2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
زندگی در رابطه زمانی متوقف می شود که …
… درد می کند ، اما من آن را پنهان می کنم تا از نقاط ضعف من مطلع نشوید. از آنجا که شما قدرت خواهید داشت ، و من می توانم نابود شوم. و اشک های خیانت به خلع سلاح راز من باقی خواهد ماند.
… من آزرده شده ام ، اما با افتخار سکوت کرده ام. به طوری که شما از آسیب پذیری من اطلاع نداشته باشید. من کتابهای زیادی می خوانم و می گوید فقط بچه ها آزرده خاطر می شوند. و من در حال حاضر یک بزرگسال هستم. و نمی توان به من خندید ، تجربیاتم را از دوران کودکی ، ارزش خونریزی ، زخم ها را بی ارزش کرد.
… احساس درماندگی می کنم و از درخواست حمایت می ترسم. زیرا در این صورت من بار خواهم شد. و چه کسی به آن نیاز دارد؟ من قوی خواهم بود و خودم با همه مشکلات کنار خواهم آمد و تنهایی را انتخاب می کنم.
… از ملاقات شما تا جیغ توله سگ خوشحالم ، اما آن را نشان نخواهم داد. زیرا در آن صورت خواهید فهمید که این دیدار چقدر برای من مهم است و چقدر طولانی مدت انتظار می رود. اگر معلوم شود که فقط من خوشحالم؟ و شادی من کاملاً بی جا است؟
… هیجان زیادی در داخل وجود دارد ، اما من آن را پنهان می کنم. نشان دادن اینکه من از اشتیاق و تشنگی لمس شما می سوزم بسیار شرم آور است. زنان شایسته به هیچ وجه این را احساس نمی کنند ، و اگر چیزی اتفاق افتاد ، لازم است که هیچ کس حدس نزند و نتواند محکوم کند ، از جمله شما. من جنسیت و احساسات خود را زیر نقاب سردی یا بی تفاوتی پنهان می کنم.
… لطافت و گرمای زیادی در درون وجود دارد ، اما از ترس مزاحمت ، آنها را نزد خود نگه می دارم. ناگهان برای شما ناخوشایند خواهد بود.
… من اشتباهی مرتکب شدم یا کار احمقانه ای انجام دادم و آن را پنهان می کنم و بیشتر و بیشتر از شما دور می شوم. تا نقص من آشکار نشود. می ترسم که شایسته شما نباشم.
… عصبانی هستم ، اما در مورد آن صحبت نمی کنم. من این طرز فکر را دارم که نباید از دست عزیزان و عزیزان خود عصبانی شوید. به آنها صدمه می زند و آنها را آزار می دهد. بنابراین ، من در مورد نارضایتی خود صحبت نخواهم کرد و تحمل خواهم کرد. تا زمانی که قدرت کافی نداشته باشم. بعد من می روم. خودش.
من تمام انگیزه ها و احساسات صادقانه ام را که در کنار شما ایجاد می شود مهار می کنم تا ارزش شما را برای من پنهان کنم. من درست ، خوب ، معتدل ، راحت خواهم شد. مانند رابطه ما پر جنب و جوش و کاربردی نیست …
شرم و ترس عشق را متوقف کرده و روابط را عملکردی می کند. هر گونه رابطه: با کودکان ، با شرکا ، با جهان ، با خودتان …
روابط عملکردی چیست؟ این زمانی است که شخص مقابل یا خود شما یک شیء قابل استفاده یا استفاده هستید.
ترس از غیر ضروری بودن و طرد شدن ، ترس از تنهایی و درد. خجالت بکشید خودتان باشید و بی ارزشی خود را برای شریک زندگی خود کشف کنید. این تجربیات ما را از خود دور می کند. من خودم را دوست ندارم و نمی پذیرم - من نمی توانم شریکی را دوست داشته و بپذیرم.
نیاز به عشق چیست؟ پذیرفته شود. از و به. با همه سوسک ها برای تأیید این مقدار ، به مقدار دیگری نیاز داریم. در نگاه او ، در نگرش او ، ارزش خود را برای او می بینیم ، خود را می یابیم. از طریق دیگری ، ما یاد می گیریم که خودمان را دوست داشته باشیم.
در کنار عشق ، درد به زندگی ما حمله می کند. زیرا این دیگری متفاوت است! با همان نقص ها ، زوایای تیز ، با ترس و شرمندگی خودشان. با روشهای خاص خود برای بقا و دفاع روانی.
اجازه دادن به خود برای عشق به معنای داشتن شهامت برای مقابله با ترس و شرمندگی است که بر سطح ظاهر می شود. برای پذیرفتن نقص و آسیب پذیری خود ، برای گذراندن این درد ، خود را در پشت همه اینها پیدا کنید. خودتان را دوست داشته باشید ، به خودتان اجازه دهید BE باشید. و این بدان معناست - زنده! و همه چیز را از زندگی پر کنید ، از جمله روابط!
توصیه شده:
ترس و احساس گناه زمانی که کودک دچار مشکل می شود
وقتی فرزند شما در مشکل است ، اولین چیزی که احساس می کنید ترس نیست. این احساس گناه است. احساس گناه برای عدم نظارت ، زمان از دست رفته ، توجه به موقع. و حتی اگر منطق به شما بگوید که کاری با آن ندارید ، باز هم مقصر هستید. و هیچ "متخصص روانشناسی"
چگونه کمک به همه را متوقف کنیم؟ چگونه می توان نجات غریق بودن را متوقف کرد؟
از نجات همه خسته شده اید - چگونه جلوی خود را بگیرید؟ آیا با این حالت آشنا هستید؟ چگونه از دست آن خلاص شویم؟ ابتدا باید درک کنید که نیاز داخلی خود را در این راه برآورده می کنید. ممکن است چندین گزینه وجود داشته باشد: نیاز به احساس مهم و مورد نیاز بودن.
شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد. چرا؟ دلایلی که شوهر در رابطه جنسی پیشقدم نمی شود؟
شوهر نمی خواهد با همسرش رابطه جنسی داشته باشد؟ برای شروع گفتگو ، من یک مثال از موقعیت مرد و نامه ای از ایمیل خود را به شما می دهم: اسکندر ، 41 ساله. تجربه ازدواج من 16 سال است ، همسرم ایرینا ، دو دختر در حال بزرگ شدن هستند. بسیاری از مردم به خانواده ما حسادت می کنند ، برای بسیاری ما یک نمونه واقعی هستیم.
چه زمانی عشق به تغذیه سالم به بیماری تبدیل می شود؟
من گیاهخوار نیستم. بعد از 6 غذا می خورم رژیم کتو نمی گیرم. من نان سفید ، ماکارونی ، سیب زمینی و شکر ، از جمله شام نمی خورم. من قهوه و چای سیاه می نوشم. گاهی اوقات شراب یا مارتینی می نوشم. من فکر نمی کنم BZHU. من هفته ای 3 بار به باشگاه نمی روم.
برای همه چیز زمانی وجود دارد یا چه زمانی کودک باید شروع به نوشتن و خواندن کند؟
من بلافاصله رزرو می کنم که در این طرح ما مفاهیم "توسعه اولیه" را دستکاری نمی کنیم ، زیرا این را می توان به عنوان حالتهای مختلف درک کرد. اگر در چارچوب امکانات سنی روانی و به علاوه در منطقه توسعه پروگزیمال انجام شود ، برعکس ، این یک پایه روانی و فیزیولوژیکی عالی برای یک فرد در حال رشد ایجاد می کند.