به خودتان این فرصت را بدهید که زندگی خود را تغییر دهید

تصویری: به خودتان این فرصت را بدهید که زندگی خود را تغییر دهید

تصویری: به خودتان این فرصت را بدهید که زندگی خود را تغییر دهید
تصویری: Do THIS for the Next 90 DAYS and TRANSFORM Your Life! | Tony Robbins | Top 10 Rules 2024, آوریل
به خودتان این فرصت را بدهید که زندگی خود را تغییر دهید
به خودتان این فرصت را بدهید که زندگی خود را تغییر دهید
Anonim

یکی از لحظات سخت در کار این است که افراد به خود این فرصت را نمی دهند که از آسیب ها و مشکلات خود فرار کنند. به نظر می رسد آنها سر کار آمده اند ، اما پیشرفت کمی وجود دارد. همه ما دور بوته قدم می زنیم. افرادی هستند که برای تصمیم گیری در مورد هیچ جا نمی روند ، زیرا هیچ چیز نمی تواند تصمیم بگیرد. در بسیاری از موارد ، این یک نیروی شرایط نیست. بله ، شما نمی توانید همه چیز را در جهان درست کنید. نکته این است که شما باید به نحوی زندگی را شروع کنید تا این اتفاق نیفتد و رخ ندهد. مثلا:

  1. شرایطی وجود دارد که رنج از نظر اجتماعی قابل قبول است. علاوه بر این ، جامعه رنج را تجویز می کند زیرا "این طبیعی است". اگر شخصی از لحظه ای رنج و رنج را متوقف کند ، عزیزانش به معنای واقعی کلمه ، دوباره دچار رنج می شوند. "طلاق گرفت و با بچه ها ماند؟ چهره ای بیش از حد شاد. " علاوه بر این ، بسیاری معتقدند که خشونت از هر نوع در زندگی یک فرد باید زخمی پاک نشدنی بر روی قلب بگذارد ، که باید به طور مرتب بررسی شود که آیا بهبود یافته است یا خیر.
  2. "نظامابودونی ببخش" اگر اتفاق بدی برای شخصی رخ دهد ، باید آتش نفرت را در خود حفظ کند.
  3. " من تغییر کرده ام". بله ، افراد دائماً تغییر می کنند ، مغز دچار تغییراتی می شود ، اما گروهی از افراد وجود دارند که به مدت طولانی و فعال در مورد تغییرات فکر می کنند. "وقتی 20 ساله بودم ، ساده لوح و مبتکر بودم. حالا من تغییر کرده ام. من اصلا اینطور نیستم Uzhos-uzhos "(این معمولاً مکالمه ای در مورد این واقعیت است که تغییرات یک نقطه چاق و غیرقابل حذف در زندگی فرد قرار داده است)
  4. دیگران مقصر هستند. » هنگامی که یک شخص دائماً در مورد گناه دیگران فکر می کند ، خود را به طور کامل از فرصت تغییر چیزی در زندگی محروم می کند. معلوم می شود که همه چیز برای او خوب است ، برای دیگران غیر طبیعی است. و از آنجا که بازسازی افراد غیرممکن است به طوری که آنها فقط همه کارها را به نفع معشوق من انجام می دهند ، غیرممکن است ، چنین موقعیتی صافی چاق را برای هر پیشرفتی پیش می اندازد.
  5. "زندگی برای من عادلانه نیست." بله ، لعنتی ، این طور است. در برخی شرایط ، زندگی در حق ما ناعادلانه است. همیشه به هر کسی آنچه شایسته آن است پاداش داده نمی شود ، همه برنامه ها و انتظارات ما محقق نمی شود. اما اگر این اعتقاد را همیشه برای خود نگه دارید زندگی عادلانه تر نخواهد بود. و سپس ، اگر به خواسته خود نرسیدید ، مطمئن باشید که دیگران آنچه را که دارید دریافت نکرده اند.
  6. این ترس که بعد از ترک دویدن در یک دایره با ضربه ، مجبور شوید کاری را در اصل انجام دهید.

برای بسیاری ، توقف دویدن با مشکلی یا شروع به کار با تجربیات منفی در زندگی به معنای تسلیم شدن ، نشان دادن ضعف است. در واقع ، بسیاری از داستانها و موقعیتهای دردناک زندگی را باید بدیهی تلقی کرد ، آنها را کنار گذاشت و زندگی را آغاز کرد. به طور کلی ، در یک مرحله ، شما باید مسئولیت را بر عهده بگیرید ، از گذشته به زمان حال بروید و بگذارید زخم های شما با آرامش بهبود یابد. بهتر است ، آنها را درمان کنید. برای گفتن به خودم ، "من رنج نمی برم ، و این خوب است. من از شکنجه کردن خودم و تمسخر خود دست کشیدم." طبیعتاً ، مطالب روانی آسیب زا برای درک کمی در دسترس است. مردم بطور ناخواسته آن را برمی دارند و خود را ناراضی می کنند. اگر می خواهید قلدری خود را متوقف کنید ، به موارد زیر توجه کنید:

  1. شما دائماً از یک موضوع شکایت می کنید.
  2. دائماً فکرهایی در ذهن من می چرخد که مردم باید چه کار کنند تا شما تجربه های منفی نداشته باشید.
  3. نگرانی دائمی از اینکه در گذشته اشتباهی انجام شده است ، و در آن زمان چگونه مشخص می شد و چگونه حال و آینده شما را تضعیف می کند.
  4. ناتوانی در بخشیدن خود به خاطر چیزی در گذشته و افکار مداوم در مورد موضوع "من نفرت انگیز".
  5. برای دیگران نمودارهایی بسازید که باید چه کار کنند تا شما تجربه های ناخوشایندی نداشته باشید.
  6. گذشته اجازه نمی دهد کاری در زمان حال انجام شود.
  7. حسادت برای موفقیت شخص دیگر.

همه اینها لنگرهای آهنی هستند که اجازه نمی دهند در این زندگی به جایی بروید. لنگر در زمین است ، زنجیر به پای شما بسته شده است ، تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که دور لنگر بچرخید.آنچه می توانید برای خودتان انجام دهید تا از جایی حرکت کنید و از بند خارج شوید:

  1. در زمان حال زندگی کنید ، گذشته خود را بپذیرید و برای آینده برنامه ریزی کنید. مردم تمایل دارند در گذشته یا آینده زندگی کنند و به معنای واقعی کلمه با چشمان بسته از حال عبور می کنند.
  2. ما باید به توانایی های خود و فرصت توسعه این توانایی ها احترام بگذاریم. مردم می توانند چیزهای زیادی یاد بگیرند. اما کمال گرایی را باید کنار گذاشت. بسیاری از مردم اصولاً نیازی به رسیدن به ارتفاعات متعالی در برخی امور ندارند. بیهوده نیست که جذابیت نجوم را کنار بگذاریم ، اگر در این سن آنها فضانوردان را نبرند.
  3. باید بپذیریم که هر چقدر هم در زندگی تلاش کنید ، اوقات بدی وجود دارد ، ممکن است با چیزی کنار نیایید ، نگذرید ، نگران نباشید و به عقب برگردید. این بخشی عادی از زندگی است. همه چیز را نمی توان کنترل کرد. کل مشکل این است که بسیاری از مردم ، هنگام سقوط ، به خود اجازه نمی دهند بلند شوند و خود را بدون پا تشخیص دهند.
  4. این واقعیت را بپذیرید که درد در زندگی اتفاق می افتد و بدون آن ، نمی توانید به جایی بروید. این همان زخم روی قلب است که می توان آن را برداشت یا درمان کرد. هیچ کس نباید در مورد روند بهبود افرادی که از نظر جسمی آسیب دیده اند ، صحبت کند. کسانی که حرکت می کنند و با خود کار می کنند بسیار سریعتر از کسانی که در رختخواب دراز کشیده اند و حرکت نمی کنند بهبود می یابند.
  5. همه ما نگرش های غلط و زباله هایی در سر داریم که در طول زندگی جمع آوری می کنیم. آنها را پیدا کرده و در ذهن خود قرار دهید. و حتی بیشتر ، از موقعیت هایی که می توانید زباله های اضافی را در سر خود جمع آوری کنید ، اجتناب کنید.

توصیه شده: