ضربه هنگام تولد: روشی برای حل آن

فهرست مطالب:

تصویری: ضربه هنگام تولد: روشی برای حل آن

تصویری: ضربه هنگام تولد: روشی برای حل آن
تصویری: چگونه تاریخ تولد خود را در تیک تاک تغییر دهیم؟ 2024, مارس
ضربه هنگام تولد: روشی برای حل آن
ضربه هنگام تولد: روشی برای حل آن
Anonim

این مقاله یک روش منحصر به فرد برای مقابله با آسیب های مادرزادی ایجاد شده در موسسه بدنامیک دانمارک ارائه می دهد. نویسندگان با افشای رویکرد خود در مورد تولد دوباره ، ایده های جدیدی در مورد رشد روانی جسمانی و متناظر کودک در دوره های قبل ، دوران پس از زایمان و آنها به اشتراک می گذارند. خواننده را با روش بررسی سیستماتیک الگوهای ماهیچه ای آشنا کنید ، که به شما امکان می دهد تا مشخص کنید که آیا شخص دارای مشکلات مرتبط با ضربه هنگام تولد است. روشهای اشتراک گذاری با هدف ایجاد یک اثر مثبت از تولد و غیره. این مقاله در مورد مسائل مربوط به ساختار شخصیت ، رابطه الگوهای شوک و روند تولد ، انتقال و انتقال متقابل در روند کار با مشتری بحث می کند. نویسندگان کار خود را با بزرگسالان توصیف می کنند ، اگرچه روشی که آنها ایجاد کرده اند ، در صورت اصلاح ، می تواند هنگام کار با نوزادان و کودکان نیز مورد استفاده قرار گیرد.

معرفی

ما بین سه مکتب اصلی درمان تولد مجدد که بیشترین تأثیر را بر روشهای موجود در این زمینه داشته اند ، تمایز قائل می شویم. یکی از آنها توسط استانیسلاو گروف ایجاد شده است. او بر جنبه های استعاری و فراشخصی تولد مجدد تأکید می کند و از تکنیک های فوق تهویه برای دسترسی به داده های تولد یک فرد استفاده می کند. رویکرد دیگری که توسط Orr توسعه داده شده است ، همچنین شامل بیش از حد تهویه و گاهی اوقات استفاده از لامپ های داغ برای بازسازی حالات تولد است. سرانجام ، مدرسه سوم با آثار روان درمانگر انگلیسی F. Lake ، که همچنین از تکنیک هایپرانتیلاسیون استفاده می کند و نظریه ای ارائه کرده است که ماهیت واکنش کودک به استرس هنگام تولد را توضیح می دهد. روش برجسته سازی بدنسازی با رویکردهای ذکر شده در بالا متفاوت است ، اگرچه ما در درک خود از توسعه شخصیت یک دیدگاه کلی از آگاهی و مکانیسم های دفاعی لیک در شرایط داخل رحمی و هنگام تولد گنجانده ایم.

روش تولید مثل ما توسط L. Marcher و L. Ollars در عمل بالینی ، به طور مستقل ، بیش از 15 سال توسعه یافته است. از منابع متعددی نشأت می گیرد. اینها قبل از هر چیز شامل سیستم آموزشی بدن دانمارک "مدرسه آرامش" است که از آثار S. Silver شناخته شده است ، جایی که توجه اصلی به سطح پایین آگاهی بدن توجه می شود. پس از آن یک رویکرد رشد جسمانی توسط روان درمانگر نروژی L. Jansen و B. Hall دانمارکی دنبال می شود. و سرانجام ، مهمترین بخش ، که توسط اکتشافات L. Marcher در زمینه توسعه روانی - حرکتی انجام شده است. تأثیر رایش نیز قابل توجه بود ، اما در مرحله بعدی توسعه نظریه بدنامیک. با توجه به ماهیت کار ما ، این امکان برای مشتری فراهم می شود که تجربیات تولد دوباره را ایمن تر و در عین حال کاملتر انجام دهد. ما از تکنیک های هایپرانتیلاسیون که به طور گسترده در فرایند تولد دوباره استفاده می شود انتقاد می کنیم. از آنجا که ما موضوع استعاری "مرگ و تولد دوباره" را به عنوان یک موضوع شایسته تحقیقات درمانی در نظر می گیریم ، وظیفه اصلی ما معرفی یک اثر روانی حرکتی جدید از تولد دوباره است که در فضایی امن و حمایتی صورت می گیرد.

یک دیدگاه گسترده وجود دارد که باعث می شود شک شود که آیا ضروری است و آیا می توان به تولد دوباره چنین اهمیت زیادی داد؟ اعتراض اصلی مخالفان ما این است که هوشیاری نوزاد در حین و حتی قبل از تولد آنقدر توسعه نیافته است که فرآیند تولد آنقدر تأثیر منفی بر رشد بعدی کودک ندارد. برای شکاکانی که متقاعد شده اند که تولد در گذشته ای باقی می ماند که قابل رستاخیز نیست ، بدون اینکه اثری در مغز باقی بگذارد ، به احتمال زیاد ، داده هایی که نشان می دهد روند زایمان بدون شک در ناخودآگاه ما نقش بسته است ، و علاوه بر این ، برای بلوغ در دسترس است. هوشیاری ، به احتمال زیاد کاملاً قریب به اتفاق خواهد بود.اما اعتراض دیگری ، با نظمی تا حدودی متفاوت ، سریعتر جایگزین اولین مورد می شود: آیا تولد دوباره فقط سرگرمی دیگری در جستجوی راه حل جهانی برای همه مشکلات ما نیست ، وسیله ای دیگر در جستجوی داروی ایده آل؟ سرانجام ، آیا این امید جدید ما تنها راه دیگری برای فرار از مشکلات زندگی واقعی ، فوری و مهم نیست؟

در پاسخ به این انتقاد ، قبل از هر چیز ، باید اعتراف کرد که در واقع ، مواردی وجود دارد که تولد دوباره به طور غیرمسئولانه توسط افرادی انجام می شود که آموزش های مناسبی را در زمینه روان درمانی یا در زمینه روانشناسی و روانشناسی ندارند. فیزیولوژی تولد در این موارد ، درست است که ترومای تولد اغلب به عنوان استعاره اصلی زندگی ظاهر می شود و تولد دوباره به عنوان درمان ایده آل برای هر نوع مشکل روانی تجویز می شود. با این حال ، علیرغم موارد آزاردهنده از این دست ، بدیهی به نظر می رسد که اگر خود را پیرو مدل توسعه ای آسیب شناسی روانی بدانیم ، مجبوریم دیدگاه ضربه هنگام تولد را به عنوان یکی از منابع مشکلات روانی در نظر بگیریم.. در عین حال ، اجازه ندهید که بحث کنیم ، اگرچه تولد یکپارچه است ، اما تنها یک بخش از روند توسعه به طور کلی است.

روش تولید مثل هنگام تولد ، طبق روش ما ، سه ساعت طول می کشد و به شرطی که تجربه به دست آمده به درستی ادغام شود ، نیازی به تکرار ندارد. سه ساعت را نمی توان مشارکت بیش از حد در روند رشد انسان دانست. با این حال ، ممکن است قبل از این سه ساعت یک دوره آماده سازی طولانی پیش برود ، یا برعکس ، ممکن است قبل از کار بعدی بعنوان بخشی از یک فرآیند درمانی طولانی مدت انجام شود. در هر صورت ، ما شواهد زیادی در مورد تأثیر عمیق برطرف کننده آسیب های ناشی از تولد بر زندگی فرد داریم. احساسات جدید - از قدرت ما ، توانایی مقاومت در برابر استرس ، درک جنبه های مثبت جهان که بیماران ما به دست می آورند ، ما را متقاعد می کند که تولد مجدد یکپارچه بخشی ضروری از چرخه کامل درمان برای کسانی است که به آنها توصیه می شود.

در مرحله بعد ، ما لیستی از اساسی ترین عناصر نظریه و تکنیک های خود در زمینه توسعه "روش چاپ" را ارائه می دهیم. البته این لیست به دور از کامل و بسیار شماتیک است. ما پیشنهاد نمی کنیم که پس از خواندن مقاله ، می توان آزادانه تمرین تولد مجدد را انجام داد. ما به سادگی راه دیگری نمی بینیم که توضیح دهیم وقتی در مورد توسعه "اثر" جدید و دستیابی به منابع جدید صحبت می کنیم ، چگونه فهرستی روشنی از روش های خود و مفاهیم اصلی نظریه ای را که در زیر آنها نهفته است ارائه دهیم.. در تمرین ما برای آموزش متخصصان ، روشهای تولد دوباره فقط در سال سوم یک دوره چهار ساله آغاز می شود. بنابراین ، برای کسانی که به درمان تولد مجدد علاقه مند هستند ، ما اکیداً توصیه می کنیم که آموزش کامل و کامل را انجام دهید.

چشم اندازهای توسعه روش سوماتیک

رویکرد بدنی به تولد در زمینه تولد جسمانی کلی نگاه می کند. در هر مرحله از فرآیند زایمان ، انواع بسیار خاص رفلکس های حرکتی در نوزاد فعال می شود. مهمترین آنها شامل رفلکس هایی است که در ابتدا با کشش بدن کودک در واکنش به انقباضات رحم همراه بود ، که با فشار شدید تر از آن به پایان می رسد. در دوره پس از زایمان ، مهمترین بازتاب ها رسیدن ، مکیدن ، گرفتن و جستجو است. در شرایط ایده آل ، این الگوهای حرکتی خود را خسته می کنند زیرا دیگر لازم نیست. با این حال ، در شرایط استرس ، این نوع الگوهای بازتابی مختل شده و توانایی تخلیه خود به خود را از دست می دهند. آنها در بدن حفظ می شوند تا زمانی که در طول درمان بهبودی خود را پیدا کنند.به لطف درک عمیق از این الگوهای جسمی بازتابی و محتوای تشخیص روانی آنها ، تحلیلگران بدنی با روند تولد در روان درمانی برای بزرگسالان همکاری می کنند.

ارزیابی الگوی عضلانی در ضربه هنگام تولد

کشف الگوی "عضله" - ایده ای در مورد کشش عضلانی که احساسات را مسدود می کند - متعلق به ویلهلم رایش است. L. Jansen تمایل مخالف عضلات را برای شل شدن یا کم تحرکی کشف کرد و روشی را با استفاده از این پدیده در درمان ایجاد کرد. یانسن نظریه رشد کودک را بر اساس تکامل انواع الگوهای عضلات هیپو و بیش از حد کشیده ایجاد کرد. L. Marcher این ایده ها را با بررسی محتوای روانشناختی خاص واکنشهای ماهیچه ای و مشاهده اینکه در چه مواردی عضلات در روند رشد کودک فعال می شوند ، توسعه داد. بر اساس این مطالعات ، مارچر یک نظریه در مورد ساختار شخصیت و یک ابزار تشخیصی منحصر به فرد - "نقشه بدن" ، ایجاد کرد که ماهیچه های اصلی بدن را برای سطح هیپو یا بیش فعالی مورد آزمایش قرار می دهد. این آزمایش معمولاً به عنوان یک مرحله اولیه در روند درمان طولانی مدت انجام می شود و برای تجزیه و تحلیل مشکلات رشد بیمار در دوران نوزادی و کودکی ، از جمله تولد استفاده می شود. اگر ماهیچه هایی که در هنگام تولد فعال می شوند به طور قابل توجهی بیش از حد یا بیش از حد تنش داشته باشند ، این نشان دهنده این است که آسیب زایمان هنوز توسط بدن حفظ می شود.

ایجاد یک اثر جدید

تولد مجدد شامل دو وظیفه است. اولین مورد این است که بفهمیم کدام عامل واقعاً در هنگام تولد یک فرد آسیب زا یا از نظر روانی مهم بوده است. مورد دوم ایجاد یک اثر "تولد" جدید است که به مشتری امکان می دهد آنچه را که در تجربه تولد واقعی خود کم داشت ، احساس کند. از دیدگاه ما ، ایجاد "اثر انگشت" تولد جدید یکی از ضروری ترین لحظاتی است که حل موفقیت آمیز ضربه هنگام تولد به آن بستگی دارد. ما با مشتریانی کار می کردیم که قبلاً مراحل تولد دوباره را طی کرده بودند ، اما از روش های مختلف استفاده می کردند ، که مشکلات مربوط به ضربه هنگام تولد را حل نمی کرد ، زیرا اثر جدید ایجاد نشد. در عوض ، آنها آسیب را دوباره تجربه کردند و در نتیجه دچار احساس ترس ، خشم ، افسردگی و غیره شدند.

به نظر ما ، ناتوانی مراجعه کنندگان در حل مشکلات تولد که در طول درمان بوجود می آید به دو دلیل است. اول ، مراجعان عمیقاً در تروما غوطه ور بودند. تجربه خود ما به ما این امکان را می دهد که ادعا کنیم تنها لازم است که مشتری را به آنچه تا آن زمان بر روی او تأثیر آسیب زا گذاشت ، تا حدی که برای آگاهی جسمانی از آنچه اتفاق افتاده است ، وارد کنیم. در غیر این صورت ، تجربه مجدد تجربه آسیب زا می تواند منجر به خرابی روانی و فیزیولوژیکی شود. ما به طور خاص دریافتیم که تکنیک های دوباره متولد شدن بیش از حد باعث مشکلات جدی در این زمینه می شود.

یکی از ویژگی های هایپرنادیلاسیون این است که باعث افزایش سطح اکسیژن در خون می شود. در حقیقت ، هنگامی که نوزاد متولد می شود ، سطح اکسیژن در بدن او به میزان قابل توجهی پایین می آید. بر این اساس ، می توان نتیجه گرفت که تکنیک های بیش از حد تهویه ممکن است باعث عقب نشینی واقعی در حالت تولد در سطح روانشناختی نشوند. مهمتر از همه ، در تجربه ما ، آنها قادرند سایر مشکلات شوک را نیز فعال کنند. این می تواند منجر به یک وضعیت آشفته شود که در آن تعدادی از مشکلات به طور همزمان بوجود می آیند و هیچ یک از آنها به طور واقعی قابل حل نیستند. تا حدی به این دلیل است که گاهی اوقات به تولد به عنوان یکی از اجزای اصلی مشکلات انسان توجه می شود: در هنگام تولد دوباره ، "همه چیز" به سطح می آید. با توجه به این شرایط ، بسیار مهم است که در یک لحظه خاص فقط با یک مشکل کار کنید ، به طوری که بتوان آن را در تمام سطوح - مهارت های احساسی ، شناختی و حرکتی - به طور کامل حل کرد.تولد مجدد با استفاده از هایپرناسیون تجربه ای قدرتمند را در اختیار مراجعان قرار می دهد که برای برخی از افراد نسبتاً سالم می تواند واقعاً شفابخش باشد ، اما برای برخی دیگر فقط ضرر دارد و برای بسیاری دیگر بی فایده خواهد بود ، زیرا آسیب زایمان را به طور کامل برطرف نمی کند.

دلیل دوم برای برطرف نشدن کامل صدمات هنگام تولد این است که "منابع" جسمی مراجعه کننده همچنان کشف نشده باقی می مانند. منظور ما از منابع ، الگوهای جسمی حرکتی یا توانایی است. این الگوهای حرکتی همیشه معنای روانشناختی عمیقی دارند. وقتی الگوهای حرکتی مسدود یا توسعه نیافته برای اولین بار بازیابی یا فعال شوند ، منابع جدید در سطح بدن در دسترس قرار می گیرد.

بنابراین ، برای مثال ، اگر یک بیمار در نتیجه سزارین با استفاده از بیهوشی متولد شده باشد ، فقط شناختن و احساسات مناسب کافی نیست. برای برطرف کردن کامل آسیب ، باید مشتری را تشویق کرد تا با تمام قدرت به سمت تجربه هل دادن فعال حرکت کند ، به او کمک کند تا حالتهای بیداری و سرزندگی کامل را تجربه کند و همچنین در محیطی خیرخواهانه احساس پذیرش کند. در غیر این صورت ، واکنشهای بازتابی خاموش باقی می مانند و الگوهای عضلانی هیپو و بیش فعالی بدون تغییر باقی می مانند و مشتری هیچ منبع جدیدی را احساس نمی کند. انواع منابع مربوط به تولد عبارتند از: احساس آزادی در زمان ، توانایی پیشروی و بیرون آمدن با تمام توان ، توانایی مقاومت در برابر محرک های ناخواسته ، توانایی تحمل صحیح فشار از بیرون ، توانایی عبور از شرایط وضعیت استرس زا تا پایان آن ، توانایی پذیرش مراقبت ، همکاری با یکدیگر ، احساس پذیرش ، خیرخواهی و حمایت. وظیفه درمانگر ایجاد فرصتی برای ظهور این منابع است.

تولد دوباره در زمینه درمانی

دلیل دیگر اینکه چرا تولد دوباره می تواند مشکل ساز باشد ، زمان تولد مجدد در شرایط گسترده تر مشتری است. تجزیه و تحلیل بدنی ، تولد دوباره را از نظر زمینه وسیع تر فرایند روان درمانی می داند. برای اینکه تولید مثل تولد یک اثر درمانی داشته باشد ، لازم است شرایط خاصی رعایت شود.

  1. مشتری باید دارای محیط اجتماعی پایدار (محیط اجتماعی) باشد که در آن از حمایت برخوردار می شود. زایمان به درستی انجام شده مستلزم عقب نشینی در سطوح روانی ، عصبی و عاطفی است و ضروری است که حداقل تا دو هفته پس از زایمان ، از فرزندان خود حمایت معناداری داشته باشید تا تجربیات جدید را در تجربه مراجعه کننده ادغام کنید.
  2. در حالت ایده آل ، مراجعه کننده باید مشکلات روانی خود را قبل از تولد مجدد حل کند. در غیر این صورت ، او منابع روانی و جسمانی کافی برای ادغام روند تولد را ندارد ، یا حتی بدتر از آن ، تحت فشار فرایند تولد دوباره ، ممکن است بی نظم تر شود.

1. شرایط برای تولد مجدد موفق

1.1 وضعیت مشتری

بهترین زمان برای تولد دوباره زمانی است که مشخص شود مشکلات زایمان خود به خود در زندگی مشتری ایجاد می شود. در اینجا نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد ممکن است با چنین مشکلاتی روبرو باشید:

  • با وجود درمان فشرده ، مراجعه کننده "ناتوانی در خارج شدن" از شرایط دشوار یا ناتوانی در "عبور از آن" را گزارش می دهد. او همچنین ممکن است احساس کند که نمی تواند از تمام امکانات خود در یک موقعیت معین استفاده کند ، احساس می کند که "در شرایط گیر کرده است".
  • در رویاهای مشتری ، تصاویری از عبور از کانال ها تکرار می شوند ، از تاریکی به نور بیرون می آیند و غیره.
  • در سطح بدن ، ممکن است مراجعه کننده احساس انرژی حیاتی یا تنش در نواحی مرتبط با تولد را تجربه کند: گردن در قسمت پایین جمجمه ، نقاط اتصال تاندون های پشت ، مفاصل فاسیای شانه ، نقاط اتصال عضلات ساکرال و پاشنه پا. تاندون ها هنگام آزمایش این مناطق با نقشه بدن ، متوجه می شویم که ماهیچه ها بیش از حد فعال هستند (که نشان دهنده الگوهای امتناع یا اجتناب از مبارزه است) یا واکنش بیش از حد آنها (نشان دهنده واکنش مبارزه).
  • ظهور الگوهای حرکات خود به خود مربوط به روند تولد ، به عنوان مثال ، تمایل به انقباض ، مانند جنین.

با این حال ، فقط بروز مشکلات هنگام تولد به این معنا نیست که مراجعه کننده آماده است تا تجربیات تولد دوباره را ادغام کند. نتیجه می شود که ابتدا باید دریابیم که آیا مراجعه کننده از نظر روانی آماده این تجربه است یا خیر.

1.2 زمان تولد دوباره در زمینه روان درمانی طولانی مدت

در حالت ایده آل ، اگر مراجعه کننده درمان قبلی دریافت نکرده باشد ، باید دو تا سه سال او را زیر نظر بگیریم تا مطمئن شویم که تولد دوباره ممکن است مناسب ترین و موفق ترین درمان برای او باشد. تکنیک کارکردن ما در زمان پیش فرض ، حرکت از مشکلات رشدی منشاء بعدی به مشکلات قبلی است. در نقطه ای ، ما به "پایین" می رسیم و حرکت معکوس را شروع می کنیم ، به طوری که ادغام مواد جدید به دست آمده از مطالعه دوره های اولیه زندگی با ساختارهای شخصیتی بعدی انجام می شود. پایین ممکن است شامل تولد دوباره باشد ، اما ذکر این نکته ضروری است که در همه موارد لازم نیست.

در مورد این سوال که چه کسی به فرآیند تولد مجدد نیاز دارد و چه کسی نیاز ندارد ، ما معتقدیم که بستگی به جدیت مراجعه کننده در درمان دارد. اگر مشتریان به دنبال ایجاد ساختارهای شخصیتی خود باشند ، می توان با اطمینان گفت که برای 80-90 of از مراجعه کنندگان مشاهده شده ، تولید مثل مفید است. اگر اهداف مراجع در درمان بیشتر بر مشکلات فعلی متمرکز باشد ، یا اگر آنها با درمان کوتاه مدت هماهنگ باشند ، تولد دوباره تنها در صورتی ضروری است که ما به وضوح با یک مشکل اساسی مرتبط با ضربه هنگام تولد سروکار داشته باشیم.

تا حدی ، نیاز به بازتولید تولد نیز به دلیل ویژگیهای فرهنگی است. ظاهراً عمل تولد در فرهنگ اسکاندیناوی ضرورت آن را تعیین می کند. در فرهنگ هایی که شیوه های تولد انسانی تری دارند ، تعداد مراجعه کنندگان به درمان تولد مجدد ممکن است به طور قابل توجهی کمتر باشد.

طنزآمیز است که مشتریانی که بیشترین نیاز را به تولد دوباره دارند ، اغلب نیاز به آمادگی دقیق تری دارند. در چنین بیمارانی ، اغلب مشکلات اولیه رشد غالب است. بدون درك اين ويژگي ، ما احساس مي كنيم كه ابتدا دقيقا اين مشكلات را برطرف مي كنيم ، به ويژه اگر بن بست در فرآيند درمان وجود داشته باشد و ما ، براي پيشگيري ، مي خواهيم كاري راديكال انجام دهيم. بر اساس تجربیات ما ، استدلال می کنیم که در بیشتر موارد چنین وضعیتی دلیل کافی برای تولد مجدد نیست.

در این مورد ، بهتر است سایر مشکلات شخصیت شناسی را به دقت در نظر بگیرید و از اصل تعیین شده پیروی کنید - ابتدا برای مشکلات دیر توسعه ، و فقط در آن صورت - زود کار کنید.

استثنا زمانی است که مراجعان آنقدر گرفتار مشکلات تولد شده اند که دیگر نمی توانند به طور م inثر در فرایند درمانی شرکت کنند و بدیهی است که تمام تلاش های آنها برای حل مشکلات دیگر محکوم به شکست است. علائم چنین مواردی عبارتند از:

  1. احساس شدید سردرگمی و ناتوانی در عمل در زندگی ؛
  2. احساسات فیزیکی خود به خود در نواحی بدن مرتبط با روند تولد (فشار در سر ، استخوان خاجی ، پاشنه پا ، ناف) ؛
  3. در شرایط استرس زا ، اتخاذ خود به خودی یک حالت جنینی ؛
  4. غلبه در رویاها و تخیلات تصاویر کانال ها ، تونل ها و غیره

اگر با در نظر گرفتن علائم ذکر شده ، تولدی دوباره انجام شود ، این اغلب به این معناست که درمانگر باید از شکل خاصی از "انتقال والدین" (انتقال) استفاده کند ، زیرا اغلب چنین مراجعه کنندگان محیط اجتماعی مناسبی ندارند. می توانند مراقبت های مورد نیاز خود را ارائه دهند.

مشکلات شخصیتی و تولد دوباره

این بخش بلوک های شخصیتی را که مانع تولد مجدد موفقیت آمیز هستند شرح می دهد.

Bodynamics سیستم ساختار شخصیتی خود را بر اساس درک مناسب از روند رشد روانی - حرکتی توسعه داده است. هر ساختار شخصیتی بر اساس ظهور تاریخی نیازها و انگیزه های فردی ساخته شده است. به طور کلی ، ما برای هر یک از ساختارهای شخصیتی دو موقعیت اجباری در نظر می گیریم. در موقعیت اول - "اولیه" ، به این معنی که آن گزینه های توسعه ای زمانی که تکانه ها زود مسدود می شوند و منابع جسمانی امکان توسعه طبیعی را از دست می دهند ، یک واکنش معمولی امتناع (اطاعت) است. در موقعیت دوم - "دیرهنگام" ، تکانه ها از قبل دارای منابع جسمانی هستند ، بنابراین می توانند در برابر تلاش های محیط برای جلوگیری از آنها مقاومت کنند. از آنجا که ما با مشکلات رشدی در یک دنباله خاص کار می کنیم - از ساختارهای دیررس تا ساختارهای اولیه ، به این ترتیب است که هفت نوع شخصیتی را که ایجاد کرده ایم توصیف می کنیم.

1) ساختار همبستگی / اقدام

توانایی دریافت حمایت از گروه و دوستان در دوره بلافاصله پس از تولد مجدد ، بخش مهمی از ادغام موفقیت آمیز تجربه تولد است. بدون توانایی داشتن دوستان و پذیرش کمک آنها ، برای مشتری دشوار است که نیاز عمیق تری به مراقبت های بعد از تولد ایجاد کند. از دیدگاه ما ، شکل گیری نگرش شخصیت کودک به گروه در دوره 7 تا 12 سال اتفاق می افتد. ما معتقدیم مشکل اصلی این عصر برقراری تعادل بین نیازهای شخصی و نیازهای گروه است. ما از واژه "همبستگی" در مقابل عبارت "اقدام" برای توصیف مشکل اصلی که یک کودک در یک سن معین سعی در حل آن دارد ، استفاده می کنیم. افرادی که دارای مشکلات شخصیتی از این دست هستند تمایل دارند یا نیازهای گروه را مقدم بر نیازهای خود (همبستگی) قرار دهند یا احساس کنند که باید بهتر از دیگران انجام دهند (رقابت). در تولد دوباره ، افراد رقیب تلاش می کنند بهترین مشتری باشند و "بهترین تولد" را نشان دهند: آنها احساس بیگانگی از گروه را از دست می دهند و نیازهای صرفاً شخصی خود را برای برقراری ارتباط برطرف می کنند. افرادی که نیازهای خود را تنظیم می کنند همچنان تمایل دارند که نیازهای گروه را بیشتر از نیازهای خود تشخیص دهند. تولد دوباره هنگامی که با مشکلات سطح بندی ناتمام روبرو هستیم بسیار آسان تر از رقابت است ، زیرا فرد همسطح احساس می کند در مسائل کمک آزادتر است ، حداقل آن را راحت تر می پذیرد.

2) ساختار نظرات

در کودکان ، توانایی ایجاد نظر ثابت خود در فاصله 6 تا 8 سال ایجاد می شود. اگر مراجعه کننده ای که در حال تولد مجدد است مشکلات حل نشده ای در زمینه ایجاد نظر خود داشته باشد ، در روند بازتولید تولد ممکن است به شدت مقاومت کند یا برعکس ، تسلیم شدن در برابر دستورالعمل های درمانگر بسیار آسان است وقتی که آنها با نظر او در مورد آنچه منطبق نیست ، مطابقت نداشته باشد. برای او بهتر است

3) ساختار عشق / تمایلات جنسی

توانایی ادغام احساس عشق با احساسات جنسی برای اولین بار در کودکان بین 3 تا 6 سال ایجاد می شود. افرادی که از احساسات عاشقانه و جنسی خود احساس سالم دارند ، می توانند این احساسات را از نیاز اولیه به اعتیاد متمایز کنند.و مشتری که اضطراب خود را به تجربیات جنسی تبدیل می کند ، تمایل دارد اضطراب خود را در روند تولد مجدد جنسی کند. فردی با پیچیدگی ادیپوس حل نشده ممکن است با درمانگر معاشقه کند یا تصور کند که درمانگر به او علاقه جنسی دارد.

4) ساختار اراده

بین 1 ، 5 و 3 سالگی ، کودک یاد می گیرد که توانایی خود را برای قوی بودن در جهان تجربه کند. اگر والدین نتوانند توانایی نه گفتن کودک و تجلی قدرت او را بپذیرند ، او احساس می کند که نشان دادن انرژی و احساس خطرناک یا بی فایده است. جملات رایج در مورد این ساختار شخصیت عبارتند از: "اگر از تمام توان خود استفاده کنم ، منفجر خواهم شد" یا "این تقصیر شماست که باید جلوی خود را بگیرم." از سوی دیگر ، اگر با نسخه اولیه "این ساختار" روبرو هستیم ، وقتی امتناع (اطاعت) غلبه داشته باشد ، این جملات ممکن است نشانه هایی از نفی داشته باشد: "من هیچ کاری را درست انجام نمی دهم".

از آنجا که اعمال فشار در روند تولد مجدد به نیروی خاصی نیاز دارد ، بین فرایندهای تولد و مشکلات ساختار اراده طنین انداز است: در هر صورت ، تجلی قدرت شخصی مورد نیاز است ، اما در سطوح مختلف توسعه با این کیفیت و برای اهداف مختلف. یک مشتری با مشکلات حاد تولد (موقعیت اولیه) می گوید ، "من نمی توانم از جایی خارج شوم" (رحم) ، در حالی که یک مشتری با مشکلات ساختار (موقعیت دیرهنگام) مستعد اظهاراتی مانند "من نمی توانم از خانه خارج شوم" چیزی در درون من "(احساسات من).

5) ساختار خودمختاری

از سن 8 ماهگی تا 2 ، 5 سالگی ، کودک یاد می گیرد که جهان را کاوش کند و از احساسات و انگیزه های خود به عنوان متعلق به او و مستقل از والدینش آگاه شود. اگر والدین نتوانند موقعیت خودمختار کودک را بپذیرند ، ممکن است منفعل شود (موقعیت اولیه) ، نتواند آنچه را که می خواهد احساس کند: "من باید انگیزه هایم را سرکوب کنم تا آنطور که آنها می خواهند باشم" یا "من هستم" فقط وقتی اطاعت می کنم دوست دارم " اگر کودک به اندازه کافی اساس تکانه های خود مختار خود را تشکیل داده باشد ، به جای سرکوب ، در برابر تلاش های دنیای خارج مقاومت نشان می دهد. "من می خواهم از فشار جهانی که مرا مجبور به اطاعت می کند خلاص شوم ، من باید مستقل باشم: من به کمک احتیاج ندارم ، کمک خطرناک است." مشکلات خودمختاری همچنین می تواند در هنگام تولد مجدد ، در مراحل فشرده سازی و بیرون راندن ایجاد شود ، هنگامی که گروه با شبیه سازی فشار رحم ، در برابر فشار آوردن به مراجعه کننده مقاومت می کند. یک مشتری با مشکلات خودمختاری ذاتی ممکن است نیاز به مقاومت در برابر فشار را احساس کند (از استرس والدین دور شود). تولد مجدد در این موارد بیشتر به یک مبارزه قدرت روانی در تلاش برای فرار از طریق پرواز تبدیل می شود ، نه یک فرایند بیولوژیکی تولد.

6) ساختار نیاز

از بدو تولد تا 1 ، 5 سالگی ، اصلی ترین چیز برای کودک این است که نیاز به مراقبت از جمله تغذیه ، تماس فیزیکی و ایجاد حس اولیه اعتماد در جهان را برآورده کند. اگر نیازهای اساسی برآورده نشوند ، کودک مستأصل و مطیع می شود (موقعیت "اولیه") یا خشن و بی اعتماد (موقعیت "دیرهنگام"). فرایند زایمان اغلب مسائل مربوط به اعتماد اولیه را شامل می شود و در مرحله فرزندخواندگی ، نیاز به مراقبت را برآورده می کند. اگر مشتری در طول یک سال و نیم اول زندگی ، تجربه ای شدید از طرد شدن ، ناامیدی و بی اعتمادی را تجربه کرده باشد ، برای او دشوار خواهد بود که نیازهای خود را در هنگام تولد دوباره احساس کند و در گروه اعتماد کند ، حتی اگر این را ببیند. او واقعاً برای او وجود دارد با این حال ، وقتی گروه پیام های مثبت یا مراقبت های جسمانی ارائه می دهد ، ممکن است احساسات زیر ایجاد شود: "آنها نمی توانند این کار را به طور جدی انجام دهند" یا "من لیاقت آن را ندارم".

7) ساختار ذهنی / احساسی وجود

ما تجربه وجود داخل رحمی ، تولد و زمان بلافاصله پس از تولد را دوره هایی می دانیم که بیشترین ارتباط را با مشکلات وجود دارد. در شرایط مساعد ، ما احساس می کنیم که جهان ما را دعوت می کند و منتظر ما است و در برخی از سطوح ابتدایی ، ما احساس وجود می کنیم و حق وجود را دریافت کرده ایم. در صورت وجود جراحات جسمی یا روحی اولیه (به ویژه در دوران قبل از تولد) ، کودک طرد کامل را احساس می کند و هیچ راه دیگری جز غرق شدن عمیق در خود و / یا ترک بدن خود نمی بیند. کودک احساس می کند که در حال ناپدید شدن است. ما این موقعیت "اولیه" را ساختار ذهنی وجود می نامیم. در غیر این صورت ، شرایطی بوجود می آید که احساس موجودی جدید از قبل شکل گرفته ناگهان تهدید شود. در این مورد ، یک طغیان احساسی اغلب به جای اینکه دچار حالت بی حسی شود ، محافظت از تهدید است. تجربه درونی به شرح زیر بیان می شود: "من باید با کمک احساساتم در این دنیا ایستادگی کنم ، جهان مرا تهدید به انقراض می کند." ما این موقعیت بعدی را ساختار احساسی وجود می نامیم.

دو دفاع اصلی ، که به شدت با روند تولد مرتبط است ، خروج پرانرژی یا طغیان احساسی است. طبق نظریه ف. لیک ، هر یک از این روشها در مواردی که ساختار تحت تأثیر تنش "فرامرجینی" قرار دارد (دریاچه ای که این تقسیم اسکیزوستریک نامیده می شود) برعکس تغییر می کند. در طول فرایند تولد دوباره ، بیمار ممکن است استرس فرامنفاعی را دوباره تجربه کند. در آماده سازی مشتری با ساختار ذهنی وجودی برای تولد مجدد ، لازم است آگاهی بدن آنها به دقت شکل گیرد تا با تمایل به ترک (اجتناب) مقابله شود. لازم است که بیشتر بر اساس احساسات و احساسات جسمانی واقعی باشد تا استعاره و تصویر ، زیرا دومی ذهنی هستند ، یعنی مهارت های دفاعی که در حال حاضر در این مشتریان بسیار توسعه یافته است.

مشتریانی که ساختار عاطفی وجود دارند و تمایل به عقب نشینی در احساسات دارند ، برای احساس ترس و مهار آن نیاز به آموزش دارند ، زیرا این اصلی ترین احساسی است که آنها سعی می کنند از طریق تشدید جلوی آن را بگیرند. این مراجعین سعی می کنند از خشم به عنوان دفاعی در برابر ترس خود استفاده کنند و کمک به آنها در احساس ترس بیشتر از عصبانیت می تواند به آنها احساس آرامش بدهد. هنگامی که با چنین افرادی متولد می شوید ، لازم است سرعت آهسته و بدون عجله را حفظ کنید تا آنها دلیلی برای استفاده از انفجار احساسات به عنوان دفاعی در برابر اضطراب نداشته باشند.

لازم به ذکر است که بسیاری از مشکلات مربوط به ساختارهای ذکر شده در دوره قبل از تولد بوجود می آیند. مطابق روش ما ، از ساختارهای دیرهنگام به ساختارهای اولیه ، توجه می کنیم که مشکلاتی که در طول رشد داخل رحمی ایجاد می شود باید آخرین مورد رسیدگی قرار گیرد و سعی شود هنگام تولد مجدد به آنها دست نزنیم. اما در عمل ، تشخیص همه این مشکلات مختلف از یکدیگر کاملاً دشوار است.

1.3 مشکلات انتقال و تولد دوباره

هنگام بررسی رابطه بین تولد دوباره و انتقال ، یک س importantال مهم مطرح می شود: در واقع چگونه این مفهوم را تفسیر می کنیم. لازم به ذکر است که ما بین دو موقعیت اصلی که درمانگر در رابطه با انتقال قائل است ، تمایز قائل می شویم. در اولین مورد ، درمانگر مرز مشخصی بین خود و مراجعه کننده دارد ، به طوری که نیاز دومی به انتقال ممکن است با ناامیدی (موقعیت "تحلیلی") همراه باشد. دومی "والدین" نامگذاری شد. در این موقعیت ، درمانگر به طور فعال درگیر نیازهای مراجعه کننده است و وظیفه ارائه پیامهای مثبت والدین را بر عهده می گیرد.

همانطور که قبلاً فهمیده شده است ، موقعیت انتقال والدین هنگام کار با مشتریانی استفاده می شود که منابع کافی برای فعال سازی خود برای برآوردن نیازهای فوری خود ندارند. قاعده اصلی درمانگر: اگر بیمار در دوره اولیه رشد خود نیاز به رابطه والدین داشته باشد ، بنابراین ناامیدی (کناره گیری) پاسخ کلیشه ای می شود. قانون دوم: هرچه مشکل زودتر شکل بگیرد ، مشتری بیشتر تمایل دارد که نیاز به روابط والدین را نشان دهد.

در عمل ، ما اغلب بین این دو موقعیت حرکت می کنیم ، که هر دو ، هر چند در درجات مختلف ، به طور همزمان هم مقابله ای و محدود کننده هستند ، هم حمایتی و مراقبتی هستند. با این حال ، روابط انتقال والدین تقریباً همیشه در تولد دوباره مورد استفاده قرار می گیرد. ما در تمام طول کار به طور فعال نقش مادر یا پدر را در ارتباط با مشتری انجام می دهیم ، موقعیت والدین را در انتقال به عنوان شرط مهمی برای شکل گیری یک اثر جدید و تسلط بیمار بر منابع جدید در نظر می گیریم. موقعیت والدین همچنین به این معناست که درمانگر مسئولیت ایمنی روانی و جسمی مراجعه کننده را در طول وضعیت پسرونده خود بر عهده می گیرد.

تولد مجدد به خودی خود یک فرایند ناامیدکننده است که هم نیاز به تلاش فیزیکی و احساسی برای درمانگر و هم درمانگر دارد. هر دو باید برای وضعیت صمیمیت و ارتباط صمیمی که به ناچار در شرایط روش صمیمی تولد دوباره بوجود می آید ، آماده شوند. به سختی می توان توقف ناگهانی از موقعیت غالب ، مشخصه کار تحلیلی انتقال ، به موقعیت والدین را برطرف کرد و نیاز مشتری را به محافظت ، مراقبت ، لمس و غیره برآورده کرد. ممکن است اتفاق بیفتد که برخی از درمانگران راحت تر کار کنند با مراجعه کنندگان آماده شده بدون مشارکت در مراحل آماده سازی و اثرات خود. این یک اشتباه بزرگ نخواهد بود. یک اشتباه واقعی که به سختی قابل تصحیح است هنگامی رخ می دهد که ما سعی می کنیم چیزی را به شخص بدهیم که آماده ارائه آن نیستیم: چنین وضعیتی می تواند باعث ایجاد مجدد آسیب شود ، زیرا مشتری مطمئناً تصنعی بودن تلاش های ما را احساس خواهد کرد.

1.4 ضد انتقال و تولد دوباره

مشکلات شخصیتی ذکر شده در بالا نه تنها برای مراجعه کننده ، بلکه برای درمانگر نیز معتبر است. اگر خود درمانگر مشکلات نیازهای اولیه اعتیاد را بر دوش بکشد ، این احتمال بسیار زیاد است که او در برآوردن نیازهای مشابه مراجعین خود مبهم باشد. در اینجا برخی از چالش های خاصی است که خود درمانگران در فرایند تولد دوباره با آن روبرو هستند.

درمانگر ممکن است لحظات سختی را تجربه کند ، منتظر بماند تا بیمار حرکات خود به خودی کار را شروع کند یا بخواهد که او در اسرع وقت "بیرون" بیاید. اغلب لازم است نیم ساعت یا چهل و پنج دقیقه قبل از شروع حرکات خود به خودی بازتاب های زایمان در کنار مراجعه کننده باشید.

درمانگر باید به جای ثبت تغییرات واضح در الگوهای حرکتی ، احساسات زیادی را در روند تولد مجدد سرمایه گذاری کند. البته ، بازتولید تولد نمی تواند احساسات زیادی را در ارتباط با مراجعه کننده ایجاد کند و البته احساسات مهم هستند ، اما ، با این وجود ، درمانگر باید قبل از هر چیز پویایی فرایندهای حرکتی را به دقت زیر نظر داشته باشد.

حتی ممکن است درمانگر به شدت با بیمار "ادغام" شود ، به ویژه در مرحله پذیرش. به نظر می رسد که او از محدودیت های خود محروم است و انرژی زیادی برای مراجعه کننده می فرستد ، یا به عنوان والدین به دنبال مراقبت از او است ، بیشتر از ایده های خود در مورد نیازهای بخش خود ، به جای احساس وضعیت فعلی مشتری.درمانگر باید مرزهای انرژی خود را هنگامی که مشتری را نگه می دارد ، در پوست خود نگه دارد ، به جای اینکه او را با انرژی مراقبت "محاصره" کند.

قاعده اصلی ، رعایت آن به شما امکان می دهد احساسات همراه با موقعیت والدین را به طور دقیق اندازه گیری کنید: آن ویژگی خاصی را که در مورد این مشتری می دانید و آن چیزی را که از لحظه تولد فاقد آن است به خاطر بسپارید. پیامهای والدین خود را دقیقاً به این نیازهای خاص هدایت کنید. در اینجا چند نمونه از چنین پیام های مثبت والدین آورده شده است:

"من می بینم که شما یک پسر / دختر قوی هستید. خوشحالم که می بینید از تمام توان خود استفاده می کنید."

"شما دقیقا همان چیزی هستید که ما می خواستیم."

"ما شما را به خاطر آنچه هستید دوست داریم ، نه به خاطر کاری که انجام می دهید."

"ببین ، چه انگشتان دست و پا داری ، چه مویی داری ، همه چیز سر جایش است ، همه چیز خوب است."

1.5 شوک و تولد دوباره

ما شوک را به عنوان هرگونه تجربه زندگی تعریف می کنیم که بازتاب شوک را در بدن فعال می کند. این شامل خشونت جسمی و جنسی ، عملیات ، تصادفات ، بیماریها ، تلفات غیر منتظره و غیره است. تجربیات شوک بر اساس ماهیت آنها در ابتدا شامل فعالیت ساختارهای ساقه تحتانی مغز می شود و اغلب بیهوش می مانند.

در بدو تولد اولین ترشح عظیم آدرنالین در خون رخ می دهد. این امر برای بسیج تمام نیروهایی که نوزاد برای فشار آوردن به خود در مجرای زایمان نیاز دارد ، ضروری است. در حالی که کاملاً عادی و سالم است ، اما هرگز از نوعی شوک خارج نمی شود. اگر به این آسیب های اضافی که ممکن است در اثر انواع عوارض یا مداخلات پزشکی ایجاد شود ، اضافه کنیم ، نتیجه یک اثر قوی موتور-شیمیایی (حکاکی) است.

شوکها تمایل به "پیوند" با یکدیگر دارند ، بنابراین در طول درمان ، هنگامی که با یک شوک کار می کنید ، ممکن است واکنشهای شوک دیگری ظاهر شود. گاهی اوقات این پیوند بر اساس یک آزمایش رایج است که منجر به حالت شوک می شود. به عنوان مثال ، تمام عملیات یا همه تجاوزهای جنسی به هم مرتبط هستند. ما این پدیده را "شوک زنجیره ای" می نامیم. از آنجا که تولد از نظر فیزیولوژیکی با شوک همراه است ، در صورت بروز هرگونه مشکل دیگر زندگی همراه با شوک ، می توان حافظه تولد را فعال کرد. به عنوان مثال ، یکی از بیماران دچار حمله آسم شد. این تجربه باعث ایجاد خاطره ای از حمله آسم قبلی و سپس زایمان شد.

همانطور که تا حدی اشاره کردیم ، مشکلات شوک دیررس باید به طور ایده آل قبل از شروع فرایند تولد مجدد حل شوند. به عنوان مثال ، برای یک مشتری آزار جنسی آسان نیست که وضعیت تولد دوباره را از وضعیت مورد سوء استفاده قرار دهد. این ارتباط اغلب حل مشکلات اعم از سوءاستفاده و تولد را مشکل می کند. ما راه را در تلاش برای کشف داستان شوک تجربه شده توسط مشتری در مراحل اولیه درمان می بینیم. توجه داشته باشید که این کار آسانی نیست ، زیرا شوک معمولاً متوجه نمی شود و هیچ کس از وجود شوک ها اطلاع ندارد مگر اینکه خودشان خود را در اشکال بسیار چشمگیر اعلام کنند.

اگر مشکل شوک در طول فرآیند تولد دوباره ایجاد شود ، ما آن را تشخیص می دهیم و می توانیم برای مدتی با آن کار کنیم ، اما در عین حال ، سعی می کنیم به مشتری بگوییم: "من می بینم که این موضوع برای شما ، و ما ، البته ، هنوز می توانیم با او کار کنیم. اما اکنون ، در حال حاضر ، ما روی تولد شما و مشکلات مربوط به تولد کار می کنیم. " معمولاً مشتریان می توانند مسائل مربوط به شوک را به بعد موکول کنند. ما روش ها و تکنیک های خاصی را برای چنین مواردی توسعه داده ایم. در نشریات زیر بیشتر در این باره توضیح دهید.

2. فرایند تولد دوباره

در این بخش ، برخی از جنبه های فنی روش تولد دوباره (فضای فیزیکی ، مسائل مربوط به تشکیل گروه ، روشهای جسمانی برای بیدار شدن حالتهای مربوط به روند زایمان) را ترسیم می کنیم. شرح پنج مرحله از فرآیند تولد مجدد ارائه می شود ، از جمله:

  1. دوره درست قبل از انقباضات.
  2. شروع انقباضات.
  3. کار سخت (درد زایمان).
  4. تولد.
  5. فرزندخواندگی.

ما سعی خواهیم کرد اهمیت روانی هر مرحله را در چارچوب روند طبیعی تولد و مشکلات فردی مرتبط با آن آشکار کنیم. در نهایت ، ما فعال سازی جسمانی را در هر مرحله ، تکنیک های مورد استفاده و مشکلاتی را که در مراحل تکامل پس از تولد بوجود می آیند توضیح می دهیم.

2.1 محیط فیزیکی: ایجاد مکانی امن و راحت

فضایی که در آن تولد مجدد صورت می گیرد باید فضایی راحت ، گرم و ایمن باشد ، با این تضمین که کار با دخالت خارجی قطع نمی شود. محل کار باید عاری از مبلمان باشد (فقط بالش و تشک می تواند در آنجا باشد). برای درمانگر و گروه حمایتی ، لازم است دسترسی رایگان به فضای نزدیک دیوار و همچنین گوشه اتاق فراهم شود. علاوه بر این ، شما به پتو ، برخی از حیوانات شکم پر و چند بطری شیر شیر یا آب میوه گرم احتیاج دارید (از مشتریان از قبل بپرسید که چه چیزی را ترجیح می دهند).

تأثیر روند تولد مجدد حداقل دو هفته طول می کشد ، در این مدت ممکن است مراجعه کننده احساس بی نظمی یا ضعف کند ، بنابراین برای این مدت زمان باید از قبل به محیط مشتری مراقبت کرد.

2.2 محیط احساسی: ایجاد زمینه تماس

اولین وظیفه این است که گروهی را برای همراهی با تولد مجدد در اختیار مشتری قرار دهیم. غالباً آنها قبلاً درک روشنی از این که دوست دارند در طول این اقدام مسئولانه با چه کسی باشند ، دارند و مایلند علاوه بر درمانگر ، چه کسانی را به عنوان "مادر" و "پدر" خود انتخاب کنند. انتخاب باید از قبل انجام شود تا در لحظه تولد سردرگمی ایجاد نشود. این انتخاب می تواند مدتی طول بکشد و مشکلات قدیمی را بیدار کند که می توان با موفقیت آنها را بررسی کرد. ایده خوبی است که دو درمانگر ، یک مرد و یک زن ، به عنوان والدین داشته باشید. اگر این امکان پذیر نیست ، مشتری والد دیگری را از گروه انتخاب می کند. تنها قانون در اینجا این است که شرکای مشتریان نمی توانند به عنوان والدین عمل کنند ، زیرا روند تولد دوباره باعث ایجاد انتقال می شود.

تولد مجدد علاوه بر مراجعه کننده و درمانگر به چهار تا شش نفر نیز نیاز دارد. اینها باید افرادی باشند که مورد اعتماد مشتری هستند و اطمینان دارند که می توانند به خوبی با هم کار کنند. در حالت ایده آل ، برخی از اعضای گروه می توانند مسئولیت جزئی را بلافاصله پس از تولد مجدد بر عهده بگیرند. توصیه می شود که روش زایمان از قبل برنامه ریزی شده باشد به طوری که ممکن است مراجعه کننده چندین روز کار نکند.

بسیاری از این شرایط به طور طبیعی در شرایط یک سمینار عملی غیرحضوری برآورده می شوند ، اگرچه ، از نظر ما ، یک جلسه جداگانه ترجیح داده می شود ، زمانی که کل روز کار فقط به فرایند تولد مجدد اختصاص می یابد. اغلب ما به مشتریان پیشنهاد می دهیم شب را در محل اقامت خود بگذرانند یا با دوستان خود باشند. علاوه بر رگرسیون عاطفی ، اعضای گروه نیز دچار الگوهای رفلکس عصبی می شوند و بنابراین ، حتی چند روز پس از تولد دوباره ، رانندگی به طور بالقوه خطرناک باقی می ماند.

2.3 بیدار کردن تجربیات تولد

اگرچه اکثر افراد در سطح آگاهانه تجربیات خود را در روند تولد خود به یاد نمی آورند ، اما ما اهمیت زیادی به این موضوع نمی دهیم. Hyperventilation یا LSD خاطرات تولد را بیدار می کند.ابزارهای اصلی ما برای بیدار کردن تجربه تولد ، مدت زمان ، آگاهی از بدن و تحریک ماهیچه هایی است که در طول فرآیند تولد فعال می شوند.

الف. مدت زمان. اگر مدت زمان مناسبی را برای فرایند تولد مجدد انتخاب کرده باشیم ، با توجه به اینکه چه نوع مطالب ناخودآگاهی را مشتری ارایه می کند ، مشکلات مربوط به تولد مجدد نسبتاً قابل دسترسی خواهد بود.

ج- آگاهی از بدن. ردیابی دقیق آگاهی از بدن ابزار اصلی ما است که با آن اطلاعاتی در مورد وضعیت مراجعه کننده در طول فرآیند تولد دوباره بدست می آوریم. ما بین چهار سطح آگاهی بدن تمایز قائل می شویم:

  1. احساس بدن (دما ، سطح تنش و غیره) ؛
  2. تجربه جسمانی (احساسات ، تصاویر و استعاره های مبتنی بر احساسات بدنی) ؛
  3. بیان بدنی (آزادسازی احساسی) ؛
  4. پسروی جسمانی

ساخت دقیق دو سطح اول ، احساس بدن و تجربه بدن ، به طور طبیعی منجر به ابراز احساسات و عقب گرد می شود. علاوه بر این ، دقیقاً از طریق ساختن دقیق حس و تجربه جسمانی است که ادغام کامل مشتری از لایه های عمیق رهایی و پسروی عاطفی امکان پذیر می شود. بنابراین ، ما وقت می گذاریم تا به مشتریان آموزش دهیم تا بدن خود را احساس کنند. در فرآیند تولد دوباره ، اطمینان از آگاهی بدن در مراحل اولیه ، هنگامی که مشتری در حالت سکون قرار دارد ، بسیار مهم است ، به طوری که وقتی تجربه با سرعت بیشتری پیش می رود ، در بیان خود حتی بیشتر باقی می ماند. از مشتریان بخواهید تمام احساسات خود را در هر ناحیه از بدن با جزئیات گزارش دهند ، در حالی که شما آگاهی بدن را در کل فرایند تولد مجدد پیگیری می کنید.

ج- تحریک الگوهای حرکتی ماهیچه ها. این امر به دو طریق محقق می شود: در حالت اول ، از مشتری خواسته می شود حرکات خاصی را انجام دهد یا وضعیت خاصی را بدست آورد ، در حالت دوم ، ماهیچه هایی که به طور فعال در طول روند زایمان کار می کنند تحریک می شوند.

ما بین دو دسته لمس درمانی تمایز قائل می شویم: محدود کننده و تحریک کننده. هدف محدودیت لمس حمایت از مشتری ، ملاقات با او در محدوده خود است. تحریک کننده - هدف آن فعال کردن محتوای روانشناختی مناسب مرتبط با ماهیچه ها است. ماهیت لمس کردن بستگی به این دارد که آیا عضله بیش از حد فعال است یا درمانگر در حال لمس است. اگر عضله شل شده باشد ، درمانگر سعی می کند به عضله لحن لازم را بدهد. برعکس ، تحریک یک عضله بیش از حد به کشش آن و سکته می انجامد. بیداری محتوای روانشناختی در این حالت با رهایی عضله از تنش اتفاق می افتد. هرگونه پرخاشگری در اینجا غیرقابل قبول است ، فقط حرکات نرم در ناحیه تنش ، عقب نشینی و لمس مجدد مناسب است.

2.4 مراحل فرآیند تولد دوباره

در این بخش ، ما برخی از مفاد را بر اساس آگاهی ما از روند تولد ، و همچنین بر اساس اظهارات مراجعین خود هنگام انجام بیش از هزار مورد تولد مجدد ، ارائه می دهیم.

1. پریود بلافاصله قبل از تولد. نوزاد احساس می کند که چیزی در شرف وقوع است و سپس احساس می کند که فضای رحم کمتر و کمتر است. مادر می تواند این دوران را به عنوان یک زمان شادی مملو از احساسات ، از یک سو ، کامل بودن (پایان ماه های طولانی بارداری) و از سوی دیگر آمادگی برای تولد نوزاد و ملاقات با او تجربه کند. مطالعات اخیر متقاعد کننده است که خود کودک در سطح هورمونی باعث شروع روند زایمان می شود. این بدان معناست که ، آماده به دنیا آمدن ، از همان ابتدا در روند تولد فعال است و تا حدی زمان شروع آن را "انتخاب" می کند. یکی دیگر از دلایلی که به شما اجازه می دهد با یک کودک به عنوان یک موجود فعال رفتار کنید ، تغذیه از طریق بند ناف او است.ما ناف را به این معنا فعال می دانیم که غذا را از بدن مادر می گیرد. ناف به یک منطقه بسیار مهم تبدیل می شود که از طریق آن کودک احساسات مثبت رفاه ، راحتی ، اعتماد را دریافت می کند - هر چیزی که نشان دهنده اجازه جهان خارج برای ورود به آن است.

احساس اصلی در زایمان طبیعی در این مرحله این احساس است که زمان کافی برای آماده سازی وجود داشته است ، و اکنون زمان مناسب برای تولد است.

عوارض اصلی رویدادهایی هستند که باعث می شوند کودک احساس کند که زودتر از موعد به دنیا می آید و آماده نیست. اینها شامل عوارضی مانند:

  • تحریک مصنوعی زایمان ؛
  • وضعیت آسیب زا: جنگ ، مداخله پزشکی ، بحران روانی شدید که توسط مادر تجربه شده است.
  • کودک احساس می کند که آماده است ، روند زایمان آغاز شده است ، اما مادر احساس آمادگی نمی کند ، او نگران است.
  • کودک احساس می کند "اگر تصمیم به تولد بگیرم ، اتفاق وحشتناکی رخ خواهد داد."

فعال سازی جسمانی: لایه های انرژی هاله و پوست نوزاد با احساس رحم و انرژی مادر هماهنگ می شود. بند ناف و ناف نیز فعال می شوند.

تاییدیه های تولد مجدد:

وقت کافی دارم.

من به اندازه زمان لازم دارم.

من آن را زمانی که نیاز دارم انجام می دهم.

در صورت بروز مشکلات هنگام تولد:

همیشه در زمان اشتباه

هیچ وقت زمان کافی وجود ندارد.

من نیاز به زمان دارم.

عجله نکن

من آماده نیستم.

وظیفه درمانگر در این مرحله اعمال صبر و خویشتن داری است در حالی که منتظر می ماند تا بیمار بالاخره آماده حرکت خود به خود به جنبش های کارگری شود. جملات اصلی که از طرف درمانگر به مراجع می آید عبارتند از: "شما به اندازه زمان نیاز دارید" ، "هیچ کس شما را مجبور به متولد شدن قبل از آمادگی نمی کند" ، "تا زمانی که آماده نباشید هیچ اتفاقی نمی افتد".

درمانگر به طور فعال نواحی مرتبط با تولد را تحریک می کند: پاشنه ها ، قاعده جمجمه در پشت سر و بخش کوچکی از پشت. به عنوان یک قاعده ، این لمس های سبک و نرم هستند.

گروه در این مرحله یک "رحم" تشکیل می دهد ، مشتری را با حلقه ای احاطه کرده و یک میدان انرژی ایجاد می کند. خلق و خوی مهار شده و آرامش بخش است و نیازی نیست که هر یک از شرکت کنندگان "کاملاً حاضر" باشند. این قسمت از فرآیند معمولاً طولانی ترین زمان را می گیرد. اعضای گروه به مشتری دست نمی زنند ، مگر اینکه یکی از شرکت کنندگان دست خود را روی پشت او ، بین تیغه های شانه قرار دهد (مشخص است که کودک دیواره های رحم را لمس می کند).

زمان انتظار برای شروع فعالیت خودجوش کودک فرا می رسد. به طور معمول ، این مرحله حدود 15 دقیقه طول می کشد ، اگرچه اغلب کوتاهتر یا برعکس ، طولانی تر است. همچنین ممکن است اتفاق بیفتد که بیش از یک جلسه طول بکشد تا مشتری آماده شود ، پس از اتمام این دوره ، به مرحله نهایی کار منتقل شود.

دریافت دارو از طریق بند ناف اغلب یک عارضه جدی دوره قبل از تولد است. اگر اینها داروهای بیهوشی هستند ، ممکن است احساس مرگ ، از دست دادن قدرت یا از دست دادن هوشیاری کامل را تجربه کند. اگر دارو باشد (محرک) ، کودک احساس مسمومیت می کند.

در مواردی که مراجعه کننده احساس مرگ یا مسمومیت می کند ، یک یا دو انگشت باید ناحیه ناف را به آرامی تحریک کند. اغلب ، مشتری احساس می کند که چیز ناخواسته ای وارد معده می شود. ما به آنها می آموزیم که "چیزی" را از طریق عضلات ناف یا شکم خود فشار دهند تا زمانی که احساس کنند می توانند شکم خود را کنترل کنند. سپس از آنها دعوت می کنیم تصور کنند که آنها "انرژی خوبی" را از طریق لمس انگشت درمانگر جذب می کنند. تجربه جذب انرژی خوب می تواند بسیار مهم باشد زیرا به مشتری در ایجاد نوعی "اعتماد شکمی" کمک می کند.

2. انقباضات شروع می شود. به محض شروع انقباضات رحم ، کودک کاهش فضا را احساس می کند. به شکل یک توپ در می آید و سعی می کند کوچکتر شود. بر این اساس ، احساس اضطراب در او رشد می کند. و با این حال ، اگرچه انقباضات ناراحت کننده هستند ، کودک آنها را به عنوان یک کمک در هنگام تولد درک می کند.

بیانیه های اساسی:

نمی توانم کمتر بنویسم

من می خواهم بیرون بروم.

باید کاری بکنم.

باید از اینجا بروم.

در صورت بروز مشکلات هنگام تولد:

آن را نیز

خروجی ندارد.

در کودکان تحت بیهوشی:

این خیلی زیاد است ، من ناپدید می شوم.

عوارض در مرحله زایمان عمدتا احساس فشار بیش از حد کودک است. دلایل ممکن است موقعیت نادرست جنین در رحم یا اثرات بیهوشی باشد ، بنابراین کودک نمی تواند در برابر فشار فشاری مقاومت کند و احساس درماندگی می کند. ممکن است دهانه رحم مادر به اندازه کافی باز نباشد و نوزاد احساس کند که در دام افتاده است. اگر انقباضات به دلایلی قطع شوند ، مشکل دیگری بوجود می آید. کودک در این حالت از بدو تولد احساس می کند که از حمایت برخوردار نیست.

وظیفه گروه ایجاد مقاومت لازم در حالی است که مشتری سعی می کند کوچکتر شود. حتی اگر او این نوع فشار را ناخوشایند احساس کند ، گروه باید نیاز به عبور از این مقاومت را ابراز کند.

این گروه میزان فشاری را که مشتری انتظار دارد ارائه می دهد. شرکت کنندگان دست های خود را بر روی قسمت های مختلف بدن مراجعه کننده قرار می دهند و از آنها درخواست بازخورد می کنند که چه فشاری درست احساس می شود. این باید احساس نوزاد در داخل رحم را شبیه سازی کند ، که در آن "انقباضات" در همه طرف یکسان است. این بخش از فرآیند تولد دوباره دارای چالش های فنی است.

قبل از مرحله هل دادن ، یک دوره انتقالی وجود دارد که کودک دیگر نمی تواند کوچکتر شود و زمانی که هنوز به طور جدی فشار آوردن را شروع نکرده است. در این لحظه ، کودک ممکن است احساس سردرگمی کند: فشار بیش از حد قوی است ، دیگر نمی توان کمتر شد ، - بعد چه؟ از لحاظ تئوریک ، در پایان این مرحله ، کودک دیگر سعی نمی کند از فشار دور شود ، فشار می آورد ، اما علیرغم انقباضات شروع به فعال کردن فشار می کند. در بهترین حالت ، او احساس می کند که از این طریق می تواند افزایش فشار را متوقف کرده و بدون از دست دادن حس مرکز خود در برابر انقباضات مقاومت کند. اما حتی در شرایط ایده آل ، این دوره به عنوان یک دوره دشوار تجربه می شود و مشتری را دچار سردرگمی می کند ، که در س questionsالات "چه باید کرد بعد؟" ، "بالا کجاست؟" ، "کجا است؟ پایین؟ "،" کجا هستم؟ ".

بیانات اساسی این دوره:

خروجی ندارد.

من می خواهم بیرون بروم ، اما این امکان پذیر نیست.

در این مرحله ، درمانگر مراجعه کننده را تشویق می کند ("شما قدرت کافی دارید ، می توانید این کار را انجام دهید ، مادر اینجاست ، ما می خواهیم شما باشید") و از او در یافتن مسیر مناسب و اقدامات مناسب حمایت می کند.

3. مرحله بیرون راندن: دردهای زایمان. شکم مادر همچنان باز می شود و اکنون نوزاد می تواند از آنجا خارج شود. یک "رفلکس کششی" قوی تنه فعال می شود و برای اولین بار موجی از آدرنالین به جریان خون کودک منتقل می شود. در زایمان مطلوب ، نوزاد برای اولین بار احساس می کند که قادر است از فشار شدید جان سالم به در ببرد. او برای اولین بار نیروی خود را احساس می کند.

مناطق فعال شدن جسمی شامل نقاط اتصال تاندون های کشنده ، به ویژه در پاشنه ها ، استخوان خاجی و گردن است. در اغلب موارد ، کشش قابل توجهی در ناحیه کمربند شانه در ماهیچه هایی وجود دارد که شانه ها را به سمت بالا فشار می دهند.

اصول اولیه برای زایمان سالم:

ما باهم کار میکنیم.

درد دارد ، اما من می توانم آن را انجام دهم.

من قوی هستم و موفق می شوم ، ما موفق می شویم.

اظهارات در صورت بروز مشکلات هنگام تولد:

من مجبورم این کار را به تنهایی انجام دهم.

اگر تمام توانم به کار گرفته شود هلاک می شوم.

هنگام تولد با بیهوشی:

اگر از تمام توانم استفاده کنم ، باید بمیرم.

سزارین با بیهوشی:

اگر قدرت من تمام شود ، کسی این مشکل را حل می کند ، شخص دیگری آن را بر عهده خود می گیرد ، کسی مرا از یک موقعیت استرس زا بیرون می آورد.

آموزش گروهی:

مرحله هل دادن سخت ترین و سخت ترین مرحله برای گروه است ، بنابراین تعدادی دستورالعمل مهم مورد نیاز است. غالباً مشتری خود را به اشتباه هل می دهد ، احتمالاً به این دلیل که در هنگام تولد واقعی موقعیت اشتباهی را اتخاذ کرده است و نمی تواند به کار عضلات "مناسب" تکیه کند تا قدرت خود را احساس کند.هنگام انجام تولد مجدد ، ابتدا به مشتری احساس می کنیم که تولد واقعی او چگونه بوده است ، سپس تولد دوباره را متوقف کرده و دستورالعمل هایی را برای آموزش صحیح فشار دادن به او می دهیم.

نمودار موقعیت بیرون انداختن صحیح:

با تکنیک هل دادن صحیح ، نیرو از پاشنه پا ، از پاها به بالا ، از پشت قوس دار و از پشت به سمت سر می رود. سخت ترین قسمت این است که با پاشنه پا و نه با انگشتان پا فشار بیاورید و پشت خود را راست نگه دارید.

برای پاشنه پا: مراجعه کننده باید دیوار را فشار دهد و درمانگر باید به بیمار نشان دهد که چگونه پاشنه پا را با فشار دادن به دیوار فشار دهد. گاهی فاسیا و تاندون ها ، به ویژه در پاها ، آنقدر متراکم هستند که پاشنه پا نمی تواند سطح دیوار را لمس کند. در این حالت ، شما باید یک بالش جامد ، یک تکه چوب یا چیزی مشابه آن را روی دیوار قرار دهید تا با پاشنه های شما تکیه گاه داده شود و به مشتری اجازه دهید با آنها فشار بیاورد.

خم شدن پشت: بیمار اغلب تمایل دارد پشت را گرد کند. درمانگر یا عضو گروه باید دست خود را در قسمت پایینی کمر قرار دهد تا منحنی حفظ شود. این اغلب چندین بار تکرار می شود تا زمانی که مشتری احساس کند که قوس را احساس می کند.

نه فشار پاشنه و نه خم شدن پشت توسط بسیاری از مشتریان به طور شهودی احساس نمی شود ، بنابراین درمانگر به عنوان یک مربی برای کمک به "ورزشکار" آینده کارهایی را انجام می دهد که به طور طبیعی به وجود نمی آیند. به محض اینکه مشتری فقط یکبار به نتیجه دلخواه رسید ، احساس قدرت سبک در پاشنه ، ساق پا و پشت ظاهر می شود.

پشتیبانی از گردن: به عنوان بخشی از نیازهای ما ، درمانگر و درمانگر به تنهایی باید سر بیمار را در مرحله فشار بیرون بیاورند ، زیرا سر در این مرحله شکننده ترین قسمت بدن است. بسیار مهم است که پشت و گردن در یک خط قرار داشته باشند ، و نیرو به طور مساوی از پشت منتقل شود ، و گردن فشرده یا پیچ خورده نباشد. قبل از شروع مرحله push-out باید پشتیبانی درست بررسی شود. این مسئولیت درمانگر است.

هنگامی که مشتری یاد می گیرد که به بیرون فشار بیاورد ، گروه شروع به ایجاد فشار می کند. فشار باید به حدی باشد که مجبور شود با استفاده از قدرت خود و بدون لغزش به پهلو مستقیم حرکت کند. اعضای گروه باید در زانو ، پایین و بالای پشت ، بالا تنه و درمانگر در بالای سر بایستند. می توانید از مبلمان و دیوار به عنوان تکیه گاه اعضای گروه استفاده کنید. مشتری معمولاً نیاز به مقاومت قوی دارد تا بتواند فشار لازم را احساس کند. اگر در این مرحله مشکلاتی وجود داشته باشد ، آنها این واقعیت را شامل می شوند که نوزاد تازه متولد شده ، مقاومت کافی را نسبت به قدرت خود احساس نمی کند. لازم است در مورد میزان فشار مورد نیاز با مشتری تماس بگیرید.

اگر مشتری در هر زمان و به هر دلیلی می گوید "متوقف" ، گروه باید بلافاصله فعالیت های خود را متوقف کند (این شرط باید از قبل تعیین شود). فضا باید حمایت کننده باشد و صدای شرکت کنندگان ملایم باشد. معنای این جملات به موارد زیر خلاصه می شود: "ما می خواهیم شما باشید ، ما می خواهیم با شما ملاقات کنیم. من می دانم که شما قوی هستید و می توانید از تمام قدرت خود در حال حاضر استفاده کنید. تو را به خاطر آنچه هستی دوست دارم ، نه به خاطر کاری که انجام می دهی."

4. تولد. ظهور یک کودک از کانال تولد اغلب با احساس آزادی و نجات عظیم همراه است: "من این کار را کردم!". مادر در حالت مطلوب همچنین تولد را با احساس رهایی مختلط ، همکاری با کودک و همراهان و تمایل به حمایت از فرزندش درک می کند.

اصول اولیه برای زایمان سالم:

اگر از تمام توان خود استفاده کنم ، موفق می شوم.

من قوی هستم.

من انجام دادم. ما آن را انجام دادیم.

ما میتوانیم این کار را با یکدیگر انجام دهیم.

من می توانم از شرایط استرس زا عبور کنم.

من می توانم در شرایط استرس زا با دیگران باشم ، مجبور نیستم تنها باشم.

من می توانم از تمام توانم استفاده کنم و دوست داشته شوم.

اظهارات در صورت بروز مشکلات هنگام تولد:

اگر بخواهم از شرایط استرس زا عبور کنم ، می میرم.

من نابود می شوم.

اگر کودک احساس کرد مادر در خطر است:

اگر از تمام توانم استفاده کنم ، جهانم را نابود خواهم کرد.

هنگام استفاده در این دوره بیهوشی:

در آخرین لحظه بیهوش می شوم.

عوارض احتمالی در مرحله زایمان ، قبل از هر چیز ، با موقعیت نادرست آن همراه است - می تواند با پاهای خود جلو برود یا در بند ناف گیر کند. گاهی اوقات ، به دلایلی ، روند زایمان به طور مصنوعی به حالت تعلیق در می آید (به عنوان مثال ، اگر تا زمان زایمان مادر هنوز در بیمارستان نباشد). در برخی شرایط ، کودک ممکن است احساس کند که مادر در خطر است ، حتی اگر اینطور نباشد.

دستورالعمل: هنگامی که احساس می کنید مشتری به طور کامل نیرو دارد ، گروه یک گذرگاه باریک برای عبور ناحیه سر و گردن مراجعه کننده ایجاد می کند. می توان گفت بیمار این گذر را با چنان نیرویی برای خود ایجاد می کند که گروه قادر به مهار آن نیست. به محض "ترک" نوزاد ، گروه شروع به محکم زدن آن بر روی تمام سطح بدن با لمس های حمایتی قوی می کند و احساس لمسی عبور از کانال تولد را شبیه سازی می کند. در این مرحله ، اگر مراجعه کننده احساس کند که این مرحله کامل نشده است ، یا اگر درمانگر مشاهده کند که الگوهای حرکتی به طور کامل فعال نشده است ، می توانیم او را به مرحله هل دادن بازگردانیم. معمولاً مشکل این است که بیمار مقاومت کافی را احساس نمی کند یا ممکن است از الگوهای حرکتی نادرست برای جلوگیری از فشار گروه استفاده کند.

5. پذیرش. نوزاد تازه متولد شده اغلب خسته و بسیار حساس است ، بنابراین باید بلافاصله ملاقات کرد - با استفاده از تماس فیزیکی و ارجاع لفظی به او.

پس از مدتی ، رفلکس های جستجو و مکیدن شروع به کار می کنند و به زودی کودک تجربه غذا خوردن از طریق دهان ، گلو و مری را در معده دریافت می کند ، و نه از طریق بند ناف. این حرکت از مرکز شکم به دهان یک تغییر عمده در جهت جریان انرژی است. علاوه بر این ، تمرکز انرژی در ناحیه "چشم سوم" وجود دارد ، نشانه این که کودک به درک انرژی ها باز است. با شروع تنفس نوزاد ، فعال شدن قطر قفسه سینه و فضای بین دنده ای (بین دنده های دوم و چهارم) مشاهده می شود.

جملات اساسی در مرحله تولد:

کسی منتظر من است.

من خودم را با افراد اطرافم احساس می کنم: من عضوی از یک گروه هستم ، احساس موفقیت دارم.

من جهان را به روشی جدید تجربه می کنم (می توانم ببینم ، احساس کنم ، بوی دهم ، مزه کنم ، می توانم نفس بکشم).

اظهارات در صورت بروز مشکلات در مرحله تولد:

هیچ کس اینجا برای من نیست

من تنها هستم.

دنیا جای سردی است.

وقتی چشمانم را باز کنم درد می کند.

وقتی دهانم را برای خوردن باز می کنم ، خفه می شوم.

من مادرم را کشتم ، قدرت من وحشتناک است (مادر مرده به نظر می رسد ، زیرا خسته است یا تحت بیهوشی است).

ممکن است قدرت من کافی باشد ، اما منجر به چیزی وحشتناک می شود.

عوارض معمولی در مرحله تولد عمدتا با روشهای پزشکی معمولی همراه است که بطور ذاتی خشونت آمیز هستند ، به ویژه با مداخلات پزشکی. اهمیت کمتری به کیفیت محیطی که کودک را می پذیرد ، که ممکن است به نوعی با او خصمانه باشد ، یا وضعیت مادری که تحت بیهوشی است و از فرصت ملاقات با نوزاد خود محروم است ، اهمیتی ندارد. و با او تماس بگیرید

عضو گروه ، که برای نقش مادر انتخاب شده است ، "نوزاد تازه متولد شده" را در دست دارد و تمام انگشتان دست و پا را لمس می کند تا مطمئن شود که کودک خوب است ، همه چیز سر جایش است. او با قرار دادن انگشتان خود در دستان نوزاد ، بازتاب چنگ زدن را آغاز می کند. او باید با کودک صحبت کند و پیامهای مثبتی به او بدهد ، مانند: "کار تمام شده است و شما خوب هستید ، من به شما کمک می کنم ، دوستت دارم" و غیره.

در مرحله بعد ، مهم است که بازتاب های مختلف را برانگیزیم:

الف) رفلکس Babinsky برای اطمینان از کامل شدن زایمان (واکنش بیمار نشان می دهد که سیستم عصبی او به سطح نوزاد رسیده است)؛

ب) رفلکس جستجو - جستجوی کودک برای پستان را آغاز می کند و قبل از تحریک رفلکس مکیدن هنگامی که یک بطری غذا ارائه می شود ، مقدم است.

ج) بازتاب گرفتن - توانایی انگشتان را برای کشیدن اشیاء به بدن فعال می کند و با قرار دادن انگشتان در کف دست مشتری و سپس بیرون آوردن تدریجی انگشتان به آرامی آغاز می شود.

د) رفلکس مکیدن - برای بازکردن مسیر انرژی از دهان به معده.

مادر شرطی ، هنوز نوزاد را در آغوش گرفته و تحریک می کند ، شروع به تغذیه او از بطری پر از شیر گرم با عسل یا آب میوه می کند. مراجعه کننده را تشویق کنید تا حرکت مایع را تا معده احساس کند. ما معمولاً مشتری را نگه می داشتیم و به او غذا می دادیم تا زمانی که احساس کردیم انرژی تا سطح لگن رفته و مشتری دیگر تشنه نیست. در مرحله بعد ، اجازه دهید نوزاد تازه متولد شده چشمان خود را باز کرده و به اطراف خود نگاه کند. باید چندین شیء روشن در این نزدیکی وجود داشته باشد - اجازه دهید آنها را با نگاه خود ردیابی کند. خوب است که اسباب بازی های بلند (جغجغه) در نزدیکی خود داشته باشید.

پدری که اعضای گروه در کل مراحل از حضور او مطلع هستند ، در این لحظه باید وارد شود و کودک را در آغوش خود بگیرد. این امر به ویژه در صورتی اهمیت دارد که پدر در هنگام تولد واقعی حضور نداشته باشد. پدر و مادر هر دو باید جنسیت کودک را با گفتن "شما پسر / دختر زیبایی هستید" تأیید کنند.

در نهایت ، احساس خواهید کرد که احساس تکمیل وجود دارد ، کودک شروع به رشد می کند. وقتی احساس می کنید که او بالاخره رشد کرده و احساس راحتی می کند ، روند تولد دوباره در واقع کامل شده است.

زمان آن فرا می رسد که از شیرهای رسمی والدین مشروط برای انجام وظایفشان جلوگیری شود تا از احتمال انتقال آنها جلوگیری شود. بیمار باید به آنها بگوید: "شما دیگر پدر و مادر من نیستید ، شما اکنون فقط دوستان من هستید … (نام آنها را ذکر کنید)."

6. مرحله بعد. پس از فرآیند تولد دوباره ، سیستم رفلکس مشتری تا دو هفته دیگر در حالت تغییر باقی می ماند و سیستم انرژی نیز به طور کلی تغییر خواهد کرد. گاهی اوقات ، نوزاد باید تشویق شود تا از فعال شدن گروه های عضلانی خاصی آگاه شود ، به عنوان مثال ، راه رفتن را دوباره بیاموزد. در عین حال ، مشتری باید به چندین قانون مهم پایبند باشد:

  • او نباید در دو روز اول پس از "تولد" خود با ماشین رانندگی کند.
  • عدم تماس جنسی در همان سه روز ؛
  • عدم مصرف الکل به مدت سه روز ؛
  • دو روز پس از تولد مجدد کار نکنید و طول روز کاری را برای دو هفته آینده کاهش دهید.
  • روزانه به مدت یک هفته - نیم ساعت استراحت فیزیکی.

اهداف یکپارچه سازی: در مواردی که بیمار تجربه قابل توجهی از تجربیات منفی در هنگام تولد واقعی داشته است ، تمرکز بر روی آن در پایان تولد و در دوره بعد بسیار مهم است. ما با مشتریانی برخورد کردیم که تجربیات مثبت واضحی را در روند تولد دوباره خود دریافت کردند ، که به دلیل عدم ادغام بعدی تجربه به دست آمده اثری از خود بر جای نگذاشت یا حتی منفی شد.

در عرض دو ماه پس از تولد مجدد ، تمام اقدامات درمانی واپسگرا کاملاً منتفی است. همه نیروها تنها بر ادغام مشکلاتی که در روند تولد مجدد ظاهر شده اند تمرکز می کنند. به نظر ما ، اگر مشکلات فردی وجود در دوره ادغام به طور کامل روشن نشده باشد ، ممکن است این بدان معنا باشد که روند تولد مجدد تا حدودی ناقص بوده است ، یا اینکه مشکل رشد یا تصور داخل رحمی نیاز به مطالعه بیشتری دارد. در بدنسازی ، در این مورد ، هدف بلند مدت "بازگشت" ، مرور ساختارهای شخصیتی و ادغام منابع جدید حاصل از کارهای قبلی است.

نتیجه

در این مقاله ، ما شرایط اساسی لازم برای روند تولد دوباره ، و همچنین روش ها و محتوای روانی مراحل آن را شرح دادیم. ما نشان دادیم که هدف اصلی روش بدنی ایجاد یک تجربه (اثر) جدید از تولد است ، به طوری که بیمار این مهمترین نقطه عطف زندگی را آنطور که باید تجربه می کرد. ما تأکید می کنیم که این چیزی بیش از یک اثر روانی است: زمانی که سیستم رفلکس حرکتی جسمانی بیمار فعال می شود ، اثر جدیدی از تجربه ایجاد می شود. به نظر ما فعال سازی سیستم های رفلکس شرط لازم برای زایمان کامل است. ما معتقدیم که اگر سیستم بازتابی به درستی در یک محیط حمایتی روانشناختی تکمیل شود ، دیگر مشتری دیگر نیازی به تولد مجدد ندارد.

با این حال ، من می خواهم تأکید کنم که تولد یک رویداد جسمی ، روانی و اجتماعی به طور غیرمعمول پیچیده است و ما معتقدیم که روش ما ، از طریق آماده سازی دقیق و استفاده از دانش خاص در مورد فرایندهای بدن در زمینه روانی ، از قدرت لازم برخوردار است. ما اصرار داریم که هنگام استفاده از تکنیک های تولد مجدد ، و حتی بیشتر در مورد آموزش مناسب ، اقدامات احتیاطی را به اندازه وسیع و طولانی انجام دهیم. آماده سازی یا انجام غیرحرفه ای فرایند تولد مجدد به طور بالقوه خطرناک است ، در حالی که به درستی انجام شود می تواند زندگی همه افراد دخیل را عمیقا تغییر دهد.

ترجمه توسط T. N. تاراسووا

چاپ علمی E. S. مازور

توصیه شده: