2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
منبع : انتقال دهنده
شش ماه اول درمانم را خوب به خاطر دارم. من احساس شور و اشتیاق زیادی کردم و به طور کلی آینده امیدوار کننده به نظر می رسید و نوعی جادو در هوا وجود داشت. بعداً متوجه شدم که این حالت عمدتاً به دلیل توهمات زیادی است که در انتظار زنده ماندن آنها به وجود آمد و به هم خورد.) جدا شدن از توهم و کبودی های داخلی در محلات بسیار دردناک بود. هنوز گاهی اوقات ضربه ها احساس می شوند:)
توهمات و نتیجه گیری های زیر تجربه ذهنی من است. نمی دانم آیا شخص دیگری چنین چیزی داشته است؟
توهم شماره 1: من تمام مشکلات جهانی خود را حداکثر در سه … چهار ماه حل خواهم کرد
حقیقت: شما نمی توانید ماهیانه 50 کیلوگرم با نتیجه ثابت و بدون آسیب به سلامتی وزن خود را کاهش دهید. هرچه یک مشکل تجربه بیشتری داشته باشد ، زمان بیشتری صرف می شود و برای مشکلاتی که از دوران کودکی ادامه داشته است ، اصل "هرچه ساکت تر رانندگی کنید ، بیشتر پیشرفت خواهید کرد" مهمترین اصل است. در چنین مشکلاتی ، اگر یک نخ را بکشید ، یک گره بزرگ و دردناک از همه چیز در جهان بیرون می آورید ، که باید با حوصله و دقت حل شود.
منهای: احساس سرخوردگی عمیق در درمان و احساس عدم امکان حل مشکلات آنها
پاداش: اگر جلو بروید ، با هر مرحله آسان تر می شود ، و اگر متوقف نشوید ، این یک فرصت واقعی برای ایجاد یک ادامه جدید و یک پایان جدید برای داستان شخصی شما است - نه آنهایی که از والدین به ارث رسیده است ، و نه مواردی که توسط ضربه دیکته شده اند و مواردی که بیشتر مطابق خواسته ها و ارزش های شما هستند. این یک فرصت عالی برای زندگی است.
شخصاً ، من پاداش دیگری می بینم - که ممکن است برای همه پاداش نباشد - احساس می کنم به دلیل ویژگی های تاریخ شخصی ام ، توجه و همدلی شخصی ، غیرقابل قضاوت و همدلی بسیار کمی در زندگی خود داشته ام ، بنابراین درمان me شامل راهی برای بدست آوردن آن در شکل خالص آن است.
به روز رسانی: در حال حاضر روش هایی وجود دارد که می تواند روند را تسریع کند - به عنوان مثال ، EMDR یا نوروفیدبک. بعداً در مورد بازخورد عصبی خواهم نوشت ، زیرا هنوز دوره ام را به پایان نرسانده ام.
توهم شماره 2: نکته اصلی این است که آن قسمتهای شخصیتم را به سرعت قطع کنم که از بزرگ شدن و قدرتمند شدن من جلوگیری می کند
حقیقت: در روان هیچ چیز را نمی توان پاره کرد و دور انداخت ، و همچنین در روان هیچ "بد" و "خوبی" وجود ندارد - فقط چیزی وجود دارد که دیگر کار نمی کند و هنوز کار می کند. چیزی که دیگر کار نمی کند باید تقویت و رشد کند.
معایب: این روند ، به بیان ساده ، سریع نیست.
پاداش: یک جعبه کوچک از "ثروت درونی" در نهایت تبدیل به گنجینه ای چشمگیر از استعدادها ، توانایی ها و ابزار برای حل طیف وسیعی از وظایف می شود.
توهم شماره 3: به محض اینکه ریشه مشکلات خود را پیدا کنم ، آنها از طریق آگاهی از علل خود به خود حل می شوند
حقیقت: درک علل فقط یک نقطه شروع است. پس از آن کار بر روی تکمیل قسمتهای ضروری روان انجام می شود.
منهای: فرآیند دشوار و گاهی دردناک ، که شامل بسیاری از کشفیات ناخوشایند در مورد گذشته شما ، نقاط ضعف شخصیت شما ، نقاط کور جهان بینی شما است
پاداش: چیزهایی که قبلاً کاملاً غیرممکن به نظر می رسید ، در زندگی تحقق می یابد ، که باعث افزایش قابل توجه عزت نفس و اعتماد به نفس می شود
توهم شماره 4: "به محض اینکه خوبی را در خودم پیدا کنم ، بقیه جهان بلافاصله نگاه خود را به من معطوف می کنند و بلافاصله عاشق من می شوند" a.k.a. "نکته اصلی این است که خودت را دوست داشته باشی - و آنگاه مطمئناً همه تو را دوست خواهند داشت."
حقیقت: مردم ، مانند من ، مرزهای شخصی و ترجیحات خاص خود را دارند و اگر شما اسکناس صد دلاری نباشید ، عشق جهانی اتفاق نخواهد افتاد. با این حال ، اگر خودتان را با همه ویژگی ها به خوبی درک کنید ، می توانید "خود" را پیدا کنید - افرادی که من آنها را "از سیاره من" می نامم - که با آنها منطبق است.
منهای: برای یافتن "ما" تلاش های زیادی لازم است.
پاداش: ارتباط با "دوستان" یک هیجان است!
توهم شماره 5: خوب ، پدر و مادرم هیجان را در روان من شکستند و ویرانی های زیادی به جای گذاشتند ، اما اکنون ، مسلح به دانش روانشناسی ، همه چیز را در خود طوری حل می کنم که انگار هیچ وقت هیچ چیز شکسته نشده است
حقیقت: اندامی که در دوران کودکی پاره شده است هرگز رشد نخواهد کرد. بیشترین کاری که می توان انجام داد پروتز بیونیک با تکنولوژی بالا است.
منهای: محل اتصال پروتز با بدن تحت استرس درد می کند.
پاداش: پروتز و ایجاد آن مزایای زیادی نسبت به کسانی که از کودکی همه چیز را در سر دارند ، می دهد.
من این توهم را اضافه می کنم که "شخص دیگری را می توان تغییر داد" ، اما این یک توهم کامل نیست. گاهی اوقات ، وقتی یکی در یک جفت تغییر می کند ، دیگری شروع به تغییر می کند - و حتی ، گاهی اوقات ، برای بهتر شدن.
با چه چیزی موافق یا مخالف هستید؟ در طول درمان چه توهمی را شکستید یا شکستید؟
توصیه شده:
درهم تنیدگی: هنگامی که مکانهای دیدنی از بین می روند
احتمالاً ، هر روانشناس یک "کلمه کلیدی" دارد که مشتریان HIS را مشخص می کند. چنین درخواست هایلایت. این نوع مشتری را متناسب با سبک کار و شخصیت یک روانشناس خاص تعیین می کند. این کلمه تخصص در کار و محدوده مشکلی را که می تواند با یک متخصص خاص حل شود ، مشخص می کند.
روند درمان یا اینکه چرا خیالات در مورد آن باعث بیماری می شود
P. S. قطعه ای از کتاب جدید من در مورد سایکوسوماتیک جنس 👨👩👦 واقعیتی که فرد به آن می رسد گاهی می تواند بسیار دردناکتر از خود بیماری باشد. اما ما عمداً اصرار داریم که هر بیماری باید درمان شود. فرایند درمان خود به عنوان چیزی در نظر گرفته می شود که محدودیت هایی را بر خود بیماری اعمال می کند و تأثیر واقعیت یا محیط را افزایش می دهد.
تفاوت بین درمان افسردگی و مازوخیستی
اغلب افراد ترکیبی از ویژگی های افسردگی و مازوخیستی را دارند. در این حالت ، آن را تیپ شخصیتی افسردگی-مازوخیستی می نامند. با این حال ، اکثر افرادی که دارای این تیپ شخصیتی هستند تمایل بیشتری به یک پویایی یا دیگری دارند. با توجه به اینکه روان درمانی از رویکردها و استراتژی های کاملاً متفاوتی برای افراد افسرده و مازوخیست استفاده می کند ، لازم است بین هر یک از این دو گروه تمایز قائل شد.
چرا آنها می روند (تأملاتی در مورد روند گروه)
سعی می کنم نظرات خود را در این مورد در اینجا به اشتراک بگذارم: از خودم شروع می کنم. با شخصیت رهبر گروه. برای من ، ثبات ، آگاهی و باز بودن من بسیار مهم است. فرصتی برای به اصطلاح (به خوبی توصیف پرز در "نفس ، گرسنگی و پرخاشگری") نقطه تبعیض آمیز.
ایجاد تعادل بین حمایت و ناامیدی در درمان
در مورد این موضوع ، من می خواهم نظرات خود را بر اساس کار با مشتریان و تجربه خود به عنوان مشتری به اشتراک بگذارم. و اگرچه آنها حقیقت نهایی نیستند ، اما من به تمرین تکیه می کنم. بنابراین ، در مورد تعادل. یک فرایند درمانی خوب به بیمار این امکان را می دهد تا با دریافت حمایت و تجربه ناامیدی در تماس با درمانگر ، به جلو حرکت کند.