توصیه هایی برای کار گروهی

فهرست مطالب:

تصویری: توصیه هایی برای کار گروهی

تصویری: توصیه هایی برای کار گروهی
تصویری: تیم چیست؟ - قسمت اول کار تیمی 2024, آوریل
توصیه هایی برای کار گروهی
توصیه هایی برای کار گروهی
Anonim

بنابراین ، در یک گروه وجودی باز ، بازتاب های خود را به اشتراک می گذاریم

ما خود را در مورد احساسات ، احساسات بیان می کنیم ، نگرش خود را به کسی یا چیزی نشان می دهیم. این چگونه مفید است؟

به عنوان مثال ، من امروز صبح یک پست نوشتم. احساس می کردم حشره ای به پشت خوابیده و پنجه هایش را تکان می دهد ، اما نمی توانم بلند شوم. جای پای خود را از دست داد. احساس ناخوشایند ، اما آنچه باید انجام دهید ، باید با آن کنار بیایید. و هر نظر برای من ارزشمند بود. برخی برای من روشن کردند که در صورت دروغ گفتن و جیغ زدن دیگران ارزش انجام آن را ندارد. بسیاری از نظرات به من کمک کرد تا مشکلم را عمیق تر ببینم و بیانیه های سوم دیدگاه متفاوتی را به من نشان دادند.

در حال حاضر در همان مرحله تلفظ ، من شروع به تشخیص مشکلات خود کردم ، که دوباره به آنها برخورد کردم. شاید سکوت می کردم ، شاید به آنها توجه نکرده بودم. من می توانستم اضطراب خود را با یک کوکی از بین ببرم.

از آنجا که هدف گروه - این دگرگونی ، سپس من از شرکت کنندگان می خواهم تا حد امکان بدون ارزیابی ، بدون مشاوره و تشخیص ارتباط برقرار کنند. بیشتر برای خودتان صحبت کنید. "با نگاه کردن به تو ، اسوتا ، من هوش و ترس خود را از اشتباه متوجه می شوم. احساس می کنم زیر کتاب های نظرات دیگران دفن شده ام و اکنون در این "یا" خفه می شوم ، اولیا ، به شما گوش می دهم ، تمایل من برای تحمل به خاطر تأیید به من پاسخ می دهد ، مهم نیست که چه اتفاقی می افتد ، و من را عصبانی می کند. از شما متشکریم که نشان دادید که فداکاری همیشه زیبا نیست. " سپس غرق شدن در این تجربیات بسیار عالی است.

درباره تغییر الگوهای رفتاری در اینجا شرکت کننده از فردی در گروه خوشش می آید ، نگران است و حمله به مغز متفکر احساسات قوی رخ می دهد. انتظار تشخیص از شخصی آنقدر غیرقابل تحمل است که بهتر است شخص مهمی را به زیر بکشانید ، نابود کنید تا اینکه امتناع را بشنوید. و اکنون ضربه وارد شده است. مغز متفکر از سرخوردگی پشیمان می شود و نگاهی تیره و تار دارد و نگرش خود را نسبت به تجاوزهای غیرمنتظره هضم می کند. و مهاجم می فهمد که روش متفاوتی برای تعامل با "عزیزان" وجود دارد؟ و سعی می شود طعم یک استراتژی متفاوت رفتار را بچشد. شاید فقط به همدردی اعتراف کنید ، فرصتی برای احساس متقابل بگذارید؟ و حتی همزمان نزنید …

در اینجا و اکنون سعی می شود ، اگر احساسات صادقانه نسبت به دیگری به خود اجازه داده شود.

درباره ارزیابی ، مشاوره ، تشخیص ، تفسیر و سایر بازی های تخصصی در یک گروه

گفتن به دیگری: "بله ، نگاه کنید ، همه شما زرد شده اید" یا "دوباره سبز شده اید ، خوب ، تا کی می توانید در این راه بروید" هیچ کاری برای گوینده انجام نمی دهد ، مگر اینکه تاج مهم خود را حفظ کند. هیچ چیزی. در مورد نصیحت هم همینطور است. این تاج معمولاً در روابط تداخل ایجاد می کند. واضح است که گروه دوباره می خواهد کسی را تهدید کند. خوب ، چه فایده ای دارد؟ باز هم تاکید بر چیز دیگری است نه شما. باز هم ، فردی بدون درمان ، احمق ، کج ، مورب. راحت است ، بله ، اما دوباره چرا به جای این که خودتان از گروه چیزی بگیرید ، برای شخص دیگری کار کنید. آن دیگری مطمئناً از این حمله قدردانی می کند و احساسات او را برطرف می کند. و می توانید از تاج خود بپرسید ، من در حال چه چیزی هستم و سعی می کنم گوشه ای را کنار بگذارم؟ چیزی که نمی خواهم در خودم ببینم؟ و چرا همه اطرافیانم زرد هستند ؟؟؟

پشتیبانی شبه

"میدونم عزیزم ، چه احساسی داری. خودش 30 سال پیش اینطور بود. اما در حال حاضر همه چیز متفاوت است. تمام سرم روشن شد. عزیز دل باش ، موفق می شوی. " از نو. چیزی در بلندگو تغییر نکرده است. ادعای خود به هزینه دیگری انجام شد. ماسک "من خوب هستم" ذخیره می شود. کار بر روی غم های من امکان پذیر نبود ، زیرا "نگرانی" برای چیز دیگری وجود داشت.

منظور از گروه چیست. به حرف خود گوش دهید و به دیگران گوش دهید تا بفهمید احساسات ناشی از این یا آن رویداد ، بیانیه ، شخص به طور کلی چیست. فقط نگرش شما ، شخصی ، اینجا و اکنون منطقی است. شما اصلاً نمی توانید چیزی بگویید ، در عین حال درگیر فرایند شوید و اجازه دهید تغییرات فقط ایجاد شوند. ریختن امواج روی صفحه با صحبت های کوچک به معنای شرکت کننده فعال و مولد نیست. اگر آنچه ما در مورد آن صحبت می کنیم بی جان است ، پس اتلاف وقت است. طنین تنها چیزی را تداعی می کند که در زمان حال واقعاً مهم است.

در مورد سوالات. مرد چیزی گفت.به عنوان مثال ، "دیدن این مادربزرگ ها هر روز صبح روی نیمکت ورودی ، غیرقابل تحمل است. نگاه آنها مرا به حماقت می رساند. " و گاهی شروع می شود.

- برای چی متاسف هستی؟ چرا به پیرزنها پایبند بودید؟

از خود بپرسید چرا این سوالات مطرح شده است؟ چرا شخص دیگری نمی تواند در مورد غیرقابل تحمل صحبت کند و باید در برابر سوالات بی درنگ زنان مسن مدارا کند؟ وقتی شروع به پرورش همسایه خود می کنید در مورد چه چیزی صحبت نمی کنید

1891017_950355848334490_3796474564633154907_n
1891017_950355848334490_3796474564633154907_n

1. منطقی است که در مورد خودتان در یک گروه صحبت کنید. علاوه بر این ، در قالب: "من احساس غم می کنم … مرا آزار می دهد … من عصبانی هستم که … می ترسم وقتی …".

2. هنگامی که تنش ایجاد می شود ، کار در حال انجام است. اظهارات "بی احساس" تنش را از بین می برد. بنابراین ، هر بار که می خواهید چیزی بگویید ، خودتان را بررسی کنید: آیا ارزشش را دارد. آیا چیزی را احساس می کنید یا از ذهن صحبت می کند.

3. اتصال تلفن ها را قطع کنید. ما به درون نگاه می کنیم. ما به افراد گروهی نگاه می کنیم. ما به احساسات گوش می دهیم و درباره آنها صحبت می کنیم.

به عنوان مثال ، "لوسی ، وضعیت تحمیلی شما مرا بسیار اذیت می کند. احساس می کنید اینجا احساس می کنید یک ملکه بزرگ هستید و من یک کرم رقت انگیز هستم. می خواهم بیایم و به تو فشار بیاورم."

4. با چه چیزی به گروه آمدید؟ خوب است مشکل خود را تعریف کرده و بیان کنید. برای یافتن راه حلی به آن شیرجه بزنید ، قسمت پایینی را بیابید ، با پای خود فشار بیاورید و به بیرون شنا کنید.

اگر هیچ درخواستی وجود نداشته باشد ، در طول گروه وسوسه بزرگی برای خیال پردازی در مورد نحوه گذراندن آخر هفته وجود دارد. اگرچه در اینجا مسئولیت با شما است.

5. اینجا و اکنون. گفتن چیزی فقط در صورتی منطقی است که منطقی باشد. ما در مورد "زندگی" صحبت می کنیم.

به عنوان مثال ، شما نباید در مورد نحوه زنده ماندن من از مرگ سگ مورد علاقه خود در گروه صحبت کنید ، اگر در عین حال من در حال حاضر احساسات شدیدی را تجربه نمی کنم. و این بسیار خوب خواهد بود که بگویم هنوز عصبانی هستم که وقتی یک نوجوان با تاکسی به گروه می رفت ، یک واقعیت را به من نشان داد.

6. احساسات را تقویت کنید. اگر درد وجود دارد ، ما نگاه خود را به خودمان ، به شبکه خورشیدی خود ، و در احساسات فرو می بریم.

در حالی که ترسم تمام می شود ، کنترلم می کند. من یک اسب هستم و ترس یک تاکسی است. با تبدیل تمام بدنم به درد ، با تجربه همه وحشت ، مسئولیت احساسم را بر عهده می گیرم. بغلش می کنم ، قبول کن

7. آیا می خواهید چیزی بگویید؟ اگر تشخیص واقعی باشد ، شما را از احساسات سنگین رهایی می بخشد. اگر این "فقط بگو" باشد ، این یک صحبت کوچک است که فقط زمان می برد.

شما می توانید هوش خود را در جاهای دیگر نشان دهید ؛ در گروهی منطقی به نظر می رسد که یک احمق گیج شده باشید که به دنبال راهی است. دانشی که در حال حاضر داریم منجر به بحرانی شده است که باید از سر گذراند. چه فایده ای دارد که به حقایق غیر فعال خود پایبند باشید؟

8. شما باید در مورد چیزی صحبت کنید که صحبت در مورد آن غیرممکن به نظر می رسد. آنقدر شرم آور ، دردناک ، ناشایست ، مضحک ، ترسناک است که گفتن IT غیر واقعی به نظر می رسد. این دقیقاً همان چیزی است که ارزش صحبت در مورد آن را در گروه دارد. بقیه فقط چرت و پرت هستند. من به این می گویم "رنج خود را بی ارزش جلوه دهید".

9. ما سعی می کنیم از قضاوت های ارزشی و پیام های شما جلوگیری کنیم. ما در مورد خودمان صحبت می کنیم

به عنوان مثال ، "شما یک بزدل گستاخ و غیرمسئول هستید که فقط به خود فکر می کنید و آن را به گردن خانواده خود می اندازید." و یک گزینه م productثرتر برای کار روی خودم: "با نگاه کردن به تو ، واسیا ، من احساس ناتوانی ، عصبانیت و عصبانیت می کنم زیرا از بی احتیاطی ، ضعف خود جلوگیری می کنم و تلاش می کنم خوب باشم ، به ضررهایم درست است. حسادت می کنم و احساس تلخی می کنم."

10. کار گروهی برای منظم بودن آن خوب است. هوش هیجانی به اندازه بقیه در ماهیچه های بدن اهمیت دارد. اگر کار خود را شروع کرده و سپس امتیاز بگیرید ، فرصتی برای ماندن در همان حالت ضعیف وجود دارد.

اینجاست که پذیرش خود صورت می گیرد. گروه مادر است ، حلقه رحم است. بنابراین ، رعایت یکپارچگی حلقه در روند کار بسیار مهم است. و مهم است که تا زمانی که مشکل (احساسات مرتبط با آن) اهمیت خود را از دست ندهد - به طور مرتب در این فرایند شرکت کنید - پذیرفته شود.

11. ما برای مشاوره ، توصیه و مهمانی در گروهی نیستیم. در اینجا هر کس برای خودش است و این صداقت حاوی انرژی رهایی است.

نزدیکان ، بستگان ، دوستان مراقبت می کنند و حقیقت را نمی گویند ، که می تواند برای شما بسیار دردناک باشد ، اما بسیار مفید است.باید در نظر داشت که اقوام و دوستان هیچ هزینه ای برای شرکت در گروه پرداخت نکرده و ملزم به رعایت این توصیه ها نیستند (بسیار صادق و مقاوم در برابر صداقت دیگران باشند).

12. بی فایده است که در مورد چگونگی حفظ روابط خوب با اعضای گروه فکر کنید. خودت باش

یک رویکرد بیش از حد دیپلماتیک نیز در تنظیم روابط با دیگران در زندگی دخالت می کند و سوالات زیادی را در بلاتکلیفی قرار می دهد و زمینه احساسی منفی ایجاد می کند. اگر قبول نشده اید ، مشکل آنهاست نه شما. وظیفه شما در گروه این است که ابتدا خود را بدون توجه به تأیید دیگران بپذیرید.

توصیه شده: