اگر شوهر پسر شود

فهرست مطالب:

تصویری: اگر شوهر پسر شود

تصویری: اگر شوهر پسر شود
تصویری: پسر اگر شوهر مادرش باشد چه می شود 2024, آوریل
اگر شوهر پسر شود
اگر شوهر پسر شود
Anonim

"من سه پسر دارم-دو تا از من و سومی از مادر شوهرم." اگر شوهر به پسر تبدیل شود و زن به مادر تبدیل شود؟ آیا این وضعیت همیشه برای هر دو همسر مناسب است؟

وضعیت

وقتی زنی ازدواج می کند ، به دنبال شانه قوی و حمایت در شوهرش است. او که در مورد افسانه های کودکان درباره شاهزاده بزرگ شده است ، منتظر کسی است که او را دوست دارد ، دوستش دارد و دوستش دارد. اما هیچ یک از افسانه ها چیزی درباره نحوه زندگی ، زندگی و کسب درآمد خوب ندارند. بنابراین ، اغلب رابطه در یک زوج به عنوان "پدر-دختر" یا "مادر-پسر" توزیع می شود. و بسیار نادر - در شرایط برابر. اگر هر دو همسر از این توزیع نقش ها راضی هستند - توصیه و عشق. اما غالباً در شرایطی که شوهر بیش از حد تصمیم گیر نیست ، در امور خانواده شرکت نمی کند ، علاقه ای به تربیت فرزندان ندارد ، زندگی روزمره را بهبود می بخشد ، یک زن در ظاهر احساس می کند که تحت چنین روابطی قرار گرفته است. چرا ظاهری؟ از آنجا که از نظر داخلی برای او مناسب است ، این زن بود که برای برقراری رابطه "مامان - پسر" تمام تلاش خود را کرد. بیایید آن را مشخص کنیم.

سناریوهای ممکن برای تثبیت نقش "مادر - پسر"

شوهر

او با یک خانم جوان دوست داشتنی ازدواج کرد و انتظار داشت که او حافظ خانه و یک خانه دار خوب باشد و او یک پسر و یک دختر به دنیا بیاورد. در ابتدا ، او صادقانه سعی می کند سرپرست خانواده باشد ، تصمیمات مهمی اتخاذ کند و حتی نقش اول را در تصمیم گیری های مهم رهبری کند. اما یک روز شرایط ناخوشایندی اتفاق می افتد. به عنوان مثال ، مشکلات در محل کار یا بیماری (مرگ) یکی از بستگان نزدیک. یک مرد به کمک و حمایت نیاز دارد. برای مدتی ، او تبدیل به یک پسر کوچک درمانده می شود که واقعاً نیاز به نوازش بر سر دارد. همسر صادقانه نقش یک مادر را بر عهده می گیرد ، با ترحم و حمایت از همسرش ، از او مراقبت می کند. و بنابراین باقی می ماند.

WIFE

ازدواج کرد. نقطه. او می تواند با یک مرد قوی و خوش تیپ ، باهوش با پتانسیل بالا یا در ابتدا با یک مرد ضعیف ازدواج کند ، زیرا "زمان آن رسیده است". مهم نیست چه مردی می شود ، مهم این است که چگونه او با او رابطه برقرار می کند. زن مادر در ابتدا فردی با عزت نفس پایین است که به دنبال کنترل همه چیز و همه اعضای خانواده خود است. او با اشتیاق تمام خانه را در دست می گیرد و از او درخواست کمک نمی کند - او می تواند خود را اداره کند. اگر مردش تحصیل کرده و امیدوار است ، و او خودش باهوش است و برای حرفه ای شدن تلاش می کند ، می تواند با موفقیت شغلی ارزش خود را به همسرش نشان دهد / با او رقابت کند. و به هر طریق ممکن شکست های شوهرش را بزرگنمایی کرده و بر آنها تمرکز کند. شوهر ، بدون حمایت ، به سرعت تسلیم می شود و به یک پسر تبدیل می شود. همه تصمیمات مهم توسط خود زن گرفته می شود. "همانطور که گفتم می شود." به تدریج ، خانواده به این نتیجه می رسند که همسر مطلقاً همه تصمیمات مهم و بی اهمیت را در مورد زندگی مشترک می گیرد: چه بخوریم ، چه بپوشیم ، چگونه تفریح کنیم (و آیا لازم است) ، چه فیلم هایی را تماشا کنم ، کجا و کجا چگونه می توان از بودجه خانواده هزینه کرد تمام تصمیمات شوهر با دقت مورد بررسی و تمسخر قرار می گیرد.

در واقع ، سناریوهای بسیار متنوعی می تواند وجود داشته باشد ، اما همه آنها ویژگی های زیر را از همسران منعکس می کند:

1) تمایل همسر برای کنترل اوضاع. چه چیزی می تواند پشت این باشد؟

  • عزت نفس پایین با رفاه خارجی (مقایسه خود با شوهر یا آشنایانش زنان ، دوست دختران ، مادرش و غیره)
  • ترس از دست دادن که ممکن است ترک کند (بیان در ارائه چنین زندگی برای او که به گفته همسرش ، او قادر به ترک نخواهد بود: خوشمزه ترین پایها ، پیراهن او همیشه اتو می شود ، او نیازی به نگرانی در مورد هیچ چیز ندارد)
  • استعمار شدید همسر ، به دلیل ویژگی های شخصیت او
  • بی اعتمادی به شوهر

2) تمایل شوهر به موضع گیری منفعلانه "کاری را که می خواهید انجام دهید". پشت این چیست؟

  • عزت نفس پایین ، شک به خود
  • توافق داخلی با وضعیت فعلی ، به دلیل ویژگی های شخصیتی - شاید همان سناریو در خانواده والدین او بود
  • اعتماد به قدرت همسر در مواجهه با او (اگرچه در ظاهر می تواند خود را در بی تفاوتی نشان دهد)
  • عدم تمایل به مشارکت در امور خانواده ، از دست دادن علاقه

3) ناتوانی همسر در تشکر از شوهرش برای "فعالیت اقتصادی" نشان داده شده

4) ناتوانی شوهر در اصرار بر تصمیمات خود

چگونه می توانم بفهمم که رابطه مادر و پسر یکی یا هر دو همسر را کار نمی کند؟

1) تحریک زن ، خستگی مزمن ، اظهار بی احترامی به همسرش

2) شوهر شروع به مشروب می کند (به تنهایی یا رفتن طولانی مدت با دوستان) ، به دنبال دلایلی برای فرار از جایی ، به ویژه در تعطیلات آخر هفته ، به منظور گذراندن وقت با خانواده نیست.

3) دستیابی به تجاوز داخلی به شکل نزاع و درگیری ، تا حمله و از جمله آن

اغلب ، علیرغم این واقعیت که یک زن خودش دوست دارد شرایط را کنترل کند و سعی می کند نقش یک مادر سرسخت را به عهده بگیرد ، او به عنوان یک قربانی عمل می کند که باید مورد تاسف قرار گیرد. پس از همه ، همه چیز بر روی او است ، و او حتی کمک نمی کند! و مردی که با نقش اجتماعی شوهرش ، سرپرست خانواده کنار نیامده است ، به عنوان متجاوز عمل می کند. همه را شکنجه کردند ، نفرین کردند. پارادوکس

راه ممکن خارج از وضعیت

البته برای شروع ، شما باید خود و شرایط فعلی را درک کنید. اگر او وارد نزاع ، درگیری و سوء تفاهم مزمن ، سردی همسران شده است ، اما تمایل به نجات خانواده وجود دارد ، خانواده درمانی یا درمان فردی با همسران می تواند کمک کند. اگر این امکان پذیر نیست ، نقش اصلی در تغییر روابط با زن خواهد بود. مرد در این حالت با شرایط تغییر یافته سازگار می شود. از پسر به شوهر رشد کند. بنابراین ، اقدامات همسر:

اولا ، شما باید نقش مادر را به معنای واقعی کلمه کنار بگذارید: غذا ندهید ، لباس نپوشید ، در کارهای خانه کمک بخواهید. این است که بخواهید ، نه مطالبه کنید.

ثانیاً ، شما باید احترام گذاشتن ، ستایش و حمایت از همسر خود را در هر راه ممکن در تمام تلاش های او یاد بگیرید: برای کمک به کارهای خانه ، برای هر میخ و لامپ پیچ خورده ، برای یک غذای بسیار خوشمزه (بدون نمک / بیش از حد نمک ، نازک / ضخیم)) سوپ و صمیمانه ستایش کنید.

سوم ، تصمیم گیری در خانواده را متوقف کنید. بطور کامل بله ، این منجر به فروپاشی داخلی و هرج و مرج در درک شما در ماه های آینده می شود. و بله ، شاید شوهر به هر طریق ممکن در برابر این امر مقاومت کند. اما او عادت می کند. و حتی اگر تصمیمات او از نظر تاکتیکی اشتباه باشد ، زن باید قدرت حمایت از آنها را پیدا کند و آنها را خراب نکند. پس از چند ماه ، شگفت زده خواهید شد که چگونه شانه های خود را صاف می کند ، اعتماد به نفس و غرور در چشمان او ظاهر می شود.

چهارم ، کاری را انجام دهید که به دلخواه شما انجام شود و باعث شادی شود. مراقب خودتان باشید ، نه کودک بالای سن خود.

بار دیگر ، اگر رابطه مادر و پسر برای هر دو همسر مناسب باشد ، هیچ رد و تحریک داخلی وجود ندارد ، پس هیچ چیزی نیاز به تغییر ندارد. نکته اصلی تعادل درونی و درک متقابل همسران است. به قلبت گوش کن.

توصیه شده: