سکوت در مطب رواندرمانگر

فهرست مطالب:

تصویری: سکوت در مطب رواندرمانگر

تصویری: سکوت در مطب رواندرمانگر
تصویری: فیلم روانشناسی سکوت بره ها 2024, مارس
سکوت در مطب رواندرمانگر
سکوت در مطب رواندرمانگر
Anonim

سکوت به معنای گوش دادن در همان زمان است.

و بگذار همه چیز به خودی خود صحبت کند."

پل ریکور

حوصله نوشتن مقاله را نداشتم. من می خواستم سکوت کنم ، چیزی نگویم و فقط به فرایندها و تجربیات متفاوتی فکر کنم که اکنون در دفتر من اتفاق می افتد. گاهی اوقات در کار نیز این اتفاق می افتد. سکوت ایجاد می شود ، که در آن فضا پر از یک احساس متراکم و کمی چسبناک است ، جایی که برای احساسات و محلی برای ناراحتی مشترک ، اشک وجود دارد ، اما جایی برای کلمات وجود ندارد. در این سکوت ، کلمه می تواند بافت شکننده احساسات را بشکند. این کلمه می تواند حواس را پرت کند ، به شیوه معمول نادیده گرفتن تجربیات بازگردد. "کلمه نقره است ، و سکوت طلا است."

سکوت طلایی به احساسات اجازه می دهد تا با آرامش وارد کانال رهایی شوند.

من در مورد مکث های لحظه ای برای تدوین جمله صحبت نمی کنم ، من در مورد لحظات طولانی تر تأمل صحبت می کنم ، هم از طرف مراجعه کننده و هم از طرف روان درمانگر.

FhYVFKLSORQ
FhYVFKLSORQ

س. او 11 ساله بود و در بیمارستان منتظر یک عمل جراحی پیچیده بود. افراد زیادی در اطراف بودند و همه به او می گفتند که یک کودک 11 ساله باید چه احساسی داشته باشد ، لوله هایی از بدنش بیرون آمده است. و V. ، بیشتر و بیشتر می خواست فقط از پنجره به بیرون نگاه کند و سکوت کند. وارد شدم و پرسیدم آیا می توانم با او بنشینم. از 60 دقیقه ملاقات ما ، 40 دقیقه سکوت کردم. من این سکوت را با احساسات پر کردم - از دیدن این کودک خسته و خسته غم انگیز نبودم. سکوت را پر از تأملاتی کردم در مورد اینکه کودکی که در انتظار بهبود جادویی یا مرگ است چگونه خواهد بود. او به من اجازه داد دفعه بعد بیایم زیرا سکوت کرده بودم - بنابراین بعداً به مادرش گفت. و من فقط جرات نمی کردم بگویم که می دانم چقدر برای او سخت است ، من دروغ نگفتم که همه چیز خوب خواهد بود و سعی نکردم او را شاد کنم.

البته این یک وضعیت کاملاً استاندارد نبود و در مطب رخ نداد ، بلکه در بیمارستان انجام شد. اما در شرایط کمتر دردناک جا برای سکوت وجود دارد.

البته ، مردم به دفتر می آیند تا صحبت کنند: مشکل را بگویند ، س questionsالات و نظرات مهم را بشنوند. مراجعه کننده سر کار می آید و منتظر کار یک رواندرمانگر است. شما باید صحبت کنید ، باز شوید ، همه چیز را "صادقانه ، مانند یک پزشک" بگویید. درمانگر ، به نوبه خود ، باید کلماتی را پیدا کند که به مراجعه کننده در یافتن راه چاره کمک کند. همه اینها مهم است. اما سکوت کمتر گویا نیست و گاهی یکی از مهمترین نیازها را آشکار می کند - فقط برای حضور در حضور شخص دیگر ، با همه تجربیات و ویژگی های خود.

البته ، اگر برای یکبار مشاوره بیایید ، بعید است که وقت خود را در سکوت بگذرانید ، اما اگر مدت طولانی کار کنید ، سکوت اجتناب ناپذیر است.

زمان زیادی طول می کشد تا مشتری به خود اجازه دهد سکوت کند ، اما در این مهمترین نیاز - بودن وجود دارد. فقط نزدیک بودن به شخص دیگری است که هر اتفاقی را که در این لحظه می افتد می پذیرد.

25TCzvrgBjM
25TCzvrgBjM

من آن را در دفتر در شرایط مختلف می بینم - این نیاز بیان نشده هیچ کاری را به معنای معمول این کلمات انجام نمی دهد. در حرکت زندگی ، ما قبلاً مجبور به انجام کاری هستیم - تصمیم گیری ، بحث ، توضیح ، کار. و این یک مجوز بسیار مهم برای خود شماست - انجام کارهایی که ظاهراً به آن احتیاج دارید را متوقف کنید ، صحبت برای دیگران را متوقف کنید و اجازه دهید بدون خواسته ها و انتظارات در آنجا حضور داشته باشید.

برای اینکه همان چیزی باشید که می خواهید در این لحظه باشید. چقدر ساده است که بچه ای کنار رودخانه باشید و پاهایتان را از روی پل آویزان کنید. چگونه می توانید با عزیزان خود صمیمیت پنهانی داشته باشید.

"مثل اینکه من کمی آب دارم" - مشتری ساکت است و جلوی اشک های خود را می گیرد. چشم ها کمی مرطوب و سرخ می شوند و به نظر می رسد که اگر حتی یک کلمه را بر زبان بیاورید ، اشک می ریزد تا نتوانید آرام باشید. و مشتری سکوت می کند و در صورت باور نکردن اینکه می تواند در برابر آن مقاومت کند ، از خود در برابر درد محافظت می کند. و گاهی اوقات ، مشتری برای تصمیم گیری در مورد چیزی باید سکوت کند تا بتواند بر مقاومت غلبه کند و آنچه را که دوست ندارد بیان کند ، بیان کند.یا شاید مراجعه کننده روشن می کند که از درمانگر آزرده یا عصبانی شده است. شاید او ناراحت است یا احساسی را تجربه می کند که نمی تواند آن را با کلمات بیان کند. و گاهی وحشت و درد تجربه بیش از هر کلمه ای است و به سادگی چیزی برای گفتن وجود ندارد.

RsrV-oompmo
RsrV-oompmo

چرا روان درمانگر ساکت است؟

روان درمانگر ، به استثناهای بسیار نادر ، در مکث ها به این فکر می کند که آیا آهن را خاموش کرده است و برای شام چه چیزی بخرد. در غیر این صورت ، سوالات بزرگی در مورد حرفه ای بودن وی وجود دارد. تمام افکار ، احساسات و احساسات بر آنچه در حال حاضر با مراجعه کننده و در رابطه درمانگر و مشتری متمرکز است متمرکز شده است.

در مورد چه چیزی باید سکوت کرد؟

چرا صحبت نکردن اینقدر مهم است؟

چه چیزی می خواهد پنهان شود؟

چگونه یک کلمه می تواند کمک یا مانع شود؟

وقتی درمانگر سکوت می کند ، به این فکر می کند که چه بگوید ، گاهی گیج می شود و به موقع بودن تفاسیر را وزن می کند. او از مشتری ناراحت است ، مکث می کند تا فرصتی برای صحبت کردن ایجاد کند ، در مورد مشتری فکر می کند ، داستان او را به خاطر می آورد ، رویدادها و تجربیات تجربیات قبلی مشتری را در درون خود پیوند می دهد. سپس سکوت ظرفی است که حاوی اضطراب است و به مقاومت در برابر آن کمک می کند. استفاده از کلمات برای مقابله با این اضطراب بسیار آسان است. این در زندگی اتفاق می افتد ، با همه معمول "نگران نباشید ، همه چیز خوب خواهد بود ، آرام باشید".

این عبارات واقعاً به چه کسانی کمک می کند؟ چه برای کسی که نگران است و چه برای کسی که فکر می کند نیاز فوری به آرامش دارد. این بسیار نگران کننده است که در نزدیکی یک فرد باشید ، نمی دانید چگونه به او کمک کنید و چگونه او را آرام کنید. فقط در این لحظه بودن ، اعتراف به محدودیت های انسانی و حتی درماندگی شما آزاردهنده است.

"سکوت یعنی رضایت". درمانگر موافقت می کند که در این لحظه با تمام احساساتی که پیش می آید همراه باشد. درمانگر موافقت می کند شک کند و نداند ، همانطور که مراجعه کننده نمی داند. در سکوت ، درمانگر می تواند این تجربه را ارائه دهد که ندانستن و شک نکردن به اندازه دیگران بخشی از زندگی است. بسیار طبیعی است که یک فرد گیج شده باشد. بودن با شخص دیگری بسیار طبیعی است.

من نمی دانستم چه اتفاقی می افتد ، و این تنها دانش بسیار مهم من بود ، و در جلسات بعدی تصمیم گرفتم سکوت کنم و گوش کنم. و من گوش دادم زیرا قبلاً آن را انجام نداده بودم. من همانطور که شامان ناواجو و کوپی به من آموختند گوش دادم. من با گوشم گوش دادم ؛ من با بدنم گوش می دادم ؛ من تا آنجا که ممکن بود ذهنم را خاموش کردم و با پایم گوش کردم. و من به آنچه باقی مانده گوش دادم

جی برنشتاین

sDqmwYeOjhg
sDqmwYeOjhg

و اگر چیزی از آنچه نوشتید به شما پاسخ داد ، نه تنها برای صحبت ، بلکه برای گوش دادن به آنچه سکوت می گوید ، به روان درمانگر مراجعه کنید.

تصاویر: عکسهای هنرمند عکس Joel Robison

توصیه شده: