تفکر جادویی ، اثر دارونما و روان پریشی

فهرست مطالب:

تصویری: تفکر جادویی ، اثر دارونما و روان پریشی

تصویری: تفکر جادویی ، اثر دارونما و روان پریشی
تصویری: کدهای نیکولا تسلا _ راز قانون جذب 2024, آوریل
تفکر جادویی ، اثر دارونما و روان پریشی
تفکر جادویی ، اثر دارونما و روان پریشی
Anonim

با شروع به نوشتن چرخه ای از یادداشت ها در مورد روانگردان های خصوصی ، نمی توانم به اصطلاح اشاره نکنم. "پدیده روان پریشی رایج" یا به عبارت ساده - "چرا در روان درمانی آسیب های روان تنی اغلب اتفاق می افتد که یک نفر در اینترنت با یک جدول و تأیید کمک می کند ، در حالی که شخص دیگر باید" خستگی ناپذیر "روی خود کار کند و ما در این مقاله به آسیب شناسی های روانی "واقعی" ، "اولیه" و "ثانویه" دست نخواهیم زد ، زیرا من تقریباً همیشه در این مورد خواهم نوشت. برای تمرکز بر پدیده های اعلام شده ، درخواست های فزاینده ای برای من ایجاد شد " معجزه روان تنی. "گفتار واقعی چیست؟

واقعیت این است که رواج روان پریشی از طریق جداول محوری ، نمودارها و غیره ، در بسیاری از افراد این کلیشه را ایجاد کرده است که روان تنی چیزی جادویی و عرفانی است ، یا برعکس ، برای "مبتدیان" ابتدایی و بدیهی است. برای رفع این جادو (مشکل روان تنی) ، فقط باید "طلسم و ضد طلسم" (دلیل و تأیید) را بدانید. در یک مورد شدید ، اگر اختلال شما در جدول یافت نشد ، می توانید با یک متخصص - جادوگر تماس بگیرید و از او طلسم و ضد طلسم را دریابید (روان درمانگر می تواند دلیل علائم را بگوید و نسخه ای را برای شما تجویز کند. برای حذف آن چه باید کرد).

متأسفانه ، در واقعیت ، این چیزی بیش از یک ترفند بازاریابی نیست که صرفاً برای جذب مشتری یا افزایش فروش ادبیات مرتبط استفاده می شود. اما تأثیر دارونما و تفکر جادویی چه ارتباطی با آن دارد؟

بیایید با آن شروع کنیم تفکر جادویی - این یکی از اشکال اولیه دفاع روانی است که به روان کمک می کند تا در شرایطی که تجربه سازنده ای برای مقابله با آن نداریم ، سازگار شود. به طور معمول ، این برای کودکان 3-5 ساله معمول است. در این دوره ، کودکان دچار یک نوع بحران رشدی می شوند ، جایی که در ابتدا آنها معتقدند که آنها (اعمال ، افکار ، کلمات و غیره) علت همه چیزهایی هستند که در اطراف اتفاق می افتند ، اما در روند بزرگ شدن و یادگیری ، آنها با این واقعیت روبرو هستند که بسیاری از جهان به ما وابسته نیستند. برای شکل گیری عزت نفس کافی ، برای کودک مهم است که بیاموزد که در واقع چه چیزی در حوزه نفوذ اوست و چه چیزی نیست. یک فرد بالغ که در این یا آن سوال در جلوه های تفکر جادویی گیر می کند ، نشان می دهد که "گیج شده ، روابط خود را از دست داده است" ، نمی داند چه باید بکند و "کودک درونی" او شروع به وحشت می کند ، یخ می زند. به طور خاص ، بیماریهای روان تنی می توانند نشان دهند که نقصی در مغز ما رخ داده است ، پردازش اطلاعات به طور نامناسب آغاز شده است ، و آنچه باید در حوزه ذهنی انجام شود به سطح فیزیکی می رسد.

به اصطلاح اثر دارونما ، یا به عبارت دیگر خودجوش خود هیپنوتیزم ، که اغلب در نمونه های دیگران می شنویم. در واقع ، این دو روی یک سکه هستند ، جایی که ما توسعه برخی آسیب شناسی روانی را با خود هیپنوتیزم خود به خود (شخصی این کار را عمداً انجام نمی دهد ، اختلال به خودی خود اتفاق می افتد) و خلاص شدن از شر آن را از طریق راه های مختلف مرتبط می دانیم. آداب و رسوم اثر دارونما است (شخص معتقد است که این آیین التیام می یابد و بیماری خود به خود از بین می رود ، حتی اگر این مراسم اساساً تقلبی باشد). نتیجه نهایی این است که علیرغم تمام تلاشهای علم مدرن ، ما مکانیسمهای زیادی از تفکر را پدیده می نامیم دقیقاً به این دلیل که فقط می توانیم ماهیت آنها را فرضی توضیح دهیم. این واقعیت که یک فرد می تواند بر بدن خود تأثیر بگذارد یک واقعیت است. اما الگوریتم این تأثیر در واقع برای هیچ کس ناشناخته است و مشکل این است که همه خود به خود و غیرقابل پیش بینی اتفاق می افتد … پزشکان ، روانشناسان ، کشیش ها ، فیزیکدانان ، باطنی شناسان و شمن ها همگی نسخه خاص خود را از آنچه در حال رخ دادن است ، دارند. با این حال ، ما نمی توانیم این نسخه ها را به صورت تجربی تأیید یا رد کنیم ما نمی توانیم یک رابطه علی واقعی ایجاد کنیم ، بنابراین ، ما نمی توانیم از این اثر به عنوان یک ابزار استفاده کنیم. بله ، چنین پدیده ای وجود دارد ، اما ایجاد آن با اقدامات خاصی در مشتریان غیرممکن است. بنابراین ، البته ، ما می توانیم فرضیه هایی را در مورد در نظر گرفتن یک فرد به عنوان یک واحد جهان ایجاد کنیم ، جایی که تغییرات در او منجر به تغییر در کل جهان و غیره می شود. با این حال ، این بیماری زودگذر است و در اینجا و اکنون رخ می دهد. در کار با روانگردان ها است که مهارت های تفکر انتقادی ، اولویت بندی و تأمل در مورد این که مغز ما چقدر موش و گربه بازی می کند بسیار مهم می شود.

اصل مشکل این است که بیشتر درخواست های روان تنی بر اساس روان رنجوری انجام می شود … علاوه بر سایر "بازی های فکری" ، روان رنجوری تقریباً همیشه با تفکر جادویی و خود هیپنوتیزم خود به خود همراه است. چرا؟ من بلافاصله با این واقعیت شروع می کنم که این خوب نیست و بد نیست ، فقط همینطور است

در بسیاری از زمینه های روان درمانی ، روان رنجوری چیزی بیش از واکنش به موانع در روند رشد و توسعه شخصی نیست. فردی که در یک یا چند جلد روان رنجورانه گیر کرده است ، در مسائل مختلف و درجات مختلف ، به هر طریقی ، همیشه نوزادانگی ذهنی را نشان می دهد - ناپختگی ، کودکگی. بد نیست ، این فقط یک نوع دفاع روانی است که به سطح بندی پیچیدگی "واقعیت پیرامونی" کمک می کند. هر کس می تواند و در برابر بسیاری از شرایط زندگی تسلیم می شود ، زیرا ما با مجموعه ای کامل از دستورالعمل ها در مورد اینکه چگونه و چگونه واکنش نشان دهیم به دنیا نیامده ایم تا همه چیز رضایت بخش باشد. درعین حال ، برخی از ما در دوران کودکی الگوریتم ایجاد آن استراتژی های پاسخدهی فردی را بهتر آموختیم ، برخی اینطور نیستند. بنابراین ، برخی از افراد در مواجهه با شرایط جدید ، سریعتر و کارآمدتر از آنها استفاده می کنند ، در حالی که برخی دیگر ، برعکس ، گم می شوند و گیر می کنند ، توسعه خود را متوقف می کنند. به یک معنا ، والدین ، روانشناسان ، معلمان و غیره افرادی هستند که به ما در جستجو و توسعه الگوریتم هایی برای پاسخگویی به شرایط واقعیت کمک می کنند. و به طور کلی ، هر روان درمانی اساساً برای رشد و توسعه شخصی ، توسعه الگوریتم های فردی و رسیدن به سطح یک شخصیت بالغ و بالغ تلاش می کند. با این حال ، این ایده آل است.

اما در واقعیت ، هرگونه روان رنجوری همیشه به دنبال حفظ خود و تکثیر است ، و تفکر جادویی ، همراه با اشاره به اثر دارونما ، کمک کننده ایده آل در این زمینه هستند

چه چیزی بازاریابی را به یک روانگردان محبوب تبدیل کرده است؟ او به اساس آسیب شناسی روانی - روان رنجوری ، از طریق کودکی مشتری مراجعه می کند (از طریق آن کودک بسیار درونی که دچار وحشت است و منجمد است و نمی تواند راهی برای خروج از وضعیت خود بیابد). جدول روان پریشی به ناخودآگاه می گوید: "من یک پدر و مادر دلسوز هستم که همه کارها را برای شما انجام می دهم ، فرزند من" = فقط دلیل آن را بخوانید و تأیید خود را انتخاب کنید ، نه کار ، نه تجزیه و تحلیل ، نه متخصص ، نه تلاش ، همانطور که زندگی می کردید زندگی کنید. ، فقط به اندیشه درست فکر کنید و خوب فکر کنید.

در واقع ، علاوه بر کمک واقعی ، این فقط روان رنجوری را تشدید و تقویت می کند (شخص را بیشتر به حالت چسبندگی می کشاند = "من والدینی هستم که اکنون همه چیز را تصمیم می گیرم ، اما شما معتقدید و منتظر هستید … نتیجه نمی دهد ؟ - بهتر تأیید کنید و منتظر بمانید "، و غیره ، تا زمانی که مشتری با مشکلی غیرقابل درمان به پزشک برسد). و هرچه مشتری بیشتر به تفکر جادویی باز می گردد ، ورود به مرحله رشد برای او دشوارتر می شود (توجه داشته باشید که چگونه اختلالات روانی مرتبط با گذراندن دوره های مختلف آموزش های غیرحرفه ای در سال های اخیر افزایش یافته است - متأسفانه سلامت روان قیمت ما است اعتقاد به قرص جادویی) در عین حال ، مشتری نه تنها سلامتی خود را تشدید می کند ، بلکه آنچه مهم است ، اعتقاد به روان درمانی واقعی را از دست می دهد ، ایمان خود را به متخصصان از دست می دهد و مشکل خود را یک به یک ادامه می دهد ، آسیب شناسی را چند برابر می کند و نمی تواند به اندازه کافی بدست آورد. راه حلی برای وضعیت

بنابراین ، وقتی صحبت از اختلالات و بیماریهای روان تنی واقعی می شود ، مهم است که به خاطر داشته باشیم که هیچ دلیلی برای همه مراجعه کنندگان مناسب نیست و هیچ قرص جادویی مناسب همه مراجعه کنندگان فقط بر اساس تشخیص ، علائم و غیره آنها وجود ندارد. با این حال ، یک شرط بسیار مهم یا درک اساسی وجود دارد کار با مشتری روان تنی همیشه کار با رشد شخصی ، بلوغ درونی و تولد خود است (خودشناسی ، تبدیل شدن و تحقق بخشیدن به خود) ، برای کسی در زمینه های خاص ، تا توسعه مهارت های خاص ، و برای فردی از ابتدایی ترین ، اساسی ترین ، از دوران کودکی. بنابراین ، چنین کاری شبیه مارمالاد نیست ، بلکه نتیجه آن به صورت آزادی و استقلال درونی ، سلامت روحی و جسمی ، خودآگاهی ، ابزارها و الگوریتم های شخصی کار ، منابع روحی و جسمی انباشته ، فرصت بهره وری بالا و با انگیزه طبیعی و غیره ، همیشه ارزش آن را دارد.

توصیه شده: