تقسیم زنانگی: بین لیلیث و حوا

فهرست مطالب:

تصویری: تقسیم زنانگی: بین لیلیث و حوا

تصویری: تقسیم زنانگی: بین لیلیث و حوا
تصویری: آدم حوا شیطان خدا 2024, آوریل
تقسیم زنانگی: بین لیلیث و حوا
تقسیم زنانگی: بین لیلیث و حوا
Anonim

با مشاهده آنچه در فضای اطلاعات (و نه ، شبکه های اجتماعی ، تلویزیون ، فراوانی کتاب در این زمینه و غیره) اتفاق می افتد ، و با در نظر گرفتن این جریان اطلاعات به عنوان نوعی برش از ذهن جمعی زمان ما ، می توان یک نتیجه بسیار ناامید کننده بگیرید: ما همه گروگان کلیشه های متراکم هستیم! خود عملکرد کلیشه ای مطمئناً مفید است: اینها کلیاتی هستند که در زندگی روزمره به ما کمک می کنند. کلیشه ها نقش مهمی ایفا می کنند - آنها مغز را با طبقه بندی ، طرح بندی ، تعمیم و ساده سازی اطلاعات ، و مرتبط سازی آن با الگوهای آشنا ، تخلیه می کنند. در واقع ، هیچ فردی نمی تواند در زندگی خود بدون خودکاری های خاصی در تفکر مدیریت کند ، زیرا هیچ یک از ما قدرت یا زمان کافی برای تفکر مجدد در مورد هر موقعیتی را نخواهیم داشت. از این گذشته ، هربار که مغز در مواجهه با هر پدیده ای مجبور می شود ایده ای در مورد آن ایجاد کند (خوب-بد ، مفید-مضر و غیره)-و این یک کار غول پیکر است ، به ویژه وقتی در نظر بگیرید که ما به طور مداوم توسط صدها و هزاران پدیده و موقعیت مختلف احاطه شده است. اما یک ویژگی منفی نیز در آنها وجود دارد - آنها تفکر ما را محدود می کنند و اجازه نمی دهند از ادراک معمول جهان فراتر برویم. به عنوان مثال ، با توجه به کلیشه های فعلی ، یک زن واقعی باید: احساسی ، ضعیف ، وابسته - و بنابراین زن باشد.

بر اساس الگوها و کلیشه ها ، جامعه گونه شناسی ساده ای از زنان را ایجاد می کند: "مادر زن" ، "زن فاطمه" ، "رعد و برق بابا" ، "شکارچی" و غیره. و غیره. در عین حال ، با چشم غیر مسلح ، وظیفه عملکردی هر یک قابل مشاهده است: "نگهبان کانون" ، "دکوراسیون اتاق نشیمن" ، "جنس امیدوار کننده" … اما اگر دوباره راه تعمیم را دنبال کنید و ساده سازی ، سپس در این تنوع می توانید دو مورد اصلی را مشاهده کنید که با کیفیت قرمز اجرا می شوند: مادری و جنسیت. یک زن برای "خانواده" و یک زن برای "لذت" دو زن متفاوت هستند! چرا ، در آگاهی توده ای (واقعیت!) - این دو ویژگی است که با یکدیگر سازگاری چندانی ندارند؟ در درک این پدیده ، می توان به منطق تفکر کهن الگویی روی آورد و دو نمونه کهن الگوی قطبی را برای ما بسیار آشنا در نظر گرفت: لیلیت و حوا.

اعتقاد بر این است که منبع اسطوره لیلیث در کتاب مقدس است: در دو فصل اول کتاب پیدایش ، یکی پس از دیگری ، دو داستان مختلف از خلقت انسان ارائه شده است. اول ، خداوند یک زن و مرد را از خاک می آفریند. سپس ، در فصل دوم ، داستانی کاملاً متفاوت در مورد خلقت آدم از خاک ، در مورد بهشت بودن ، در مورد ایجاد یک زن از دنده او بیان می شود.

"پس از خلقت مقدس اولین انسان ، آدم ، او گفت:" خوب نیست که آدم تنها بود "(پیدایش 2: 18). او زنی را نیز از خاک پدید آورد و نام او را لیلیت گذاشت. آنها بلافاصله سرزنش کردند. او گفت: "من هرگز زیر پای تو نخواهم نشست! او گفت: "من زیر شما نخواهم خوابید ، بلکه فقط بالای سر شما خواهم خوابید. شما باید آماده باشید تا زیر دست من باشید ، و من بالای سر شما هستم. " او پاسخ داد: "ما هر دو برابر هستیم ، زیرا هر دو از خاک (زمین) هستیم." هیچکدام به حرف دیگری گوش نمی دادند. وقتی لیلیث فهمید که چه اتفاقی قرار است بیفتد ، نام وصف ناپذیر خدا را بر زبان آورد و پرواز کرد. اما آدم دعاهای خود را به خالق خواند و گفت: «استاد جهان! زنی که به من دادی از من دور شد. بلافاصله متعال ، نامش مبارک ، سه فرشته را به دنبال او فرستاد. حق تعالی به آدم گفت: "اگر او برگردد ، همه چیز خوب است. اگر او امتناع کند ، باید با این واقعیت کنار بیاید که روزانه صد فرزندش می میرند. " ("بازگشت برای لیلیث" توسط دورفمن مایکل).

بنابراین ، لیلیت اولین همسر آدم بود. او مانند آدم از خاک و خاک آفریده شد - و بلافاصله با همسرش در مورد برابری مشاجره کرد. او گفت که ما هر دو برابر هستیم ، زیرا ما از یک ماده ساخته شده ایم. هیچکدام به حرف دیگری گوش نمی دادند. اکثر مردم درباره شورش زنان افسانه هایی دارند. انگیزه های چنین شورشی نیز متعدد است.اسطوره لیلیث احتمالاً از این نظر منحصر به فرد است. به سختی می توان افسانه دیگری را به خاطر آورد که زن تنها به نام برابری قیام کند. در آثار بیشمار کلاسیک ، لیلیت زیبا و غیر زمینی با یک شب ساده روزمره در تضاد است ، به عنوان مثال ، در این شعر از نیکولای گومیلیف لیلیث تاجی از صورت های فلکی غیرقابل دسترسی دارد ، در کشورهای خود ، خورشیدهای الماس شکوفا می شوند. و حوا فرزندان و یک گله گوسفند دارد ، سیب زمینی در باغ وجود دارد و راحتی در خانه.”… مهم نیست که چقدر آدم خوشحال ، خوش تغذیه ، مهربان ، حوا را غرق در شب کرد ، اما شب ها هنوز به طرز احمقانه ای در آرزوی آن است. - نفرین شده ، نام او حتی جرات نمی کند نامش را ببرد.

نقل قول از مقاله LJ به خوبی روند تقسیم زنانگی را در آگاهی عمومی توصیف می کند: "بنابراین لیلیت کیست؟ دیو ، شیطانی ابدی ، یا عادل ترین زن؟ احتمالا هر دو با هم به لطف همین دوگانگی است که افسانه لیلیث به حیات خود ادامه می دهد. به همین دلیل است که هر مردی در منتخب خود نه تنها "همسر وفادار و مادر با فضیلت" آینده ، بلکه چیزی گریزان را نیز جستجو می کند … چیزی که دختران لیلیث را از دختران حوا متمایز می کند. آنچه دیوانگان و شاعران آن را "زنانگی مجسم" می نامند.

و فرقی نمی کند که دختران جاودان لیلیث - فریبنده ابدی ، فرار ابدی ، ابدی دست نیافتنی - قادر به دوست داشتن نباشند: اما آنها به گونه ای مورد علاقه زنان ، همسران ، کاملاً محروم از این ویژگی فوق العاده - سخت کوش ، فداکار ، بخشنده …

خب ، مردانی که مشتاق هستند لحظه ای سعادت خود را در آغوش دختران لیلیث بگذارند نیز قابل درک هستند. فردی که زندگی سنجیده ای دارد گاهی به شوک های قوی نیاز دارد ، که ما آن را معمولاً "حماقت" ، "بی رحمی" ، "خیانت" ، "خیانت" می نامیم.

Image
Image

پیش از ما ، دو فرضیه یک زن ظاهر می شود: حوا همسر مطیع شوهرش است ، که در همه چیز با او موافق است ، جرات نمی کند مخالفت کند ، کسی که با در نظر گرفتن سابقه او در کنار او می داند منشاء او (بخشی از بدن آدم "گوشت او از گوشت او") است. جسورانه و حق نداشتن ادعای برابری - توسط لب خداوند متعال به موقعیتی تابع کاهش یافته است (زیرا "شوهر سر زن است”!) ، و باید“… از شوهر خود بترسید”و همچنین“بارور و زیاد شوید”.

حوا نمادی از حمایت همسرش است ، بخشی جدایی ناپذیر از او ، مادر بالقوه فرزندانش ، و بنابراین ، این مدل رفتار زن در قرن ها نه تنها مورد تأیید نیست ، بلکه به عنوان تنها مدل صحیح نیز شناخته می شود!

لیلیت فعال ، فعال است ، قدرت و منابع لازم برای مخالفت با یک مرد را دارد ، با اتکا به خود ، تسلط یک مرد بر خود را به رسمیت نمی شناسد. شناختن نقاط قوت او ، جنسی ، استفاده ماهرانه از جنسیت او. او خواسته های سختی از مرد دارد و تنها چیزی که از یک مرد به آن نیاز دارد لذت جنسی است. در عین حال ، لیلیث به مرد اجازه نمی دهد نقش اصلی را در زندگی یک زن - پدر شدن فرزندش - ایفا کند. مادری او را آسیب پذیر و وابسته به همسرش می کند ، بنابراین لیلیث از لذت مادری محروم است.

بارزترین ویژگی لیلیث میل به آزادی کامل و نامحدود است. او می تواند از شوهرش ، مردی که تهدید بزرگی برای وجود جامعه مردسالار است ، امتناع ورزد ، و بنابراین ، این هیپوستاز زن از زمان های قدیم محکوم بوده ، مورد پذیرش جامعه قرار نگرفته ، منفی تلقی شده است.

خیله خب پس ما چه چیزی داریم؟

تصویر زن تقسیم می شود ، به دو قسمت تقسیم می شود. یک قسمت مسئول ویژگی های مشخصه لیلیث برای مردان بسیار جذاب به نظر می رسد ، در عین حال آنها را می ترساند: چنین زنی غیرقابل پیش بینی است ، با یک مرد رقابت می کند و از کنترل او خارج است. مردان تشنه هستند و در عین حال از لیلیت می ترسند.

قسمت دوم خود زن ، ویژگی های ذاتی حوا است. یک مادر ، یک همسر ، یک دوست مبارز ، نگهبان کانون و پشتی قابل اعتماد ، درک ، پذیرش ، خود را فدای خیر خانواده. قابل اعتماد ، وابسته و بنابراین قابل کنترل و کنترل است.راحت و آشنا است ، مانند دمپایی خانه! این ثبات ، قابلیت پیش بینی و بنابراین امنیت است. او همیشه بوده ، هست و خواهد بود! ارزشهای اصلی حوا رفاه خانواده است!

مردانی که (به دلیل ویژگیهای روانی نابالغ ، دفاع) تصویر یک زن را تقسیم می کنند ، زیرا نمی توانند هیپوستازهای مختلف یک زن را در تصور خود ادغام کنند ، ترجیح می دهند زنان را برای خود به لیلیت و حوا تقسیم کنند. آنچه در شریک اصلی کم است ، به عنوان مثال ، تشکیل یک "مثلث عشق" کلاسیک ، که همه را خسته می کند ، و در نهایت رضایت کسی را به همراه ندارد!

زنان (به دلایل یکسان) همچنین ، در فرایند تجزیه ، یکی از بخشهای من خود را نادیده می گیرند و با یکی دیگر از موارد قابل قبول تر (همسر حوا ، لیلیث دوست) همذات پنداری می کنند و بدین ترتیب آنها را از داشتن موقعیت محروم می کنند. یک کل هماهنگ

از دست دادن انرژی حوا ، یک زن از این فرصت برای دانستن خوشبختی یک ازدواج کامل محروم است. نادیده گرفتن انرژی لیلیث - یک زن انرژی جنسی و پرخاشگری سالم را که برای رشد شخصی ضروری است ، مسدود می کند.

تضاد بین لیلیث و حوا تضادی است بین آزادی مطلق (تنهایی را بخوانید) در مقابل ارتباط مطلق با یک مرد (بخوانید اعتیاد). در عین حال ، قسمت ناشناخته به عنوان از دست دادن خود ، خواسته های فرد ، نادیده گرفتن احساسات و نیازهای فرد تجربه می شود. تثبیت تنها یکی از نقشها همچنین زن را تشویق می کند تا در "مثلث عشق" با انجام وظیفه ای که این زوج فاقد آن هستند شرکت کند.

گذراندن درمان به ما این امکان را می دهد که چگونه فرایند تقسیم در سطح فردی شکل می گیرد ، چه چیزی بر این روند تأثیر می گذارد ، چگونه در زندگی یک زن اجرا می شود ، و همچنین به شما امکان می دهد قسمت های جدا شده خود را در یک کل ادغام کنید.. پذیرش همه جنبه های خود در نسبت مساوی فرصتی است برای تبدیل شدن به خود.

توصیه شده: