوان وکیل یا شریکی بی پروا به پروژه تجاری زندگی خود دست می زنید.

اما نگاه متقابل به مسائل نیز وجود دارد.

من متوجه وابستگی متقابل نسبی در بین دوستان و آشنایانم شده ام: هرچه فرد نسبت به دیگران بی اعتمادی بیشتری داشته باشد ، در بیشتر جنبه های زندگی انسان از خوشحالی کمتری برخوردار است.

یک مثال ساده روزمره وجود دارد که به شما می گوید چقدر آشکارا در برابر جهان هستید. اگر در ساختمان بلندمرتبی که در آن زندگی می کنید ناگهان صبح روز دوشنبه آب سرد و گرم را خاموش کنند چه افکاری در ذهن شما قرار می گیرد؟ آیا ترجیح می دهید با خط تلفن "zhek" تماس بگیرید تا مشکل را گزارش دهید و در نتیجه راه حل آن را تسریع کنید ، یا به کارکنان بگویید که می دانند چه کار می کنند ، و چرا من اصلا پول می دهم؟

چرا اینطور است؟

روابط ما با دیگران اساساً بر ادراک ما از خود و جهان پیرامون تأثیر می گذارد. موسسه دانمارکی برای شادی مشخص کرده است که هرچه روابط ما با دیگران مهربان تر ، شادتر و قوی تر باشد ، احساس شادی بیشتری در فرد احساس می شود. نتیجه گیری به خودی خود نشان می دهد که کیفیت روابط ما با سایر انسانها در نحوه ارزیابی جهان خارج و خودمان به عنوان یک واحد سازنده آن تعیین کننده است.

احتمالاً دیده اید که کودکان چقدر ساده لوح هستند. آیا دیده اید که چگونه کودکی با لبخند درخشان دست های چاق خود را به سمت شما دراز می کند؟ چگونه صورت گرد او با نور روشن می شود ، به محض این که شوخی شما به طور اتفاقی شروع می شود ، و کودک به راحتی در چشمان شما نگاه می کند: منتظر شماست تا چهره خنده دار دیگری ایجاد کنید؟

ما تمیز و بی عیب و نقص به این دنیا می آییم ، مانند دفترچه راهنمای کلاس اول برای 1 سپتامبر. سندرم بی اعتمادی - و من دوست دارم این کیفیت به درجه ای از شرایط مرزی اختلال شخصیت برسد ، زیرا اغلب باعث تحریک آن می شود - در افراد با افزایش سن ، اغلب در نتیجه تجربه منفی تعامل با افراد دیگر ایجاد می شود. بذر بی اعتمادی به آسانی توسط خاک یک انسان پذیرفته می شود - و اکنون ، از طریق منشور شفاف درک انسان ، ریشه بی اعتمادی شروع به فشردن می کند - و در نتیجه حسادت ، تجاوز و سوء ظن.

چرا باید اعتماد به مردم را بیاموزید؟

جالب اینجاست که با جلب اعتماد دوباره ، جهان کاملی از افق ها را باز می کنیم. تعداد کمی از ما این فرصت را داریم که نظام نظم جهانی را بطور اساسی تغییر دهیم. تعداد کمی می توانند سیستم آموزشی را پر کنند ، اگرچه بسیاری از ما درک می کنیم که روشهای پدربزرگ چگونه مخرب بر روان شکننده دانش آموزان کلاس اول تأثیر می گذارد. تعداد کمی از افراد می توانند در تریبون سخنرانی کرده و برنامه رادیویی آماتور خود را به بالای رتبه بندی بی بی سی برسانند. با این حال ، با اعتماد به دیگران ، ما به طور خودکار جهان را به سمت بهتر تغییر می دهیم.

چرا همه اعضای خانواده من خوب هستند ، اما همکار من چنین خزنده ای است؟ اگر وارد سر این همکار شوید و از موقعیت شخصی او به خودتان نگاه کنید ، چه اتفاقی می افتد؟ به اصطلاح ، از بیرون به خودتان نگاه کنید؟

اعتماد را باید دوباره آموخت. این امر به ویژه برای ما صادق است-ساکنان منطقه پس از اتحاد جماهیر شوروی ، همیشه آماده شکایت از رفتار ناعادلانه دولت در قبال ما و بر مسئولیت فقر خود بر دوش رشوه گیران و انگل ها.

با اعتماد به مردم ، ما شروع به ایجاد روابط خوب و صمیمانه می کنیم. نگرش مهربانی همیشه سودمندتر از نگرش پیش داوری است. دوز سالم هوشیاری و عقل سلیم مورد نیاز است و باید در ذهن هر فردی وجود داشته باشد.با این حال ، از دیدگاه بزرگسالان ، اگر فرصتی وجود داشته باشد که روابط خود را با دیگران به سطح بالاتری برسانید و زندگی فعلی خود را با عنصری از خوشبختی "فصل بندی" کنید ، چرا امروز از آن جهت شروع به حرکت نکنید؟

لیلیا کاردناس ، روانشناس ، نویسنده ، معلم انگلیسی

توصیه شده: