12 مرحله و روانکاوی. چشم اندازها و ویژگی های کار در روسیه. تجربه ذهنی

فهرست مطالب:

تصویری: 12 مرحله و روانکاوی. چشم اندازها و ویژگی های کار در روسیه. تجربه ذهنی

تصویری: 12 مرحله و روانکاوی. چشم اندازها و ویژگی های کار در روسیه. تجربه ذهنی
تصویری: تجربه زندگی و تحصیل من در روسیه - قسمت اول 2024, آوریل
12 مرحله و روانکاوی. چشم اندازها و ویژگی های کار در روسیه. تجربه ذهنی
12 مرحله و روانکاوی. چشم اندازها و ویژگی های کار در روسیه. تجربه ذهنی
Anonim

من می خواهم بلافاصله توجه داشته باشم که من خودم یک روانکاو نیستم ، و فکر می کنم در این زمینه مناسب است که دلیل نوشتن این مقاله را توضیح دهم. در 10 سال گذشته ، من با افراد وابسته به مواد شیمیایی ، عمدتا معتادان به مواد مخدر ، و عزیزانشان ، کسانی که وابسته به هم نامیده می شوند ، کار می کردم. از سال 2000 ، من به عنوان روانشناس در مرکز توانبخشی Megapolis Medexpress در زلنوگورسک کار می کنم. از سال 2005 ، من به دنبال امکان حمایت روان درمانی بودم. همکار من که با معتادان نیز کار می کرد و اتفاقاً خودش تجربه شیمی داشت. اعتیاد ، در آن زمان او VEIP را به پایان رسانده بود ، و در مورد آموزش خود و متخصصان VEIP صحبت کرد. بنابراین وارد "تجزیه و تحلیل" شدم و در آنجا نیز امکان نظارت را پیدا کردم.

اخیراً ، با استفاده از این فرصت ، سعی کردم تجربه خود را سیستماتیک کنم و به نظر من ، ممکن است برای خواننده ای که با شیمی کار می کند یا قصد کار با آن را دارد ، جالب باشد. وابسته و وابسته به هم

با این حال ، در ابتدا ، می خواهم کمی در مورد نظریه صحبت کنم. واقعیت این است که در روند کارم ، مدت طولانی با بهبود یافتگان معتادان متجاهر و الکلی که نمایندگان جوامع مواد مخدر گمنام ، الکلی های گمنام (از این پس AN و AA) ، Al-Anon و غیره بودند ، همکاری کردم. ، و به این نتیجه رسیدند که این همکاری و درک من از "برنامه 12 مرحله ای" (که از این پس به اختصار "12 مرحله" نامیده می شود) توسط این جوامع برای کار بسیار م effectiveثر بود. در همان زمان ، من با یک واقعیت پوچ برای من روبرو شدم: بسیاری از روانشناسان و روانکاوها نمی دانند "12 مرحله" چیست یا حتی از وجود آنها اطلاع ندارند ، اگرچه در روسیه و به ویژه ، در سن پترزبورگ به مدت 20 سال. از روانکاوان ، من تردیدهایی در مورد "روانکاوی" چنین رویکردی شنیدم ، که ظاهراً دلیل اجتناب از مطالعه آن است.

من شروع به مطالعه منابع ادبی کردم و معلوم شد که اینها عمدتا منابع روانکاوی هستند. برای اولین بار من بررسی 12 مرحله ای E. Burn ، نماینده تجزیه و تحلیل معاملات را پیدا کردم: بهترین امید برای معتادان گروه درمانی در ترکیب با روان درمانی فردی یا گروه های خودیاری مانند الکلی های گمنام و سینانون است. مفید بودن روانکاوی در این زمینه اثبات نشده است »(E. Byrne ،« Introduction to Psychiatry and Psychoanalysis for Uninitiated »، 1947).

ارنست زیمل در مقاله خود "الکلیسم و اعتیاد" در سال 1948 می نویسد: "الکلی واکنش گرا نیازمند درمان حمایتی روانکاوی است. در نفس خود ، ناخودآگاه باید عمدتاً آگاهانه و یکپارچه شود. او باید تعارضات خود را بفهمد و به زبان بیاورد و بدین ترتیب ، بیاموزد که تفکر خود را بین انگیزه و عمل به جای نوشیدن (با روش فروشی) - به قول فروید) درمیان بگذارد.

در حین مطالعه بروشور الکلی های گمنام ، من شگفت زده شدم که متوجه شدم اصول درمانی که در تلاش های روان درمانی استفاده می شود ، عموماً با یافته های روانکاوی مطابقت دارد. این تعجب آور نیست ، زیرا الکلی های گمنام توسط افراد الکلی برای افراد الکلی ایجاد شده است و بنابراین ، ناشی از درک ناخودآگاه انگیزه های نهفته در الکلیسم و تمایل نفس الکلی برای محافظت از خود در برابر آنها است."

البته خود زیمل اعتراف می کند که درک او از "12 مرحله" بر اساس مطالعه بروشور بسیار سطحی است. با این حال ، به طور کلی درست است. و مهمتر از همه ، به نظر من ، این فاقد تعصب است. در اینجا من در معرض وسواس 12 مرحله ای هستم ، اما می توانم به شما اطمینان دهم که من نماینده این برنامه نیستم ، همانطور که یک روانکاو نیستم.

زیمل س theال زیر را می پرسد: "… آیا نظریه ما ، برگرفته از تحقیقات روانکاوی ، امکان استفاده از آن را برای درمان گروهی از بیماران برای مقابله با خطر جهانی که اعتیاد به الکل ایجاد می کند ، ارائه می دهد؟ … سوال بله است ، زیرا که بسیار عجیب است ، قبلاً بصورت شهودی و موفقیت آمیز در … جامعه الکلی های گمنام استفاده شده است."

در حقیقت ، این اطلاعات کاملاً دقیق نیستند. واقعیت این است که یکی از بنیانگذاران AA ، یک داروی الکلی در حال بهبود ، بیل ویلسون برای کمک به K. Jung مراجعه کرده و مکاتبات خود را ادامه می دهد ، که مشهورترین آنها نامه یونگ به ویلسون است (نامه به بیل ویلسون ، 1961. مجموعه داستانهای بیوگرافی بهبود یافتگان مشروبات الکلی و مقالات تخصصی) با تأمل در مورد یکی از مشتریان قبلی آنها. به نظر من منطقی است که فرض کنیم تأثیر K. یونگ در توسعه AA ، شکل گیری کار گروه ها و اصول درمانی به این نامه محدود نمی شود ، اما همچنین باید روشن شود که در ابتدا یونگ اعتراف کرد ناتوانی در کمک به او با این حال ، پس از تأسیس A. A. ، یونگ ویلسون را "یکی از بنیانگذاران A. A." نامید و از کار او استقبال کرد. من فکر می کنم در اینجا مناسب ترین است که در مورد یکی از اولین تجربیات همکاری موفق بین روانکاو و شیمی دان در حال بهبود صحبت کنیم. معتاد

در کشور ما ، تا به امروز ، روابط بسیار متشنجی بین پزشکان ، روانشناسان و شیمی دانان وجود دارد. مشاوران وابسته در عین حال ، به نظر می رسد که هدف مشترکی را که ما را متحد می کند - انجام وظیفه م effectivelyثر - فراموش می کنیم. به یک معنا ، این من را به یاد مبارزه بین نمایندگان مکتب های روانشناسی مسکو و لنینگراد ، فرویدها و یونگی ها ، افراد تیز و تیز در سفر گالیور می اندازد ، که اخیراً در جهت خودیابی شروع به بازیابی معتادان و معتادان به مواد مخدر کرده اند. گروه ها را ببخشید ، از افراد الکلی و معتاد در یک آپارتمان عمومی استفاده کنید. علاوه بر این ، اگر یک فرد مستقل از نظر شیمیایی موفق شود در عمل با یک ماده شیمیایی همکاری کند. بنابراین ، در واقعیت ، همه ما فقط از این سود می بریم. و برای بهبودی مبتدی ، وجود چنین فردی مستقل از نظر شیمیایی ، درک ویژگی های بیماری (و نه فقط خواندن درباره آنها و احساس خود برای گروه و روان درمانی) و پذیرش معتاد همانطور که هست ، دارای اهمیت است. ارزش درمانی از نظر بهبود عزت نفس و کار با احساس گناه.

تجربه در گروه درمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با این حال ، باید توجه داشت که ، همانطور که ایروین یالوم نوشت ، "انواع مختلف گروه های درمانی مجموعه های مختلفی از عوامل درمانی را ترجیح می دهند … انجمن های معتادان گمنام و توانبخشی عمدتا ترجیح می دهند از عواملی مانند القای امید ، ارتباط اطلاعات ، تنوع استفاده کنند. ، نوع دوستی و جنبه های خاصی از انسجام گروه. "(I. Yalom. روان درمانی گروهی: نظریه و عمل. 2000). البته ، این گروه ها با گروه های روانکاوی متفاوت هستند ، اما همان I. Yalom در ادامه می نویسد که فقط یک گروه بالغ قادر به پذیرش روان پریشی هستند که در اصل یک شیمی است. وابسته او تمایل دارد به گروهی از مردم عادی مخرب عمل کند. من فکر می کنم دلیل این امر همه همین مقاومت است. یک گروه بالغ همچنین می تواند از نظر 1) انگیزه برای کمک گرفتن از گروه هایی مانند او ، 2) حمایت موازی و 3) از نظر اجتماعی شدن برای فردی که قبلاً به حل مشکل نیاز داشته است ، مفید باشد. اعتیاد در گروه های مربوطه به عنوان پایه ای اساسی برای تغییرات بیشتر. با این حال ، این یک گروه خودیاری را برای او جایگزین نمی کند ، همانطور که یک روانشناس را با یک شیمیدان در حال بهبودی جایگزین نمی کند. معتاد

در سال 2001 ، کار مشترک متخصصان آمریکایی و اوکراینی "مشاوره فردی برای معتادان" (دلینا ای. مرسرر و جورج وودی).مشاوره دارویی فردی ، دانشگاه پنسیلوانیا / مرکز پزشکی جانبازان فیلادلفیا ، 1999) ، که به نظر من ، برای اولین بار ، ویژگی های کار با شیمی. معتاد اجازه دهید چند نقل قول را از آنجا نقل کنم: "به نظر ما ، درک عمیق از اعتیاد و ابزارهای بهبودی ، و همچنین توانایی همدلی با بیمار ، ویژگی های اساسی یک مشاور حرفه ای کامل اعتیاد است.

یک ، اما نه تنها راه ، برای به دست آوردن این دانش و مهارت ، این است که وارد شوید

خود را بازیابی کنید … در عمل ، ما این را در نظر می گیریم و از یک متخصص درخواست می کنیم

حداقل پنج سال در فرایند بازیابی شرکت کنید. در موسسات ،

جایی که بسیاری از مشاوران کار می کنند ، وضعیت مطلوب زمانی است ک

این تیم از تعدادی از افراد بهبودیافته و مستقل تشکیل شده اس

مشاوران گذشته ، زیرا سطح آن را افزایش می ده

یادگیری متقابل

… ویژگی مخدر داخلی این است که منشاء آن مدیون روانپزشکی است. یکی از ویژگیهای روانپزشکی روسیه غفلت آشکار از روانشناسی بود و به ویژه ، روانکاوی … البته وظیفه ما شامل تجزیه و تحلیل دقیق این پدیده نیست ، اما ما معتقدیم که ذکر این نکته ضروری نیست که نقش مشاور باید از نظر روان پویایی (یعنی تحلیلی) نیز ارزیابی شود.

در یک زمان ، زیگموند فروید پدیده ای مانند انتقال (انتقال ،

انتقال) … مشاور باید از وجود این پدیده مطلع باشد ،

آن را در نظر بگیرید و از بین ببرید …"

و در اینجا گفتن موارد زیر در حال حاضر مناسب است حوزه های فعالیت که با مطالعه برنامه 12 مرحله ای به روی روانشناسان و روانکاوها باز می شود:

1. نظارت و روان درمانی برای مشاوران

من به "مشاوره فردی" برمی گردم: "… در اوکراین ، تخصص مشاور هنوز در ثبت نام دولتی وجود ندارد ، بنابراین پزشکان و پیراپزشکان ، روانشناسان ، افراد دارای مدرک مددکار اجتماعی و بهبود بیماران سابق با حداقل 3 سال متانت در برنامه بازیابی و آموزش های ویژه دیده اید."

به نمایندگی از خودم ، می خواهم بگویم که در روسیه مشاور به عنوان یک حرفه ، و همچنین در اوکراین ، وضعیت بسیار نامشخصی دارد. جایی که آنها تحصیل می کنند - هر کجا که می توانند ، بسیاری - هیچ جا. من با موقعیت هایی روبرو شده ام که در آن افرادی که یک سال متانت دارند یا حتی کمتر از آنها به عنوان مشاور کار می کنند ، و حتی کارآموزان با هوشیاری به مدت چند روز. مساله نظارت و حمایت درمانی در شرایط رقابت زیاد بین مراکز توانبخشی بسیار مشکل ساز است: مشاوران از "شستن ملحفه کثیف در مکان عمومی" می ترسند ، آنها از به اشتراک گذاشتن تجربیات خود می ترسند ، آنها از از دست دادن شغل خود می ترسند. روسای مراکز توانبخشی عمدتا تمایل دارند تأکید کنند که کسانی که به عنوان مشاور کار می کنند نمی دانند چگونه کار دیگری انجام دهند ، بنابراین از محو شدن اولیه تصویر "من" شیمی استفاده می کنند. معتاد دسترسی به گروه های خودیاری برای آنها دشوار است زیرا به عنوان یک مشاور هستند. به طور کلی ، وضعیت آسان نیست و از بسیاری جهات پوچ است.

و با همه اینها ، مشاورانی هستند که با وجود همه چیز ، کمک درمانی بسیار جدی و واقعی را به بسیاری از شیمی دانان ارائه می دهند. معتاد ، و بیش از یک سال ، بیشتر بصری عمل می کند ، بدون حمایت و نظارت درمانی لازم. وضعیت به تدریج در برخی از ریب ها تغییر می کند. مراکز ، گروههای بالینت و روان درمانگران ظاهر می شوند ، اما ، به عنوان یک قاعده ، این امر پس از نوعی بحران اتفاق می افتد.

2. انگیزه برای بهبود. اجازه دهید دوباره به متن "مشاوره فردی" برگردم: "… در صورت اعتیاد به مواد مخدر بیمار معمولاً دارای دوگانگی انگیزشی است ، به عنوان مثال او می خواهد به طور همزمان مصرف مواد مخدر را متوقف کند و در عین حال مصرف "کنترل شده" آنها را ادامه دهد. کار با گذشته و تخیلات - که در قالب روان درمانی روان پویا از اهمیت بالایی برخوردار است - در مرحله اولیه مکانیسم های دفاع روانی را برانگیخته و استدلال بیمار را برای ادامه استفاده از مواد روانگردان می افزاید."

و در اینجا مناسب است که برخی از شفاف سازی ها را انجام دهیم. در این مورد ، ما در مورد "مرحله اولیه" بهبودی صحبت می کنیم ، یعنی حدود 1-3 سال متانت.

واقعیت این است که برای شیمی. معتاد در آغاز بهبودی بسیار منطقی است: "چه چیزی را درک می کنید ، زیرا استفاده نکرده اید." در این مورد ، من با صحبت کردن در مورد تجربه ای که شخصاً در بهبودی افراد می دانم ، به طور م succeedثر در کمک به او در دیدن مقاومت خود موفق هستم ، هرچند من خودم از VIS (موادی که باعث تغییر هوشیاری می شوند) یا به او پیشنهاد ارتباط با این افراد بهبود یافته را نداده ام ، استفاده کرده ام. به عنوان یک قاعده ، دوگانگی فوق الذکر او را در چنین شرایطی وادار می کند تا دلیلی برای خود "در حال حاضر" پیدا کند تا به معتادان دیگر روی نیاورد ، اما برای غلبه بر عقلانیت خود و ادامه همکاری با من. در برخی موارد ، با انگیزه بیرونی بسیار قوی ، او واقعاً می تواند به افراد در حال بهبودی مراجعه کند ، که در این شرایط برای او بسیار مفید است ، و علاوه بر این ، اعتماد او را به من تقویت می کند ، که در آینده به او کمک می کند ، زیرا ، به عنوان یک قاعده ، او به کمک من احتیاج دارد ، اما نه در مرحله اولیه ، بلکه هنگامی که مقدار مشخصی متانت به دست آورد.

در اینجا مناسب است که به طور مختصر در مورد ساختار برنامه 12 مرحله ای صحبت کنیم. قالب این مقاله به من اجازه نمی دهد در مورد آن به طور کامل بگویم ، و من دوباره از متن "مشاوره فردی" استفاده خواهم کرد: "از نظر رویه ای ، در واقع ، با استفاده از درس مناسب یا درس های بیشتر می توان هر موقعیتی را به طور مثبت حل کرد. بیش از 65 سال تجربه در اصلاح و بهبود فلسفه 12 قدم. در حقیقت ، این مراحل یک رویکرد تدریجی و تکاملی برای بهبودی از اعتیاد شیمیایی ارائه می دهد. مراحل به ترتیب خاصی سازماندهی می شوند: از مهمترین ، اصلی ، اساسی ، به سوی تغییرات بیشتر که فرد با انگیزه بهبودی از طریق آنها عبور می کند و در روند زندگی خود ادغام می شود. در واقع ، برنامه 12 مرحله ای ، که در ابتدا یک برنامه درمانی بود ، به یک برنامه توانبخشی تبدیل می شود ، و بعداً پایه و اساس معنوی زندگی می شود.تجربیات سایر افرادی که در برابر اعتیاد خود مقاومت می کنند ، دیدگاه خاصی را برای فردی که به دنبال بهبودی است ارائه می دهد. این به معتادان کمک می کند تا از شر گزینه های ناخواسته برای حفاظت روانی خلاص شوند و اعتیاد خود (و همچنین سایر مشکلات روانی) را در پرتو واقعیت مشاهده کنند.

این رویکرد همچنین معتادان را ملزم می کند تا به وجود یک قدرت برتر و تمایل به اعتقاد به آن اعتراف کنند ، حداقل با این واقعیت که چنین روشی از عملکرد خود را در دستیابی به یک شیوه زندگی سالم (Galanter) اثبات کرده است. بسیار مهم است که به خاطر داشته باشید که با وجود ذکر مکرر خدا یا قدرت برتر ، 12 قدم یک برنامه مذهبی نیست. این یک برنامه معنوی است. تفاوت در این است که برخلاف هر سیستم مذهبی که به مفهوم الوهیت اشاره می کند ، در برنامه 12 مرحله ای خداوند به طور ضمنی شرکت می کند ، "همانطور که ما او را درک می کنیم." این برنامه فرض می کند که هر شرکت کننده می تواند ، در صورت تمایل ، از خدا حمایت کند. این تصویری که می توان در آن تجسم کرد یک موضوع کاملاً شخصی است.علاوه بر این ، حتی مفهوم "خدا" را می توان با مفهوم "قدرت برتر" جایگزین کرد ، یعنی "قدرت از خود ما قوی تر است". بنابراین ، ما در مورد پارامترهای روانی خاصی از شخصیت ، ساختارهای عرفانی خاصی صحبت می کنیم ، شبیه به آن چیزی که روانشناسی آن را فوق خود می نامد ، وجود آن در طبیعت انسان حتی در میان ماتریالیست های تهاجمی نیز تردید ایجاد نمی کند."

در اینجا نکات زیر را روشن می کنم. به طور متوسط ، توسعه یک مرحله به یک سال زمان نیاز دارد.برای حفظ و حفظ متانت ، در اصل ، 3 مرحله اول کافی است و در توضیح آنها نیازی به روانشناس نیست ، افرادی که تجربه استفاده و بازیابی را دارند ، در آنجا مورد نیاز هستند. و بدون آنها ، نزدیک شدن به چهارم خطرناک است ، زیرا در عمل ، هنگامی که با تجربیات احساسی دشواری روبرو می شوید بدون مقاومت کافی در برابر استرس و تجربه درخواست کمک ، در صورت لزوم ، بیمار از اصول درمانی خودداری می کند و به استفاده باز می گردد.

به طور کلی ، با توجه به کار با شیمی. معتادان در جهت غلبه بر مقاومت و تقویت انگیزه از اهمیت بالایی برخوردارند:

- صداقت و توانایی خود افشایی. اما البته تا حدی که برای مشتری ضروری است. شیمی فرد معتاد به دروغ و هرگونه صداقت بیش از حد حساس است ، در حالی که از یک سو ، ناخودآگاه دائماً سعی می کند درمانگر را به واکنش های ضدترانسفر سوق دهد و از طرف دیگر ، تجربیات شخصی درمانگر را از نظر روان درمانی که.:

- اگر درمانگر در چارچوب گفتگو بتواند تجربه شخصی و به ویژه گروه درمانی خود را ذکر کند ، این نیز اعتماد بیمار را به او تقویت می کند. در عین حال ، مهم است که این تجربه در واقعیت باشد ، در غیر این صورت شیمیایی است. معتاد احساس عدم صداقت می کند و بسیاری از تلاش های قبلی "بی اثر" می شوند و همچنین به این ترتیب خود درمانگر از اهمیت تجربه خود آگاه است.

· کار با عناصر مرحله 4.

با این حال ، اگر فردی آگاهانه آماده است تا نه تنها متانت خود را حفظ کند ، بلکه با دلایلی که او را به استفاده از VIS سوق داده است ، کار کند ، سپس به مرحله 4 ادامه می دهد. در راهنمای مراحل گمنام مواد مخدر ، مرحله 4 نحوه برخورد با احساسات زیر را شرح می دهد: کینه ، احساس گناه ، شرم ، ترس ، و همچنین روابط با مردم ، روابط جنسی و سوء استفاده. این اثر ، که برای شخصی که تمایل دارد احساسات خود را با کمک مواد تغییر دهد ، دارای ارزش خاصی است ، ارزش خاصی دارد و به اعتقاد من ، کمک روانکاو در این شرایط بیش از حد مناسب خواهد بود. با این حال ، من بار دیگر بر ضرورت و اهمیت دانش تحلیلگر در مورد حداقل 12 مرحله تأکید می کنم ، که به غلبه بر مقاومت در مرحله اولیه کار و تقویت اعتماد به نفس در روان درمانگر کمک می کند ، و روان درمانگر موارد خاصی را ارائه می دهد. اطلاعات برای درک شیمی معتاد

· کار با عزیزان شیمی. معتاد شاید این حوزه برای کار روانکاو و به دلایل متعدد ضروری ترین باشد. -

- اولاً ، در بیشتر موارد ، این نزدیکان هستند که برای کمک مراجعه می کنند ، فقط این درخواست "شبیه والدین" به نظر می رسد ، گویی ما در مورد یک کودک کوچک صحبت می کنیم: "با او کاری انجام دهید ، من خواهم بود صبور ، با من همه چیز مرتب است ". برای شروع درمان ، یعنی با بستگان و دوستان ، لازم است با فردی که درخواست کمک می کند. این واقعیت به ظاهر واضح اغلب نادیده گرفته می شود. اما این به کمک کار با عزیزان است ، به اصطلاح. "وابسته به هم" هستند و اغلب می توان انگیزه ای برای بهبود در معتادان شیمیایی ایجاد کرد.

- ثانیاً ، اگرچه گروههای خودیاری برای وابستگان وابسته وجود دارد ، در مقایسه با گروههای الکلی یا معتادان ، اینها ضعیف ترین و نابالغ ترین گروهها هستند ، اگرچه ، البته ، این نظر ذهنی من است. E. Byrne گروههای AA و NA را گروههایی توصیف کرد که مردم تمایل به انجام کارهای نجات و مبلغی دارند ، با این حال ، با آشنایی شخصی با نمایندگان این جوامع ، می توانم بگویم که امروزه AA و NA بیشتر گروههای رشد معنوی و کار تبلیغی هستند. به خودی خود یک هدف نیست ، بلکه ابزاری برای توسعه هماهنگ است. اما متأسفانه امروز آنچه در گروه های الأنون و نار آنون (گروه هایی برای اقوام) اتفاق می افتد ، ناامید کننده است. و به نظر من آن دسته از روانکاوان که 12 مرحله را درک می کنند ، می توانند در این راستا کمک واقعی کنند.

در خاتمه ، می خواهم بگویم ترس و تعصبی که در جامعه ما در مورد مواد شیمیایی وجود دارد.معتادان به طور کلی و نمایندگان دوازده مرحله به طور خاص ، فقط توسعه الکلیسم و اعتیاد به مواد مخدر را تقویت می کنند ، اگرچه من شخصاً در این زمینه خوشبین هستم: همه چیز در حال تغییر است ، طی 20 سال گذشته تنها در سن پترزبورگ در مورد 15 گروه شناخته شده و ثبت شده در جامعه جهانی گروههای NA ، تقریباً 25 گروه AA و Al-Anon. مردم سالها هوشیار هستند ، برای کسانی که من شخصاً می شناسم ، شرایط هوشیاری به 15 سال می رسد ، و در عین حال هیچ یک از آنها بدتر یا حداقل به همان شیوه زندگی نمی کنند. 12 مرحله به پدیده ای تبدیل شده است که ممکن است شما از آن اطلاع نداشته باشید ، اما می توانید بدانید و این دانش دیدگاه های جالبی را ارائه می دهد.

توصیه شده: