پدرت کیست و چه می کند؟

تصویری: پدرت کیست و چه می کند؟

تصویری: پدرت کیست و چه می کند؟
تصویری: طریقه صحیح بحث که منجر به دعوا و عذاب وجدان و ناراحتی نشود 2024, آوریل
پدرت کیست و چه می کند؟
پدرت کیست و چه می کند؟
Anonim

"اما اکنون ما واقعاً در حال تفریح هستیم. ما یک بازی فوق العاده" پدر من کیست ، و او چه کار می کند "انجام می دهیم. بیایید با شما شروع کنیم:

- پدرم اتومبیل هایی را که توسط زنان بی مغز خراب شده بود ، تعمیر می کند.

- پدرم بعد از تصادف هیچ کاری نمی کند.

- پدرم به افرادی که پولی ندارند پول می دهد ، سپس آنها از آن استفاده می کنند و سپس پول دیگری را به او پس می دهند و دقیقاً همان پول به پدر داده می شود.

- پدرم تمام روز تلویزیون تماشا می کند.

- پدرم طلاق گرفته و مادرم طلاق گرفته است.

- پدر من روانشناس است. او به افرادی که آزرده خاطر شده اند یا چیزی احساس نمی کنند کمک می کند. فقط همین.

"پدرم در خانه کار می کند و زیاد با من بازی می کند."

از فیلم "پلیس مهد کودک".

ilustr-2
ilustr-2

روز دیگر ، در برخی از امور روزمره خود ، از پس زمینه تلویزیون کار ، این لحظه از فیلم بیرون آمد ، هنگامی که شخصیت اصلی ، یک افسر پلیس مخفی ، گروهی از مهد کودک ها را در مورد فعالیت پدرانشان مورد بازجویی قرار می دهد. او یک هدف بسیار خاص را دنبال می کند ، طبق طرح ، یکی از پدران کودکان این گروه جنایتکار است و قهرمان باید او را دنبال کند. این سینما در حال حاضر بسیار قدیمی است ، بیش از بیست سال سن دارد ، اما پاسخهای کودکان ، در اصل ، کاملاً شگفت انگیز و مربوط به هر زمان است. و این دقیقاً همان چیزی است که

این اعتقاد عمومی وجود دارد که نظریه علمی درست است اگر بتوان آن را به زبان قابل دسترس برای کودک هفت ساله توضیح داد. در مثال فیلم ، بچه ها ، البته ، کوچکتر هستند ، اما این اصل ذاتی را تغییر نمی دهد. حتی اگر کودکان پیش دبستانی واژگان محدودی داشته باشند و بسیاری از روابط علی و پیچیده را درک نکنند ، اغلب آنها توانایی منحصر به فردی برای درک اصل پدیده ها دارند. و تحت تعجب شگفت انگیز بزرگسالان برای بیان آن به آنها. بگذارید منطق این جملات آسیب ببیند ، اما در هر یک از آنها قطعاً چیزی عمیق و فکری وجود دارد. عصر افسانه ای ، حتی یک کتاب به نام او - "از سه تا پنج" نامگذاری شده است.

و با تأمل بر همه اینها ، به یاد آوردم که چگونه یکی از دوستانم کشفی را با من در میان گذاشت که پسر کوچکش به طور تصادفی به او کمک کرده بود. او را به رختخواب انداخت ، و پسرش که سعی می کرد از روزهای گذشته تجربیات بیشتری بگیرد ، مدام از او سوال می پرسید و می پرسید. "بابا ، چرا اینجوریه؟ بابا ، چرا اینطوره؟" این بسیار معمولی برای ذهن کودک است. و او به سادگی اولین مورد مناسب را که به ذهن آمد به کودک پاسخ داد. اما یک سوال ، ناگهان ، او را متوقف کرد و فکر کرد: "بابا ، تو در زندگیت چه می کنی؟ برای چه کاری کار می کنی؟" و او به یاد آورد که چگونه ایجاد یک پاسخ ساده و واضح برای کودک بسیار دردناک بود: "می بینید ، من برای مشتریان اصلی ارائه می کنم … خوب ، مشتریان اصلی مهمترین هستند ، اینها چنین افراد مهمی هستند. خوب ، ارائه ها وقتی مردم دور هم جمع می شوند تا بتوان آنها را منتقل کرد … خوب ، من اطلاعاتی را که در مورد آنچه تولید می کنیم به افرادی که نیاز دارند منتقل می کنم … من به آنها کمک می کنم … بله ، من به مردم کمک می کنم.. ". - من همه اینها را به پسرم می گویم ، و او با علاقه به من نگاه می کند و می گوید: "بابا ، پس تو بالاخره کی هستی؟ چه کار می کنی؟"

س questionالی که ممکن است به عنوان اصلی ترین نقش بحران میانسالی شناخته شود. هنگامی که به نظر می رسد برخی از اهداف محقق شده اند و قله ها فتح شده اند. اما به دلایلی ، ناگهان ، همه اینها بی اهمیت می شوند ، اما چیز دیگری مهم است ، چیز دیگری که به سختی قابل درک است ، دائماً از بین می رود ، حس کامل بودن و معنای زندگی در حال زندگی است. خوشبختی در نهایت. و در مورد چنین دسته هایی ، ساختن برنامه ای منسجم برای دستیابی به اهداف دشوار است. از آنجا که هیچ ویژگی ای وجود ندارد ، پس از به دست آوردن ، و غلبه بر آنها می توانید این را به خودتان تضمین کنید.

در روانکاوی معاملاتی ، چنین تقسیم بندی مشروطی از حوزه های روان وجود دارد ، که قبلاً به بخشی از فرهنگ توده تبدیل شده است و تا حدودی برای همه آشنا است: والدین داخلی ، بزرگسالان داخلی و کودک داخلی. و اگر منظور والدین اغلب انواع و اقسام نگرشها و نگرشهایی است که شخص در خود دارد ، بزرگسال - درک منطقی از زندگی است ، پس کودک درون دقیقاً کسی است که گاهی اوقات می تواند چنین سوالات جدی و حیله آمیزی بپرسد. و اگر همیشه می توانید فرزند واقعی خود را کنار بگذارید - خوب ، در پایان چیزی به او بگویید ، دروغ بگوید. چگونه می توانید از کودکی که در قلب خود هستید دور شوید؟ از روی خواسته ها ، انگیزه ها ، رویاها و رویاهای خودجوش در مورد اینکه چگونه یک بار زندگی خود را تصور می کردید؟ جای آن در آن است. آن مشاغلی که شما ، کل ذات شما را بیان می کند.به طوری که همه این جوک های معمولی هفتگی در مورد جمعه و دوشنبه به نظر شما کاملاً خنده دار ، اما کاملاً بیگانه و ناآشنا به نظر می رسد.

رولو می ، یکی از کلاسیک های روان درمانی وجودی ، در کتاب خود "کشف وجود" مشاهدات بسیار جالب و دقیقی در مورد علائمی دارد که افراد اغلب با آنها به روان درمانی مراجعه می کنند. او می نویسد که اضطراب ، احساس گناه ، افسردگی و بسیاری از رنج های روانی دیگر در انسان امروزی دیگر با سرکوب و سرکوب ، مانند دوران فروید ، مرتبط نیست ، بلکه با یک درگیری داخلی ناشی از آگاهی فرد از اینکه اکنون کیست ، ارتباط دارد. و چه کسی می تواند باشد احتمالاً تصادفی نیست که انواع مختلف اختلالات اضطرابی اغلب با دوره های زندگی همراه هستند ، شرایطی که در آن فرد انتخاب جدی دارد.

کدام مسیر را باید طی کرد ، در کجا به زندگی ادامه داد؟

با جریان کار پیش بروید یا سرانجام کار خود را شروع کنید؟

آیا باید در حال حاضر راحتی و بیمه را انتخاب کنم یا ریسک زیادی داشته باشم و به فرصت های جدید امیدوار شوم؟

آیا به سختی می توانید یکبار دیگر کلمات را بیابید تا بتوانید به زبان ساده توضیح دهید که چه کار می کنید ، چه کسی هستید یا کاری را در زندگی انجام دهید تا ماهیت خود و کسب و کار شما ، اول از همه ، برای خود شما روشن باشد؟

1412247452_96dfd201575f87c783245f66c3a64b89
1412247452_96dfd201575f87c783245f66c3a64b89

اینها همه موضوعاتی هستند که حاوی ترس های زیادی هستند. و هرچه سن ما بالاتر می رود ، ترس بیشتر می شود. به دلیل تجربه ، به دلیل بسیاری از دانش ، به دلیل مسئولیت. اما آزادی همیشه مستلزم مسئولیت است. و در جایی در این زمینه ، در حوزه پذیرش مسئولیت انتخابم ، در زمینه آزادی ، در زمینه احساس اینکه در حال تبدیل شدن به کسی هستم که احساس می کردم ، آنچه می خواستم ، آنچه که به آن کشیده شدم ، و جهت به سوی معنا ، به سوی معنی دار بودن زندگی ، به سوی کامل بودن آن وجود دارد. و خوشبختانه حتی اگر به گونه ای باشد که گاهی اوقات ، به ندرت اتفاق می افتد. اما خوشبختانه

کلمه اضطراب از نظر ریشه شناسی از مفاهیم "درد در هنگام زایمان" ، "خفگی" نشأت می گیرد. همه اینها به شرایطی اطلاق می شود که نوزاد هنگام زایمان از آن عبور می کند. در واقع ، این می تواند به این معنا باشد که یکی از اصلی ترین وظایفی که زندگی بر عهده فرد می گذارد ، به دنیا آوردن خود است. خود را همانطور که در درون احساس می کنید درک کنید. به خود اجازه دهید به حقیقت پیوسته و تجسم خود را پیدا کنید.

و سپس شما همیشه می توانید به سادگی و واضح به کودک بیرون و مهمتر از آن به کودک داخل پاسخ دهید: "پدرت کیست ، و او چه می کند؟"

نویسنده: ارمیف پاول یوریویچ. روان درمانگر. شهر کراسنودار

توصیه شده: