در مورد کیسه های چای نزدیک ، تنها و فشرده نشده

فهرست مطالب:

تصویری: در مورد کیسه های چای نزدیک ، تنها و فشرده نشده

تصویری: در مورد کیسه های چای نزدیک ، تنها و فشرده نشده
تصویری: روش بزرگ کردن آلت تناسلی کشف شد 2024, آوریل
در مورد کیسه های چای نزدیک ، تنها و فشرده نشده
در مورد کیسه های چای نزدیک ، تنها و فشرده نشده
Anonim

سالها پیش ، در مقاله ای ، با لیستی از بیهوده ترین اختراعاتی روبرو شدم که به خاطر اعضای یک جامعه خنده دار از ژاپن توسط شوخی ها اختراع شده بود. بنابراین در میان چیزهای غیر ضروری ، اما از نظر فنی امکان پذیر ، تخته دارت بادی ، چراغ قوه با انرژی خورشیدی و یک کیسه چای ضد آب ظاهر شد

من خندیدم ، روزنامه را بستم و فراموش کردم به این اختراعات فوق العاده فکر کنم. تا اینکه یک روز متوجه شدم که مستقیم ترین رابطه را با این فهرست دارم. نکته این است (و این یک راز وحشتناک است!) این که من در تمام زندگی ام تلاش کرده ام ثابت کنم که من یک کیسه چای ضد آب هستم. نفوذ ناپذیر و خودکفا ، قوی و مستقل. همه کارها را خودم انجام می دهم.

به طور کلی ، زندگی فوق العاده ای داشتم. من واقعاً در زندگی حرفه ای خود به چیزی دست یافتم ، دوستان و شوهران داشتم ، اما هرگز احساس خیلی خیلی تنهایی را متوقف نکردم. فقط ابری از لطافت ، مراقبت ، محبت در من وجود داشت ، من واقعاً می خواستم نزدیکی واقعی داشته باشم ، اما هیچ چیزی شبیه به آن وجود نداشت ، حتی اگر شما شکسته باشید.

من یک دختر باهوش هستم و درباره حکایت "اگر شوهر سوم به صورتش تف کرد و در را بکوبید ، شاید این در نیست ، بلکه صورت است" کاملاً آگاه است. من فهمیدم که اگر به نحوی برقراری ارتباط برایم مشکل است ، شام را در انزوا عالی بخوانم و روز تولدم را در شهر دیگری ترک کنم ، تا با وحشت این واقعیت روبرو شوم که کسی را برای دعوت ندارم ، پس نکته این است که به هیچ وجه همه مردم حرامزاده نیستند و زندگی زنجیره ای از رنج است. تصور می کردم که کاری انجام می دهم ، تنها مانده ام.

اعتراف می کنم ، وقتی شروع کردم به پرسیدن احوال مردم درمجموع کلی ، و دریافت بازخورد از سریال ، بسیار شگفت زده شدم ، "خوب ، ما واقعاً می خواستیم با شما دوست باشیم ، اما شما آنقدر دور و سرد بودید که تف کردیم ، گریه کرد و فراموش کرد ". وای. آیا من دور و سرد هستم؟ نمی تواند! همیشه به نظر می رسید که من نمونه ای از دوستی و صراحت هستم ، اما در اینجا چنین خبری وجود دارد …

اما حقایق گویای خودشان بودند. بارها و بارها ، حتی دوستانم به من می گفتند که من آنها را فراموش کرده ام و نمی دانم چگونه روابط دوستانه برقرار کنم. من برای پرس و جو در مورد تجارت تماس نمی گیرم ، در مورد چیزهای کوچک صحبت نمی کنم ، اما فقط در روزهای تعطیل به یاد می آورم.

افسوس ، این واقعاً اغلب اتفاق می افتد. در زندگی مردم - کیسه های چای ضد آب ، همیشه چنین داستانهایی وجود دارد که والدین یا سایر افراد مهم ارتباط عاطفی با نوزاد داشته باشند ، تنها زمانی که چیزی برای او اتفاق می افتد در او و زندگی او گنجانده می شود. مثلا مریض شدم. یا دوتایی گرفت. و وقتی هیچ اتفاقی نیفتاد ، آن وقت هرکس زندگی موازی خود را داشت.

اما بسیار مهمتر این واقعیت است که اغلب کودکان ، قبل از اینکه غیرقابل نفوذ شوند ، والدین بسیار عصبی و حساسی داشتند که همه چیز را با هزینه خود می گرفتند. آنها بسیار خشونت آمیز به هر اقدامی از نوزاد واکنش نشان دادند ، با تمام قوت احساسات خود بر او وارد شدند و بلافاصله به شغل خود بازگشتند. به عنوان مثال ، کودکی آمد ، نقاشی خود را با این کلمات آورد: "ببین ، من نقاشی کردم!" ، و در پاسخ دریافت کرد: "نمی بینی ، من مشغول هستم!" به محض این که کودک گریه کرد یا دهان خود را برای دمدمی مزاج باز کرد ، بلافاصله خفه شد: "گریه نکن! بس کن!"

اغلب مادران ، مادربزرگ ها و مربیان مهد کودک نمی فهمند که آنها آنقدر در دنیای درونی خود غرق شده اند که کودک را به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از خود درک می کنند. اگر کودکی گریه می کند ، البته ، زیرا من مادر بدی هستم. اگر کودک اشتباهی مرتکب شد ، به این دلیل است که من معلم شایسته ای نیستم. و غیره. در نتیجه ، آنها سعی می کنند کودک را از هر طریق ممکن از خودانگیختگی محروم کنند ، به طوری که او ناخواسته به عزیزان خود احساس ندهد.

در عین حال ، واکنش بزرگسالان ، بازخورد آنها به هیچ وجه با واقعیت مطابقت نداشت. بچه واقعاً فقط می توانست جیغ بزند و آنها طوری بر او فریاد زدند که انگار یک ساعت غرش می کند. به این معنا که کودک با زبان خشک علمی صحبت می کند ، ایده های نادرستی در مورد مرزها ایجاد کرده است.واقعاً به نظر می رسد که او کل اتاق را اشغال کرده است ، اما در واقع او در گوشه ای فشار داده و با دیوار ادغام شده است.

والدین حساس او متوجه هر یک از حرکات او شدند ، اما اطرافیان از چنین چیزهایی رنج نمی برند. آنها مشغول خود و تجربیات خود هستند. و این کاملاً دلسرد کننده است! بنابراین ، اگر اطرافیان شما توانایی تله پاتی ندارند؟

واقعیت این است که ما ، کیسه های چای ضد آب ، در دوران کودکی ، به هر طریقی ، با یک حقیقت ناخوشایند از زندگی روبرو بودیم. و خیلی زود برخورد کرد تا بتوانم آن را هضم کنم. علاوه بر این ، این حقیقت زندگی بر شخصیت ذاتی ما سقوط کرد و در رنگی باشکوه شکوفا شد. بله ، آنقدر رشد کرده است که ما دیگر واقعیت را آنگونه که هست درک نمی کنیم. هر گونه تماس احتمالی ، هر فرصتی برای فراتر رفتن از تنهایی خود در این پادشاهی آینه های کج ، به نظر می رسد سقوط شخصیت است.

اغلب ، افرادی که در مورد نظریه کیسه چای ضد آب گفتم ، اعتراف کردند که می توانند در دو حالت وجود داشته باشند. یا پرش به جو (که هیچ کس او را نمی گیرد ، چرا؟) ، یا پوسته متراکم خود را تکه تکه کنید ، همه خود را در آب جوش بریزید ، در دیگری حل کنید ، و خود را از دست بدهید. و این نزدیکی نه با گرما ، بلکه با نفس سوزان مرگ همراه است.

chaj
chaj

کیسه های ضد آب می توانند خانواده ایجاد کنند ، اما چنین ازدواج هایی باز هم هیچ ارتباطی با صمیمیت ندارند. آنها ازدواج های پناهندگی هستند که احساس امنیت می کنند. این که نیازی به ریسک کردن ، باز شدن و ورود افراد جدید به دنیای درونی شما نیست. می توانید از یک همسر مجرد استفاده کنید و این اضطراب غیرقابل تحمل را که در مرز تماس با شخص دیگر اتفاق می افتد تجربه نکنید.

همسران چنین کیسه های چای ضد آب اعتراف کننده واقعی هستند. آنها اغلب با جیره های احساسی خشک زندگی می کنند ، اما با تعداد زیادی از چیزهای مهم احاطه شده اند. به آنها گفته می شود: "چرا نمی گویم دوست دارم؟ وقتی پیشنهاد دادم همین را گفتم. اگر چیزی تغییر کرد ، مطمئناً اطلاع خواهم داد ". اینها کلمات مورد علاقه آنها در مورد "دیگر چه می خواهید ، من خیلی برای خانواده مان تلاش می کنم ، تمام شب کار می کنم" هستند. با این حال ، من با نمونه هایی ملاقات کردم که مرتباً گل می دادند ، شام عاشقانه ترتیب می دادند ، در یک دفترچه یادداشت می نوشتند که قلب خانم عاشق لاته است و گلهای جنگی را تحمل نمی کند. اما در امور آنها مهمترین چیز وجود نداشت - هیچ صداقت واقعی وجود نداشت.

به شما می گویم بسیار دشوار است نشان دهید که شخص دیگری ، حتی اگر نزدیک باشد ، برای شما عزیز است. بسیار گران! بی قیمت گران. این که شما به او معتاد هستید و در حال فروپاشی هستید اگر او مرتباً به سر شما ضربه نزند و حرف های خوب نزند. اما اگر آن را نشان دهید ، از شما استفاده می کنند ، به شما می خندند و سرانجام شما را زیر پا می گذارند.

افسوس ، ما عادت کرده ایم که ارزش ذاتی خود را با چنین غیرتی حفظ کنیم که هر هیولا به ما حسادت می کند ، گل اسکارلت را با دقت نگه می دارد و اجازه نمی دهد دختران زیبا بدون هزار میلیون آزمایش بیایند. برای تضمین ، لعنت بر شما. به طوری که اعتماد به نفس و به طوری که آن را به طرز آزاردهنده ای صدمه نمی زند …

اما واقعیت این است که هیچ اعتمادی در رابطه وجود ندارد و نمی تواند باشد. و صمیمیت واقعی تنها در جایی امکان پذیر است که دو نفر بتوانند از تجملاتی وصف ناپذیر برخوردار شوند: آسیب پذیر بودن ، باز شدن. برای اینکه یک چای کیسه ای معمولی باشید که نیازی به ترتیب hara-kiri نداشته باشد تا دنیای درونی غنی شما نمایان شود. وقتی می توانید حتی کمی صادق باشید و در مورد احساسات خود ، در مورد وابستگی خود ، در مورد نیاز خود به نزدیکی به دیگران صحبت کنید ، آنگاه احساس غیرقابل مقایسه خاصی از نوعی اتحاد ظاهر می شود. تغذیه می کند و قدرت می بخشد. اما این باعث می شود نگران باشید ، نگران باشید ، با فرصت رد شدن روبرو شوید.

وقتی یاد گرفتم که این لایه های ضد آب را از خودم جدا کنم ، با واکنش های کاملاً متفاوتی روبرو شدم. برخی از دوستان وقتی من سعی کردم در مورد محبت خود ، علاقه به دوستی با آنها ، نگرش گرم به آنها بگویم ، تقریباً مرا دیوانه تلقی کردند.در مورد من چه می توانیم بگوییم. خوب ، تصویر تف شده یک فیل در مغازه چینی! درست است ، افراد دیگری بودند که شادی کردند و گفتند: "چقدر عالی! شما همچنین برای من شخص مهمی هستید."

اگر بگویم که اکنون مخلص و گشاده رو شده ام ، آشکارا دروغ می گویم. چیزی شبیه این! من هنوز در حال پریدن هستم جو ، اما مسیر من بسیار نزدیک به افراد زنده است ، هر چند گاهی اوقات هنوز هم برای فرار به کاکتوس ها و ادامه خوردن آنها با خشم خاص مازوخیستی مجبور هستم ، زیرا باز هم می توانم چنین پارچه ای را کنار نمی آید ، نمی تواند ، می ترسد

بسیار مهم است که به سرعت خود و ویژگی های روان خود احترام بگذارید. شاید ، یک چای کیسه ای ضد آب هرگز به یک فرد شاد و شوخی تبدیل نشود. بسیار خوب. برای ما ممکن است روابط واقعاً عمیقی ایجاد کنیم و یاد بگیریم که در آنها گشوده شویم و گام به گام به سوی دیگری پیش برویم. خود را به عنوان فیل ای بپذیرید که در واقع بسیار حساس است و شب ها زیر ماه شعر می گوید. قبول کنید که باز شدن زمان می برد و فقط به آرامی نزدیک شوید ، اما تا آنجا که ممکن است این کار را انجام دهید. از آنجا که دیگران اغلب به نکات ترسناک ما توجه نمی کنند ، آنها به کمی ویژگی نیاز دارند.

شما فقط باید حقیقت را در مورد خود بدانید و به یاد داشته باشید که ما بسیار ضد آب هستیم زیرا دیگران برای ما بسیار بسیار مهم هستند و گام های ما به سوی روابط جدید دردناک است ، مانند مراحل پری دریایی کوچک ، که از دم جدا شد. و چنین پاهای مطلوب ، اما کاملاً نامفهوم دریافت کرد. هر کلمه صادقانه ، هر چیز کوچک عاشقانه دلپذیر با درد و ترس از طرد شدن ارائه می شود. و اگر ما آنطور که دوست داریم تصور نشویم ، نتیجه بسیار ، بسیار بد ما را آزار می دهد ، بنابراین ما باید به داخل کاکتوس ها خزیده و زخم های خود را لیس بزنیم. فیلها با پوست فوق العاده حساس ، با اعصاب برهنه چه باید بکنند.

اما این تنها راه تبدیل این پرتگاه احساسات به نزدیکی واقعی است. این تنها راه بدست آوردن یک نوشیدنی خوشمزه از آب و برگ چای است. فقط در صورتی که شانس بیاورید.

توصیه شده: