ترس و عشق شخصیت وسواسی

فهرست مطالب:

تصویری: ترس و عشق شخصیت وسواسی

تصویری: ترس و عشق شخصیت وسواسی
تصویری: ترس، اضطراب و وحشت، قسمت چهارم : بیماری وسواس و اجبار و علائم شخصیت وسواسی مجبور 2024, آوریل
ترس و عشق شخصیت وسواسی
ترس و عشق شخصیت وسواسی
Anonim

یک فرد وسواسی یا اجباری در ترس از آمدن آینده زندگی می کند ، در ترس ابدی از اینکه ممکن است چیزی تغییر کند ، در عدم اطمینان خود که در آینده تصویر آنها از جهان تغییر نخواهد کرد

ریشه های اجبار آنها از دوران کودکی نشأت می گیرد ، جایی که یک مادر وسواسی به همان اندازه کودک را "تربیت" می کند تا مطیع ، مرتب ، باهوش و بدون مشکل برای مادر کودک باشد. یک مادر سرد و جدا از نظر عاطفی یا همان پدر (که از این پس مادر نامیده می شود) کودک را با تمرین رزمی سرباز بزرگ کرد و رفتارهای "درست" منحصر به فرد را تشویق کرد. کودکی که در چنین شرایطی بزرگ می شود فقط آموخته است که اگر ساکت و ناآشکار باشید ، اگر تمام دستورالعمل ها را بدون چون و چرا رعایت کنید ، در نهایت می توانید ستایش شوید. سال به سال ، با زندگی در چنین سیستم خانوادگی ، کودک تصویر خود را از جهان (با الهام از یک مادر وسواسی) ایجاد کرد ، که در آن همه چیز باید ثابت ، صحیح ، بدون اشک و غرغر و با قوانین فراوان باشد که باید رعایت شود

این سیستم پایبندی به قوانین (اجباری بودن) و این باور است که این تنها مسیر صحیح در زندگی است که باعث ایجاد شخصیت های وسواسی می شود. به هر حال ، چنین افرادی می توانند خود را به خوبی در موقعیت های مربوط به رعایت هنجارها ، بازرسی ها و در کار با ساختارهای دقیق تنظیم شده اقدامات درک کنند. به طور طبیعی ، گرما ، محبت ، مراقبت و محبت که در دوران کودکی دریافت نمی شد خود را در قالب پرخاشگری پنهان و سرکوب شده نشان می دهد ، که در رعایت سادیسم هنجارها و قوانین ، به ویژه در اتصال این قوانین به افراد دیگر ، راه خود را پیدا می کند. یک مقام رسمی می تواند با نوشتن گواهی نامه به مدت چند ماه از تحقق تجاوز پنهان خود لذت ببرد. علاوه بر این ، این عمل که باعث افزایش زمان و انجام تمام روشها می شود ، به دلیل رعایت دقیق همه دستورالعمل ها و قوانین ، که از نظر او قابل نقد نیست ، به عنوان نقض یا تمسخر تلقی نمی شود. تعصب و درستی ناشی از تنش فوق العاده در داخل است و در واقع نشانگرهای درخشانی از تجاوز سرکوب شده است. این یک مثال بسیار کوتاه و اغراق آمیز از تحقق پرخاشگری در افراد اجباری است. این پرخاشگری اجباری بیشتر در زندگی روزمره مشاهده می شود ، جایی که یک مادر وسواسی نمی تواند به خود و یا فرزندش اجازه بدهد که با اشتباهات تکلیف خود را انجام دهد ، حتی اگر این سطح واقعی رشد کودک باشد. در اینجا ما با اعمال قوانین و خشونت و تحقق تجاوز سرکوب شده مادر مواجه هستیم.

برای شخصیت وسواسی ، ترس از آینده آینده به دلیل عدم تحمل شخصی آنها نسبت به تغییرات پیش رو و چشم انداز تقویت شده زندگی ، در کودکی انعطاف ناپذیر و سفت و سخت شکل گرفته است ، جایی که همه تحرکات و ابتکارات به سختی سرکوب می شد ، از اهمیت حیاتی برخوردار است. دور زدن در خانه برای ضربه نخوردن و شکستن گلدان غیرممکن است ، جایی که امکان کشیدن با قلم روی کاغذ دیواری غیرممکن بود و در جایی که لازم بود شعری را برای مهمانان بخوانید ، ایستاده روی صندلی با صندلی پروانه ای دور گردنش همه چیز باید همانطور که بود و هست و هیچ چیز نباید تغییر کند. تلفن باید دکمه داشته باشد و همسر باید بتواند بورشت بپزد ، آنها نمی توانند مرا از سر کار اخراج کنند و دفتر ما باید برای همیشه کار کند. در این جهان ساختار یافته و قابل درک که در آن چیزهای زیادی وجود دارد که هر روز باید تکرار شود ، هیچ جایی برای تغییر وجود ندارد. آیین هایی که در طول قرن ها منجمد شده اند ، غم بسیاری از نسل ها را به همراه دارند.

بر این اساس ، رابطه افراد وسواسی با افراد دیگر بر اساس همان اصل پایبندی به قوانین و خدشه ناپذیری مرزها ایجاد می شود.

احتمالاً بارزترین نمونه چنین شخصیتی در شلدون کوپر ، تئوری بیگ بنگ است ، که طبق برنامه به دستشویی می رود و با همسایه خود توافق زندگی دارد.اگر در واقعیت خیلی غم انگیز نبود خیلی خنده دار نمی شد. در اینجا یک مادر متعصب متعصب با عقاید مذهبی و یک پدر الکلی وجود دارد که سرانجام چنین بچه وسواسی (و بسیار خنده دار در سریال) به دنیا آورد. از مثال شلدون می بینیم که همه چیز جدید بسیار سخت و آهسته با شک و تردید زیاد و البته با بررسی کامل وارد زندگی او می شود.

عشق نیز تحت قوانین قرار می گیرد. در حقیقت ، عشق زیادی در آنجا وجود ندارد ، دلبستگی وجود دارد ، راحتی وجود دارد ، وظیفه وجود دارد و خیلی بیشتر از آن چیزی که با زندگی مشترک قابل توجیه و توضیح باشد. شخص دیگری در ازدواج در کنار یک فرد وسواسی به عنوان یک شریک ، به عنوان شریک جنایت اخلاقی و ارادی ، که در آن خشونت علیه کودکان و شریک او اعمال می شود ، تصور می شود. گاهی اوقات طلاق در چنین مواردی به عنوان خیانت تلقی می شود و محال بودن آن را همیشه می توان از موضع "من یک بار ازدواج کردم ، و تو همیشه با من خواهی بود" توضیح داد و نظر و احساسات شریک زندگی برای فرد وسواسی هیچ نقشی ندارد.. عشق برای آنها یادگاری از گذشته است ، که در رمان های احساسی آمده است ، جایی که افراد به عنوان موجودات ضعیف و بی نظم نشان داده می شوند که قادر به انجام وظیفه خود یا رعایت قوانین اولیه نجابت نیستند. عشق اینجا زندگی نمی کند

بله ، این مدل وسواس کلاسیک است. بله ، وسواس کم وبیش در زندگی وجود دارد و بله ، همه آنها را می توان از بین برد. نزدیک بودن به چنین افرادی دشوار است و زندگی در این جهان دائماً در حال تغییر برای آنها دشوار است. و البته ، این افراد کمتر از دیگران سزاوار عشق و احترام ما هستند. آنها مانند ما هستند ، درست در بچه ها آنها یک توپ مربعی داشتند.

توصیه شده: