در مورد مازوخیسم موجود است

فهرست مطالب:

تصویری: در مورد مازوخیسم موجود است

تصویری: در مورد مازوخیسم موجود است
تصویری: Masochism دکتر مهرنگ خزاعی - مازوخیسم روانی چیست؟ 2024, آوریل
در مورد مازوخیسم موجود است
در مورد مازوخیسم موجود است
Anonim

نویسنده: ناتالیا خولینا منبع:

به تازگی ، کتاب جدیدی از ایرینا ملودیک منتشر شده است که یک پدیده روانی مانند مازوخیسم را - هم از نظر هنری و هم از نظر علمی - توصیف می کند. در کتابی به نام "دختر روی توپ. وقتی رنج راهی برای زندگی می شود "شامل رمان و مقاله ای است که دیدگاه رواندرمانگر را منعکس می کند و توصیف ماهیت شکل گیری ساختار مازوخیستی روان (یا به طور جداگانه ، ویژگی های شخصیتی مازوخیستی ذاتی در افراد دیگر ذهنی) سازه های).

این کتاب همچنین می تواند برای خوانندگانی مفید باشد که از روانشناسی به دور هستند ، اما در عین حال به رفتار افراد و اشکال روابط بین آنها علاقه دارند.

من چندین پاراگراف و نقل قول از مقاله ایرینا را ذکر می کنم ، که به نظر من بسیار مفید است ، "مازوخیسم به عنوان راهی برای زنده ماندن یا گرم کردن جهان. دیدگاه روان درمانگر ":

از نظر روانشناسی ، مازوخیست فردی است که خواسته ها و نیازهای او از دوران کودکی نقض می شود ، در نتیجه از احساس ارزش انسانی خود دست می کشد. چنین فردی عادت کرده است که به خاطر دیگران رنج بکشد ، اما با افتخار گاهی اوقات غیرممکن را برای ماهیت شخصی محرومیت تحمل می کند ، الگوهای بسیار پیچیده ای از نگرش نسبت به خود و جهان دارد ، که همیشه برای او انواع مختلفی از عواقب را به همراه دارد ، مانند مشکلات روان تنی ، مشکلات ایجاد روابط اجتماعی سالم ، تا مرگ زودرس.

ویژگی های شخصیتی مازوخیستی در ظاهر می شود

1. عادت به تحمل و رنج

"یک بار کودکی با تمایل به توجه ، شناخته شدن ، پذیرفته شدن با امید و قصد نشان دادن اراده و خواسته های خود در این جهان به این دنیا آمد. اگر چنین کودکی در سیستم خانواده ظاهر شود ، جایی که والدین (یا یکی از آنها) آماده تربیت موجود زنده با ترجیحات ، انگیزه ها ، احساسات ، خواسته های خود نیستند ، برای مثال می توانند همه کارها را برای ایجاد کودک علائم "زندگی" را متوقف می کند. البته نه برای کشتن ، بلکه برای ایجاد خواسته ها ، تجلیات ، ابراز اراده در او. در این حالت ، کودک حداقل زنده می شود ، حداکثر کنترل می شود ، عملکردی دارد ، به چیزی نیاز ندارد ، نمی خواهد ، آنچه را که می گویند انجام می دهد ، اعتراض نمی کند ، نظر و احساس ارزش خود را ندارد ".

برای دریافت عشق و شناخت ، مازوخیست ناخودآگاه تحمل و رنج را انتخاب می کند ، زیرا این چیزی است که والدینش به او منتقل می کنند: "شما با تجلیات زندگی (گرسنگی ، خواسته ها ، هوی و هوس ، احساسات) برای ما ناراحت کننده هستید. آن وقت است که یاد می گیرید ، به جای اینکه بخواهید چیزی برای خود داشته باشید ، برای دیگران زندگی کنید (در درجه اول برای ما) ، سپس بیایید ، ما شما را دوست خواهیم داشت. " از آنجایی که هیچ کودکی نمی تواند بدون عشق و یا حداقل امید به عشق بزرگ شود ، چیزی باقی نمی ماند مگر اینکه ابتدا با خدمات فداکارانه به دیگران و با نفی خود ، با والدین سازگار شویم ، و سپس با بقیه دنیا سازگار شویم.

و از آنجا که محرومیت و رنج به یک ارزش مهم تبدیل می شود ، مازوخیست مطمئن است که همه اطرافیان باید مطابق با این ارزش زندگی کنند. و تنها کسانی که نیز رنج می برند یا رنج می برند ، توسط آنها شناخته می شوند. مازوخیست نسبت به هر کس دیگری که "جسارت" دارد تا به نیازها و علایق خود رسیدگی کند ، بدون ابراز صریح این احساسات ، خصمانه یا متجاوز خواهد بود."

2. از آنجا که در دوران کودکی پرخاشگری او سرکوب شد و اکنون دارای اشکال خاصی است ، یعنی اشکال تهاجمی دستکاری کننده منفعل و غیرفعال …

معمولاً مازوخیست معمولی شیرین ترین یا ساکت ترین فرد به نظر می رسد. او مستقیماً عصبانی نمی شود ، نمی پرسد ، مطالبه نمی کند ، آشکارا ناراحت نمی شود و ادعایی نمی کند. و بنابراین ، اغلب اوقات نمی دانید چه چیزی اشتباه است: از چه چیزی رنج می برد ، چگونه آزرده خاطر می شود ، چه چیزی کم دارد. او تحمل خواهد کرد. شما باید "حدس می زدید" ، و از آنجا که حدس نمی زدید ، پس از طرف شما خوب نیست … ناراحتی انباشته شده توسط مازوخیست در داخل دفاع می شود ، راهی برای خروج پیدا نمی کند و همچنان به تجاوز تبدیل می شود.اما در دوران کودکی ، تجاوز متقابل یا کاملاً ممنوع بود ("چگونه ، هنوز بر سر مادر خود فریاد می زنید؟!") ، یا خطرناک بود - یک پدر سادیست می تواند یک عمل نافرمانی را در تجاوز ببیند و تا زمانی که همه واکنش ها را نشان می دهد ، به جز تسلیم ، به کودک حمله می کند. ، به طور کامل از بین رفت. علاوه بر این ، تجاوز مستقیم با تحقق برنامه دخالت می کند - "بالاتر" از شکنجه گران آنها. وحشت و عذابی که سادیست های "خارجی" به او تحویل دادند مانع از قانونی شدن سادیست در خود می شود - بسیار ترسناک است. بنابراین ، "شکنجه گر" پنهان می شود و تقلید می کند.

در نتیجه ، پرخاشگری از اشکال مستقیم به صورت غیر مستقیم ، دستکاری کننده و ذاتاً سادیستی تبدیل می شود. و در تنوع آنها ، مازوخیست برابر ندارد.

--- اتهام منفعل

از آنجا که او خود را کاملاً وقف خدمت به افراد دیگر (به عنوان مثال ، فرزندانش) می کند ، انتظار خدمات برگشت را نیز دارد. در واقع ، او انتظار دارد که زندگی شخص دیگری به عنوان هزینه زندگی او پرداخت شود ، زمانی که برای دیگران هزینه شود. رنج دیگران. زمینه ای از بی گناهی بی پایان و اغلب دشوار است - این همان چیزی است که عزیزانش مجبور به زندگی در آن هستند. مجرم جلوه دادن همه اطرافیان به دلیل این واقعیت که آنها فقط زندگی می کنند و چیزی می خواهند ، یا برعکس ، آنها به طور فعال نمی خواهند ، یک واکنش منفعلانه و پرخاشگرانه است ، اغلب حتی به آنچه در خانواده یا محیط مازوخیست اتفاق می افتد. در حال حاضر ، اما به گذشته ناگوار او.

--- انتظار منفعل

از آنجا که مازوخیست برای درک ، پیش بینی و تحقق خواسته های دیگران آموزش دیده است ، ناخودآگاه همان انتظار را از دیگران دارد … به عنوان اثبات عشق و روابط خوب با او.

"دیگه چی بپرسم؟" - مازوخیست غالباً خشمگین است ، مطمئن است که یک درخواست مستقیم یک گستاخی شنیده نشده است ، که برای آن مجازات یا رد می شود.

اما اگر دیگران جسارت داشته باشند که چیزی را بخواهند و آن را آشکارا اعلام کنند ، این باعث ایجاد طوفان کاملی از احساسات در مازوخیست می شود: حسادت ، عصبانیت ، تمایل به هیچ وجه دادن ، محکوم کردن ، مجازات کردن. در رابطه با آنها همان کاری را انجام دهد که قبلاً با او انجام می دادند.

--- تنبیه غیرفعال

اگر به خاطر محبوب خود ، یک مازوخیست ، زندگی خود را به اندازه کافی رها نکنید ، اگر جسارت داشته باشید و چیزی را بخواهید که او نمی خواهد ، مجازات خواهید شد … اما به طوری که فوراً متوجه نشوید آنچه در حال رخ دادن است ، اما احساسات ناخوشایند ، درد و رنج در همان زمان شما مقدار زیادی خواهد داشت.

راههای تنبیه منفعل متنوع است: آنها با شما صحبت نمی کنند ، سرد می شوند ، در کنار شما با ظاهر رنج های بی مورد زندگی می کنند ، شما را رها می کنند ، شما را از چیزی مهم برای شما محروم می کنند (گرما ، تماس ، توجه ، مشارکت) ، آنها با همه انواع به شما نشان خواهند داد که شما در بدتر شدن روحیه یا سلامت آنها مقصر هستید.

--- محرومیت منفعل

یک مازوخیست هرگز مستقیماً نمی گوید: "من به کمک احتیاج دارم." و او نخواهد پرسید: "آیا می توانم در کاری به شما کمک کنم؟" او همه کارها را خودش انجام می دهد ، اگرچه اغلب مشارکت او لازم نبوده یا حتی به شدت در آن دخالت نکرده است. او همه کارها را انجام می دهد ، حتی آنچه کسی درخواست نکرده است ، و او قطعاً می گوید: "نمی بینی که چقدر برای من سخت است؟" یا او عبارات "به هوا" را پرتاب می کند: "من به سختی این کیسه های سنگین را حمل کردم!" ، "البته ، آیا کسی حدس می زند که کمک کند!" ، "هیچ کس اهمیت نمی دهد که من به تنهایی به این نیاز دارم!" … به عبارت دیگر ، او به شما فرصتی برای نشان دادن مراقبت و عشق به او نمی دهد ، و سپس خود او از آنچه دریافت نکرده است آزرده می شود. او این فرصت را از شما می گیرد که او را راضی ، مرفه ، سالم و شاد ببینید. در کنار او ، نمی توانید احساس مراقبت ، دلسوزی ، "خوب" کنید.

--- خود تخریب منفعل

اگر یک مازوخیست فرصت سرزنش یا مجازات را نداشته باشد ، تمام آن خشمی که ناگزیر در هر فردی در طول زندگی او ایجاد می شود از این واقعیت است که او آنطور که می خواهد زندگی نکرده است ، و به خود اجازه نمی دهد آنچه برای او واقعا مهم است ، تمام این عصبانیت به درون تبدیل می شود و فرد را به سمت خود ویرانی سوق می دهد.راههای زیادی برای رفتارهای خود تخریبی وجود دارد ، مازوخیست ها "مدل" را انتخاب می کنند که با مدل آنها مطابقت دارد - آنها رنج خواهند برد. برای انجام این کار ، می توانید یک بیماری جدی و حتی لاعلاج را "بدست آورید" ، می توانید مرتباً دچار مشکل و تصادف شوید ، خود را با الکل و سایر اعتیادها بکشید. یکی از انواع اولیه تجاوز خودکار ، خود تخریبی کامل و تنبیه خود است-مرگ زودرس.

--- خروج اعلام نشده از رابطه.

ترکیبی از بی نهایت - حتی یک مازوخیست - صبر و ناتوانی او در تماس دادن خواسته های خود ، صحبت در مورد چیزهایی که دوست ندارد ، مقابله ، دفاع از خواسته های خود ، بحث و توافق ، به این نتیجه می رسد که ، مازوخیست که از سرکوب نارضایتی و نارضایتی های متعدد خود خسته شده است ، ناگهان رابطه را ترک می کند - بدون توضیح و دادن فرصت به طرف مقابل برای درک آنچه اتفاق افتاده است ، چه چیزی اشتباه بوده است ، چه چیزی می تواند در رفتار یا نگرش آنها اصلاح شود. غالباً پشت این خشم نهفته است انتظارات برآورده نشده ای که دیگران با فداکاری که قبلاً مازوخیست به آنجا رفته بود ، "خوب" را بازگرداند.

3. تحریک تجاوزگری شخص دیگر

یک مازوخیست (و بیشتر اوقات یک زن است) ، که توسط والدین سادیست بزرگ شده است ، حتی در حال بزرگ شدن ، ناخودآگاه (یا آگاهانه) تلاش می کند تا در هر رابطه نزدیک ، یک مدل مشابه را بازسازی کند. بنابراین ، او یا مردانی را انتخاب می کند که مستعد بروز سادیسم هستند ، یا بخشی سادیستی را در مردی که با او زندگی می کند برانگیخته است. موقعیت فداکاری او باعث تجاوز در بین کسانی می شود که در این نزدیکی زندگی می کنند ، زیرا:

- او پرخاشگری خود را مستقیماً نشان نمی دهد ، بلکه آن را به شکل نارضایتی ، کینه پنهان ، تنش ، جهل ، رنج آرام با سرزنش به عرصه خانواده می اندازد.

- او کمک و مراقبت را نمی پذیرد ، احساسات گرم و ابراز مراقبت از دیگران را رد می کند.

- او همیشه بهتر می داند که چه چیزی برای دیگران خوب است.

- برای او مهم است که مدل رنج و محرومیت دوران کودکی خود را بازتولید کند ، و بنابراین پیشنهاداتی به نحوی "حل مشکل" ، سهولت زندگی ، تغییر حداقل چیزی که در "بله ، اما …" او وجود دارد ، تغییر می کند. همیشه استدلال هایی مبنی بر اینکه ادامه رنج ضروری است ، خواهد داشت ، زیرا راه دیگری وجود ندارد.

- او نمی داند چگونه "نه" ، "متوقف" شود و بنابراین به کسانی که در کنار او زندگی می کنند اجازه می دهد تا بی وقفه در قلمرو او قدم بزنند ، مرزهای او را زیر پا بگذارند ، کرامت انسانی او را زیر پا بگذارند ، از اشتیاق خود برای خدمت استفاده کنند …

4. امتناع از خود و خدمت مستانه به دیگران

ضرورت ، ضرورت ، خدمات با فداکاری کامل - این حداقل تضمینی است که به طور ضمنی ، پنهانی ، عشق و مراقبت با وجود احساس "خوبی" بی قید و شرط ، اگر نه "تقدس" ، در او جاری خواهد شد.

تراژدی مازوخیست از دست دادن میل و اراده است. زندگی متولد نشده برای خودش. تنها لذت مجاز اندازه گیری رنج است.

توهم اصلی مازوخیست این است که او تهاجمی نیست و هیچ آسیبی به کسی نمی خواهد ، اگرچه خشم دستکاری کننده او بیش از آن چه به وضوح ارائه شده فلج می شود. او معتقد است از آنجا که به دیگران خدمت می کند ، و نه به خودش ، پس او خوب و ضروری است و هرگز رها نخواهد شد … که اگر اکنون در نیاز و محرومیت زندگی می کند ، به طرز جادویی ثروتمند می شود. با این وجود ، روزی کسی خواهد آمد و پاداش شایسته خود را خواهد داد و عدالت بزرگی محقق خواهد شد ، مانند داستانهای افسانه ای روسیه: قهرمانان شرور و حریص از مجازات پیشی خواهند گرفت ، و بخشندگان و فقرا پاداش خواهند گرفت.

توهمات در مازوخیست آخرین مرگ است. آنها بسیار سرسخت تر از خود مازوخیست ها هستند ، زیرا در افسانه ها و افسانه ها ، توهم درباره قصاص رنج برای قرن ها زنده است …

اگر یک فرد سازمان یافته مازوخیستی با این وجود برای کمک به رواندرمانگر مراجعه کرد و به نوعی اعتراف کرد که به این کمک نیاز دارد ، و نه تنها عزیزانش ، پس یک کار بسیار دشوار و به احتمال زیاد طولانی مدت آغاز می شود ، زیرا همه روشهای تجلی شخصیت مازوخیستی با درمانگر نیز عمل خواهد کرد.

در این راستا ، درمانگر باید با انواع مظاهر ، اغلب منفعلانه و تهاجمی ، مقاومت در برابر درمان روبرو شود [با ایده اصلی در سر همه چیز: "من نمی توانم کمک کنم!" *]

ایرا این اشکال مقاومت را فهرست می کند. بنابراین:

- پولی برای درمان وجود ندارد. از آنجا که ، به لطف دفاع روانی ، مازوخیست آن را نعمت محرومیت می داند ، بنابراین زندگی در کمبود ، اصل ، ایمنی و هنجار اوست. این امر در مورد پول نیز صدق می کند ، که او همیشه ندارد ، و اگر ظاهر شود ، مطمئناً برای خود خرج نمی شود. و سپس ، به ویژه با کاهش انگیزه و افزایش مقاومت ، مشتری شما هر دفعه دیگر شروع به ملاقات با شما می کند یا از شما تخفیف ملموسی می خواهد. در عین حال ، پول برای همه افراد نیازمند (به عنوان مثال ، خویشاوندان مشروب و سایر شخصیت های طفل طلب کودک) پیدا می شود. اما نه اینکه با زندگی خود کنار بیایید. افسوس که برای یک مازوخیست مرسوم است که به هزینه شخص دیگری مهربان باشیم: او نسبت به دیگری نوع دوستانه رفتار می کند و شما یا کسی که منافعش را به طور نامحسوس زیر پا می گذارد ، هزینه آن را پرداخت خواهید کرد. زیرا شما پول دارید ، اما دیگران ، فقرا ، به آن نیاز دارند. این واقعیت که او توافقنامه های مالی و قراردادی شما را نقض می کند برای او مهم نیست. حتی برای او دشوار خواهد بود که بفهمد شما به عنوان مثال برای ملاقات از دست رفته درخواست پرداخت می کنید. او به نیازمندان کمک کرد! چگونه می توانید اینقدر مادی گرا و خودخواه باشید؟ روی شما ، او خودش را نشان می دهد ، همیشه آماده است تا به خاطر نیازهای شخص دیگری ضرر کند. و اگر از تحمل سختی امتناع می کنید ، این می تواند دلیلی برای عصبانیت منفعل او و در نتیجه ، وقفه در روابط باشد.

- زمانی برای درمان وجود ندارد. از آنجا که شما باید با مادربزرگ بیمار بنشینید ، با کودکان به محافل بروید ، پرستار باشید ، مراقبت کنید ، در زندگی دیگران سرمایه گذاری کنید ، اما نه در زندگی خود. اگر مازوخیست بفهمد که احساسات ، خواسته ها و نیازهایش را دارد ، احساس گناه و ترس شدید او را همراهی می کند.

درک ناگهانی اینکه او اهداف خود را دنبال می کند ، وظایف خود را انجام می دهد و شخصاً چیزی را برای خود می خواهد و نه برای دیگران ، باعث ترس ، عصبانیت و تمایل شدید برای متوقف کردن همه اینها بلافاصله و بازگشت به خدمت قبلی می شود.

مازوخیست که نمی تواند با افزایش تنش کنار بیاید ، با تشدید درگیری داخلی بین خواسته های نوپای خود و ممنوعیت شدید داشتن آنها ، با افزایش اضطراب و عصبانیت از این موضوع ، یک تحریک ناخودآگاه را ترتیب می دهد: حمله متجاوز دیگر ، حادثه ، یک مشکل ، یک فاجعه ، یک بیماری و غیره از حق قانونی و عرفی رنج می برد و در عین حال مهلت یا حتی بهانه ای برای متوقف کردن درمان بر اساس نیاز به پاکسازی عواقب هر چیزی که اتفاق افتاد …

از آنجا که هدف از درمان این است که مازوخیست را به خود و زندگی خود بکشاند و تا آنجا که ممکن است تمایلات خود تخریبی و میزان خشونت بیرونی و درونی خود را کاهش دهد ، این را تنها با کمک

ابزار اصلی درمان ، موقعیت محترمانه و انسانی و غیر مازوخیستی خود درمانگر است که می تواند به احساسات ضد انتقال خود توجه داشته باشد ، آگاه باشد و قادر نباشد تسلیم دستکاری شود ، بلکه آنها را به طور سازنده و درمانی به مشتری نشان دهد و به او آموزش دهد راههای مستقیم تعامل و تماس [هدف باید گذار از «بازیگری» به آگاهی مشتری از انگیزه های واقعی رانندگی او باشد]

برای اینکه همه اینها در درمان امکان پذیر باشد ، روان درمانگری که کار با مراجعین مازوخیست را انتخاب می کند ، خود بسیار مهم است:

- قسمت مازوخیستی خود را به منظور درک و احساس دفاع روانی از درون انجام دهید.

-در خود کار کنید ، یاد بگیرید که بازی دستکاری "قربانی-نجات دهنده-مستبد" را متوجه شده و قطع کنید ، زیرا مازوخیست دارای توانایی باورنکردنی است که دیگران را به خود جذب می کند.

- دارای مرزهای قوی و حق اطمینان برای مراقبت از خود و علایق خود بدون احساس گناه ؛

- قادر به مشاهده ، توجه و به کار انداختن روشهای ضمنی تجلی تجاوز ، که مازوخیست به طرز ماهرانه ای مالک آنهاست.

- بتواند با توهمات مازوخیست مقابله کند ، در حالی که از او حمایت و پشتیبانی کافی می کند ، در حالی که در رابطه با او است. قسمتهای سالم را در او بیابید و با اتکا به آنها ، میل خود را برای مرفه شدن ، و بیمار نشدن و رنج کشیدن تقویت کنید.

توصیه شده: