نحوه مدیریت جهان بدون جلب توجه نظم دهندگان روانشناسی واقعیت

تصویری: نحوه مدیریت جهان بدون جلب توجه نظم دهندگان روانشناسی واقعیت

تصویری: نحوه مدیریت جهان بدون جلب توجه نظم دهندگان روانشناسی واقعیت
تصویری: ۱۰ چیزی که زنان رو دیوونه میکنه و عاشق شنیدنش هستند 2024, آوریل
نحوه مدیریت جهان بدون جلب توجه نظم دهندگان روانشناسی واقعیت
نحوه مدیریت جهان بدون جلب توجه نظم دهندگان روانشناسی واقعیت
Anonim

مدتهاست می خواهم مقاله ای درباره روانشناسی شبه بنویسم. آخرین کاه برای من دختری بود که موارد زیر را در یک گروه فیس بوک پرسید (من سوال را کوتاه کردم):

- من روی نیمکت نشسته بودم ، مردی کنار من نشست. به تلفن نگاه کردم ، بعد از مدتی به آن مرد نگاه کردم و دیدم که دارد تکان می خورد. چه مرگمه؟

چندین بار دوباره خواندم تا معنی سوال او را بفهمم ، مغز من به سادگی از چنین تصوری امتناع کرد. منظورتون "من چه مشکلی دارم" چیه ؟؟ اون پسر یه مشکلی داره! سوال عجیب!

سوال چیست ، این پاسخ است ، درست است؟ و البته ، آنها از هر طرف به او نوشتند که چگونه او این وضعیت را "کشاند". آنها با این واقعیت شروع کردند که "آنها ترس شما را احساس می کنند" ، سپس ضربه های روحی هنگام تولد و پویایی خانواده را درگیر کردند و با طراحی جهانی و درخواست های نادرست به فضا خاتمه یافتند. سپس این مزخرف را نقل می کنم و نظر روانشناس (یعنی من) را در مورد آن می نویسم.

- این پویایی خانواده شما است که کار می کند. برای یک صورت فلکی ثبت نام کنید.

از چه زمانی پویایی خانواده مشتری بر رفتار نمایشگاه داران در روسیه حاکم است؟ آیا می خواهید بگویید پدربزرگ مادری مشتری در سال 1946 همسر خود را فریب داده است و اکنون جهان با ارسال روانی برای ما تعادل را برقرار می کند؟ آن شخص حتی خود را خیلی مدیریت نمی کند. اگر قرار به او پیشنهاد می شد می فهمیدم. ممکن است کار کند.

- بنابراین ، در درون شما چیزی وجود دارد که جذابیت چنین افراد و موقعیت هایی را به زندگی شما تبدیل می کند. چشمان خود را باز کنید و آنچه را که در اعماق وجود شماست از گذشته زنده کنید. خواهید دید که همه چیز برعکس می شود.

به طور کلی اینجا خنک است. قابل درک است که خود مشتری ناخودآگاه رفتار خودارضایی را کنترل می کند. آیا می توانید تصور کنید که یک دختر چه هدیه خوبی دارد؟ فوراً به نبرد روانپزشکان بروید. مکالمه ای را تصور کنید:

- چه کاری می توانی انجام بدهی؟

- من می دانم چگونه می توان استنباط کننده هایی را که روی نیمکت نشسته اند جذب کنم. به من یک مغازه بدهید و 20 دقیقه وقت بگذارید ، من تعدادی از آنها را برای شما می گیرم.

تنها مشکل این است که به محض اینکه او "گذشته خود را زندگی می کند" ، هدیه احتمالاً ناپدید می شود. حیف است! چنین هدیه ای بود! چنین قدرتی!

در اینجا یک نگین خیره کننده دیگر است:

- جهان شما را آزمایش می کند. با تلفن ننشینید ، سر خود را بالا گرفته و صورت روشن داشته باشید. آن وقت کسی به شما نزدیک نمی شود.

بغل کن و گریه کن! کنترل رفتار بیماران روانی چقدر آسان است! چرا در کارآموزی روانپزشکی این را به ما یاد ندادند؟ همکاران روانپزشک ، دستور غذا پیدا شد! شما یک دیوانه وار را با تبر می بینید - سر خود را بالا گرفته و صورت خود را روشن بگذارید. جهان شما را آزمایش می کند ، این آزمون است. برای چی؟ ظاهراً در مورد کفایت.

و دومی همان است.

- درخواست های صحیح را به فضا ارسال کنید ، ظاهراً شما چنین شنیده نشده اید.

من این را اینگونه درک می کنم: ما توسط فضا کنترل می شویم ، فقط ناشنوا و کمی کسل کننده است. او اشتباه شنید و به جای … و به هر حال ، به جای چه چیزی ، خودارضایی فرستاد؟ پیانیست؟ باریستا؟ سیصد؟

خوب ، چنین تکنیکی وجود دارد ، خوب ، روانشناسان حتی گاهی اوقات از آن استفاده می کنند. همچنین می توانید یک درخواست را به فضا ارسال کنید ، حیف نیست ، اگر فقط به مشتری کمک کند. اما همیشه به نظرم می رسید که هر فرد عاقلی می فهمد که در حال حاضر با نوعی فضا صحبت نمی کند ، بلکه با ناخودآگاه خود صحبت می کند و سعی می کند فقط زندگی خود را اداره کند ، و نه افراد دیگر. در آن لحظه ، من قبلاً آنقدر غرق این اظهارنظرها بودم که به اعماق فضا پرواز کردند و حتی شعرهایی سرودم:

مهم نیست چگونه درخواست خود را تشکیل می دهید ،

از فضا خواهید رسید …

خراب شد ، کمی رها کنید)

سرانجام ، آنچه در هیچ دروازه ای نمی گنجد:

- شما ناخودآگاه می خواهید مورد تجاوز وحشیانه قرار بگیرید.

به نظر می رسد کسی که این مطلب را می نویسد متوجه نشده است که چگونه نویسنده سوال را با این عبارت تجاوز می کند. یعنی ، او فقط "خود را شکست نمی دهد" ، بلکه آن را نیز می خواهد. باحاله که بهش رسید ، درسته؟

آنچه من واقعاً دوست داشتم این بود که افراد کافی در گروه نیز وجود داشت. و حتی خیلی بیشتر. و اینکه روانشناسان دیگر چنین مزخرفی نمی نویسند (خوب ، خوب ، خوب ، خوب ، تقریباً هرگز ننوشتم). روانشناسان هنوز چیزی شبیه این نوشتند:

- این اصلا به تو مربوط نیست ، به او مربوط می شود. می تواند با هر کسی باشد. شما مسئول آنچه در سر او می گذرد نیستید. شما بیش از حد به خودتان فکر می کنید.

مرهم برای قلب. همکاران ، من به شما افتخار می کنم!

چیزی که در آن دوست ندارم. این واقعیت که این همه شبه روانشناختی درباره مدیریت جهان حول یک روانشناسی عادی ، با کیفیت و کار می کند ، بدون جلب توجه نظم دهندگان. در نتیجه ، وقتی کلمات "پویایی خانواده" و "صورت فلکی" را می شنوم ، شخصاً دچار تنش می شوم ، زیرا این پویایی فقیر خانواده در حال حاضر با هر چیزی اعتبار دارد و صورت های فلکی گرم شدن کره زمین را "درمان" می کنند. جاده های بد؟ این پدربزرگ شما بود که مشروب می خورد ، بنابراین پویایی خانواده بد است ، شما فوراً نیاز به اعزام دارید! تلویزیون خراب شده؟ گشتالت به شما کمک می کند!

یک روانپزشک همکار داستان فوق العاده ای در این زمینه گفت. خویشاوندان بیمار اسکیزوفرنی را نزد او می آورند و می گویند که آنها با یک روانگردان بودند. روانپزشک دید که آسیب به پسر تحمیل شده است و شروع به برداشتن آن کرد. او بسیار کار کرد ، مقدار زیادی گرفت. و با سختی زیاد ، اما آن را کنار گذاشت. همه چيز! فساد ندارد. سرد؟ سرد! خوب ، در مورد اسکیزوفرنی ، او می گوید ، این برای شما بچه ها … یک روانپزشک.

دوستان ، روانشناسی وجود دارد و روانشناسی هم هست ، بگذارید آنها را تشخیص دهیم. پویایی خانواده ، صورت فلکی ، گشتالت و سایر اصطلاحات روانشناختی کلماتی هستند که معنای خاص خود را دارند و نیازی به نسبت دادن آنها به آنها نیست. فکر نکنید که می توانید جهان را با کمک روانشناسی کنترل کنید. این اشتباه است. در غیر این صورت ، روانشناسان مدت ها پیش کل جهان را تحت تسلط خود درآورده بودند. روانشناسی به مدیریت - خودتان کمک می کند.

مردم به سختی می توانند با این ایده که واقعیت غیرقابل پیش بینی است و بیماران روانی غیرقابل کنترل هستند و می توانند به هر کسی نزدیک شوند ، مقاومت کنند. این فکر ترسناک است ، هیچ تضمینی برای ایمنی در آن وجود ندارد. در حقیقت ، هیچ تضمینی وجود ندارد ، فقط شانس و احتمالات وجود دارد. چگونه می توان در چنین دنیای غیرقابل پیش بینی زندگی کرد؟ این ترس است که شما را مجبور می کند برای محافظت از خود به نوعی ایده جادویی برسید. سه بار روی شانه چپم تف کنید - هیچ اتفاق بدی نخواهد افتاد. من در آینه نگاه می کنم - همه چیز خوب خواهد بود.

در مورد روان ، این چنین به نظر می رسد: اگر درخواست صحیح را به فضا بفرستیم ، گذشته خود را قبل از تصور زندگی کنیم و پویایی خانواده را تا نسل هفتم انجام دهیم ، هیچ چیز بدی برای ما اتفاق نمی افتد ، همه خطرات ما را دور خواهند زد ، ما در زندگی هیچ مشکلی نخواهیم داشت ، هرگز بیمار نخواهیم شد ، 1000000 سال زندگی خواهیم کرد ، عقاب را فریب می دهیم (سلام کاستاندا) و با ابرقدرت ها ابر انسان می شویم. این اشتباه است. این راهی برای ناامیدی شدید است.

سپس این افراد افسرده می شوند و برای مشورت با چیزی مانند این درخواست به من مراجعه می کنند:

- من به درستی درخواست ها را به فضا ارسال می کنم ، من با "شما" با جهان هستم ، من همیشه با سر خود به سمت شرق می خوابم ، من 108 بار در روز یک شعار بسیار قوی می خوانم ، در مورد biopsychoenergo آموزش دیده ام … چیزی در آنجا وجود دارد ، اما مشکلات زندگی هنوز به دلایلی وجود دارد- سپس این اتفاق می افتد. چه مرگمه؟

من به آنها پاسخ می دهم:

- شما در حال تلاش برای کنترل جهان هستید ، اما از شما اطاعت نمی کند. من ناامیدی شما را درک می کنم … شاید اجازه دهید از کوچک شروع کنیم؟ فرد اشتباه در کنار شما روی نیمکت نشسته است - او را بکشید یا خودتان را ترک کنید. من مطمئن هستم که می توانید بدون کمک فضا کنار بیایید.

باور کنید یا نه ، همیشه کار می کند. چون این روانشناسی است.

با کمک روانشناسی ، ما واقعاً یاد می گیریم که مشکلات خود را به طور م solveثرتری حل کنیم ، اما گاهی اوقات هنوز به کمک دیگران نیاز خواهیم داشت ، بهتر می توانیم خود را از خطرات محافظت کنیم ، اما آنها تا انتها ناپدید نمی شوند ، ما به ندرت بیمار می شویم ، اما گاهی اوقات هنوز هم بیمار می شویم و تا آنجا که می توانیم زندگی می کنیم ، به سختی حتی تا 100 نفر ، افراد معمولی ، کم و بیش سالم. این همان چیزی است که روانشناسی ارائه می دهد. نه زیاد اما نه کمی. واقعیت دیگری نداریم. آیا آن را می برید یا جای دیگری را جستجو می کنید؟

الکساندر موسیخین ، روانشناس ، روان درمانگر.

توصیه شده: