2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
جایی برای عجله وجود ندارد. هر چیزی که سریع اتفاق بیفتد ، دوام چندانی ندارد. P. Gaverdovskaya مجدداً این کلمات را به یاد آوردم ، و دوباره آنها را به اعماق روح من زدند و با رعشه ای ملایم و دلپذیر از "تشخیص خودم" پاسخ دادند. همه چیزهایی که به سرعت اتفاق می افتد ، مدت زیادی دوام نمی آورد … یک خانه سریع ساخته شده که در شش ماه شروع به خراب شدن می کند - به جای ساخت دقیق ، انتخاب مصالح ساختمانی ، با در نظر گرفتن ویژگی های زمین و آب و هوا … به سرعت ایجاد اشتیاق جنسی که بعد از یک شب از بین می رود - به جای برخورد دقیق و شناخت یکدیگر ، هنگامی که فرصتی برای بیش از یک ارگاسم وجود دارد … تغییر سریع از یک تجارت معنی دار به دیگری ، جلوگیری از پر شدن از آنچه بود و آنچه بود زندگی می کرد - به جای یک انتقال متفکرانه از یک حالت به حالت دیگر … شتابزدگی آنچه را که وجود دارد ، اجازه نمی دهد پر شود ، و احساس طعم زندگی ، که هم شیرین و هم تلخ است ، را بی ارزش می کند. اما این طعم زندگی است … هر کسب و کار بزرگی دارای طعم و مزه است و اگر شما آن را احساس نمی کنید ، آن را احساس نمی کنید ، برای خود وقت نگذارید ، انگار هیچ چیز وجود ندارد. اکنون ناراحت هستم که یک لحظه نسبتاً کوتاه اما پرحادثه و احساسی از زندگی من به پایان رسیده است ، اما غم و اندوه باعث می شود من ارزش آنچه را که برایم ارزشمند بوده و برای کسانی که احساساتم را با آنها به اشتراک گذاشته ام ، احساس کنم. و شادی و لذت ، به غم اضافه می شود ، طعم بی نظیری را ایجاد می کند ، که برای فرار از آن ، خود را خالی کنید.
صدای زندگی می تواند آرام باشد ، زمزمه ای است که سعی می کند غرش ماشین ها در خیابان را بشکند ، صدای همکاران / کارفرمایان / اقوام / دوستان … تمرکز بر روی آن دشوار است اگر همزمان کار کنید با جمعیت ، در ریتم یک کلان شهر بزرگ - یا حتی فقط در حمل و نقل عمومی شلوغ بایستید. به طور کلی درک ارزش چیزها ، افراد و فرایندهای در حال انجام دشوار است ، اگر از مرحله به مرحله فرار کنید … کلمات یک راننده تاکسی که با آرامش در شهر رانندگی می کند ، در پاسخ به بی حوصلگی من: "من اینطور فکر می کنم: بهتر است 15 دقیقه در محل کار دیر کنید تا در قبرستان. "…
گذر از تخیلات شخصی شما در مورد یک فرد زنده یا واقعی (یا تجربه) به زمان و توجه فوری نیاز دارد. واکنشهای سریع ، پاسخهای تکانشی - همه آنها به الگوهای از پیش ذخیره شده ، به توهمات درباره چگونگی و آنچه در شخص دیگر مرتب شده است ، متکی هستند. خودتان را ببینید - شما نیز چند بار به طور ناگهانی متوجه "من می خواهم!" با "چرا !؟" ناراضی جایگزین شد. او را متوقف نکنید ، یخ نزنید - بلکه به راه خود ادامه دهید ، اما به آرامی ، بدون از دست دادن جزئیات تصویر آشکار. و گاهی اوقات ، با وسوسه "من می خواهم!" و اغلب اوقات پوچی و اشتیاق را در آنجا پیدا می کنم ، که می خواهم بارها و بارها با انگیزه و عجله به آن برسم … این بدان معناست که "خواسته" من آنجا نیست … این بدان معنا نیست که هر انگیزه ای شیطانی است. از این گذشته ، زندگی فقط یک جریان آرام از ریتم طبیعت نیست ، هنگامی که خورشید از قرن به قرن طلوع می کند ، فصل ها تغییر می کنند و "همه چیز به حالت عادی برمی گردد". از این گذشته ، این یک حرکت تند پلنگ پس از یک انتظار طولانی و ردیابی طعمه است ، یک حرکت تند و سریع ، که در آن تمام انرژی انباشته شده در طول زمان انتظار در آن سرمایه گذاری می شود. این خودانگیختگی رقص است ، که در آن ما خستگی انباشته را رها می کنیم و آزادی بدن را به دست می آوریم … یک انگیزه خوب آن است که به بلوغ رسیده است ، آماده شده است و نه با تلاش های تب دار ، بلکه با بلوغ تدریجی. مرحله تولد یک پروانه قبل از مرحله شفیرگی است.البته ، شما می توانید به سرعت و به طور موثری بالها را به کرم بچسبانید ، اما بعید است که او بتواند از آنها استفاده کند … در روح شکسته نمی شود ، به شدت عمل را تحریک می کند. جایی برای عجله وجود ندارد. هر چیزی که سریع اتفاق بیفتد ، دوام چندانی ندارد. در واقع هیچ عجله ای وجود ندارد … بیشتر و سریعتر - به طور رسمی ، بهتر از کمتر و کندتر است. اما کمتر و کندتر از هیچ چیز بهتر است. و زندگی - واقعاً افراط و تفریط را دوست ندارد.
توصیه شده:
چگونه در زندگی گذشته عجله نکنیم؟
به یاد داشته باشید ، آیا تا به حال در چنین شرایطی بوده اید؟ با تاکسی رانندگی می کنید ، خیابان ها ، تابلوها ، رهگذران بیرون پنجره را جارو می کنند ، ملودی یک آهنگ موسیقی تخیل شما را دور می کند. از تاریکی کابین خلبان ، یک جفت صفحه نمایش - یک ناوبر و یک رایانه لوحی که برای کمک به راننده نصب شده است ، حیوانات کوچک هشداردهنده را زیر نظر دارند.
عجله کن
والدین مدرن ، که می خواهند همه کارها را انجام دهند و در همه چیز شرکت کنند ، نسبت به فرزندان خردسال خود بسیار بی تاب هستند. "عجله کن" ، "زود بیا" ، "چرا آنجا غلت می زنی" ، - والدین اغلب بر سر فرزندان خود فریاد می زنند.
چگونه برای زندگی عجله داریم؟
ما اغلب برای زندگی عجله داریم. ما لحظه ای را در زمان حال از دست می دهیم. یا می خواهیم آن را تمدید کنیم. و می توان از چیزی اجتناب کرد. مهم نیست چه دلایلی باعث ایجاد این شتابزدگی در ما می شود ، مهمترین چیز در اینجا چیزی است که ما خود را از آن محروم می کنیم.
بدست آوردن آنچه نیست امکان پذیر نیست
کودک با یک قاشق در جعبه ماسه حفاری می کند. خورشید گرم می شود. او برای تهیه خمیر به ماسه مرطوب نیاز دارد. ماسه مرطوب وجود ندارد. کودک به حفاری ادامه می دهد. خورشید گرمتر است. شن و ماسه خشک است ، مهم نیست چقدر حفاری کنید. کودک تشنه است.
پس از طلاق: چرا نباید در رابطه جدید عجله کنید
هر فردی به شیوه خودش طلاق را تجربه می کند: برای برخی این یک تراژدی است ، هنگامی که زمین به طور ناگهانی از زیر پای آنها خارج می شود ، برای برخی دیگر - رهایی طولانی مدت از روابط مخرب و خفه کننده ، برای دیگران - ملاقات رودررو با همه مشکلات روزمره ، نیاز به حل مستقل مسائل مادی ، برای چهارم - یک تشریفات قانونی ساده ، از آنجا که مدتهاست هیچ رابطه ای وجود ندارد.