بچه ها ندارید - خوبید؟ نامه مارینا به خاله موته

تصویری: بچه ها ندارید - خوبید؟ نامه مارینا به خاله موته

تصویری: بچه ها ندارید - خوبید؟ نامه مارینا به خاله موته
تصویری: Девочка — шашлычок ► 1 Прохождение Silent Hill Origins (PS2) 2024, مارس
بچه ها ندارید - خوبید؟ نامه مارینا به خاله موته
بچه ها ندارید - خوبید؟ نامه مارینا به خاله موته
Anonim

نام من مارینا است ، "حدود چهل" سن دارم و فرزندی ندارم. و از حدود بیست سالگی من ، در هر گوشه ای منتظر من بودی ، عمه موتیا. و شما وظیفه خود می دانید که به من اطلاع دهید که من چند ساله هستم (فکر می کنید من یادم نمی آید؟) ، من هنوز بچه ندارم (فکر می کنید من نمی دانم؟) ، چیزی اشتباه است با من (اوه؟) ، و وقت آن است که من رول ها را محکم کرده و برای بچه دار شدن بدوم (و دوباره-اوه؟).

خاله موتیای عزیز. من بارها از شما خواستم که از زندگی من دور بمانید. و نرم و تند پرسید. کمی بیشتر - و ، می ترسم ، مشت ها ممکن است وارد بازی شوند. زیرا قدرت من دیگر تحمل ملاقات با شما نیست.

اما امروز تصمیم گرفتم از آن طرف بروم. می گویی اینطور از من مراقبت می کنی؟ سپس شاید شما می خواهید بدانید وقتی "مراقبت" خود را نشان می دهید ، چه اتفاقی برای من می افتد؟

اینجا بعد از یک شب بی خوابی عصبانی و ناراحت می شوم. من و شوهرم تمام شب دعوا کردیم. من واقعاً بچه می خواهم ، اما شوهرم نمی خواهد. حالا او نمی خواهد. اصلاً نمی خواهد. غیر واضح. من می روم و نمی دانم چکار کنم. اینکه بیشتر با او باشم یا طلاق بگیرم؟ به هر حال ، این سومین گفتگو در دو سال گذشته است و شوهرم سرسخت است. و شما اینجا هستید ، عمه موتیا. به نظر شما در این لحظه چه احساسی دارم؟

در اینجا من از متخصص زنان صحبت می کنم. مشکلات حلقه شروع شد. من یک سری معاینات را پشت سر گذاشتم. و دکتر به من می گوید که ممکن است در بارداری مشکلاتی وجود داشته باشد. که شاید هرگز بچه دار نشوم. با شوهر اولم ، ما هنوز طلاق گرفتیم. و من واقعاً امیدوار بودم بچه دار شوم. و اینجا خبر است. مات و مبهوت راه می روم. نمی دانم چگونه از پس آن بر بیایم. و شما اینجا هستید ، عمه موتیا!

ما با شوهر دومم صحبت طولانی داشتیم. ما به این نتیجه رسیدیم که ما بچه می خواهیم ، اما می خواهیم این کار را آگاهانه انجام دهیم. هر دوی ما اکنون آماده نیستیم. هر دو در توسعه خود و توسعه روابط خود شرکت خواهند کرد. و همچنین آماده سازی اساس مواد. تربیت فرزندان در محیطی سالم و عشق به آنها ، و نه رسوایی و فقر - مادی و معنوی. و شما دوباره اینجا هستید ، عمه موتیا.

من و شوهر دومم تصمیم گرفتیم که آماده ایم. مسئله سلامتی من هنوز مبهم است ، اما به نظر می رسد شانس هایی وجود دارد ، ما تلاش زیادی را برای درمان انجام داده ایم. اما هنوز نه. و شما اینجا هستید ، عمه موتیا.

شوهرم ناگهان می میرد … من خودم نیستم. شش ماه است که از خانه بیرون نیامده ام. اما در این لحظه شما از طریق اینترنت به من وارد می شوید ، عمه موتیا!

من بالاخره شروع به بازگشت به زندگی اجتماعی کردم. من درک می کنم که در حال حاضر من نیاز به بازسازی زیادی دارم. نمی دانم کی و آیا تا به حال رابطه جدیدی خواهم داشت. اما من قطعاً باید پول در بیاورم. پول بدست آورید تا اگر نتوانم ازدواج کنم و فرزند خود را به دنیا بیاورم ، فرزند خواندگی بگیرم. الان کاملا مشغول کار هستم. و دوباره تو ، خاله موتیا.

در این همه رویداد به کمک احتیاج داشتم. من میرم درمان به تدریج چیزی از خودم می فهمم. من آن را درک می کنم - در جوانی - من واقعاً بچه نمی خواستم. من می خواستم شوهرم را حفظ کنم ، می خواستم توده کوچک مرا دوست داشته باشد. من درک می کنم که آسیب های عمیقی در دوران کودکی دارم و از فرزندانم متنفرم. من درک می کنم که مشکلات من "مانند یک زن" از کجا نشأت می گیرد. من درک می کنم که قبل از بچه دار شدن باید در خودم بسیار شفا دهم. و دوباره تو ، خاله موتیا …

من درک می کنم که چیز زیادی درباره خودم نمی دانم. من کی هستم؟ من چی هستم؟ من برای چه زندگی می کنم؟ من درک می کنم که اکنون من بچه نمی خواهم. من می خواهم ابتدا خودم را تعریف کنم. آن وقت شاید دیر باشد ، اما الان زود است. من باید به نحوی از این بیماری جان سالم به در ببرم - تصوری که بعداً ممکن است در حال حاضر عملی نشود. و تو مماشات نمی کنی ، عمه موتیا.

من در انگیزه هایم تجدید نظر می کنم - چرا به دنیا می آورم و بچه ها را بزرگ می کنم؟ من درک می کنم که نمی خواهم مانند گذشته این کار را انجام دهم. و چگونه به روشی جدید - هنوز نمی دانم. اما تو دوباره کنار من هستی ، عمه موتیا.

بنابراین بالاخره فهمیدم. من درک می کنم که کیستم ، چه هستم ، کجا و چرا زندگی می کنم. من سرانجام فرزند درونی و والدین داخلی خود را تا جایی که بتوانم با مادرم رابطه برقرار کنم ، شفا دادم ، به طوری که من خودم را به عنوان یک مادر کاملاً آماده به دنیا آوردن و تربیت فرزندم احساس کردم. من دقیقاً فهمیدم که چرا باید به دنیا بیاورم و بچه ها را بزرگ کنم.

حالا سوال رابطه با یک مرد. در این مدت ، معیارهای انتخاب شریک زندگی به طور چشمگیری تغییر کرده است - برای روابط ، و حتی بیشتر برای پدر ، همه مناسب نیستند. من گیج شده ام. آیا اصلا امکان ایجاد رابطه با یک مرد وجود دارد؟ و شما اینجا هستید ، عمه موتیا.

با این رابطه ، هنوز هم نتیجه گرفت. من و شوهر سومم قصد بارداری داریم. هورا ، ما می توانیم! چقدر خوشحالیم! اما بارداری بعداً متوقف می شود. وقتی نگاه به چیزهای کودکان خریداری شده می افتد ، که هنوز به نحوی پنهان نشده اند ، هیستری اتفاق می افتد. هم برای من و هم برای او. و بعد تو هستی ، عمه موتیا!

با زنده ماندن از باخت ، تصمیم گرفتیم فعلا تلاش بیشتری انجام ندهیم. شاید بعدا. شاید پذیرفتن اما الان نه. و شما دوباره اینجا هستید ، عمه موتیا.

من تصمیم می گیرم که به نحوی اثر خود را در جهان بگذارم. ایجاد. کار اجتماعی. کمک به کودکان بدون والدین اما شما از من عقب نمانید عمه موتیا.

عمه موتیای عزیز ، این چیزی است که من می خواهم به شما بگویم.

ممکن است فردی بچه داشته باشد. اما در این برهه از زمان ممکن است دچار مشکلاتی شود که مانع از تولد یا فرزندخواندن فرزند شود. و سپس س questionsالات شما او را به درد آورد ، عمه موتیا. نه ، آنها به هیچ وجه به او در حل مشکلات کمک نمی کنند. آنها فقط درد دارند. و شخصی موظف نیست مشکلات خود را برای شما توضیح دهد.

یا ممکن است فرد در این برهه زمانی مایل به بچه دار شدن نباشد. و دلایل آن می تواند کاملاً متفاوت باشد. و باز هم ، شخص موظف نیست در مورد دلایل آن با شما توضیح دهد. و سوالات شما او را عصبانی می کند. زیرا آنها مرزها را نقض می کنند. و باز هم - هیچ چیز برای او در موقعیت خود در مورد کودکان با مداخله شما تغییر نمی کند.

من همچنین شما را دعوت می کنم ، عمه موتیا ، به چنین لحظه ای توجه کنید. آیا نگران کسانی نیستید که وقف خدمت به خدا هستند و بنابراین فرزندی ندارند؟

به همین ترتیب ، یک فرد می تواند زندگی خود را وقف خدمت به دیگران کند - با کمک به علم ، هنر ، حوزه اجتماعی و غیره. و بنابراین ، علامت خود را در جهان بگذارید ، نه با معرفی زندگی جدید در جهان ، بلکه با صرفه جویی ، طولانی شدن یا بهبود زندگی افراد دیگر ، شاید شما یا عزیزانتان ، سهم بسزایی در جهان داشته باشید ، عمه موتیا … شاید اگر این را ببینید ، عمه موتیا ، برای شما راحت تر می شود با این واقعیت کنار بیایید که کسی فرزندی ندارد؟

تصاویر شخصیت ها جمعی هستند ، تصادفات تصادفی هستند.

توصیه شده: