عجله ای نیست

تصویری: عجله ای نیست

تصویری: عجله ای نیست
تصویری: سعی کن نخندی عجله ای 🤣😐#try not to laugh 2024, آوریل
عجله ای نیست
عجله ای نیست
Anonim

جایی برای عجله وجود ندارد. هر چیزی که سریع اتفاق بیفتد ، دوام چندانی ندارد. P. Gaverdovskaya مجدداً این کلمات را به یاد آوردم ، و دوباره آنها را به اعماق روح من زدند و با رعشه ای ملایم و دلپذیر از "تشخیص خودم" پاسخ دادند. همه چیزهایی که به سرعت اتفاق می افتد ، مدت زیادی دوام نمی آورد … یک خانه سریع ساخته شده که در شش ماه شروع به خراب شدن می کند - به جای ساخت دقیق ، انتخاب مصالح ساختمانی ، با در نظر گرفتن ویژگی های زمین و آب و هوا … به سرعت ایجاد اشتیاق جنسی که بعد از یک شب از بین می رود - به جای برخورد دقیق و شناخت یکدیگر ، هنگامی که فرصتی برای بیش از یک ارگاسم وجود دارد … تغییر سریع از یک تجارت معنی دار به دیگری ، جلوگیری از پر شدن از آنچه بود و آنچه بود زندگی می کرد - به جای یک انتقال متفکرانه از یک حالت به حالت دیگر … شتابزدگی آنچه را که وجود دارد ، اجازه نمی دهد پر شود ، و احساس طعم زندگی ، که هم شیرین و هم تلخ است ، را بی ارزش می کند. اما این طعم زندگی است … هر کسب و کار بزرگی دارای طعم و مزه است و اگر شما آن را احساس نمی کنید ، آن را احساس نمی کنید ، برای خود وقت نگذارید ، انگار هیچ چیز وجود ندارد. اکنون ناراحت هستم که یک لحظه نسبتاً کوتاه اما پرحادثه و احساسی از زندگی من به پایان رسیده است ، اما غم و اندوه باعث می شود من ارزش آنچه را که برایم ارزشمند بوده و برای کسانی که احساساتم را با آنها به اشتراک گذاشته ام ، احساس کنم. و شادی و لذت ، به غم اضافه می شود ، طعم بی نظیری را ایجاد می کند ، که برای فرار از آن ، خود را خالی کنید.

صدای زندگی می تواند آرام باشد ، زمزمه ای است که سعی می کند غرش ماشین ها در خیابان را بشکند ، صدای همکاران / کارفرمایان / اقوام / دوستان … تمرکز بر روی آن دشوار است اگر همزمان کار کنید با جمعیت ، در ریتم یک کلان شهر بزرگ - یا حتی فقط در حمل و نقل عمومی شلوغ بایستید. به طور کلی درک ارزش چیزها ، افراد و فرایندهای در حال انجام دشوار است ، اگر از مرحله به مرحله فرار کنید … کلمات یک راننده تاکسی که با آرامش در شهر رانندگی می کند ، در پاسخ به بی حوصلگی من: "من اینطور فکر می کنم: بهتر است 15 دقیقه در محل کار دیر کنید تا در قبرستان. "…

گذر از تخیلات شخصی شما در مورد یک فرد زنده یا واقعی (یا تجربه) به زمان و توجه فوری نیاز دارد. واکنشهای سریع ، پاسخهای تکانشی - همه آنها به الگوهای از پیش ذخیره شده ، به توهمات درباره چگونگی و آنچه در شخص دیگر مرتب شده است ، متکی هستند. خودتان را ببینید - شما نیز چند بار به طور ناگهانی متوجه "من می خواهم!" با "چرا !؟" ناراضی جایگزین شد. او را متوقف نکنید ، یخ نزنید - بلکه به راه خود ادامه دهید ، اما به آرامی ، بدون از دست دادن جزئیات تصویر آشکار. و گاهی اوقات ، با وسوسه "من می خواهم!" و اغلب اوقات پوچی و اشتیاق را در آنجا پیدا می کنم ، که می خواهم بارها و بارها با انگیزه و عجله به آن برسم … این بدان معناست که "خواسته" من آنجا نیست … این بدان معنا نیست که هر انگیزه ای شیطانی است. از این گذشته ، زندگی فقط یک جریان آرام از ریتم طبیعت نیست ، هنگامی که خورشید از قرن به قرن طلوع می کند ، فصل ها تغییر می کنند و "همه چیز به حالت عادی برمی گردد". از این گذشته ، این یک حرکت تند پلنگ پس از یک انتظار طولانی و ردیابی طعمه است ، یک حرکت تند و سریع ، که در آن تمام انرژی انباشته شده در طول زمان انتظار در آن سرمایه گذاری می شود. این خودانگیختگی رقص است ، که در آن ما خستگی انباشته را رها می کنیم و آزادی بدن را به دست می آوریم … یک انگیزه خوب آن است که به بلوغ رسیده است ، آماده شده است و نه با تلاش های تب دار ، بلکه با بلوغ تدریجی. مرحله تولد یک پروانه قبل از مرحله شفیرگی است.البته ، شما می توانید به سرعت و به طور موثری بالها را به کرم بچسبانید ، اما بعید است که او بتواند از آنها استفاده کند … در روح شکسته نمی شود ، به شدت عمل را تحریک می کند. جایی برای عجله وجود ندارد. هر چیزی که سریع اتفاق بیفتد ، دوام چندانی ندارد. در واقع هیچ عجله ای وجود ندارد … بیشتر و سریعتر - به طور رسمی ، بهتر از کمتر و کندتر است. اما کمتر و کندتر از هیچ چیز بهتر است. و زندگی - واقعاً افراط و تفریط را دوست ندارد.

توصیه شده: