رضایت را نمی توان زندگی کرد. اعتیاد احساسی "چگونه به نظر می رسد" و چه کاری می توانید در مورد آن انجام دهید؟

فهرست مطالب:

تصویری: رضایت را نمی توان زندگی کرد. اعتیاد احساسی "چگونه به نظر می رسد" و چه کاری می توانید در مورد آن انجام دهید؟

تصویری: رضایت را نمی توان زندگی کرد. اعتیاد احساسی "چگونه به نظر می رسد" و چه کاری می توانید در مورد آن انجام دهید؟
تصویری: آیا رسانه های اجتماعی به سلامت روان شما آسیب می زند؟ | بیلی پارنل | TEDxRyersonU 2024, مارس
رضایت را نمی توان زندگی کرد. اعتیاد احساسی "چگونه به نظر می رسد" و چه کاری می توانید در مورد آن انجام دهید؟
رضایت را نمی توان زندگی کرد. اعتیاد احساسی "چگونه به نظر می رسد" و چه کاری می توانید در مورد آن انجام دهید؟
Anonim

تصویر وابستگی عاطفی واضح نیست. این گرسنگی ، پوچی و ضعف احساسی است. "گرسنگی احساسی" و "ضعف روانی" - این را نیز می توان گفت.

همه ما به طور معمول وابسته ، آسیب پذیر هستیم و به افراد دیگر نیاز داریم. همه ما از یک سو به عشق ، پذیرش خودمان به گونه ای که هستیم ، و از سوی دیگر به احساس آزادی از فشار بیرونی ، خودمختاری شخصی نیاز داریم. و همه ما گهگاه گرسنه احساسی می شویم و از نظر احساسی غرق می شویم - مشکلی نیست. با این حال ، "گرسنه ماندن" بسیار متفاوت از "گرسنگی طولانی مدت" است. و "سیر شدن" با "ترکیدن غذا" بسیار متفاوت است.

بنابراین ، هیچ فرد "مستقل" احساسی وجود ندارد ، ما همیشه به "غذای" احساسی نیاز داریم. اما افرادی هستند که از نظر احساسی به طرز دردناکی وابسته هستند و به غذای احساسی "می شتابند" ، "از آن لذت می برند" ، سعی می کنند آن را در اسرع وقت "بلع" کرده و منابع چنین "غذا" را مناسب کنند. یا آن را بی ارزش می کنند ، نابود می کنند ، سعی می کنند "وجود آن را فراموش کنند".

اگر خوب و منظم غذا بخورید ، در پوسته نان عجله نمی کنید ، غذا را پنهان نمی کنید ، یا نزدیک شدن مرگ را در مواقعی که غذا به طور موقت در دسترس نیست احساس نمی کنید. می توانید منتظر بمانید ، به تعویق بیاندازید ، تحمل کنید ، غذای با کیفیت بهتر را انتخاب کنید. اما افرادی که به گرسنگی جسمی طولانی و دردناک شهرت دارند - نگرش آنها نسبت به غذا در حال تغییر است. غذا تبدیل به یک وسواس می شود ، مردم غذای نامناسب را می خورند ، در صورت عدم وجود غذا به مدت طولانی وحشت زده می شوند ، سعی می کنند به هر طریقی منابع تهیه کنند. و اگر برای مدت طولانی ناامید کننده غذایی وجود نداشته باشد ، آن را فراموش می کنند ، میل به خوردن مات می شود یا کاملاً از بین می رود.

در مورد گرسنگی احساسی نیز چنین است.

یک فرد گرسنه احساسی به سمت گرمای دیگران "می شتابد". و با "چشیدن" گرمی و نگرش خوب نسبت به خود ، او به دنبال کنترل این منبع است ، و با ایده روابطی که "تحت کنترل او" است وسواس پیدا می کند. و او می تواند در برقراری ارتباط با شخصی که اصلاً مناسب رابطه نیست "عجله" کند. یا رابطه را "فراموش" می کند ، مانند این واقعیت که برای او بسیار "دشوار" است. هنگامی که از نظر احساسی پر شده است و به طور آشکار از دیگران استفاده می کند ، فقط به عنوان "منابع تکمیل منابع" به افراد اطراف خود "نمره" می دهد. یا از ارتباط و صمیمیت خودداری می کند ، زیرا از "پرخوری" احساسی یا "معتاد شدن" می ترسد.

مواد غذایی برای بدن وجود دارد. و برای روح غذا وجود دارد.

غذا برای روح ارتباط ، گرمای احساسی ، پذیرش ، مشارکت ، تجربه مشترک ، همزیستی دیگران در کنار ما است.

ممکن است احساس کنید مشکلات و شکست های شما اصلاً شبیه "گرسنگی احساسی" ، "ضعف احساسی" یا "یافتن مقدار سیری" نیست.

اما اگر در بزرگسالی شما:

- به طور منظم از چیزی ناراضی هستند و به میزان رنج و حسادت نسبت به کسانی که "خوب کار می کنند" راضی نیستند.

- سالها از "عشق ناخوشایند" رنج ببرید.

- شما همیشه یک "رابطه پیچیده و گیج" دارید ؛

- شما "تنهایی بی پایان" دارید ؛

- شما "قادر به انجام کاری در مورد شرایط" نیستید ؛

- شما همیشه چیزی را مدیون کسی هستید و در قبال آنچه به شما سپرده شده است "بسیار مسئول" هستید.

- شما افراد دیگر (کارمندان ، فرزندان ، همسر ، شوهر) را به خود وابسته می کنید ، افراد را به خودتان "گره می زنید".

- شما "به طرز دردناکی وابسته می شوید" و "نمی توانید زندگی کنید" بدون کسی ؛

- شما دائماً نیاز به تحریک عاطفی (یا فیزیکی) دارید.

- شما خجالتی ، مشکوک ، حسود ، لمس ، "غرور زخمی" دارید.

- شما دائماً به دنبال کسانی هستید که می خواهید شبیه آنها باشید ؛

- مضطرب هستید و نمی توانید بلاتکلیفی را تحمل کنید.

- شما مردم را متعالی می کنید و سپس از آنها ناامید می شوید.

- شما همیشه آنچه را که می خواهید درک نمی کنید و اغلب مجبور هستید خواسته های دیگران را برآورده کنید.

- شما اغلب احساس می کنید "علیه همه" یا "رها شده و خیانت کرده اید" ؛

- اغلب از شرم و "حسادت" عذاب می کشید و انرژی زیادی را صرف پنهان کردن آن می کنید.

اگر روح برای مدت طولانی دچار نقص احساسی شده باشد ، "گرسنه و ضعیف" خواهد بود. مانند بدن پس از گرسنگی فیزیکی ، ضعیف و آسیب پذیر است. یک روح گرسنه طولانی با حرص به جایی می رود که غذای احساسی برایش وجود دارد. یا از صمیمیت واقعی "اجتناب" می کند ، احساس "شایستگی" نمی کند یا "از تجربه دوباره ناامیدی می ترسد" ، اغلب ناخودآگاه از رابطه به عنوان چیزی "بسیار دشوار و غیرقابل دسترسی" دفاع می کند.

غذا (سیری سالم)

برای روح عبارتند از:

1) گرمای احساسی

هنگامی که یک فرد زنده در نزدیکی شما وجود دارد که به سادگی و بدون قید و شرط از دیدن شما خوشحال است. گاهی اوقات افراد برای این منظور حیوانات خانگی دارند. اما وحشتناک است وقتی که برای این منظور آنها "بچه دار می شوند" - آنها از کودکان برای اشباع عاطفی خود استفاده می کنند ، کودکان را "می خورند".

2) امنیت روابط

وقتی می توانیم عصبانی ، غمگین ، عصبی ، تنبل ، ترسیده ، صدمه دیده ، امتناع کنیم - بدون این که خطر "پاسخ دادن به آن" یا "مقصر بودن در برابر آن" را داشته باشیم. همه بزرگسالان موظفند مسئولیت اقدامات خود را بر عهده بگیرند اگر این اقدامات صدمه واقعی (عینی) به دیگران وارد کند. اما ما می توانیم هرگونه احساس و حالتی داشته باشیم.

3) خودمختاری به رسمیت شناختن استقلال ، جدایی و آزادی خودمان توسط دیگران.

4) درک کردن این زمانی است که در پاسخ به تجربیات خود ، کلمات را می شنویم یا اقداماتی را مشاهده می کنیم که با این تجربیات مطابقت دارد.

5) آسایش روانی و آرامش احساسی. وقتی مجبور نیستید سعی کنید دیگران احساس خوبی با آنها داشته باشند.

6) دلجویی. وقتی می توانید با ریتم خود زندگی کنید و در عین حال از آن رنج نبرید.

7) ارتباطات و خلاقیت.

"جایگزین" (جانشین) برای گرمای احساسی ، احساس "امنیت" و احترام به خود هرگونه تظاهرات وسواسی معمولاً به صورت زیر می شود:

جستجوی وسواسی برای شریک ، فعالیت وسواسی (متناوب با بی علاقگی و افسردگی) ، وسواس خودسازی ، تمایل وسواسی به ازدواج ، وسواس تمایل به جلب رضایت یا "پیروزی" ، کار وسواسی و هرگونه فعالیت ، غذای وسواسی ، گرسنگی وسواسی ، تناسب اندام وسواس ، رابطه جنسی وسواسی ، جستجوی وسواس گونه برای تنهایی ، گردهمایی اجباری ، خواسته های وسواسی ، پاکیزگی وسواس گونه یا عشق به نظم ، ترسها یا ایده های وسواسی ، کسب وسواس چیزها یا آشنایی های جدید ، پذیرش وسواس گونه هر چیزی که بر پیش زمینه و ادراک احساسی تأثیر می گذارد.

بیهوده نیست که آنها می گویند: بزرگترین لذت ، لذت ارتباطات انسانی است.

اما اگر ارتباط مزمن ناراضی کننده است ، سیر کننده نیست ، اما افسرده کننده و ناامید کننده است؟

به هر حال ، چنین "گرسنگی مزمن" وجود دارد ، که ارضاء آن چندان آسان نیست …

و نوعی "غذا" وجود دارد که برای غذا خوب نیست

کسی که در دوران کودکی برای مدت طولانی "گرسنه احساسی" بود ، "با مراقبت و گرمای والدین و مربیان خود" تغذیه نمی شد ، در جوانی و بلوغ شروع به تلاش می کند تا سرانجام این گرسنگی را به نحوی ارضا کند.

اغلب "پر کردن" با حرص ، که حتی طعم و مزه را نمی توان تشخیص داد. اگر آنها آن را بر نمی داشتند.

اما در واقع ، "غذای احساسی" که شخص مشتاقانه می خواهد عشق والدین است.

مادری ، یعنی بی قید و شرط. و پدر - برای دستاوردها.

همه ما می خواهیم "به همین دلیل" ، به دلیل وجود ما دوست داشته شویم. و همچنین ، برای شایستگی ها و دستاوردهای واقعی ما.

اما واقعیت این است که برای دریافت کامل عشق بی قید و شرط مادر ، دوره کودکی در زندگی به ما داده شد.

و دوران کودکی قابل بازگشت نیست.

در دوران کودکی ، عشق را می توان "از بیرون" دریافت کرد ، از دیگران. و آن را دقیقاً به همین دلیل ، به دلیل وجود آن دریافت کنید.

اما دوران کودکی به پایان رسیده است. و حقیقت این است که این عشق بی قید و شرط ویژه "از بیرون" دیگر در دسترس نیست

اگر باور ندارید که دیگر برای بزرگسالان موجود نیست ، به جستجوی خود ادامه دهید و ناگهان آن را پیدا خواهید کرد.

اما این عشق چقدر "کافی" است؟

به هر حال ، یک مادر بچه هایش را با این عشق دوست دارد ، در حالی که آنها نوزاد هستند … این عشق مادر به کودک است. این عشق موقتی استبرای دستاوردها و جلوه های شخصیتی ، عشق به پدر جایگزین (یا به عبارت بهتر ، تکمیل شده) می شود.

علاوه بر این ، در زندگی کودکان و والدین آنها ، بین آنها ، هیچ رابطه جنسی وجود ندارد …

شاید شما چنین عشقی را بیابید - اما از نظر بزرگسالان بی جنسیت ، محافظ خواهد بود ، "چیزی اشتباه" در آن وجود دارد. این عشق "کودک والدین" است و بنابراین وابسته است. برای چنین عشقی ، شما باید "بچه" یا "پدر-مادر" باشید. و این نقشها را بدون دور شدن از فیلمنامه بازی کنید.

دوران کودکی زمان اعتیاد کامل است. و بین بزرگسالان چنین عشق ، افسوس ، دیگر امکان پذیر نیست … می تواند "سوسو بزند" ، جایی "ظاهر" شود ، در برخی جنبه های رابطه ناگهان آشکار می شود ، شعله ور می شود … اما مطمئناً مانند بال ناپدید می شود پرنده آبی

شما می توانید این گرسنگی را که از کودکی ادامه داشته است برطرف کنید. اما به شکلی کاملاً متفاوت.

و این راه ادامه می یابد درون شخصیت ، نه بیرون.

پر کردن این خلأ درونی "عشق" ، این گرسنگی احساسی درونی با روابط ، غذا ، رابطه جنسی ، چیزها ، پول و دستاوردها غیرممکن است.

در دوران کودکی ، این گرسنگی باید "از بیرون" توسط کسانی که در اطراف کودک بودند ، در کنار او سیر می شد. اما برای یک فرد بالغ ، این امکان دیگر وجود ندارد. برای بزرگسالان ، دیگر کسی (یا چیزی) خارجی وجود ندارد که بتواند این گرسنگی را برای او "ارضا" کند.

اگر در دوران کودکی دیگران "باید" داشته باشند ، پس برای بزرگسالان این روش دیگر امکان پذیر نیست. و ارضاء گرسنگی خود می شود وظیفه خود

بنابراین ، وابستگی احساسی "انتظار برای رفع گرسنگی" از خارج ، با کمک منابع خارجی است.

و امتناع از پذیرفتن این واقعیت که غیر ممکن است. امتناع ، که اغلب اشکال عجیب و دردناکی دارد و جان و سلامتی فرد را به دنبال دارد.

در اصل ، امتناع از تصدیق واقعیت حقایق است. واقعیت حقایقی که باید بدون این عشق زندگی کنید. اما گاهی اوقات انکار خود اینقدر غیرقابل تحمل است ، درد روحی ناشی از چنین از دست دادن آنقدر زیاد است که حتی وارد آوردن صدمه جسمی به خود در مقایسه با این درد ممکن است یک چیز کوچک به نظر برسد …

برای ما بسیار دشوار است که این واقعیت را بپذیریم که اگر "از دست دادن عشق" در دوران کودکی برای ما اتفاق افتاده باشد ، هیچ چیز دیگری این ضرر را جبران نخواهد کرد …

بنابراین ، "اعتراف به اعتیاد خود و رهایی از آن" به آسانی به نظر نمی رسد.

این کار سختی است و گاهی اوقات راهی نزدیک برای بازگرداندن عزت نفس واقعی نیست ، از طریق درک تجربه دردناک ، ضررها ، اشتباهات ، توهمات ، ترس ها و انتظارات شما. در غیر این صورت ، آنها بزرگسال نمی شوند.

توصیه شده: