مرزهای روانی - پوست I

تصویری: مرزهای روانی - پوست I

تصویری: مرزهای روانی - پوست I
تصویری: نداشتن پوست روانی چه اثراتی دارد؟ 2024, آوریل
مرزهای روانی - پوست I
مرزهای روانی - پوست I
Anonim

تصور کنید پوست ندارید.

به احتمال زیاد ما فروپاشیده بودیم.

یک میلیون باکتری ، میکروب ، مواد بلافاصله به درون ما نفوذ کرده و باعث آسیب جبران ناپذیری به اندام ها و کلیه سیستم ها می شوند.

ما در همه جا و هیچ جا همزمان بودیم.

همه چیز و هیچ چیز.

در حقیقت ، آنها دیگر وجود ندارند.

پوست مرز ما با جهان است.

از ما یک ارگانیسم جداگانه می سازد.

با نیازهای فردی و ویژگی های عملکردی خاص خود.

همچنین با مرزهای روانی.

آنها آنجا هستند تا ما به عنوان افراد جداگانه وجود داشته باشیم و نه فقط موجودات زنده.

مرز من به من می گوید چه می خواهم و چه نمی خواهم.

چقدر برایم خوشایند است ، اما چقدر ناخوشایند است.

چه چیزی و چگونه برای من مناسب است و چه چیزی مناسب من نیست.

این من را از آنچه برای من خطرناک ، مخرب و مضر است محافظت می کند.

مرز من به من کمک می کند تا کامل باشم. خودت باش.

البته یک هشدار وجود دارد. من تنها با لمس مرز دیگر می توانم مرزهای خود را تشخیص دهم. و در عین حال من برخی احساسات ، احساسات را دارم.

مانند پوست. من اجسام مختلف را لمس می کنم و احساس می کنم که دستم کجا پایان می یابد ، و کجا چیز دیگری شروع می شود. در عین حال ، من می توانم انواع مختلفی از احساسات بدنی را تجربه کنم که به من سیگنال می دهد که آیا برای من خوشایند است یا نه ، این خطرناک است ، ایمن است ، من می خواهم ، من نمی خواهم. اینگونه خواسته ها ، واکنش های بیشتر ، رفتار من متولد می شود. من متولد شده ام.

من می توانم به همان شیوه با افراد ، ارزشها ، باورها ، ایده ها و غیره تماس بگیرم.

در دنیایی ایده آل که همه به مرزهای یکدیگر احترام می گذارند و توجه می کنند ، حفظ آنها برای ما آسان خواهد بود.

متأسفانه این مورد به ندرت اتفاق می افتد. دنیا کوچک است. منابع محدود است. ما خیلی فرق داریم. ما اغلب مجبور به رقابت هستیم. و برای اینکه بتوانم آنچه را که می خواهم انجام دهم یا به روشی که مناسب من است زندگی کنم ، باید مرزهای دیگری را زیر پا بگذارم.

مردم به هر طریقی با چنین شرایطی سازگار می شوند. دستکاری ، فریب ، طرد ، جهل ، کینه ، خشم ، خشونت …

ما در دوران کودکی یاد می گیریم که چگونه با مرزهای شخصی برخورد کنیم. واکنشهای بزرگسالان قابل توجه به تجلیات ما با این دانش شکل می گیرد.

مثلا

- برای اینکه دوست داشته شوم ، فقط باید خواسته های دیگران را بخواهم ، در غیر این صورت آنها رد می شوند ، مجازات می شوند

-اگر من بگویم نه ، من دور می شوم ، به دیگری آسیب می رسانم و او می رود

خواسته های من ، نیازهای من بیش از حد خودخواهانه است ، اگر آنها را برآورده کنم ، هیچ کس را دوست ندارم

-دیگران بهتر می دانند که من چه می خواهم ، چگونه آن را دوست دارم و چگونه متناسب است

- اگر فردی را دوست دارید ، همه چیز باید متناسب باشد و همه چیز را دوست دارید ، تفاوت دوست نداشتن است

-اگر چیزی را فدا کنم ، تسلیم می شوم ، دیگری نیز همین کار را برای من انجام می دهد

واکنش های من به دیگران صدمه می زند ، آنها احساس بدی دارند

- اگر عصبانی شوم ، از من روی گردان ، آنها نادیده می گیرند

….

هر شخص "قوانین" خاص خود را دارد که چرا شما نباید مرزهای خود را نشان دهید.

در تجربه من ، این دانش وجود دارد که صمیمیت نقض مرزها است. اگر می خواهید با کسی صمیمی باشید ، آماده باشید تا مرزهای خود را پیش ببرید. انجام کارهایی که نمی خواهید انجام دهید ، سکوت زمانی که دوست ندارید ، انتخاب آنچه مناسب نیست. به نظر می رسد حق نیازها و خواسته های شخصی از بین می رود.

سیستم خانواده من به این ترتیب تنظیم شد ، که من در آن بزرگ شدم.

به طور طبیعی ، من این مدل را در هر رابطه ای حمل می کنم ، که آنها را برایم غیرقابل تحمل می کند و من را وادار به ترک می کند.

یک نکته جالب این است که من به سادگی دانش قدیمی خود را به روابط کاملاً متفاوتی منتقل کردم ، حتی بدون مشخص کردن ، بدون روشن کردن لحظاتی که در آنها مجبور شدم مرزهایم را جابجا کنم. شاید برای طرف مقابل مهم نبوده یا اصلا نبوده؟! با حرکت دادن مرزهای خود ، من از شریک خود عصبانی بودم ، زیرا این او بود که من را وادار به انجام این کار کرد.

البته این طور نیست. مرز من به عهده من است. اگر من انتخاب کنم که آن را جابجا کنم ، این فقط انتخاب من است و مهم نیست چرا و چرا.

من طرفدار انعطاف پذیری مرزها ، امکان حرکت هستم. فقط برای این که من از این موضوع رنج نبرم ، بهتر است این کار را در روند گفتگو و توافق آشکارا انجام دهم.این مهم است که برای این واقعیت آماده باشید که می توانید ناراحت شوید ، بد شوید ، باعث ایجاد برخی احساسات در شخص دیگر شوید و با انواع دستکاری مواجه شوید. به هر حال ، او سعی می کند نیاز خود را برآورده کند ، به این معنی که محدوده های شخصی را گسترش یا حفظ کند.

احترام به مرزهای یکدیگر و گفت و گو در محل تماس می تواند به ما کمک کند تا لمس کنیم ، انعطاف پذیر باشیم و صداقت خود را حفظ کنیم ، در حرکت آزادانه نزدیک شدن و دور شدن هستیم.

و اگر مرزهای خود را فراموش کنید؟ به یاد داشته باشید اگر پوست ما ناپدید شود چه اتفاقی می افتد.

توصیه شده: