2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
من در کافه ای نشسته ام. در میز بعدی یک خانواده وجود دارد - یک پدر 35 ساله ، پسر او 4-5 ساله و یک مادر بزرگ ، ظاهرا مادر این پدر. ما با نان چای خوردیم ، بزرگسالان در مورد چیزی صحبت می کنند. پسر می خواهد چای بنوشد ، اما بسیار گرم است ، چندین بار سعی می کند جرعه جرعه بخورد ، موفق نمی شود. با پرتاب این تلاش ، او به بزرگسالان می گوید: "من داغ هستم." کسانی که نمی شنوند یا توجه نمی کنند. پسر دوباره با صدای بلندتر گفت: "من داغ هستم." مادربزرگ رو به او می کند و با عصبانیت می گوید: "هیچ چیز برای شما گرم نیست ، چیزی اختراع نکنید!" پدر فنجان را لمس می کند ، سعی می کند کاری انجام دهد ، اما مادربزرگ با یک سوال حواس او را پرت می کند و او دوباره با او وارد گفتگو می شود و پسرش را با مشکل خود تنها می گذارد. پسر بار دیگر سعی می کند توجه را به سمت خود جلب کند. مادربزرگ در حال حاضر شر است: "بسه! آن را بنوش! براش داغونه! هیچ چیز گرم نیست ، بنوشید ، وگرنه باید بروید. " و رو به پدر می کند. پسر ، پس از کمی تردید ، به نحوی ، گاهی اوقات روی چای می دمد ، کمی از آن را با نان می نوشد. در نهایت ، آنها بلند می شوند و به سمت خروجی راه می روند. در راه ، مادربزرگ به نوه اش توبیخ می کند: "اگر اینگونه رفتار کنی ، دفعه بعد ما تو را با خود به جایی نمی بریم."
من از شما اطلاعی ندارم ، اما می خواستم این مادربزرگ را بزنم.
خوب ، این متن است. با بچه روبه رو می شویم ، او در این شرایط چه آموخته است؟
- اینکه مشکلاتش مهم نیست و خودش هم مهم نیست.
- اینکه نمی توانید در مورد مشکلات خود با صدای بلند صحبت کنید.
- این که درخواست کمک غیرممکن است - یا آنها سرزنش می کنند ، یا نادیده می گیرند ، در هر صورت فقط بدتر می شود.
- اینکه نمی توانید به احساسات و احساسات خود اعتماد کنید. دیگران بهتر می دانند که چگونه می توانید در موقعیتی خاص احساس و احساس کنید.
- این که عزیزان می توانند از شما رویگردان شوند فقط به این دلیل که گفته اید احساس بدی دارید (در این مورد گرم است).
- آن پدر شفاعت نمی کند و محافظت نمی کند.
- آن پدر از مادربزرگ ضعیف تر است. چون شفاعت نکرد و دفاع نکرد. سپس این پیش بینی به طور کلی بر مردان و زنان و در وهله اول بر خود آنها خواهد افتاد.
لیست همچنان ادامه دارد ، اما من فکر می کنم این کافی است تا وحشت زده شوم. کل وضعیت حدود 10 دقیقه به طول انجامید. من فکر می کنم که در تغییرات مختلف همه اینها در خانه ، در ارتباط بین اعضای این خانواده ، تکرار می شود.
چند ده بار تکرار و درس آموختن برای یک عمر.
همه ما با شنیدن چنین چیزی دائما بزرگ شده ایم. ما محصولات چنین "آموزش" ای هستیم. ما خود را نمی شنویم ، به خود اعتماد نداریم ، بر دیگران تمرکز می کنیم و نیازهای خود را به گوشه ای دور هدایت می کنیم.
چه فرقی داره؟ که چگونه.
وقتی در شرایط خاص ، در برخی از تماس ها احساس بدی می کنم ، این فقط یک معنی دارد - "من احساس بدی دارم". اینها احساسات من هستند و من بر اساس آنها هدایت می شوم ، به آنها اعتماد دارم. و من موظف هستم به هر طریقی از خودم محافظت کنم. این یک عمل دوست داشتن خود است.
من مجبور نیستم به این فکر کنم که چرا کسی با من بد رفتار می کند ، وارد موقعیت او می شوم و او را درک می کنم. من مجبور نیستم در مورد این که آیا او دوران کودکی سختی داشته است ، آیا دچار جراحت شده است یا نه ، فکر کنم که این کاری است که او اکنون با مردم انجام می دهد. بگذارید او درباره خودش فکر کند ، مطمئناً این مسئولیت من نیست.
توانایی محافظت از خود ، تعیین مرزهای خود برای رشد عزت نفس بسیار مثر است. اما با احترام به خود ، می توانید چیزی را پرورش دهید. به عنوان مثال ، توانایی نگاه کردن به موقعیت از طریق چشم شخص دیگر ، درک انگیزه های او ، عصبانی نشدن در پاسخ ، آن را همانطور که هست بپذیرید و ببخشید. یا نبخشید.
و تنها پس از گذراندن این مسیر ، و بارها ، در پایان آن می توانید یک میوه جادویی پیدا کنید - یک بی تفاوتی مطلق سالم. هر طور که دوست داری مرا صدا کن ، من فقط لبخند می زنم و می گویم - خوب ، شاید. مرا بفرست دور ، من فقط شانه هایم را بالا انداختم و فکر می کنم - این اتفاق می افتد!
و پس از این پذیرش مردم به گونه ای که هستند می آید. و درک عمیقی از این که همه ما در قلب خود پسر و دختر کوچکی هستیم ، که بزرگسالان زمانی به آنها یاد دادند که به خود خیانت کنند. و هنوز هم به همه ما آسیب می رساند. و بنابراین لازم نیست که این درد را با پاسخ دادن بد به بد ، چند برابر کنیم.
از کودکی به ما آموختند که به احساسات خود اعتماد نکنیم ، به ما گفته شد - شما نمی توانید چنین احساسی داشته باشید ، این اشتباه است.و ما بزرگ شدیم و حتی گاهی اوقات نمی توانیم این احساسات را تشخیص دهیم. و برای نشان دادن "بد" خود به کسی - خدا نکند! شما همیشه در پاسخ خواهید شنید - تقصیر خود شماست!
بنابراین ، ابتدا باید این قسمت خاص را بازیابی کنید ، یاد بگیرید که به احساسات خود اعتماد کنید ، آنها را به جهان ارائه دهید و در مورد آنها صحبت کنید. نه ، نه برای همه ، به صورت انتخابی. کسانی که قادر به درک هستند و در پاسخ نمی خندند.
سپس توانایی تعیین مرزها و دفاع از آنها را افزایش دهید. در صورت لزوم ، "با دست در دست" ، تهاجمی. در ابتدا تهاجمی خواهد بود.
سپس همه چیز دیگر.
در سکانس دیگری کار نخواهد کرد.
به همین دلیل است که طرفداران سنت های مختلف شرقی ، که خواهان آرامش و عشق جهانی هستند ، از طریق لبخندهای تیره و تمایل خود برای نشان دادن "روشن بینی" خود به همه ، درد زیادی در چشم آنها وجود دارد. آنها دو مرحله اول را از دست دادند ، تصمیم گرفتند گاو را با شاخ بگیرند و مستقیماً به مرحله سوم بپرند. اما در یک دنباله متفاوت کار نخواهد کرد.
توصیه شده:
خیانت در چیزهای کوچک: چگونه یاد می گیریم به خود خیانت کنیم
یکی از موضوعاتی که از نظر احساسی با آن به درمان می پردازند خیانت است (شوهر ، همسر ، معشوقه ، معشوقه ، دوست ، رئیس ، کارمند ، شریک تجاری و غیره). خیانت نقض وفاداری به کسی یا عدم انجام وظیفه در قبال کسی است. این ، اول از همه ، نقض تعهدات و توافقنامه ها (عمومی یا غیر عمومی) است.
"من یک خبر بد برای شما دارم: عشق به کودکان به این معنا وجود ندارد." چگونه والدین فرزندان خود را مثله می کنند
نسل قدیم زیر لب می گوید: "جوانان اشتباه کردند." اگر از این پیام پیش برویم ، این تصور به وجود می آید که ، هر کجا را که نگاه کنیم ، ما توسط زنان زن محاصره شده ایم ، "افراد فناوری اطلاعات" که در دنیای مجازی خود جمع شده اند ، هیستریک های رهایی یافته و دخترانی که فقط در آرزوی ازدواج سریع با یک "
چگونه از تحقیر و توهین افراد به خود جلوگیری کنیم؟ چگونه عزت نفس خود را بالا ببریم بدون اینکه اجازه دهیم خود را تحقیر کنیم؟
پاسخ این سوال بسیار ساده و کوتاه است - فقط اجازه ندهید! حداقل به نحوی به حملات دیگران واکنش نشان دهید - یک کلمه یا نصف کلمه ، اما یک عبارت پاسخ باید اجباری باشد! عدم وجود هرگونه واکنش در برابر تلاش برای تحقیر شما ، به عنوان یک شخص ، برای توهین به شما چیست؟ اول از همه ، این کاهش سطح عزت نفس است.
چیزی که همه درباره آن سکوت می کنند ، یا سعی می کنند وانمود کنند که هیچ اتفاقی نمی افتد
امروز ، گروهی از روان درمانگران موضوع عملیات نظامی در خاک اوکراین را مورد بحث قرار دادند. موضوع پیچیده ، غم انگیز ، غم انگیز و دردناک است. به خصوص برای افرادی که بستگان آنها در منطقه ATO زندگی می کنند. یکی از همکارانش می گوید که او خویشاوندان خود را به اودسا فرا می خواند ، سپس منتظر بمانید ، و سپس ، مانند آن ، خواهیم دید که چه اتفاقی می افتد.
چگونه بعد از خیانت به شوهر / همسر خود ، عزت نفس خود را افزایش دهیم؟
خیانت یک رویداد در زندگی یک فرد است که همیشه بسیار سخت تجربه می شود. اول از همه ، به طور مستقیم بر عزت نفس تأثیر می گذارد. چگونه می توان آن را پس از چنین شوک شدید در زندگی افزایش و تقویت کرد؟ 1. از سرزنش خود برای آنچه اتفاق افتاده است ، برای خیانت و خیانت دست بردارید.