2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
دختری سی ساله به دیدن من می آید ، شغل موفقی دارد ، اما ازدواج نکرده و فرزندی ندارد. من به تازگی از دوست پسرم جدا شدم ، آنها 3 سال با او زندگی می کردند ، آنها قصد ازدواج داشتند. چگونه برنامه ریزی کردید؟ او به آموزش زنان رفت ، "زنانگی" خود را آموزش داد. همه منتظر بودند تا او مسئولیت روابط خود را بر عهده بگیرد و از او خواستگاری کند تا فرزندان متولد شوند. یعنی او برنامه ریزی کرد ، در مورد آن خواب دید. او بسیاری از نسخه ها را انجام داد: سکوت ، ناراحتی ، لبخند ، شادی ، زندگی در خانه ، همیشه ، تحت هر شرایطی ، لذت را نشان دهید! و در حقیقت ، زندگی برای او راحت بود. اگر به هر حال همه چیز خوب است چرا چیزی را تغییر دهید؟
متأسفانه ، من چندین مشتری از این دست دارم. من فکر می کنم روانشناسان دیگر من نیز چنین می کنند. تعداد زنان فریب خورده در حال افزایش است. مشکل اینجاست که روابط خانوادگی در مدرسه آموزش داده نمی شود. روابط شریک نیز. اکثریت قریب به اتفاق بزرگسالان در قلب خود بچه های کوچکی بودند که ایده های کودکانه ای در مورد اینکه خانواده باید چگونه باشد ، داشتند. و بدون اطلاع از آنچه باید برای ایجاد یک ازدواج شاد انجام داد.
زنان در این زمینه انعطاف پذیری بیشتری دارند. آنها کسانی هستند که به دنبال راه هایی برای توسعه روابط هستند ، ادبیات تخصصی ، مقاله می خوانند ، در آموزش ها شرکت می کنند. و آنها غالباً به طعمه آموزه ارتقاء یافته "همسر ودایی" دل می بندند. من بحث نمی کنم که برای کسی مناسب است. دختران ساکتی که از کودکی آرزو داشتند روی اجاق گاز بروند و پنج کودک فریبنده بزرگ کنند. شاید کسانی که در خانواده های مذهبی تربیت شده اند. آن ها که از دوران کودکی در محیطی مشابه بوده اند. بقیه در انتظار حداقل ناامیدی ، کینه ، عصبانیت هستند. آیا می توانید تصور کنید پرخاشگری و نارضایتی داخلی به کجا می انجامد اگر دائماً خود را از بیان آنچه دردناک است برای شوهر خود منع کنید؟ شک و تردید در خود ، سوء تفاهم در خانواده ، بیماریهای روان تنی وجود دارد.
امروز در فید با مقاله ای درباره سرنوشت زنان روبرو شد. نقل قول: "زنان نباید در جستجوی دانش و شیوه ها ، مطالعه مداوم ، پیشرفت خود و کار بر روی خود بسیار کوشا باشند. بهتر است فقط آرام باشید ، بارگذاری اطلاعات خود را متوقف کنید و کارهایی را که برای آن تجسم کرده اید شروع کنید - ایجاد یک محبت در اطراف خود ، ایجاد عشق ، مراقبت ، مهربانی ، لبخند. این مسیر معنوی ماست ، این خودسازی و خودسازی ماست."
آن شخصی که نمی خواند ، رشد نمی کند و روی خودش کار نمی کند کیست؟
خوانندگان عزیزم. در ذهنیت اسلاوی ، مسئولیت یک رابطه شاد و هماهنگ با هر دو طرف است. اگر زنی خود را امتناع می کند ، دائماً احساسات خود را به گوشه های تاریک روح خود هدایت می کند و به همسرش به عنوان یک استاد خدمت می کند ، باور کنید ، او نه در قبال او و نه در قبال خانواده مسئولیت نخواهد پذیرفت. چرا وقتی کلبه ها آتش گرفته و اسب ها می دوند ، چرا این کار را می کند؟ خودش.
یک مرد وقتی مسئولیت را می خواهد بر عهده می گیرد. وقتی آماده شد هنگامی که او از نزدیک بودن به یک زن قوی نمی ترسد ، به او اجازه می دهد کاری را که دوست دارد انجام دهد. وقتی به اندازه کافی قوی باشد که بتواند خانواده تشکیل دهد و در همه زمینه های زندگی خود پیشرفت کند. تا زمانی که او نمی خواهد نمی توان او را مجبور به انجام کاری کرد!
یک رابطه هماهنگ در یک زن و شوهر بر اساس اعتماد و احترام متقابل است
در اینجا 4 اصل برای یک ازدواج خوشبخت آورده شده است:
1. دیدگاه های کلی در مورد زندگی ، جهان بینی مشابه. جهان بینی نیز به نوبه خود بر اساس ارزش های شخصی فرد است. سعی نکنید ارزش های خود را با دیگران تطبیق دهید. بدنبال فردی با ارزشهای یکسان- نگرش نسبت به خانواده ، فرزندپروری ، دوستی ، کار و غیره باشید.
2. خودکفایی هر دو شریک. معنوی ، مالی ، روانی. احترام به شخصیت شریک از خودکفایی ناشی می شود.
3روابط جنسی ، نیازهای مشابه برای کمیت و کیفیت رابطه جنسی ، تمایل و میل به لمس ، در آغوش گرفتن ، دست گرفتن ، احساس گرمای فیزیکی دیگری.
4- توانایی صحبت با یکدیگر. از صحبت درباره مشکلات خود نترسید و بتوانید با علاقه صادقانه و بدون وقفه به حرف دیگران گوش دهید.
هیچ آموزش زنانه ای که سطح زنانگی را افزایش دهد ، مرد شما را قوی و مسئول نمی کند و ازدواج شما شاد و هماهنگ است. دست از کارهای مزخرف بردارید. باهاش روبروشو. خودت باش. خودتان را دوست داشته باشید.
توصیه شده:
چگونه از مشکوک بودن و فریب دادن خود دست بردارید
هر زنی در زندگی خود حداقل یک بار با این واقعیت روبرو می شود که نظم دادن به چیزها در افکار او دشوار است. یک ایده مشابه ساعتها در سر می چرخد ، ابعاد و رنگهای جدیدی به دست می آورد ، اضطراب یا مالیخولیا را از بین می برد. اما هنوز نتیجه ای حاصل نشده است.
چگونه از انتقاد از خود دست بردارید و حمایت خود را شروع کنید؟ و چرا درمانگر نمی تواند به شما بگوید که چقدر سریع می تواند به شما کمک کند؟
عادت به انتقاد از خود یکی از مخرب ترین عادات برای رفاه افراد است. برای رفاه داخلی ، قبل از هر چیز. در ظاهر ، یک فرد می تواند خوب و حتی موفق به نظر برسد. و در درون - احساس عدم وجودی که نمی تواند با زندگی خود کنار بیاید. متأسفانه ، این یک اتفاق نادر نیست.
چگونه از دوست داشتن فردی که شما را دوست ندارد دست بردارید. 3 مرحله
درمان خود را خراب نکنید. برخی الگوهای فکری وجود دارد که حرکت رو به جلو را دشوار می کند. دیگر نگویید: 1) من نمی توانم بدون او زندگی کنم. 2) من نمی توانم دوست داشتن او را متوقف کنم. 3) من این شخص را بیشتر از دیگران دوست دارم. 4) من نمی توانم شخص دیگری را دوست داشته باشم.
چرا صحبت درباره کارهای خوب مهم است؟
اگر آنچه را که در مورد آن صحبت می کنید تجزیه و تحلیل کنید ، مکالمه در مورد چیزی آسان و دلپذیر چند درصد است؟ همچنین 2 سوال از شما دارم: آیا می ترسید چیزی خوشایند از زندگی خود را با دیگران به اشتراک بگذارید؟ آیا می دانید چگونه صادقانه از لحظات خوش دیگران لذت ببرید؟ به نوعی معلوم می شود که در جامعه ما مرسوم نیست که در مورد دستاوردها ، موفقیت ها ، در مورد شادی و هماهنگی خود در زندگی ، در مورد کارهای خوبی که انجام می دهیم صحبت کنیم.
چگونه دست از اهداف و خواسته های خود ، یا اشتباهاتی که اشتباه نیستند ، دست بردارید
گاهی اوقات به نظر می رسد که اگر می دانستم چه کسی باید باشم و چه کار کنم ، قطعاً می رفتم و این کار را انجام می دادم. اما از آنجا که من در حال حاضر این را نمی دانم ، کاری نمی کنم. در نتیجه ، دقیقه ها ، ساعت ها ، روزهایی که ما آن چیزی را که برای آن به دنیا آمده ایم ، انجام نمی دهیم و آن چیزی نیست که به ما احساس لذت ، آرامش و شادی می دهد.